به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از ایکنا، متن یادداشت حجتالاسلام والمسلمین علی نصیری، رئیس مؤسسه معارف وحی و خرد با عنوان رفتار عادلانه و محسنانه از منظر قرآن کریم که در ادامه میآید؛
با توجه به آیات قرآن کریم بعضی از موارد رفتار عادلانه از این قرار است:
مصادیق رفتار عادلانه:
الف) عدالت در داوری: قرآن کریم در آیات متعددی ضمن توصیه به قیام به عدالت، بر گواهی بر عدالت و انصاف به خاطر خدا تأکید میکند: یا أَیها الَّذینَ آمنُوا کُونُوا قَوامینَ للَّه شُهداء بِالْقسط ولَا یجرِمنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ علَى أَلَّا تَعدلُوا اعدلُوا هو أَقْرَب للتَّقْوى واتَّقُوا اللَّه إِنَّ اللَّه خَبِیرٌ بِما تَعملُون:ای کسانی که ایمان آورده اید همواره برای خدا قیام کنید و از روی عدالت گواهی دهید، دشمنی با جمعیتی شما را به گناه ترک عدالت نکشاند، عدالت کنید که به پرهیزکاری نزدیکتر است و از خدا بپرهیزید که از آنچه انجام میدهید آگاه است. (مائده/۸) یا أَیها الَّذینَ آمنُوا کُونُوا قَوامینَ بِالْقسط شُهداء للَّه ولَو علَى أَنْفُسکُم أَوِ الْوالدینِ والْأَقْرَبِین:ای کسانی که ایمان آورده اید کاملاً قیام به عدالت کنید، برای خدا گواهی دهید اگرچه (این گواهی) به زیان خود شما یا پدر و مادر یا نزدیکان شما بوده باشد. (النساء – /۱۳۵)
وإِذَا حکَمتُم بینَ النَّاسِ أَنْ تَحکُموا بِالْعدلِ إِنَّ اللَّه نعما یعظُکُم بِه إِنَّ اللَّه کَانَ سمیعا بصیرًا: و هنگامی که میان مردم داوری میکنید از روی عدالت داوری کنید، خداوند پند و اندرزهای خوبی به شما میدهد، خداوند شنوا و بیناست. (النساء/۵۸)
نمونهای از رفتار عادلانه در سیره امیرالمؤمنین (ع) در خطبه شقشقیه است، آنجا که حضرت فرمود: فصغا رجل لضغنه و مال الآخر لصهره یعنی: سرانجام یکی از آنها (اعضای شورای شش نفره) به خاطر کینه اش از من روی برتافت و دیگری خویشاوندی را بر حقیقت مقدم داشت و به خاطر دامادیش، به دیگری (عثمان) تمایل پیدا کرد. در اینجا وقتی حضرت پرونده سقیفه را باز میکند و جریانات را برمی شمرد، بعد از ۲۵ سال خانه نشینی و تحمل همه ظلمها و ستمهایی که بر او و خاندان مطهرش وارد شده است وقتی به مورد سوم میرسد بدون اینکه نام ببرد میفرماید: خیانت بعد از خلافت دومی در شورای شش نفره اتفاق افتاد که حب و بغضها مسیر را عوض کرد که یکی به خاطر کینه نسبت به علی (ع) و دیگری به خاطر فامیلی و نزدیکی به خلیفه سوم به او رأی دادند.
اینجاست که ما با تحلیل خود، به داوری عادلانه حضرت در تعیین مقصرین حوادث پی میبریم. در جریان جنگ جمل و موضوع زبیر و اتفاقی که برای او پس از جدا شدن از لشکر جمل م. یافتد و کشته میشود، حضرت علی (ع) فرمودند که پیامبر اسلام (ص) فرمودند: به قاتل زبیر وعده جهنم بدهید و اینجا بود که حضرت و حسنین (ع) بر او گریستند؛ زیرا زبیر لایق این قضیه نبود. این هم نمونهای از رفتار عادلانه در سیره امیرالمؤمنین (ع) است. در هر حال حفظ حقوق دیگران و پایمال نکردن آن از اصول مهمی است که در فضای عدالت باید پی گرفته شود.
ب) پیمانه را پر کردن:
یکی از مصادیق رفتار عادلانه، رعایت عدالت و قسط در سنجشها و سنجیدن با ترازوی درست و عدم تعدی است. شاعر میگوید:
چو بد کردی مباش ایمن ز. آفات که واجب شد طبیعت را مکافات
سپهر، آیینه عدل است و شاید که هرچ آن از تو بیند وا نماید
منادی شد جهان را هر که بد کرد نه با جان کسی با جان خود کرد
مگر نشنیدی از فراش این راه که هر کو چاه کند افتاد در چاه
سرای آفرینش سرسری نیست زمین و آسمان بی داوری نیست
باید توجه داشت که اگر در حق بندهای از بندگان خدا ستم روا داریم حتماً عکس العمل آن را خواهیم دید. حتی در تورات هم نوشته شده است که اگر کسی کار خیری انجام دهد تا هزار نسل، خیر میرساند، ولی اگر کار بدی انجام شود تا هفت نسل اثرگذار است. در هر حال بر اساس فرمایش قرآن این عالم منطق و حساب و کتاب دارد و کارها روی میزان خاصی مشخص شده است ۸ که عدول از آن میزان و کم کردن و کاستن از آن، عواقب بعدی به دنبال دارد.
