به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، سعید فراهانی فرد مقاله ای با عنوان «مؤلفههای توسعۀ پایدار در نظام اقتصادی اسلام» به نگارش درآورده است که در ادامه می آید:
چکیده
پیامدهای منفی صنعتیشدن و توسعهیافتگی که نتیجۀ تبلیغ و ترویج مصرفگرایی و تکاثرطلبی در دامان نظریههای سکولار بوده است، استمرار رشد و توسعه را به خطر انداخته و بخشهای قابل توجهی از مردم را از آثار مثبت آن یعنی رفاه و برخورداری از مواهب الهی محروم کرده است.
از بینرفتن گونههای حیاتی و حیوانی و ایجاد اختلال در چرخه زیست محیطی، آلودگی هوا و گرمشدن زمین در اثر آسیب رسیدن به لایه ازن، از بین رفتن منابع پایانپذیر و در معرض خطر قرارگرفتن منابع تجدیدپذیر، بخشی از این نگرانی است. افزایش شکاف طبقاتی بهرغم پیشرفتهایی جدی که در عرصه اقتصاد پدید آمده بود نیز بخش دیگری از این نگرانی است.
گرچه واکنش برخی از اقتصاددانان و عدالتجویان طرح مباحثی چون اقتصاد پایدار، محیط زیست، عدالت بین نسلی و درون نسلی و برپایی مجامع بین المللی و تصویب قوانینی در سطح دنیا به منظور سامان دادن مسئله رشد و توسعه اقتصادی بوده، اما این فعالیتها در عمل توفیق چندانی نداشته است.
فرضیه ما در این تحقیق این است که مؤلفههای توسعه پایدار به رغم شباهتهایی که بین برخی از آنها با آنچه در سایر مکاتب است، وجود دارد اما بین برخی از آنها تفاوت ماهوی وجود دارد. در این مقاله با استفاده از آیات و روایات، عناصر اصلی توسعه پایدار در نظام اسلامی استخراج خواهد شد. به اعتقاد ما اگر توسعه مطلوب نظام اسلامی محقق شود، دغدغهها و نگرانیهای عدالت دوستان و طرفداران محیط زیست برطرف میشود و رفاه عمومی در کنار اهداف معنوی نظام، زمینه تحقق توسعه پایدار را فراهم خواهد کرد.
مقدمه
توسعه به مفهوم عام آن، پدیده جدیدی نیست و از اواخر قرن هجدهم یعنی از زمان انتشار کتاب «ثروت ملل» آدم اسمیت، (۱۷۷۶م) مورد بحث اقتصاددانان بوده است. توسعه در بدو تولدِ خود تا جنگ جهانى دوم، یعنی مدتى افزون بر۱۵۰ سال، نه رشتهاى مجزا و تخصّصى، بلکه جزئى از اجزاى تشکیلدهنده اقتصاد نئوکلاسیک به شمار مى آمد. در این مرحله، اقتصاد توسعه، مبتنی بر اقتصاد آزاد، بر این نکته تأکید مىورزید که نیروى بازار با بالا بردن کارایی، خود به خود رشد را تشویق خواهد کرد.
اما پس از جنگ جهانی دوم و به دنبال مشکلات ناشی از آن و از جمله رکود بزرگ اروپا، توسعه به معنی کوشش آگاهانه، نهادی و برنامهریزی شده، ابتدا در کشورهای دارای برنامهریزی متمرکز و به دنبال آن و پس از پایان جنگ جهانی دوم مورد توجه اغلب کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین قرار گرفت. در این دوران، توسعه معادل با رشد فیزیکی و به معنای انباشت سرمایه تلقی میشد و در کشورهای اروپایی عمدتاً به مفهوم بهرهبرداری از منابع طبیعی کشورهای مستعمره و گشودن بازارها برای منافع آن کشورها بود.
در طى این دوران، اقتصاد توسعه، بازتاب رویه اجتماعى داروینیسمی اقتصاد کلاسیک بود و برقرارى عدالت، به مثابه یکى از اهداف آشکار اقتصاد توسعه، مطرح نبود. حتى برخى از مدافعانِ رشد شتابان از لزوم بىعدالتى بیشتر جهت تشویق رشد سخن مى گفتند. (چپرا، ۱۳۸۳: ۸۱)
از اوایل دهه ۱۹۷۰م، در رویکردهای علمی به توسعه، تجدیدنظر اساسی پدید آمد. این مرحله، تأکید بر نقش سرمایه انسانى را که از دیرباز توجهى به آن نمىشد، در کنار تأکید بر سرمایه اجتماعى در پى داشته است. علی رغم اینکه از ابتدای طرح توسعه به معنای عام آن، منابع طبیعی نقش اساسی در شکلگیری آن داشت، با وجود این تا دهههای اخیر از توجه جدی به آن غفلت شده بود. رشد فزاینده اقتصادی که ارمغان پیشرفت تکنولوژی بود با سرعت زیاد، منابع طبیعی کشورها را بلعیده و سبب تخریب و آلودگی محیط زیست میشد. این پیامدها، موجب نگرانی اقتصاددانان و دانشمندان بوم شناسی بهطور خاص و بیشتر ارباب معرفت بهطور عام گردید. این نگرانی از این جهت بود که اولاً رشدی که با چنین سرعتی جهتگیری شده است، نمیتواند پایدار باشد، ضمن اینکه چنین رشدی نمیتواند هدف رفاه و آسایشی را که برای رسیدن به آن طراحی شده بود، فراهم کند. از طرف دیگر، افزایش شکاف طبقاتی بهرغم پیشرفتهایی جدی که در عرصه اقتصاد بهوجود آمده، نیز نگرانی عدالتدوستان را برانگیخته بود.
