به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، پایاننامه کارشناسی ارشد «مبانی انسانشناختی جامعهپذیری دینی از منظر علامه طباطبایی» توسط مهدی طالعی اردکانی نگاشته شده است.
کریم خان محمدی، استاد راهنما و قاسم ابراهیم پور، استاد مشاور این پایاننامه در دانشگاه باقرالعلوم(ع) بودند.
چکیده:
بهحکم اینکه جامعه به حاکمیت نیاز دارد و هر حاکمیت بر اساس یک مدل فکری و عملی به مدیریت بینش، نگرش، انگیزش، کنش و واکنشهای افراد میپردازد، بهگونهای که نپذیرفتن آن به معنای انحراف تلقی میشود میتوان نتیجه قطعی گرفت که هر جامعه برای بقای خویش که در گروی رسیدن به اهداف است باید بهگونهای مدلش را طراحی و اجرا کند که اکثریت افراد جامعه آن را بپذیرند تا فرایند جامعهپذیری فرایندی موفق باشد.
انسانشناسی، یکی از مؤلفههای جامعهپذیری است. در این نوشتار سعی شده طبق انسانشناسی علامه طباطبایی، مدل فکری و عملی برای جامعهپذیری استخراج و ساماندهی شود و لذا ادبیات جامعهپذیری استخراج گردیده و طبق سؤالاتی که متفکران غربی به آن جواب دادهاند به آثار علامه طباطبایی مراجعه شده است تا جوابهای علامه به دست آید و تناظری حداقلی فراهم گردد و البته زمینهساز یک تحقیق تطبیقی و تفصیلی باشد.
روش این تحقیق، اسنادی، توصیفی و تحلیلی است. موارد زیر از اهم ابتکارات علامه است: تفکر اجتماعی در اسلام، ناشی از فطرت است: فطرت همان دین اجمالی و دین همان فطرت تفصیلی است.
تفکر اجتماعی علاوه بر مادهاش که یقین است، صورت هم دارد و آن کارگروهی و جمعی است. دین نهادی در عرض نهادهای دیگر نیست بلکه دین تنها نهاد اصلی است و نهادهای دیگر نهادهای دینی هستند.
در سازوکارهای جامعهپذیری، اصالت با آموزش است و بقیه در خدمت آموزش هستند.
آموزش نیز بر دو قسم فطری و غیر فطری است که آموزش فطری تحت مدیریت عقل است و خیال نیز تحت عقل مدیریت میشود. اعتبارات معتبر، همگی در راستای شکوفایی فطرت هستند.
انتهای پیام/