آیات ذیل از جمله آیات قرآن کریم است که به پر کردن پیمانه و سنجش با میزان درست و رعایت حقوق مردم به میزان قسط و عدل، امر کرده و آن را برای انسانها به عنوان فرجام نیکو ذکر کرده است: وأَوفُوا الْکَیلَ والْمیزَانَ بِالْقسط/ و حق پیمانه و وزن را به عدالت ادا کنید. انعام/۱۵۲
فَأَوفُوا الْکَیلَ والْمیزَانَ ولَا تَبخَسوا النَّاس أَشْیاءهم /بنابراین حق پیمانه و وزن را ادا کنید و از اموال مردم چیزی نکاهید. (اعراف/ ۸۵)
یا قَومِ أَوفُوا الْمکْیالَ والْمیزَانَ بِالْقسط ولَا تَبخَسوا النَّاس أَشْیاءهم/ وای قوم من!، پیمانه و وزن را با عدالت وفا کنید و بر اشیاء (و اجناس) مردم عیب مگذارید و از حق آنان نکاهید.
وأَوفُوا الْکَیلَ إِذَا کلْتُم وزِنُوا بِالْقسطَاسِ الْمستَقیمِ ذَلک خَیرٌ وأَحسنُ تَأْوِیلًا/و به هنگامی که پیمانه میکنید حق پیمانه را ادا نمائید و با ترازوی درست وزن کنید این برای شما بهتر و عاقبتش نیکوتر است. (الاسراء/۳۵)
أَوفُوا الْکَیلَ ولَا تَکُونُوا منَ الْمخْسرِینَ ﴿ ۱۸۱﴾ وزِنُوا بِالْقسطَاسِ الْمستَقیمِ/حق پیمانه را ادا کنید (و کم فروشی نکنید و مردم را به خسارت نیفکنید (۱۸۱) با ترازوی صحیح وزن کنید. (الشعراء /۱۸۱ الی ۱۸۲)
فَمنِ اعتَدى علَیکُم فَاعتَدوا علَیه بِمثْلِ ما اعتَدى علَیکُم/ و تمام حرامها، (قابل) قصاص است و (به طور کلی) هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدی کنید. (البقره/۱۹۴)
مصادیق رفتار محسنانه:
۱- پاسخ بدی را به خوبی دادن:
ادفَع بِالَّتی هی أَحسنُ السیئَۀَ نَحنُ أَعلَم بِما یصفُونَ/ بدی را از راهی که بهتر است دفع کن (و پاسخ بدی را به نیکی ده) ما به آنچه آنها توصیف میکنند آگاه تریم. (مومنون- ٩۶)
در سوره فصلت این اصل اخلاقی با صراحت بیشتری این چنین انعکاس یافته است: «ولَا تَستَوِی الْحسنَۀُ ولَا السیئَۀُ ادفَع بِالَّتی هی أَحسنُ فَإِذَا الَّذی بینَک وبینَه عداوه کَأَنَّه، ولی حمیم﴿ ۳۴ ﴾ وما یلَقَّاها إِلَّا الَّذینَ صبرُوا وما یلَقَّاها إِلَّا ذُو حظٍّ عظیمٍ/ هرگز نیکی و بدی یکسان نیست، بدی را با نیکی دفع کن، تا دشمنان
سرسخت همچون دوستان گرم و صمیمی شوند! (۳۴)، اما به این مرحله جز کسانی که دارای صبر و استقامت اند نمیرسند، وجز (۳۵) کسانی که بهره عظیمی از ایمان و تقوا دارند به آن نائل نمیگردند. (فصلت- ۳۴ الی ۳۵)
وإِذَا حییتُم بِتَحیۀٍ فَحیوا بِأَحسنَ منْها أَو ردوها إِنَّ اللَّه کَانَ علَى کُلِّ شَیء حسیبا / و هنگامی که کسی به شما
تحیت گوید پاسخ آن را به طور بهتر دهید یا (لااقل) به همان گونه پاسخ گویید، خداوند حساب همه چیز را دارد. (النساء- ۸۶)
۲- بخشش و گذشت و فروبردن خشم:
ولْیعفُوا ولْیصفَحوا أَلَا تُحبونَ أَنْ یغْفرَ اللَّه لَکُم / باید عفو کنند و صرفنظر نمایند، آیا دوست نمیدارید خداوند شما را؟ ببخشد؟ (نور ۲۲)
سوره آل عمران، فروبردن خشم و گذشت از دیگران را از صفات مؤمنان برشمرده است:
والْکَاظمینَ الْغَیظَ والْعافینَ عنِ النَّاسِ واللَّه یحب الْمحسنینَ/ و خشم خود را فرومی برند؛ و از خطای مردم میگذرند، و خدا نیکوکاران را دوست دارد. آل عمران-۱۳۴.
در برخورد حضرت یوسف (ع) با برادرانش از زبان قرآن، چنین می¬خوانیم:
لَا تَثْرِیب علَیکُم الْیوم یغْفرُ اللَّه لَکُم وهو أَرحم الرَّاحمینَ/ امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست خداوند شما را می¬بخشد، و ارحم الراحمین است. یوسف/۹۲.