برپایى اولین کنفرانس سازمان ملل در مورد محیط زیست انسانى پس از چهار سال زمینه سازى در سال ۱۹۷۲م در استکهلم، توجه جهانى را به خود جلب کرد و از دستاوردهاى آن، بیانیه محیط زیست انسانى بود که اولین بیانیه مشترک ۱۱۳ کشور درباره توجه و تعهد آنها نسبت به حفاظت از محیط زیست است. برپایى این کنفرانس، تأسیس نهادى به نام برنامه محیط زیست سازمان ملل (یونپ) را سبب شد. یونپ، همه ساله در پنجم ژوئن (روز جهانى محیط زیست) ضمن ارائه بیانیه هایى، روند حفاظت و مدیریت محیط زیست را بررسى مى کند.
در سال ۱۹۹۱م، از سوى کنفرانس محیط زیست و توسعه سازمان ملل، اجلاسى در لاهه تشکیل شد که «سمپوزیم لاهه» نام گرفت. در این اجلاس راهکارهایى که «برنامه کار ملى» نامیده شد به منظور دستیابی و استمرار توسعه پایدار، ارائه گردید.
همچنین در سال ۱۹۹۲م، اجلاس زمین در شهر ریودوژانیرو برزیل با حضور نمایندگان ۱۷۶ کشور، دهها سازمان بینالمللى، ۳۵ سازمان منطقهاى و بیش از ۱۵۰۰ سازمان غیردولتى تشکیل شد. مهم ترین مصوبه این اجلاس، «دستور کار ۲۲» یا «اعلامیه ریو» مىباشد که با تصویب مجمع عمومى سازمان ملل، به عنوان دستور کار سازمان ملل در قرن ۲۱ عنوان شد. از جمله مسائل عنوان شده در این اجلاس این بود که به علت محدودیت امکان بهرهبردارى از محیط زیست و منابع طبیعى براى انسان، این منابع باید تحت نظارت و محافظت دقیق قرار گیرند.
در سال ۱۹۹۷م، بهمنظور ارزیابى میزان پیشرفتهاى اجرایى دستور کار ۲۱، اجلاسى از سوى سازمان ملل تشکیل شد که اجلاس «زمین + ۵» نام گرفت.
در حال حاضر بیش از هشتصد قرارداد دو یا چندجانبه در زمینه محیط زیست وجود دارد که از زوایاى مختلف، به جوانب حفظ محیط زیست پرداختهاند و در واقع، این قراردادها، به عنوان منابع اصلى حقوق محیط زیست بینالمللى محسوب مىشوند. با این وجود نقص مهم تمامى کنفرانس ها و اجلاس هاى برگزارشده و تمام قراردادها و اعلامیههاى ارائه شده براى محیط زیست این مىباشد که میخواهند با همان الگوهاى فکرى حاکم که محیط زیست بشرى را به این روز انداخته اند به مقابله با آلودگى و تخریب محیط زیست برخیزند و قراردادها و مصوبههای مجامع بینالمللی، علی رغم ارزشمند بودن، از ابزار اجرایى لازم برخوردار نیستند. (دیرباز و دادگر، ۱۳۸۰: ۴۱ ـ۵۲)
نگارنده معتقد است نظام اقتصادی اسلام هماهنگ با نظام تکوین، بهگونهای ترسیم شده که دغدغه و نگرانی بشر درباره پایداری توسعه را که از تخریب محیط زیست از یک طرف و محرومیت بخشهای قابل توجهی از صاحبان اصلی منابع (نسلهای موجود و نسلهای آتی) از سوی دیگر ناشی است، برطرف و رفاه عمومی که برخورداری معنوی را نیز در برمیگیرد، تأمین میکند. این توفیق، ناشی از آمیختن آموزههای اسلامی در این باره با مسائل ارزشی و در نظرگرفتن سازوکارهایی به منظور وفاداری به ارزشها و نهادینه ساختن ضمانت اجرائی آنهاست؛ مسئلهای که چپرا از آن به عنوان مرحله پنجم توسعه یاد میکند. (چپرا، ۱۳۸۳: ۱۹ – ۲۳)
ادبیات توسعه پایدار
عنوان پایداری در ادبیات توسعه، از پیشینه طولانی ای برخوردار نیست و در دهههای اخیر مطرح شده است. ادبیات توسعه پایدار، بیشتر بر مسئله محیط زیست و عدالت بین نسلی تأکید کردهاند.
