| امروز پنج شنبه, ۳۰ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

یادداشت؛


عاشقی با معشوق واقعی هستی/با روزه جسم نحیف و قلب فربه می‌­شود

ماه رمضان، ماه عاشقی با معشوق واقعی هستی است. انسان­ها در این ماه جسم را که نماینده این دنیایی است، به بند می­ کشند تا نفس ادب شود. سوز هجر با جگر تفتیه و تشنه صائم هم­راستاست. با روزه جسم نحیف و قلب فربه می ­شود.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، احکام و فروعات دین اسلام بر پایه اصول دین و بر اصل اساسی توحید بنا نهاده شده است. توحید هسته مرکزی کلام، اخلاق و احکام دین می­ باشد. کلامی که عقل، اخلاقی که قلب و احکامی که جوارح و جسم انسان را در بر گرفته و توحید بر عقل، قلب و جسم انسان احاطه دارد. توحید؛ ثقل أکبر تمام دین محسوب می­ شود و تمام افکار، نیّات و رفتارهای انسان در نسبت با آن سنجیده می­ شود.

او که یکتاست و دوّمی ندارد هُوَ الله المُتِفرد بالألوهیه والرّبُوبِیه وَالأسماء وَالصّفات، لایُشَارِکُه أحَد فیِهَا… ؛ او که پُر است و عالم پر شده از او اللهُ الصَّمَد؛ او که غنی است و فقر ذاتی در همه موجودات یَاأَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ و کلّ هستی در مَستی وصل و هجران دائمی­ اش در رقص و سما و تسبیح­ گویش یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ؛ او که حقیقت عشق است و عاشق بندگانش و آنها را در هر زمان و مکان فرامی­ خواند یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً؛ وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَهً وَ أَصیلاً؛ با یادش، یاد می­ کند فَاذکُرونی أَذکُرکُم؛ با نصرت دادنش، نصرت می­ دهد یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ … ، با قرض دادنش، چندین برابر برمی­ گرداند مَّن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَهً … با دعایش، اجابت می­ کند وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ و خدا؛ عشق است و توحید؛ ابتدا و انتهای همه موجودات هستی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ  و قوه جاذبه عشق؛ عالمیان را به سمت خود می­ خواند که إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ.

عشق؛ معنایی به بلندای اول تا آخر هستی و ظاهر و باطن عالم دارد که هُوَالْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ. عشق؛ موجِب و موجِد خلقت است خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ ۖ وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ… ؛ عشق؛ بهانه خلق، برای شناخته شدن کنز مخفی است  کُنْتُ کَنْزًا مَخْفِیًّا فَأَحْبَبْتُ أَنْ أُعْرَفَ فَخَلَقْتُ الخَلْقَ لِأُعْرَف؛ و قلب مهبط و منزل عشق القلب؛ حَرَمُ الله فلا تُسکِن حَرَمَ الله غیرَ الله؛ کل عالم بر پایه عشق بنا نهاده شده است. عاشق در هجر یار مکلف می­ شود و باید بر احکام دین مداومت داشته باشد. باید بجنگد با تمام آنچه که مانع رسیدن عاشق به معشوق می ­شود. وقتی عشق به اوج رسید وحدت بین عشق، عاشق و معشوق پدیدار می­ شود.

عاشق، خودِ معشوق می ­شود و این، جز به واسطه دلتنگی دائمی در شب و روز و انجام فرایض و نوافل حاصل نمی­ شود که  قَالَ رَسُولُ اللَّهِصَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ:  إِنَّ اللَّهَ قَالَ: مَنْ عَادَى لِی وَلِیًّا فَقَدْ آذَنْتُهُ بِالحَرْبِ، وَمَا تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدِی بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ، وَمَا یَزَالُ عَبْدِی یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّوَافِلِ حَتَّى أُحِبَّهُ، فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ: کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ، وَبَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ، وَیَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا، وَرِجْلَهُ الَّتِی یَمْشِی بِهَا، وَإِنْ سَأَلَنِی لَأُعْطِیَنَّهُ، وَلَئِنِ اسْتَعَاذَنِی لَأُعِیذَنَّهُ، وَمَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَیْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ تَرَدُّدِی عَنْ نَفْسِ المُؤْمِنِ، یَکْرَهُ المَوْتَ وَأَنَا أَکْرَهُ مَسَاءَتَهُ". عشق موجب می ­شود که عاشق در هجران و غربت یار، بر خود اعمالی را حمل نماید.