قرآن در جایی دیگر پس از تشریع حکم دریافت دیه در قتل از روی خطا، اشاره می¬کند که کریمانه از دریافت آن درگذرید: منْ قَتَلَ مؤْمنًا خَطَأً فَتَحرِیرُ رقَبۀٍ مؤْمنَۀٍ ودیۀٌ مسلَّمۀٌ إِلَى أَهله إِلَّا أَنْ یصدقُوا/ کسی که فرد باایمانی را از روی خطا به قتل برساند باید یک برده آزاد کند و خونبهائی به کسان او بپردازد مگر اینکه آنها خونبها را ببخشند. نساء/۹۲.
در قضیه قرض دادن، قرآن میفرماید اگر بدهکار، تنگدست است و توان پس دادن را ندارد تا هنگامی که گشایشی برای اوحاصل شود به او مهلت بدهید. این توصیه اولیه قرآن، مصداق رفتار عادلانه است که طبق قاعده است و در فقه ما هم هست، اما بالاتر از آن، فراز دیگر آیه است که میفرماید: و أن تصدقوا خیراً لکم چنانچه به راستی قدرت پرداخت ندارد از بدهکاری او بگذرید و ببخشید که اینجا مصداق رفتار محسنانه است.
وإِنْ کَانَ ذُو عسرَه فَنَظرَه إِلَى میسرَه وأَنْ تَصدقُوا خَیرٌ لَکُم إِنْ کُنْتُم تَعلَمونَ/ و اگر (بدهکار) قدرت پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانایی، مهلت دهید! (و در صورتی که به راستی قدرت پرداخت را ندارد) برای خدا به او ببخشید بهتر است، اگر (منافع این کار را) بدانید. بقره/۲۸۰.
نمونهای دیگر از رفتار عادلانه و محسنانه در آیه ۱۲۶ سوره نحل بیان شده است که مربوط به وقایع جنگ احد است که وقتی مشرکین قریش، شهدای مسلمان از جمله حضرت حمزه سیدالشهدا (ع) را مثله کردند، به طور طبیعی حس انتقام مسلمین شعله ور شد که مقابله به مثل کنند و مثل خود آنها انتقام بگیرند که آیه نازل شد: «وإِنْ عاقَبتُم فَعاقبوا بِمثْلِ ما عوقبتُم»، البته این مقابله به مثل، شامل مثله کردن نمیشود؛ زیرا از اصل مردود است. این مقابله و انتقام گیری در واقع رفتار عادلانه است، ولی در ادامه میفرماید: «ولَئن صبرْتُم لَهو خَیرٌ لِّلصابِرِینَ» که این یعنی گذشت و صبر بر مصیبت و مصداق رفتار محسنانه است و این آیه کریمه در واقع پاسخ محکم به شبهه افکنانی است که چنین القا میکنند که قرآن دعوت به خشونت میکند؛ درحالی که میبینیم قرآن با وجود جنایت هولناکی که مشرکین قریش در جنگ احد انجام دادند از کشتن، مثله کردن، شکافتن سینه حضرت حمزه و بیرون آوردن جگر ایشان …، ولی دعوت به گذشت و صبر می¬کند، هرچند حق پیگیری را برای مسلمانان قائل است.
وإِنْ عاقَبتُم فَعاقبوا بِمثْلِ ما عوقبتُم بِه ولَئنْ صبرْتُم لَهو خَیرٌ للصابِرِینَ/ و هرگاه خواستید مجازات کنید تنها به مقداری که به شما تعدی شده کیفر دهید و اگر شکیبایی پیشه کنید این کار برای شکیبایان بهتر است. (نحل/۱۲۶)
مصداق دیگری از گذشت و بخشش وفربردن خشم، در مورد فحش و ناسزا و سب است که در آیه ذیل با تعبیر «قالوا سلاما» دعوت به این امر میکند: وعباد الرَّحمنِ الَّذینَ یمشُونَ علَى الْأَرضِ هونًا وإِذَا خَاطَبهم الْجاهلُونَ قَالُوا سلَاما / بندگان خاص خداوند رحمن آنها هستند که با آرامش و بی تکبر بر زمین راه میروند و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند به آنها سلام میگویند (و با بی اعتنائی و بزرگواری میگذرند). (فرقان/۶۳)
از مصادیق دیگر گذشت و بخشش که به عنوان رفتار محسنانه از منظر قرآن کریم است، مسئله طلاق است که در آیه ۲۳۷ سوره بقره می¬فرماید: وإِنْ طَلَّقْتُموهنَّ منْ قَبلِ أَنْ تَمسوهنَّ وقَد فَرَضْتُم لَهنَّ فَرِیضَۀً فَنصف ما فَرَضْتُم إِلَّا أَنْ یعفُونَ أَو یعفُو الَّذی بِیده عقْده النِّکَاحِ وأَنْ تَعفُوا أَقْرَب للتَّقْوى ولَا تَنْسوا الْفَضْلَ بینَکُم إِنَّ اللَّه بِما تَعملُونَ بصیرٌ/ و اگر زنان را، پیش از آنکه با آنها تماس بگیرید و (آمیزش جنسی کنید) طلاق دهید، در حالی که مهری برای آنها تعیین کرده آید، (لازم است) نصف آنچه را تعیین کرده اید (به آنها بدهید) مگر اینکه آنها (حق خود را) ببخشند، یا (در صورتی که صغیر و سفیه باشند، ولی آنها، یعنی) آن کس که گره ازدواج به دست اوست، آن را ببخشد؛ و گذشت کردن شما (و بخشیدن تمام مهر به آنها) به پرهیزکاری نزدیکتر است و گذشت و نیکوکاری را در میان خود فراموش نکنید، که خداوند به آنچه انجام میدهید، بیناست. (بقره/۲۳۷)
بر اساس آیه مذکور در این نوع طلاق که عقد منعقد شده و مهریه هم مشخص شده، ولی هنوز مباشرتی اتفاق نیفتاده است مرد باید نصف مهریه را به زن تقدیم کند. اینکه مرد نصف مهریه را بدهد و زن هم آن را بگیرد، هردو رفتاری عادلانه است، ولی آیه شریفه «إَلاَّ أَن یعفُونَ أَو یعفُو الَّذی بِیده عقْده النِّکَاحِ»
میفرماید اگر زن یا، ولی او از این مهریه صرف نظر کند و ببخشد، به تقوی نزدیکتر است؛ این عفو و بخشش در واقع رفتار محسنانهای است که قرآن کریم آن را توصیه می¬کند.
