به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، شماره ۱۹ (ویژه زمستان ۹۶) فصلنامه علمی پژوهشی سیاست متعالیه به صاحب امتیازی انجمن مطالعات سیاسی حوزه، مدیرمسئولی منصور میراحمدی و سردبیری نجف لکزایی منتشر شد.
در ادامه مروری بر خلاصه مقالات منتشرشده خواهیم داشت:
نقش شایستهسالاری در عدالت سیاسی و انعکاس آن در الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت نوشته سیدکاظم سیدباقری استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
«شایستهسالاری» یکی از تأثیرگذارترین راهبردهای ایجاد عدالت سیاسی است که به حاکمیت افراد کاردان و کاربلد در اعمال قدرت میانجامد. این نوشته در جستوجوی نقش شایستهسالاری در عدالت اجتماعی و پیامدهای آن برای طراحی الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت است.
در فرضیهی مقاله بر این امر تأکید شده است که با توجه به مفهوم کانونی احقاق حق در عدالت سیاسی و تقابل شایستهسالاری با استبداد و رویارویی با ناشایستگان، میتوان باور داشت، زمانی احقاق حق، عملی خواهد شد که قدرت به افراد کاردان واگذار گردد.
بنابراین در عدالت سیاسی، عنصر شایستهسالاری وجود دارد و با حضور آن میتوان پیامدهایی چون الگوی عادلانه پیشرفت، قرارگیری امور در جایگاه شایسته، حقمحوری، چالاکی سامانهی پیشرفت، اصلاحگری و آزادی در الگوی شایستهسالار را رصد کرد.
بررسی تطبیقی الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت با الگوهای غربی توسعه با تأکید بر عدالت به قلم شعیب بهمن دانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا و مسعود جعفری نژاد استادیار علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی شهرضا
عدالت یکی از عمدهترین ارزشهای معنوی در طول تاریخ تمدن بشری است که مورد توجه اندیشمندان مکاتب مختلف بوده است؛ لذا تعیین رویکرد یک نظام سیاسی به مسأله عدالت، در طراحی و تدوین نظریهها و الگوهای توسعه نیز مؤثر خواهد بود.
این نوشتار میکوشد تا ضمن مقایسهی جایگاه عدالت در الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت با الگوهای غربی توسعه، به این سوال پاسخ دهد که «وجوه تمایز عدالت در الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت با الگوهای غربی توسعه چیست؟»
برای نیل به این هدف، از روش توصیفی، تحلیلی، تطبیقی استفاده کرده و جهت استنباط به منابع معتبر اسلامی و بیانات حضرت آیتالله خامنهای مراجعه نمودهایم. یافتههای بحث نشان میدهند که الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت در تعریف: عدالت، نظام اقتصادی و سیاسی مطلوب، تعیین نسبت آزادی و عدالت، نسبت توسعه/ پیشرفت و عدالت، نقش دولت در برقراری عدالت و ترسیم اهداف نهایی خود در برقراری عدالت، با الگوهای غربی توسعه، تمایزات جدی دارد.
ثبات سیاسی در نظام مردمسالاری دینی تألیف مسعود پورفرد عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
این مقاله، وضعیت ثبات سیاسی در نظام مردمسالاری دینی را با تمرکز بر شرایط جمهوری اسلامی ایران بررسی کرده است. شواهد نوشته حاکی از آن است که تحقق ثبات در نظام سیاسی مردمسالاری دینی، مستلزم فراهمآمدن شرایط هشتگانهای در فرآیند تغییرات سیاسی و اجتماعی است، و بالعکس؛ بیثباتی سیاسی در جمهوری اسلامی ایران نیز پدیدهای است که با ازبینرفتن یکی از این شرایط میتواند ظهور و بروز پیدا کند.
این تحقیق با بررسی عوامل اصولی ثبات سیاسی در محیط داخلی و خارجی بر روی وضعیت موجود جمهوری اسلامی ایران، راهبردها و مکانیزمهای مختلف درخصوص ثبات سیاسی را مورد دقت قرار داده است. نتایج پژوهش، به ارایهی پیشنهادها و الزامات بهبود ثبات سیاسی در وضعیت موجود جمهوری اسلامی ایران خواهد پرداخت.
مزاحمت ساختارهای بینالمللی در تحقق الگوی پیشرفت اسلامی – ایرانی نوشته ابراهیم برزگر استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
تمدنها و الگوهای توسعه، طبق قاعدهی صعود و سقوط، پس از مدتی رو به زوال مینهند و جای خود را به الگوها و تمدنهای دیگری میدهند. در اینمیان، تمدن جدید غرب و الگوی لیبرال دموکراسی بهرغم گذشت بیش از چهار سده همچنان به حیات خود ادامه داده و بهمثابه عنصر مزاحم ساختاری بر سر راه تحقق الگوهای رقیب و مدعی درآمده است.