 نماز را برای یاد یار که داعیه دار خدایی است اقامه ­نماید إنَّنی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنی وَ أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری . صوم را در صیف و شتاء با جان و دل پذیرا می ­شود یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ‌ و احکام و فرایضی دیگر از خمس و زکات را برای سبکی از بند دلبستگی به اموال و روی آوردن به دلدادگی وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَهِ، وَ أَنْ نَتَعَاهَدَ جِیرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَ الْعَطِیَّهِ، وَ أَنْ نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ، وَ أَنْ نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّکَوَاتِ… ؛ حج و جهاد را برای دیدار یار، سختی مسافت را بر خود هموار می­ کند … وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا …  و در اوج عاشقی جانش را در راه یار می ­بخشد و می­ فروشد و پذیرا و خریدار کسی نیست جز خدا «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ»

و امر به معروف و نهی از منکر را، ابتدا برای سلامت نفس خود و بعد سلامت جامعه باید به عنوان یک تکلیف حمل نماید «یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَاهَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» و تولی و تبرّایی که باید در تمام شئونات انسان پدیدار باشد.

و اما محور این نوشتار بر حکمی از احکام الهی یعنی روزه است؛ «شَهرُ رَمَضانَ الَّذی اُنزِلَ فیهِ القُرآنُ هُدىً لِلنّاسِ و بَیِّناتٍ مِنَ الهُدى و الفُرقانِ…» و اتفاق عظیمی که در این ماه در إنزال حقّ و در لیالی قدر صورت گرفته است، که «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهٍ مُبَارَکَهٍ…» و «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ».

ماه رمضان، ماه عاشقی با معشوق واقعی هستی است. انسان­ها در هجر یار، باید از اکل و شرب پرهیز کنند. آنها در این ماه جسم را که نماینده این دنیایی است، به بند می­ کشند تا نفس ادب شود. نفس مؤدب، یاد یار را گرامی می­ دارد. انسان عاشق در سوز هجر یار باید نحیف شود. سوز هجر با جگر تفتیه و تشنه صائم هم­راستاست. با روزه جسم نحیف و قلب فربه می ­شود.

در سستی و بی­ حالی ناشی از روزه، جسم میل به گناه و شهوت ندارد و قلب صیقل می­ خورد. اژدهای نفس، در اثر گرسنگی و تشنگی، حرارتی برای جنبیدن نخواهد داشت. ماه رمضان؛ قابل شدن انسان­ها برای مُحرِم شدن به حریم عاشقی است. قلب عاشق برای شنیدن کلام حق در لیالی قدر آماده می ­شود.

چنانچه قابل شود از کسب تدریجی حقیقت به مرتبه دریافت دفعی حقیقت نایل می­ شود. عشق در شب قدر معنا می­یابد. عشق؛ چون خم­ شرابی را ماند که در طول سال، قطره قطره بر جان لایق و قابل عاشقان نوشانده می ­شد «اِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحاتٌ أَلا فَتَعَرّضُوا لَها» و در شب قدر ناگهان آن خُم مِی، جاری می ­شود و سبقت­ گیرندگان برای مستی بیشتر دست از پا نمی­ شناسند «وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَهُ الْقَدْرِ».­ در این راستا و در حال خوش عاشقی که بر بنده غالب شد، شعری در وصف «شب قدر» سرودیم:

قدر بود و لیــله زیبـــای خیرٌ ز ألف شـــهر        جمــلۀ عالم به رقص و خلق دست افشان شدند

شب به بیــــداری نهـــادند و همه راز و نیاز       هان! ببین مولا، در این شب دست بر دامان شدند

جمــله مُصحَف را گشوده بر درت آوازْخــوان       "عنکبوت" و "روم" و دیگر سوره "دخان" شدند

تو چه کردی با خلایق ای تو رحمان و رحیم        آمــدند و دل بــریدند، اشــک بر چشمان شدند

قطره قطره مِی، فشاندی از خُمَت شبهای سال      این شب قدر اسـت و آن خُم، یکسره ریزان شدند

خوش به حال سابقین و سابقـات در این لیال       جام­ها را می ربودنـد و به سبقت "جــان" شدند

اســم های اعظــم تو جلوه آمــــد در دعــا       آن دعایِ جوشنِ اکبــر بخــوانْد،"حَیَوان" شدند

نویسنده: حسین علی رمضانی، مدرس دانشگاه و پژوهشگر علوم انسانی

انتهای پیام/

کد خبر : 69525
تاريخ ثبت خبر : 21 خرداد 1397
ساعت بارگزاری خبر : 11:50
برچسب‌ها:, , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)