در داستان حضرت یوسف (ع) در قرآن می¬خوانیم: ودخَلَ معه السجنَ فَتَیانِ … إِنَّا نَرَاک منَ الْمحسنین /و دو جوان همراه او وارد زندان شدند، … ما تو را از نیکوکاران میبینیم. (یوسف/۳۶) حضرت یوسف (ع) بی گناه است و به زندان محکوم شده است و از نظر شأن و منزلت هیچ سنخیتی بین او و سایر زندانیان که مشرک، دزد، قاتل و … هستند، وجود ندارد، ولی همین زندانیان به حضرت یوسف میگویند:
«انّا نراک من المحسنین: ما تو را از نیکوکاران میبینیم. قرآن در اینجا قصه را باز نمیکند، ولی علت بیان این جمله از سوی زندانیان در واقع رفتار محسنانه حضرت یوسف (ع) با زندانیان است که در روایتی از امام صادق (ع) بیان شده است: قال الصادق (ع) کان یقوم علی المریض و یلتمس المحتاج و یوسع علی المحبوس». حضرت یوسف (ع) مقصر نیست و بی گناه است، ولی به زندان میافتد. به طورطبیعی ایشان هیچ مسئولیتی نسبت به زندانیها نداشت و باید در جایگاه خود مینشست و دوران زندانی را سپری میکرد، ولی امام صادق (ع) در این روایت سه ویژگی از رفتار حضرت را بیان میکند:
۱- کان یقوم علی المریض: تعبیر روایت به عیادت و احوال پرسی از بیماران نیست بلکه قیام و اقدام است که مرتبهای بالاتر از عیادت است، یعنی تیمارداری و پرستاری میکرد مثل مادری که از فرزند بیمارش نگهداری و پرستاری میکند.
۲- و یلتمس المحتاج: باز این مرتبهای بالاتر از این است که انسان خودش، ثروت و مکنتی داشته باشد و به نیازمندان کمک کند، ولی در اینجا امام صادق (ع) میفرمایند که حضرت یوسف (ع) واسطه گری میکند و آبرو میگذارد برای رفع نیاز حاجتمندان.
یکی از شاگردان موثق ما نقل میکرد که مبلغ حدود شش میلیون تومان چک به یکی از بزرگان در تهران داده شد تا بین فقرا و نیازمندان تقسیم کند. بعداً معلوم شد که خود او یک چک صد هزار تومانی داشته و بدهکار بوده است. پولها را بین فقرا تقسیم میکند و بعد در موعد چک خودشان به این طرف و آن طرف زنگ میزند و مساعدت میطلبد تا محل چک او پر شده و وصول شود. (این قضیه مربوط به سال ۱۳۶۰ است) این یک نکته در زندگی آن بزرگ است که اصلاً توجهی به این مبلغ شش میلیون
نمیکند. نکته دوم اینکه ایشان در سانحه تصادفی از دنیا میرود. وقتی لباس او را بررسی میکنند کاغذی بیرون میآید که بیش از هفت تا هشت میلیون بدهکاری او به دیگران ثبت شده بوده است به این نحو که مثلاً فلان مبلغ را از فلانی برای آقای … قرض گرفتم، فلان مبلغ را برای تهیه جهیزیه فلانی. اینگونه بودن، هنر میخواهد که انسان از همه داشتههای خود (اعم از پول، آبرو و …) مایه بگذارد برای رفع نیاز مردم و نیازمندان.