شوماخر (۱۳۷۲) در دهه ۱۹۷۰م، در کتاب «کوچک زیباست» هشدار داد که رشد سازمانهاى غولپیکر در غرب باعث افزایش تخصص گرایى و بى کفایتى اقتصادى شده است و در این رابطه راهکارهایى ارائه نمود که بهطور عمده شامل: رعایت منابع قابل تجدید و اتخاذ تکنولوژى هاى واسطه بودند.
در دهه ۱۹۸۰م دو اثر بسیار مهم به نامهاى «استراتژىهاى حفاظت جهانى» و «گزارش براتلند» به چاپ رسیدند. گزارش براتلند بر این نکته تأکید دارد که مشکلات زیستمحیطى کشورهاى در حال توسعه به همه کشورهاى دنیا ارتباط پیدا مىکند. در کتاب دوم نیز براى اولین بار اصطلاح «توسعه پایدار» بهطور وسیع مورد استفاده قرار گرفت. مى توان گفت این دو اثر رابطه جدیدى بین علوم اجتماعى، علوم طبیعى، اقتصادى و سیاستگذارى ایجاد نمودند و به احتمال قوى از مهم ترین تألیفات قرن بیستم میلادى به شمار مى روند. (بارو، ۱۳۸۰: ۲۳۰ ـ ۲۴۰)
توراس و بویس (۱۹۹۸) نشان دادهاند که در سطح جهان، کشورهایی با یک توزیع درآمد برابرتر، آزادیهای مدنی و حقوق اجتماعی بیشتر و سطح سواد بیشتر، به کیفیت بالاتری از محیط زیست تمایل دارند. همچنین در یک مطالعه بیش از سطح محلی در کالیفرنیا به وسیله مورلو ـ فراچ (۱۹۹۷) از برخی کشورها، نشان داده شد کشورهایی که در سطح بالاتری از تبعیض در شرایط درآمد، طبقه و نژاد هستند، دارای سطح بالاتری از خطر آلودگی هوا میباشند؛ از سطح منطقه تا جهان، نابرابری انسانی برای محیط زیست بد است.
بهعلاوه میدلتون و کیف (۲۰۰۱) اشاره کردهاند که تحلیل توسعه نه با ناپایداری اقتصادی زیستمحیطی، بلکه با بیعدالتی اجتماعی شروع میشود. (Agyeman, 2003)
بلتراتی، چچلنیسکی و هیل (۱۹۹۳) در مفهوم پایداری، بر وجود دو عامل مشترکِ نیاز به ادامه راهبردهای توسعه سازگار با محیط زیست و تأکید بر تأمین عدالت بین افراد نسل کنونی و در بین نسلها، تأکید میکنند. (Beltratti, Chichilnisky and et.al, 1993)
همچنین هوفه (۱۳۸۳) عدالت را در بهره برداری از منابع زیستمحیطی طرح کرده و میگوید:
«طبیعت طبیعی از دیدگاه اصولی و به خاطر ماهیت وجودیاش به تمام انسانها و به تمام نسل ها به یک اندازه تعلق دارد. سرمایهای است که باید هر نسلی بدون دستدرازی به اصل سرمایه از آن برخوردار شود. (هوفه، ۱۳۸۳: ۸۹ ـ ۹۰)
در تعریف پایداری به برخی دیگر از این آثار اشاره خواهیم کرد.
در حوزه اقتصاد اسلامی نیز به رغم جدید بودن آن تلاشهایی صورت گرفته است. قحف درباره مطالعات اسلامی پیرامون توسعه میگوید:
«در اندیشه اسلامی، تعدادی از نوشتهها به موضوع توسعه اختصاص یافته است و جای تعجب ندارد که بخش عمده این متون به تحریم بهره، و موضوعات مربوط به عدالت توزیعی از جمله زکات بپردازد. با بررسی این متون میتوان دریافت که توسعه اقتصادی در مقایسه با موضوعات دیگر هنوز توجه لازم اقتصاددانان اسلامی را به خود جلب نکرده است». (قحف، ۱۳۸۳: ۱۴۲ـ۱۴۵)
وی آثار معاصر مربوط به توسعه اقتصادی در اقتصاد اسلامی را به سه مرحله تقسیم میکند:
«مرحله اوّل از دهه ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ ادامه دارد. ادبیات آغازین توسعه به بررسی مباحث مبنایی ارزشهای اسلامی و سازگاری آنها با انگیزش فردی و اجتماعی برای توسعه مادی میپردازد. اینکه اسلام و آرمانها و ارزشهایش نه مانع توسعه اقتصادی میشود و نه مانعی برای رشد مادی بهشمار میآید، بیشترین توجه را در نوشتههای ژاک آستروی، الفنجری، المبارک و نوشتههای اولیه خورشید احمد به خود اختصاص داده است. مرحله دوم مطالعات توسعه در اسلام که از ۱۹۸۰ آغاز شده، به اواسط دهه ۱۹۹۰م میانجامد. ویژگی این مرحله عبور از عقاید و اصول به بحث در مورد طرحهای توسعه، اولویتهای سرمایهگذاری عمومی و خصوصی، بسیج منابع داخلی و خارجی و حفظ پتانسیل در چارچوب اسلامی است. و مرحله سوم نیز از ۱۹۹۰ به بعد است. در این مرحله، نوشتههای اقتصاد اسلامی در مورد توسعه ناچیز بوده و درباره موضوعاتی مانند بانکداری اسلامی، روش های اسلامی تأمین سرمایه، توزیع و غیره پراکنده بوده و اهمیت مستقیم و مستقلی که شایسته مبحث توسعه اقتصادی و اجتماعی باشد، به چشم نمیخورد». (همان)
در سالهای اخیر در ایران کتابهایی درباره توسعه نوشته شده است که میتوان به آثار موسایی (۱۳۷۶)، اولین همایش اسلام و توسعه (۱۳۷۶)، نظرپور (۱۳۷۸)، خلیلیان (۱۳۸۴)، جهانیان (۱۳۸۲)، چپرا (۱۳۸۳) و عربی و لشکری (۱۳۸۳)، دادگر و دیریاز ( ۱۳۸۰) و فراهانی (۱۳۸۴) اشاره کرد.