یکی از موانع مهم تحقق الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت، طراحی افقی است که بتواند این مانعزدایی را تصویرسازی کند. این نوشتار، "مدیریت جهادی" را به عنوان یک راهکار تجویز میکند. قدرت کارگزاری عظیم مدیریت جهادی میتواند ساختار متصلب و مزاحمت ساختاری تمدن مستحدث غرب و الگوی لیبرال دموکراسی را برطرف سازد. در بخش اول، تحلیل وضعیت موجود و جایگاه ایران در نظام بینالملل در تحقق الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت مورد توجه قرار میگیرد.
نویسنده تفاوت جایگاه کشورهای درحالتوسعه (نظیر ایران) و کشورهای توسهیافته را در کانون توجه قرار میدهد. در بخش دوم، برای عبور از ساختار بینالمللی، راهحل ارایه کرده، و نقاط امیدوارکننده و عناصر کارگزارانه مدیریت جهادی را در استفاده از مزیت نسبی کشورهای درحالتوسعه ارزیابی میکند.
سازوکار تحقق افقِ وحدت و اخوت در جهان اسلام و جایگاه آن در الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت به قلم سیدابراهیم سرپرست سادات استادیار دانشگاه علامه طباطبایی و ابراهیم صالحی حاجیآبادی پژوهشگر حوزه علمیه قم
رسیدن به نقطه وحدتبخش و اخوتپرور در جهان اسلام، نیازمند توجه خاص به سازوکارهای تقریب برای تحکیم اتحاد و انسجام کشورهای اسلامی است. متأسفانه موارد اختلافی میان مذاهب، با بسترسازی دشمنان مشترک، از سطح حوزههای تخصصی به عرصههای همگانی راه پیدا کرده است. در بستر چنین ضرورتهایی، بازگشت به اندیشه امامخمینی(ره) راهگشاست.
این مقاله برآن است تا در سند پایهی الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت، رهنمودهای عملی امام راحل در اینزمینه، نظیر شناخت تبار تفرقهافکنان، ضرورت گذار از عوامگرایی، درک دشمن مشترک، توجه به اهداف دشمنان، شناخت شیوهی برخورد ائمهی اطهار(ع) با اهل سنت، تکیه بر مشترکات امت اسلامی، گذار از شعار امت واحده و تلاش واقعی برای تحقق آن، اخوت و برادری، شناخت اقتضائات زمانه، توجه به منافع و اصول مشترک، لزوم بیداری، توجه به مصالح امت، بازگشت به دین را بررسی نموده و پشتوانههای معرفتی آنها را بیان کند.
رهیافت فرهنگ استراتژیک ملی در الگوی دیپلماسیِ فرهنگی چندجانبه با تأکید بر امنیت فرهنگی نوشته علی قربانپور دشتکی استادیار علوم سیاسی دانشگاه حکیم سبزواری
رهیافت «فرهنگ استراتژیک» عبارت است از وجوه پایهای، مشترک و مبتنیبر هویت جمعی در قلمرو ملی و منطقهای؛ که در چارچوب شاکله امنیت فرهنگی مرتبط با امنیت ملی، بتوان الگویی جدید و بدیل را صورتبندی نمود و به اعتبار آن، برای پیشگیری از وقوع منازعات داخلی و تحکیم و تقویت روابط جمعی ملی و منطقهای بتوان راهحلی کارآمد و پایدار ارائه کرد.
ضرورت طرح این رهیافت با پیچیدهترشدن شرایط و اوضاع کشور و منطقه رابطهای مستقیم دارد و بر این امر دلالت میکند که رهیافتهای سختافزاری (نظامی) و سیاسی، بهرغم لازمبودنشان، برای حل بسیاری از مسایل و گسترش امنیت و رفاه در جوامع، از کارآیی و کفایت لازم برخوردار نیستند.
این مقاله در راستای تعمیق و تکمیل الگوی پایه پیشرفت، بهویژه ارائه الگویی برای پیشنویس سند تدابیر (نظامسازی) تنظیم و تدوین شده است.
از اینرو، با مفروض قرار دادن پایه ایمانی برای امنیت، ضمن اتخاذ رهیافت فرهنگی استراتژیکی، امنیت فرهنگی را با توجه به رویکرد سازهانگارانه و گذار از رویکرد رئالیستی، توضیح میدهد و با معرفی راهبردهای داخلی و خارجی در جهت فراهم نمودن زمینههای الگوی دیپلماسی چندجانبه، الگویی عملی را به تصویر میکشد.
بازتاب سرمایه اجتماعی بر بهبود روابط دولت – ملت نوشته سهیلا چگینی استادیار دانشگاه فرهنگیان، دکترای ارتباطات اجتماعی
موضوع مقاله حاضر، بررسی تحلیلی بازتاب عناصر حیاتی سرمایه اجتماعی در روابط حاکمیت و مردم در متن جامعه اسلامی و نقش آن در رسیدن به پیشرفت است.