۳- و یوسع علی المحبوس: یعنی حضرت یوسف (علیه السلام) در زندان به این گونه بود که از جای خود را کم میکرد تا دیگران در جای وسیعتر و راحتتر قرار بگیرند. اینها نمونههایی از رفتار محسنانه حضرت یوسف (علیه السلام) با زندانیان است. باز به نقل خود قرآن کریم، تعابیری که حضرت یوسف (علیه السلام) دو بار در مورد هم زندانیهای خودش به کار برده است، نشانه نهایت لطف و محبت ایشان است: یا صاحبیِ السجنِ أَأَرباب متَفَرِّقُونَ خَیرٌ أَمِ اللَّه الْواحد الْقَهار … یا صاحبیِ السجنِ أَما أَحدکُما فَیسقی
ربه خَمرًا وأَما الْآخَرُ فَیصلَب فَتَأْکُلُ الطَّیرُ منْ رأْسه قُضی الْأَمرُ الَّذی فیه تَستَفْتیانِ:ای دوستان زندانی من آیا خدایان پراکنده بهترند یا خداوند واحد قهار؟ …ای دوستان زندانی من! اما یکی از شما (آزاد میشود و) ساقی شراب برای صاحب خود خواهد شد و، اما دیگری به دار آویخته میشود و پرندگان از سر او میخورند! این امری که درباره آن از من نظر خواستید قطعی و حتمی است. (یوسف ۳۹ و ۴۱)
در سیره ائمه معصومین (علیهم السلام) هم نمونههای رفتار محسنانه بیشمار است. مرحوم کلینی در کافی نقل میکند: جاء زندیق المصر الی المدینه … در بخشی از این گفتگو امام معصوم خطاب به طرف مقابل -که زندیق است نه یهودی، نصرانی و … ـ. به کار میبرند و این تعبیر چهار بار تکرار میشود. این گونه رفتارها، ادب گفتگو و ادب در رفتار را به انسانیت «اخاه: برادر» آموزش میدهند.
رفتار ظالمانه در برابر خداوند:
خداوند متعال سه درخواست و مطالب از انسانها دارد که عبارتند از: نماز، دعا و قرآن.
کوتاهی و بی توجهی به هر یک از این سه تا میتواند مصداق رفتار ظالمانه با خداوند باشد.
کوتاهی و تعلل و سهل انگاری در نماز:
فَویلٌ للْمصلِّینَ ﴿۴﴾الَّذینَ هم عنْ صلَاتهِم ساهونَ / پس وای بر نمازگزارانی که (۴) نماز خود را به دست فراموشی میسپارند. (ماعنون ۴ و ۵) در روایت آمده است به این مضمون که اگر کسی نماز بخواند و بلافاصله بلند شود و برود، خداوند به فرشتگان میگوید: این بنده بی ادبی است و کرامت و لطف من را ندید.
کوتاهی و سستی در دعا کردن:
«قُلْ ما یعبأُ بِکُم ربی لَولَا دعاؤُکُم فَقَد کَذَّبتُم فَسوف یکُونُ لزَاما/ بگو پروردگار من برای شما ارجی قائل نیست، اگر دعای شما نباشد، شما (آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید و دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد. (فرقان/۷۷)
سستی و کوتاهی در توجه به قرآن:
«فَاقْرَءوا ما تَیسرَ منَ الْقُرْآنِ علم أَنْ سیکُونُ منْکُم مرْضَى وآخَرُونَ یضْرِبونَ فی الْأَرضِ یبتَغُونَ منْ فَضْلِ
اللَّه وآخَرُونَ یقَاتلُونَ فی سبِیلِ اللَّه فَاقْرَءوا ما تَیسرَ منْه وأَقیموا الصلَاه وآتُوا الزَّکَاه وأَقْرِضُوا اللَّه قَرْضًا حسنًا وما تُقَدموا لأَنْفُسکُم منْ خَیرٍ تَجِدوه عنْد اللَّه هو خَیرًا وأَعظَم أَجرًا واستَغْفرُوا اللَّه إِنَّ اللَّه غَفُور رحیم/ آن مقدار از قرآن که برای شما میسر است تلاوت کنید، او میداند به زودی گروهی از شما بیمار میشوند، و گروهی دیگر برای به دست آوردن فضل الهی (و کسب روزی) به سفر میروند، و گروهی دیگری در راه خدا جهاد میکنند، پس آن مقدار که برای شما ممکن است از آن تلاوت کنید، و نماز را بر پا دارید و زکات ادا کنید، و به خدا قرض الحسنه دهید (در راه او انفاق نمایید) و (بدانید) آنچه را از کارهای خیر برای خود از پیش میفرستید نزد خدا به بهترین وجه و بزرگترین پاداش خواهید یافت، و از خدا آمرزش بطلبید که خداوند غفور و رحیم است. (مزمل/۲۰)
بحث تلاوت قرآن را باید جدی گرفت و باید در زندگی طبق فرمایش امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه برنامه داشت و اوقات شبانه روز را به سه بخش تقسیم کرده و بخشی حتماً به عبادت اختصاص پیدا کند.
نکته دیگری که به برادران خودم توصیه میکنم این است که به نماز جماعت ب. یاعتنا نباشید و حداقل یک نماز را به جماعت برگزار کنید. مسئله بعدی هم نماز جمعه است که بنده به یقین رسیده ام که نماز جمعه، واجب عینی است. در هر حال اینجا بحث علمی دقیقی است که در فقه باید به آن پرداخته شود.