البته همانند سایر مباحث اقتصاد اسلامی که هنوز بحث کاملی نسبت به آنها وجود ندارد بدان معنی نیست که اسلام درباره آنها نظر ندارد بلکه نیازمند به تلاش جهت استخراج آنها از متون دینی است.
تعاریف پایداری
توسعه پایدار در دههای که در آن زندگی میکنیم تبدیل به تکیه کلامی شده که در بسیاری از موارد مورد استفاده یا گاهی سوءاستفاده قرار میگیرد. به همین دلیل تعریف توسعه پایدار بسیار مشکل است. مراجعه به ادبیات موجود درباره موضوع، ما را با تعاریف بسیارى از توسعه پایدار مواجه میسازد. هر یک از این تعاریف جهتی از توسعه پایدار را مورد تأکید بیشتری قرار دادهاند.
متداول ترین تعریف از پایدارى، تعریفى است که کمیسیون جهانى محیط زیست و توسعه (WCED)ارائه داده است. (کمیسیون براتلند، ۱۹۸۷) کمیسیون مذکور توسعه پایدار را بدین صورت تعریف مى کند: توسعه اى که احتیاجات نسل حاضر را بدون لطمه زدن به توانایى نسل هاى آتى در تأمین نمودن نیازهاى خود برآورده مى کند. ( ۴۳: WCED, 1987)
در همین راستا کمیته توسعه پایدار سازمان ملل تعریف خود را این گونه ارائه می دهد:
«افزایش پایدار در تولید و مصرف کالاها و خدماتی که مربوط به نیازهای اولیه بوده و کیفیت زندگی را ارتقا میدهند. این کار باید هم زمان با کاهش بهره برداری از منابع طبیعی و مواد سمی و پراکندن زبالهها و آلایندهها در چرخه زندگی باشد تا نیازهای نسلهای آینده را دچار مخاطره نسازد».
در برخی از تعاریف، بر حقوق نسلهای بعد به قدری توجه شده که گفتهاند: «هر نسل باید منابع آب و هوا و خاک را خالص و بدون آلودگی، همانند زمانی که این منابع بر روی کره زمین بودهاند حفظ نموده و برای نسل بعد باقی گذارد. (اسناد یونسکو، به نقل از پرمن، ۱۳۸۲: ۱۰۸)
بعضی از اقتصاددانان محیط زیست نیز پایداری را بیشتر از جنبههای زیست محیطی نگریستهاند و در تعریف پایداری گفتهاند: «وضعیت پایدار وضعیتی است که حداقل شرایط برای ثبات اکوسیستمها و توانایی مقابله اکوسیستم با شوکها را در طول زمان فراهم کند». (همان، ۱۱۶)
همچنین در تعریفی ترکیبی از توسعه پایدار گفته شده است: اصطلاح توسعه معطوف به ارتقای سطح و کیفیت زندگی افراد و بهبود رفاه جامعه است و پایداری آن اشاره به استمرار این فرایند در طول نسل های بشر دارد. (متوسلی، ۱۳۸۲: ۵۳)
ایشان در ادامه، برای ادعای خود، کلام سامسون را شاهد میآورد:
«سامسون (Samson, 1995) معتقد است که از یک سو پایداری در توسعه پایدار به مسئله ظرفیت قابل تحمل کره زمین بر میگردد؛ فارغ از آنکه به مفاهیمی همچون نابرابری و عدالت اجتماعی توجه کند. از دیگر سو توسعه مستلزم رشد اقتصادی مستمر است، فارغ از آنکه توان اکولوژیک و گنجایش کره زمین در چه سطحی قرار دارد و چه محدودیتهایی بر مسیر رشد مستمر تحمیل مینماید. ترکیب این دو واژه، مفهومی را میآفریند که بسیار بیشتر از حاصل جمع اجزا است». (همان)
برخی نیز توسعه پایدار را در مفهومی عام تر و با عنوان توسعه انسانی پایدار تعریف کردهاند. در تعریف اینان، آمده است: «توسعه انسانی پایدار به معنای این است که ما اخلاقاً موظفیم در حق نسل بعدی دست کم به همان خوبی عمل کنیم که نسل پیش از ما در حق ما عمل کردند. این توسعه همچنین به معنای آن است که برای اجتناب از پدید آوردن بدهی برای نسل آینده باید در آموزش و پرورش و سلامت جمعیت کنونی سرمایه گذاری کافی به عمل آید. و بالاخره منابع باید به شیوه هایی مورد استفاده قرار گیرند که با بهره گیری بیش از اندازه از ظرفیت کششی و تولیدی زمین، بدهی های زیست محیطی برای نسل آینده به بار نیاید.»