مدعا این است که اعتماد از شاخصهای مهم سرمایههای اجتماعی است و قابل تبدیلشدن به سرمایهی اقتصادی را دارد؛ چراکه شکلگیری اعتماد اجتماعی – در اثر عدالتگستری کارگزاران – به قانونمندی شهروندان و ایجاد امنیت میانجامد و انسجام اجتماعی و سطح مشارکت در جامعه را ارتقا میبخشد. در این رهیافت، خدامحوری، نقطه آغازین ایجاد اعتماد متقابل و مشارکت اجتماعی است.
هدف بنیادی، کشف و تبیین ماهیت روابط میان مؤلفههای سرمایهی اجتماعی از طریق بازنگری در نظریاتی است که افزایش حجم ساختاری شبکهای را محور دستیابی به توسعه سرمایه اجتماعی معرفی میکنند. نتایج کاربردی تحقیق حاکی از آن است که خدامحوری و بصیرت در لایههای شناختی جامعه، به دستاورد مشارکت رهنمون میگردد و با فرسایش آن، کارآمدی نظام سیاسی کاهش مییابد.
بررسی سرمایه اجتماعی و رفاه اجتماعی در رابطه دولت و ملت در ایران معاصر به قلم نویسندگان مهدی شاهین استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه لرستان، سید محمدوهاب نازاریان دانشجوی دکتری علوم سیاسی در دانشگاه علامه طباطبائی و علی محجوب کاندید دکتری مدیریت دولتی در دانشگاه علامه طباطبائی
رابطه دولت و ملت در جهان مدرن امروزی، مسأله مهمی است؛ این امر در تاریخ معاصر ایران نیز قابل بررسی است.
در همین راستا، متن حاضر روی سنجش ارتباط بین دولت و ملت در چارچوب مفاهیم سرمایهی اجتماعی و رفاه اجتماعی متمرکز شده و با واسطه مفهومی اعتماد در سطوح اجتماعی (افقی) و سیاسی (عمودی) و به صورت رابطه متقابل مورد مداقه قرار گرفته است. ضرورت این کار بهدلیل اثرگذاری شدید سرمایهی اجتماعی و تمایلات و نگرشهای اجتماعی در توسعه است. بنابراین چگونگی تأثیرگذاری سرمایه و رفاه اجتماعی بر دگردیسیهای رابطه دولت و ملت در ایران مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.
پرسش اصلی حول این است که وضعیت سرمایهی اجتماعی در ایران کنونی چگونه در شکلدادن به رابطهی دولت و ملت اثر میگذارد؟ فرضیهی ما بر اساس مداقه در روابط اجتماعی و سیاسی در وضعیت ساختاری ایران صورتبندی شده است که میتواند هم شکافهای متقدم و متأخر بین مبانی دولت و ملت را پوشش دهد و هم راهکار احتمالی ترمیم آنها را دربر بگیرد.
این متن با روش کیفی و تاریخی و با بهرهگیری از نگرش دیالکتیکی پردازش شده و مشخص میکند که تحولات پایهای در سطوح اجتماعی و سیاسیِ تاریخ معاصر ایران، تداوم نسبی یافته است و سرمایهی اجتماعی در حالتی بحرانی قرار دارد.
جایگاه هویت ملی در ایران(نگاهی به تطور تاریخی الگوها و سیاستهای هویت ملی از زمان باستان تا دوره پهلوی اول) تألیف فرشید دیلمقانی دانشجوی دکتری سیاستگذاری فرهنگی دانشگاه بینالمللی امام رضا(ع) و محمدعلی قاسمی ترکی استادیار دانشگاه بوعلی سینا
توجه به هویت ملی ایرانیان پدیده مدرنی است که به مثابه ماحاصل خودآگاهی ملی نسبت به انباشت تاریخی تجربههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی سرزمینی بنام ایران به تدریج بعد از ارتباط ایران با غرب مورد مطالعه قرار گرفته است.
پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی و با رویکردی تاریخی و بهرهگیری از ابزار کتابخانهای و اینترنتی به بررسی مسائل هویتی در ایران قبل از ۱۳۲۰ میپردازد. فرضیه پژوهش عبارت است از اینکه علیرغم کهن بودن تمدن ایران و حس وطن دوستی که در مقیاسهای مختلف در طول تاریخ در برخی از ایرانیان وجود داشته است، اما تاریخ توجه به هویت ملی در ایران به دوران مشروطه برمیگردد؛ لذا آنچه بیش از این تاریخ در ایران وجود داشته، هویت اجتماعی - فرهنگی بوده است. بررسی تطور تاریخی هویت ملی در ایران از زمان مشروطه نشان دهنده مطرح شدن الگوهای هویتی غربگرایانه و باستانگرایانه در دورهای قبل از ۱۳۲۰ میباشد
انتهای پیام