رفتار ظالمانه در برابر مردم:
در بحث بالا گفتیم که در خصوص رفتار با خدا و ارتباط با او نباید کوتاهی کرد. در این قسمت بحث از آن چهار رابطهای که گفته شد، ارتباط اجتماعی و رابطه با مردم مورد توجه است که با توجه به تعالیم قرآنی باید بررسی کنیم که این رفتار چگونه باید باشد. قرآن در این زمینه در سوره مطففین میفرماید:
ویلٌ للْمطَفِّفینَ ﴿ ۱﴾ الَّذینَ إِذَا اکْتَالُوا علَى النَّاسِ یستَوفُونَ ﴿ ۲﴾ وإِذَا کَالُوهم أَو وزنُوهم یخْسرُون ﴿ ۳﴾ أَلَا یظُنُّ أُولَئک أَنَّهم مبعوثُونَ ﴿ ۴﴾ لیومٍ عظیمٍ ﴿ ۵﴾/ وای بر کم فروشان (۱) آنها که وقتی برای خود کیل میکنند حق خود را به طور کامل میگیرند (۲)، اما هنگامی که میخواهند برای دیگران کیل یا وزن کنند کم میگذارند! (۳) آیا آنها باور ندارند که برانگیخته میشوند. (۴) در روزی بزرگ. (۵) (مصطففین/ ۱ الی ۵) بر اساس آیات مذکور، قرآن تأکید دارد که در ارتباط با مردم باید پیمانه، کامل و مستوفی باشد از این جهت که میفرماید:بعضی از انسانها کسانی هستند که وقتی نوبت به خودشان میرسد حق خود را به طور کامل میگیرند و، اما نسبت به حقوق دیگران، کم میگذارند. این رفتار در زندگی روزمره ما بسیار مصداق دارد.
پس رفتار ظالمانه در برابر مردم این است که وقتی به مردم میرسند پیمانه و حقوق خود را استیفا میکنند و همه حقوق و امتیازات خود را میگیرند، ولی وقتی نوبت خودشان میشود کم میگذارند و زیر بار ادای حقوق دیگران نمیروند. شاعر میگوید:
گر تو را طفلی بگویدای فلان عقربی در جامه ات بینم عیان
بی تحاشی جامه را بیرون کنی اتکا بر قول آن مجنون کنی
ظلم درباره انقلاب مردم:
حضرت علی (علیه السلام) در نامه ۲۶ نهج البلاغه در تبیین اخلاق کارگزاران مالیاتی میفرمایند: بدان، برای تو در این زکاتی که جمع میکنی سهمی معین و حقی روشن است و شریکانی از مستمندان و ضعیفان داری؛ همانگونه که ما حق تو را میدهیم، تو هم باید نسبت به حقوق آنان وفادار باشی. اگر چنین نکنی در روز رستاخیز بیش از همه دشمن داری، و وای بر کسی که در پیشگاه خدا، فقرا و مساکین و درخواست کنندگان و آنان که از حقشان محرومند و بدهکاران و ورشکستگان و در راه ماندگان، دشمن او باشند و از او شکایت کنند.
سپس در ادامه نامه به ضرورت امانتداری اشاره کرده و میفرمایند: و کسی که امانت الهی را خوار شمارد و دست به خیانت آلوده کند، خود و دین خود را پاک نساخته و درهای خواری را در دنیا به روی خود گشوده و در قیامت خوارتر و رسواتر خواهد بود؛ و همانا بزرگترین خیانت به ملت و رسواترین دغلکاری، دغلبازی با امامان است.
با عنایت به فرمایش نورانی حضرت به خوبی روشن میشود که ظلم به مردم در بیت المال و حیف و میل آن و عدم رعایت امانت در واقع تجاوز به حقوق همه ملت است و چه بسا دست اندازی یک نفر در بیت المال در نقطهای از کشور، باعث محروم شدن فردی در یک نقطه دیگر شود و یقیناً فردای قیامت گریبان او را خواهد گرفت. به همین جهت است که حضرت میفرمایند: «اعظم الخیانه، خیانه الاُمه».
رفتار ظالمانه در برابر خانواده:
ما مردها بسیاری وقتها انسانهای خوبی هستیم، ولی در خانواده به شدت ستمکاریم. قرآن کریم در برخورد با خانواده میفرماید: وعاشرُوهنَّ بِالْمعرُوف/ و با آنان، به طور شایسته رفتار کنید.
در روایتی است که از امام صادق (ع) سؤال شد که آیا کسی هست که از فشار قبر در أمان باشد؛ امام فرمودند: به خدا پناه میبریم از فشار قبر، کمتر کسی است که از فشار قبر در امان باشد و از آن نجات پیدا کند. بعد حضرت دو نمونه آوردند:
الف) نمونه اول، رقیه دختر رسول اکرم (ص) است که وقتی در خانه عثمان از دنیا رفت، رسول خدا (ص) کنار قبر او ایستادند، پس سر خود را به آسمان بلند کرده و از چشمانشان اشک جاری شد و به مردم فرمودند: الان به یاد این مسئله افتادم که در قبر چه به حال او میگذرد پس دلم به حال او سوخت. پس از خدا خواستم که او را از فشار قبر به من ببخشد. قال: فقال (ص): اللهم هب لی رقیه من ضمه القبر فوهبها الله له اینجا، چون دختر پیامبر (ص) است و پیامبر (ص) برای او وساطت کرد از فشار قبر نجات پیدا کرد.