مؤلفههای اساسی توسعه پایدار
پرسش اساسی در معنای توسعه به عنوان یکی از مؤلفههای اساسی توسعه پایدار، از منظر اسلام، در این است که ما به دنبال پایدار کردن چه چیز هستیم. گرچه نگرانی برخی از کشوهای توسعه یافته در این است که رشد اقتصادی با سرعتی که شروع شده دوام نمیتواند داشته باشد، اما پایداری چنین توسعهای، پایدار نمودن بیعدالتی، مصرفگرایی و تکاثرطلبی است که مسلماً ادیان الهی و از جمله اسلام با آن سازگار نمیباشد. این با صرفنظر از نگاه بدبینانهای است که برخی منتقدان به روند توسعه در قرن بیستم به ویژه در نیمه دوم آن دارند، مبنی بر اینکه داستان توسعه تراژدی ای بود که توسط ترومن رئیس جمهور آمریکا، به منظور تحکیم تفوق کشور آمریکا و در نگاه کلی تر کشورهای شمال طراحی شد. در فرایند چنین توسعهای، تمام اقوام و ملتهای جهان در مسیر واحدی به سوی نوعی رشد و بلوغ گام بر میدارند که ملتهای پیشتاز و جلودار، تبلور آن هستند. به تعبیر اینان از همان ابتدا، هدف پنهان توسعه، چیزی جز غربی کردن جهان نبوده است. (زاکس، ۱۳۷۷: ۹-۱۰)
این در حالی است که توسعهیافتگی در تفسیر دینی، مقدمهای برای رفاه عمومی است که در برگیرنده ابعاد معنوی نیز خواهد بود و انسان در بستر توسعه، نه گرفتار دستاورد رشد خودساخته خود شده و دچار بحران معنویت و به دنبال آن بحران هویت و نه گرفتار زهد خشک و روح صوفیانه، بلکه با برخورداری از مواهب دنیا در کنار آینده روشن اخروی، در مسیر عدالت، طی طریق میکند. مهم ترین ویژگیهای توسعهیافتگی در نظام اسلامی، عبارت اند از:
۱ـ رشد معنویت و تربیت جامعه صالح: تفاوت اساسی راهبردهای توسعه سکولار محور، با راهبردهای دینی، در این است که مکاتب الهی به لحاظ اینکه هدف اصلى خلقت انسان را تقرب به خداوند میدانند و معتقدند فقط اندکى از کمال انسان در این دنیا تحقق مىیابد و بیشتر آن در دنیاى دیگر، بنابراین، تأکید اصلی راهبردهای ارائه شده از جانب این مکاتب خاصه دین اسلام برای توسعه، بر این است که برنامهریزى جهت تحقق اهداف توسعه و رسیدن به آبادانى دنیا و آسایش همگانى باید با توجه به این هدف انجام شود. گسترش دانش و تأمین بهداشت و امنیت و رفاه جامعه وقتى ارزشمند است که در این چارچوب باشد نه به قیمت فداکردن ارزشهاى معنوى و از یادبردن هدف اصلى یعنى سعادت اخروى. بدیهی است که تقویت ایمان افراد به عنوان ویژگی جامعه توسعه یافته دینی، خود یکی از عوامل مهم در پیشرفت آن جامعه خواهد بود؛ زیرا افراد آن جامعه را از گرایش به سمت مصرف بیهوده رهایی بخشیده و با توجه به ارزشمندی کار و تلاش در نگاه دینی، بیشتر سرمایههای جامعه صرف سرمایهگذاری و کار و تلاش بیشتر خواهد شد. بهعلاوه براساس سنت خداوند که در سوره اعراف آمده است رابطه مستقیمی بین سطح ایمان و تقوا از یک طرف و افزونی برکات خداوند از طرف دیگر، وجود دارد و نیز طبق آنچه در سوره نوح (آیه ۱۰ـ۱۲) آمده است بین استغفار که پاکی از گناه را به دنبال دارد و باران رحمت الهی و گسترش مال و ثروت رابطه وجود دارد و نتیجه همه اینها که در ایمان و عمل صالح تجلی مییابد حیات طیبهای است که خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است. (نحل/۹۷)
۲ـ رفاه عمومی: در جامعه توسعه یافته، مردم از سطح زندگی مناسب برخوردارند و از نظر تغذیه، مسکن و پوشاک در تنگنا نمیباشند. پیامبر اکرم (ص) از خداوند میخواهد که در طعام او برکت قرار دهد و فقدان آن را موجب کاستی در دینداری میداند.[۱] امام صادق (ع) خوشبختی انسان را در داشتن مسکنی وسیع[۲] و مرکبی راهوار[۳] میشمارد. همچنین در نگاه دین، سلامتی نعمتی بسیار گرانبها است. (آمدی، ۱۳۶۰: ۴۸۳، ح ۱۱۱۴۸) در سایه تندرستی است که انسان می تواند از نعمتها لذت برده و حتی خداوند را نیز بهتر عبادت کند. در جامعه توسعه یافته، افراد تندرست، با نشاط و شاداب هستند.
