| امروز پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

یادداشتی از شهید سید مرتضی آوینی؛


معنای توسعه و مفهوم تکامل و تعالی در اسلام

وظیفه اصلی حکومت اسلامی اصلا تزکیه و تعلیم اجتماع است، اما چون فقر و فقدان عدالت اجتماعی مانعی عظیم در برابر این هدف اصلی است، بالتبع به از بین بردن فقر و سایر موانع می پردازد و به طور موازی در جهت تکامل و تعالی معنوی جامعه برنامه ریزی می کند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، شهید سید مرتضی آوینی، یادداشتی درباره توسعه و مبانی تمدن غرب نگاشته است که در ادامه می آید:

آیا می توان معنای توسعه را با مفهوم تکامل و تعالی در اسلام انطباق بخشید؟ خیر، مفهوم تکامل و تعالی در قرآن اصالتاً به ابعاد روحانی و معنوی وجود بشر است که بازگشت دارد و این تکامل روحانی نه این چنین است که ضرورتا با توسعهٔ مادی بشر ملازمه داشته باشد، بلکه بر عکس ثروت و استقلال در قناعت است، و صحت در اعتدال و پرهیز از تمتع (به معنای قرآنی آن)، و تعالی در از خودگذشتگی و ایثار، و سلامت نفس در غلبه بر امیال نفسانی و شهوات نفس اماره بالسوء است.

 مقصود این نیست که در اسلام روح و جسم و معنا و ماده در تعارض و تضاد ذاتی با یکدیگر قرار گرفته اند. خیر، روح و جسم و معنا و ماده در اصل و ریشه متحدند و هیچ تضادی بین آن دو وجود ندارد، اما در مراحل اول از آنجا که هر یک از قوای چهارگانهٔ شهوت و غضب و وهم و عقل منفرداً و مجرد از سایر قوا سعی می کنند که حاکمیت کل وجود بشر و شخصیت او را در کف خویش بگیرند، باید برای ایجاد اعتدال در میان این قوا از افراط و تفریط در ارضای تمایلات و خواهش های آنان پرهیز کرد، چرا که زمینه تکامل انسانی، در اعتدال این قواست که فراهم می شود. از این رو اسلام از یک سو انسان را فی المثل به روزه گرفتن و امساک و قناعت وا می دارد و از سوی دیگر مؤکداً او را از زهد و درون گرایی مفرط پرهیز می دهد و این هر دو با توجه به علت غایی وجود انسان و آن هدفی است که به سوی آن در حرکت است.

  منتهای حرکت تکاملی انسان و جهان و تاریخ در قرآن، «الله» است و این معنا در بسیاری از آیات قرآن مجید با تعبیراتی گوناگون همچون «الی ربک المنتهى» ، «إلى الله المصیر» ، «إنَّ إلى ربک الرّجُعى»، « إلیه راجعوْنَ» و… بیان شده است. اصل و ریشه این حرکت در جوهره و معنای عالم است که جریان دارد و ماده و ظاهر عالم نیز در تبعیت از این حرکت معنوی تغییر پیدا می کند.

 بنابراین، تکامل و تعالی در معارف اسلام به یک حرکت همه جانبه که در آن بعد فرهنگی و معنوی دارای اصالت است برمیگردد و حال آن که در غرب تکامل به تطور انسان از صورت های پست تر حیوانی به صورت های تکامل یافته اطلاق می شود.

سخن از این نیست که آیا اسلام این تطور را می پذیرد و انسان را موجودی از نسل میمون می داند یا نه، بلکه سؤال این است که آیا معنای «توسعه» با «تکامل و تعالی» در فرهنگ و معارف اسلامی انطباق دارد یا خیر. خیر، حرکت به سوی تکامل و تعالی در اسلام لزوماً با توسعه مادی و اقتصادی همراه نیست و بلکه بالعکس، تعالی معنوی با قناعت و زهد و مصرف کمتر و … ملازمه دارد.

البته این سخن نه بدین معناست که توسعه اقتصادی مخالف با تکامل باشد، نه ! اما ضرورتاً این نیست که بشر برای تکامل – به معنای وسیع آن در اسلام – ناچار از توسعه اقتصادی باشد. برای توجیه توسعه به سراغ این نظریه نیز نمی توان رفت.

اگر حکومت اسلامی می خواهد برای رشد و تکامل انسانی برنامه ریزی کند، اصالتاً باید به ابعاد معنوی و روحانی وجود بشر توجه پیدا کند و در مرحله اول موانعی را که راه تعالی روحانی بشر به سوی خدا را سد کرده اند، از سر راه بردارد و از جمله این موانع فقر مادی است. بنابراین، اولاً توجه به از بین بردن فقر مادی امری تبعی است نه اصلی و ثانیاً هدف از آن دستیابی به عدالت اجتماعی است نه توسعه.

 برای روشن تر شدن این مطلب شاید نیاز به توضیح بیشتری باشد. چه تفاوتی می کند که از بین بردن فقر مادی امری «اصلی» باشد یا «تبعی»؟

تفاوت در اینجاست که امور اصلی خودشان لزوماً و اصالتاً به عنوان محور و مبنای عمل مورد توجه قرار می گیرند، حال آن که امور تبعی فرعی و کفایی هستند. بدین ترتیب وظیفه اصلی حکومت اسلامی اصلا تزکیه و تعلیم اجتماع است، اما چون فقر و فقدان عدالت اجتماعی مانعی عظیم در برابر این هدف اصلی است، بالتبع به از بین بردن فقر و سایر موانع می پردازد و به طور موازی در جهت تکامل و تعالی معنوی جامعه برنامه ریزی می کند.

 بنابراین، آموزش و فرهنگ در خدمت رفع محرومیت ها و از بین بردن فقر قرار نمی گیرد، بلکه مبارزه با فقر در خدمت اعتلای معنوی و فرهنگی است. شاید هنوز هم روشن نشده باشد که این دو نحوه نگرش به فقر و فرهنگ چقدر با یکدیگر متفاوت است. در یک برنامه ریزی وسیع و دراز مدت اگر مبارزه بر مادی به عنوان محور و اصل اتخاذ شود، آنگاه آموزش و فرهنگ نیز به عنوان امور تبعی در خدمت آن قرار خواهند گرفت، اما اگر اعتلای فرهنگی (یعنی تزکیه نام محور و اصل قرار بگیرد، آنگاه مبارزه با فقر به عنوان امری تبعی و مانعی بر سر راه تکامل و تعالی معنوی لحاظ خواهد شد.

انتهای پیام/

کد خبر : 49716
تاريخ ثبت خبر : 28 تیر 1396
ساعت بارگزاری خبر : 16:16
برچسب‌ها:, , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)