این نمونهای از رفتار زیبا و درس آموز پیامبر اکرم (ص) با خانواده است.
ب) نمونه دوم، در مورد سعد است. وی کسی بود که سابقه درخشانی در همراهی با پیامبر (ص) دارد. وقتی از دنیا رفت پیامبر (ص) برای تشییع جنازه او حاضر شدند و در این فرمایش امام صادق (علیه السلام) دارد؛ در حالی که ۷۰ هزار فرشته او را تشییع میکردند. در بعضی نقلها دارد که پیامبر اسلام (ص) عبا یا عمامه را کنار گذاشتند با پای برهنه حاضر شدند، حتی گاهی روی پنجه پاها راه میرفتند که وقتی از حضرت از این گونه راه رفتن سؤال شد، فرمودند: ازدحام فرشتهها در تشییع جنازه سعد زیاد بود خواستم پا روی بالهای آنها نگذارم. در هر حال پیامبر اسلام (ص) در تشییع جنازه او به گونهای رفتار کردند که برای هیچ یک از صحابه نکرده بودند؛ حتی در قبر او وارد شدند و سنگ لحد قبر او را گذاشتند. سپس حضرت سر خود را به آسمان بلند کرده و فرمودند: مثل سعد یضَم، یعنی مثل سعد هم از فشار قبر بی بهره نیست. مادر وی وقتی این رفتار پیامبر اسلام (ص) را مشاهده کرد، خطاب به فرزندش گفت:ای سعد، گوارایت باشد این مرگ با سعادت. حضرت به مادر او فرمودند: از ناحیه خدا این گونه به طور قطعی صحبت نکن، یعنی پسر تو هم گرفتار فشار قبر است، چون در خانه نسبت به خانواده اش بدخلقی میکرد.
همت طلب از باطن پیروان سحرخیز، زیرا که یکی را ز. دو عالم طلبیدند
هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند هر دست که دادند همان دست گرفتند
رفتار محسنانه در سیره اهل بیت (علیهم السلام):
در روایتی از امام صادق (علیه السلام) حکایت شده است که حضرت، غلامی را پی کاری فرستادند. غلام به دنبال کار رفت، ولی طول کشید و سر وقت نیامد. حضرت به دنیال او آمدند، دیدند که خوابیده است. هوا گرم بود، حضرت در کنار او نشستند و شروع به باد زدن او کردند تا اینکه غلام بیدار شد. حضرت به او فرمودند: اینگونه نباشد که شب و روز بخوابی بلکه شب برای تو و روز برای ما باشد. اینجا اگر غلام به وظیفه اش عمل میکرد رفتارش عادلانه بود، ولی وقتی غلام به وظیفه خود عمل نکرد و در انجام
وظیفه کوتاهی کرده و ظالمانه عمل کرد، امام (ع) نه تنها عادلانه رفتار نکرد و با او برخورد نکرد (که اگر برخورد میکردند رفتاری عادلانه بود) بلکه در مقابل رفتار ظالمانه او، محسنانه عمل کردند.
امیرالمؤمنین علی (ع) در جنگ صفین وقتی شنیدند که گروهی از اصحاب ایشان، لشکر شام را دشنام میدهند و به آنها فحاشی میکنند، فرمودند: انّی اکره لکم ان تکونوا سب البین: من خوش ندارم که شما دشنام گو و بدزبان باشید، ولی اگر در گفتارتان، کردار آنان را وصف کنید و حالشان را بیان نمایید، به سخن راست نزدیکتر و عذرپذیرتر بود. خوب بود به جای دشنام آنان میگفتید: خدایا، خون ما و آنها را حفظ کن، بین ما و آنان اصلاح فرما و آنان را از گمراهی به راه راست هدایت کن تا آنان که جاهل اند، حق را بشناسند و آنان که با حق م. یستیزند، پیشمان شده به حق بازگردند. (نهج البلاغه خطبه ۲۰۶)
در این تذکر امام، رفتار عادلانه و محسنانه دیده میشود. اگر فحش دادن و ناسزاگویی، سر به سر و یکی در مقابل یکی باشد عادلانه است، ولی حضرت، یاران خود را از این رفتار به رفتار محسنانه دعوت میکنند که نه تنها آنها را ناسزا نگویید بلکه در حق آنها دعا کنید.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در جریان مشورت عمر با حضرت در خصوص اینکه آیا در جنگ ایران شرکت کند یا نه، با اینکه در اصل جنگ و حمله به ایران با حضرت مشورتی نکرد، ولی اینجا در مقام استشاره، آنچه که باید انجام دهند، انجام داده و نظر خیرخواهانه خود را بیان کردند. (نهج البلاغه خطبه ۱۴۶)
در جریان جنگ صفین، معاویه آب را بر لشکر و سپاه امام علی (ع) بست. حضرت خطبهای خوانده و سپاه خود را برای باز کردن راه برای دستیابی به آب فرمان دادند. پس از دسترسی به آب، بعضی از اصحاب امام (حتی خواص از اصحاب) گفتند که حالا نوبت ماست که آب را بر روی سپاه شام ببندیم. بستن آب توسط سپاه شام بر روی سپاه امام (ع)، رفتار ظالمانه بود و حالا اگر سپاه امام (ع) بعد از دستیابی به آب، آب را بر روی سپاه شام ببندد، رفتاری عادلانه است، ولی حضرت محسنانه عمل کرده و فرمودند: ما با آنها در سهم آب مساوی هستیم و سهم سپاه خود را بیشتر از آنان قرار ندادند.