بهرهمندى از نعمتهاى خداوند در این دنیا نه فقط با سعادت انسان در دنیاى دیگر منافات ندارد، بلکه آنان که از راههاى مشروع در پى فراهم کردن اسباب رفاه خود و خانوادۀ خویش برمىآیند، مورد تشویق نیز قرار گرفتهاند. [۴]
براساس معرفی پیشوایان اسلام، خداوند، براى انسان دنیایى آباد در نظر گرفته و تمام اسباب راحتىاش را در آن آماده ساخته است. در این معرفی دنیا جلوهاى محدود از بهشت قلمداد شده و بهقول علامه طباطبایى(ره) نعمت بهشتى نعمتهاى تکاملیافتۀ دنیاست. (طباطبایی، ۱۳۶۳: ج۵، ۲۱۲)
در جامعۀ آرمانى مهدوی، به عنوان جامعه آرمانی مسلمانان، رفاه و آسایش بر آن حکفرماست و مطابق سخن امام صادق(ع)، زمین در زمان قیام حضرت مهدى(عج)، گنجهاى خود را آشکار مىکند و مردم چنان بىنیاز مىشوند که براى مصرف زکات نیازمندى یافت نمىگردد. (دیلمی، ۱۳۱۸ق: ج ۲، ۳۸۱)
بدیهی است که رفاه نظام اسلام با رفاهى که در دیگر نظامها مطرح است، تفاوت دارد. در الگوى توسعۀ اسلام رفاه باید در برگیرنده امور زیر باشد:
الف) همه افراد جامعه را شامل شود؛
ب) موجب ارتکاب حرام یا تضییع حقوق دیگران نشود؛
ج) همراه با اسراف و تبذیر نباشد؛
د) موجب غفلت و بیخبری از یاد خداوند و اتلاف و سرمستی نشود؛
هـ) از تجملگرایی و ترویج فرهنگ غربی پرهیز شود.
۳ـ گسترش علم و دانش: امروزه سرمایه انسانی کارآمد نقش بسیار مهمی در جوامع توسعه یافته دارد و به همین جهت دولتها معمولاً درصدد گسترش آموزشهای عمومی و تخصصی به منظور کارآمد نمودن مدیریتها و نیروی کار و افزایش بهرهوری در اقتصاد میباشند.
آیات و روایات فراوانی در فضیلت علم و دانش و تشویق مسلمانان به یادگیری و ارتقای فرهنگ آنان وارد شده است. اولین آیاتی که بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده است بر نعمت یادگیری انسان تأکید داشت و در برخی سور، به اسباب نوشتن قسم خورد و در برخی آیات هم دانایان را بر نادانان برتری داد. در روایات نیز به همین یک روایت از امام صادق (ع) اکتفا میکنیم که فرمود:
اگر به سعادتی که از ناحیه تحصیل علم میرسید آگاهی داشتید در جستجوی آن بر میآمدید هر چند به قیمت ریختن خونتان در این راه و یا مستلزم پیمودن دریاها باشد. (کلینی، ۱۳۶۵: ج ۱، ۳۶)
مطالعه سیره عملى پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان صدر اسلام نیز نشاندهندۀ اهمیت این موضوع است. پیامبر(ص) پس از جنگ بدر مقرر داشت: «اسیرانى که توان پرداخت فدیه ندارند، در برابر آموزش خواندن و نوشتن به ده مسلمان آزاد شوند». اعزام دو تن براى آموختن شیوۀ استفاده از منجنیق، نشاندهنده توجه پیامبر اکرم(ص) به این مهم است. (صدر، ۱۳۷۸: ۱۱۹-۱۲۳)
مسلمانان با ادامه این راه، چنان در آموزش علوم و فنون پیش رفتند که در طى دو قرن پناهگاه دانشپژوهان جهان گشتند. در فرهنگ اسلامى، در کنار دانش، به مسئله خِرد نیز توجه بسیار شده است. یکی از خصوصیات جامعه مهدوی نیز فراوانی علم و دانش مردم در این زمان است. علم و دانش در زمان ایشان به بلوغ خود میرسد. این پیشرفت هم در زمینه علوم مادی اتفاق میافتد و هم در ناحیه علوم الهی و معارف دینی. این ویژگی که بهنوبه خود یکی از شاخصهای توسعه یافتگی محسوب میشود، موجبات رفاه و فراوانی نعمت را نیز فراهم میسازد. این دانش سبب میشود مردم بهتر بتوانند از نعمتهای خدادادی استفاده کنند. از اسراف و اتلاف در منابع و عوامل تولید پرهیز شده و سطوح رفاه بالاتری را برای مردم به ارمغان می آورد.
درباره افزایش دانش عمومی امام باقر(ع) در روایتی مىفرماید:
«أِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ یدَهُ عَلَى رُؤُسِ العِبَاد، فَجَمَعَ بِها عُقُولَهم و کَمَلت بِها أَحلاَمَهُم». (صافی گلپایگانی، ۱۳۸۵: ۲۰۰)
۴ـ برقرارى امنیت: یکى از شاخصهاى توسعهیافتگى، برخوردارى از سطح مطلوبى از سلامتى و امنیت است. امنیت نعمت ارزشمندی است که با نبود آن، آسایش و آرامش از جامعه رخت بر میبندد؛ سرمایهگذاریها متزلزل شده و غارتگران به اموال مردم دستبرد میزنند و در یک کلام، ارکان نظام اجتماعی و اقتصادی جامعه متزلزل میشود. در تعالیم پیامبر گرامی و امامان معصوم(ع)، امنیت از جایگاه ویژهای برخوردار است. حضرت على(ع) آسایش زندگى را در سایۀ امنیت قابل تحقق مىداند. (آمدی، ۱۳۶۰: ج ۴، ۱۰۰، ح ۵۴۳۸) خداوند خانه خود یعنی کعبه را با صفت امن ستوده است. [۵]
در جامعه امام زمان بنا بر آنچه از قرآن نیز استفاده میشود امنیت برقرار میشود و اسباب نگرانی و اضطراب از بین میرود[۶] و بندگان خدا هیچ نگرانى و هراسى ندارند و خدا را بر این امنیت سپاس مىگویند. در آن زمان جامعه چنان امن مىشود که هرگاه زنى به تنهایى از یکسوى دنیا به طرف دیگر برود، هیچکس متعرض او نخواهد شد؛ این امنیت حتى از سوى جانوران نیز برقرار مىشود.
«… و چون قائم ما قیام کند کینهها از دل ها بیرون رود، حیوانات نیز با هم سازگارى کنند. در آن روزگار، زن با همه بار و بنه خویش، از عراق در آید و تا شام برود و از هیچ چیز نترسد… .» (مجلسی، ۱۴۰۳ق: ج ۵۲، ۳۱۶)
۵ـ برقراری عدالت: عدالت قانونی فراگیر و سنتی تغییرناپذیر در جهان خلقت و ضرورتی تخلفناپذیر در اجتماعات بشری و نظام تشریع است. در کلام خداوند، عدالت از اساسیترین مفاهیم دینی معرفی و هدف مهم پیامبران دانسته شده است. در روایتی که از ناحیه حضرت علی (ع) وارد شده، عدالت سبب قوام و پایداری و نیز تضاعف برکات در جامعه شمرده شده است.
گرچه انسانهای تربیت یافته در دامان مکتب اسلام به خوبی عدالت را بین خود اجرا میکنند ولی با این حال به منظور ضمانت اجرایی این مهم، خاصه تحقق عدالت بین نسلی در استفاده از منابع طبیعی، راهکارهایی از جانب شریعت اسلام معرفی گردیده است که در این قسمت به آنها اشاره میشود.
عدالت در وهله اول در حوزه تکوین، محور خلقت جهان را تشکیل داده و عدالت تشریعی و جزایی نیز به صورت مکمل و ضمانت تحقق و بقای این مجموعه متعادل پیشبینی شده است. در این نگاه، جهان هستی مجموعهای منظم است و به تعبیر قرآن، آفرینش آسمانها، خورشید و ماه، منظم، ضابطه مند و بدون هیچگونه نقص میباشد.
هر قدر در پى یافتن نقصان در خلقت بنگرى، درماندگى و زبونى بیشترى را تجربه مىکنى. (ملک، ۳ و ۴)
عدالت خداوند در ناحیه تشریع از دو جهت مورد توجه است: از یک جهت این قوانین که برای هدایت و سعادت انسان تشریع شده، مطابق فطرت آدمیان و با در نظرگرفتن توان و ظرفیت آنان صورت گرفته است؛ جهت دیگر این است که بین خود قوانین در ابعاد گوناگون نیز عدالت به معنای عام آن وجود دارد. به عبارت دیگر، مجموعه قوانین تشریعی برای انسان همانند نظام تکوین، تشکیلدهنده نظامی جامع و فراگیر است که خود از زیر مجموعههای منظمی در عرصههای فرعی تشکیل میشود. از جمله این عرصهها، عرصه اقتصادی است که نظام اقتصادی را تشکیل میدهد. این نظام، خود در حوزههای تولید، توزیع و مصرف به صورتی متوازن، روابط اقتصادی انسانها را شکل میدهد تا هدف مطلوب تأمین شود.