رفتار محسنانه حضرت امیر (ع) با عثمان وقتی که وی در محاصره مخالفین بود و آب را بر روی او و خانه اش بسته بودند و فرستادن آب توسط حسنین علیهم السلام برای وی و … از هزاران نمونهای است که در سیره و رفتار معصومین (علیهم السلام) مشاهده میشود و کتب روایی و تاریخی ما از اینها پر است.
پاداش نیکوکاران و محسنین از منظر قرآن کریم:
بحث نهایی در این مبحث، پاداش رفتار محسنانه از منظر قرآن است که به استناد آیات قرآنی آن پاداشها عبارتند از:
۱- همراهی و معیپت خداوند:
إِنَّ اللَّه لَمع الْمحسنینَ: خدا با نیکوکاران است. (عنکبوت ۶۹)
۲- حمایت و دفاع خداوند:
انَّ اللَّه یدافع عنِ الَّذینَ آمنُوا / خداوند از کسانی که ایمان آورده اند دفاع میکند. (حج/۳۸)
۳- محبت و دوستی خداوند:
إِنَّ ولیی اللَّه الَّذی نَزَّلَ الْکتَاب وهو یتَولَّى الصالحینَ/، ولی و سرپرست من خدائی است که این کتاب را نازل کرده است و او سرپرست همه صالحان است. (اعراف/۱۹۶)
وأَحسنُوا إِنَّ اللَّه یحب الْمحسنینَ/ و نیکی کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست میدارد. (بقره/۱۹۵)
۴- حکمت و دانش:
ولَما بلَغَ أَشُده آتَینَاه حکْما وعلْما وکَذَلک نَجزِی الْمحسنینَ / و هنگامی که بمرحله بلوغ و قوت رسید ما حکم و علم به او دادیم و اینچنین نیکوکاران را پاداش میدهیم. (یوسف/۲۲)
ولَما بلَغَ أَشُده واستَوى آتَینَاه حکْما وعلْما وکَذَلک نَجزِی الْمحسنینَ/ هنگامی که نیرومند و کامل شد حکمت و دانش به او دادیم، و اینگونه نیکوکاران را جزا میدهیم. (قصص/۱۴)
۵- فرزندان صالح:
ووهبنَا لَه إِسحاقَ و یعقُوب … وکَذَلک نَجزِی الْمحسنینَ/ و اسحاق و یعقوب را به او (ابراهیم) بخشیدیم … و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم. (انعام/۸۴)
۶- ملک و پادشاهی:
«و کذَلک مکَّنَّا لیوسف فی الْأَرضِ یتَبوأُ منْها حیثُ یشَاء نُصیب بِرَحمتنَا منْ نَشَاء ولَا نُضیع أَجرَ الْمحسنینَ / و این گونه ما به یوسف در سرزمین (مصر) قدرت دادیم که هرگونه میخواست در آن منزل میگزید (و تصرف میکرد) ما رحمت خود را به هر کس بخواهیم (و شایسته بدانیم) میبخشیم و پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکنیم. (یوسف/ ۵۶)
۷- بر جای گذاشتن نام نیک:
سلَام علَى نُوحٍ فی الْعالَمینَ ﴿۷۹ ﴾ إِنَّا کَذَل نَجزِی الْمحسنینَ/ سلام باد بر نوح در میان جهانیان. ما این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم. (صافات، – ۷۹ الی ۸۰)
خلاصه بحث اینکه گفتیم نظام اخلاقی ارسطویی را نمیپذیریم و نظام اخلاق اسلامی، انسان مدارانه و با محوریت انسان است که نسبت به رابطه انسان با خود و دیگران، چهار رابطه را ترسیم میکند: یکی رابطه با خود است که اخلاق فردی را شکل میدهد، دیگری رابطه با خدا است که اخلاق بندگی نام دارد، سومی رابطه با محیط اجتماع و مردم و جامعه است که اخلاق اجتماعی است و چهارمی رابطه با محیط غیرانسانی است که آن را اخلاق زیستی نامیدیم. در هر چهار بستر روابط فردی، بندگی، اجتماعی و زیستی، رفتاری که از ما سر میزند به سه نوع رفتار تقسیم میشود:
۱- رفتار ظالمانه که کم گذاردن پیمانه است.
۲- رفتار عادلانه که رفتاری ریاضی وار و سر به سر است، یعنی: نه پیمانه را کم میدهد و نه حاضر است که مقداری بیشتر از آنچه که وظیفه اوست بدهد و عمل کند.
۳- رفتار محسنانه که بیشتر از پیمانه، عمل کردن است.
قرآن کریم به بندگان توصیه دارد که از ظلم به خدا، به مردم و حتی به خود دور باشند و رفتارهای آنها عادلانه یا محسنانه باشد و شواهدی هم از آیات قرآنی برای هر بخش ذکر شد.
انتهای پیام/