جهت سوم که عمده بحث ما را در این محور تشکیل میدهد، تأکید خداوند بر اجرای عدالت بین مردم است؛ یعنی قوانین متعددی به منظور تحقق عدالت با ابعاد مختلف آن و از جمله عدالت اقتصادی، تشریع شده است و یکی از اهداف مهم ارسال پیامبران نیز برقراری همین عدالت در جامعه است. عدالت اقتصادی، به معنای برخورداری همه آحاد مردم از ثروتهای خدادادی و نیز امکان استفاده از فرصتهاست. این قسم از عدالت، خود را در عرصه قبل از تولید (توزیع اولیه ثروتها و منابع)، بعد از تولید (توزیع عادلانه منافع حاصل از فرایند تولید بین عوامل تولید) و نیز توزیع مجدد (تأمین مالی کسانی که قادر به شرکت در فعالیت اقتصادی نبوده و یا درآمدی که به دست میآورد کفاف هزینههای او را نمیدهد) ظهور پیدا میکند. عدالت اقتصادی همانگونه که در درون یک نسل مطرح است، بین نسل ها نیز خود را نشان میدهد. عدالت بین نسلی را میتوان از خطابهای عام قرآن، استفاده کرد. مضمون این آیات این است که نعمتهای خداوند اختصاص به افراد خاص، گروه های خاص و حتی مردم زمان و یا مکان خاصی ندارد بلکه همه مردم در بهرهبرداری از آنها شریک ا ند.[۷]
علامه طباطبایی در اینباره میفرماید:
«این یک حقیقت قرآنی است که پایه و اساس بسیاری از مقررات در اسلام است. اصل ثابتی که همه چیز در چارچوب آن قرار میگیرد این است که جمیع اموال برای همه است و مصلحت افراد تا حدی رعایت میشود که مصالح عامه با آن مخالفت نداشته باشد».
آیاتی که هدف از تشریع مالکیت انفال و فىء براى دولت را برای جلوگیرى از تمرکز ثروت در دست گروهى خاص دانسته نیز به نوعی بر عدالت بین نسلی دلالت دارد. [۸]
همچنین از روایاتی که درباره اراضی مفتوح عنوه یعنى زمینهایى که با جنگ به تصرف مسلمانان درآمده باشد، وارد شده نیز میتوان اهمیت اسلام به نسلهای آینده را پی برد. در برخی از این روایات به حق نسلهای آینده از این اراضی تصریح شده و در برخی نیز از عمومی که نسبت به جمیع مسلمانان آمده است، میتوان حق نسلهای بعد را نیز استفاده نمود. (طوسی، ۱۳۶۵: ج ۲، ۱۶۰)
۶ـ حفظ محیط زیست: گام اساسی برای رسیدن به توسعه پایدار، فراهم نمودن محیط زیستی سالم و جلوگیری از تخریب آن است؛ زیرا اگر بتوانیم رشد اقتصادی را نیز محقق سازیم اما بدون داشتن محیطی سالم، اسباب آسایش انسان ایجاد نخواهد شد.
به نظر میرسد با توجه به ویژگیهایی که برای توسعه مورد توجه اسلام برشمردیم، این هدف نیز به خوبی تأمین خواهد شد؛ زیرا مهم ترین هدف را رشد معنویت و تربیت جامعه صالح برشمردیم از طرفی آموزههای دینی در استفاده درست از منابع زیست محیطی تأکید دارند و نه تنها از هرگونه تخریبی نسبت به آن به شدت منع میکنند بلکه از برخی از آموزههای مکتبی کمال بخشی به این محیط استنباط میشود. در توسعه مورد نظر اسلام، انسان نسبت به رفتاری که با موجودات، گیاهان و عناصر چرخه زیستمحیطی دارد، خود را مسئول دانسته و پاسخگو است.
دین اسلام که همواره در تعالیم نورانى خویش مطابق با فطرت آدمیان راه وسط را در پیش گرفته است. در برخورد با طبیعت و مواهب طبیعى نه آن چنان دست انسان را باز گذاشته تا هر نوع تصرفى بخواهد در آنها بکند و به بهاى نابودى این نعمتهاى خدادادى، زندگى خود را اداره کند و تجمل بخشد، و نه اجازه مىدهد بشر طبیعت را به علت عظمت آن، خداى خویش دانسته و در مقابل آن به سجده بیفتد و هیچگونه تصرفى در آن ننماید و صرفاً به دیدۀ تقدیس به آن بنگرد. بلکه در عین اینکه فرموده است ما همه جهان را براى آسایش انسان، مسخر و فرمانبردار او آفریدهایم، از طرف دیگر آنها را موجوداتى فاقد روح ندانسته بلکه به عنوان آیه و کلمه خداوند و موجوداتى داراى شعور نسبى که تسبیحگوى خداوند معرفى کرده و براى همه آنها اعم از حیوان و گیاه حقوقى در نظر گرفته و انسان ها را به رعایت آن حدود و حقوق دعوت مى کند.
نگرش اسلامی به نظام و محیط زیست طبیعی مانند هر چیز دیگری که اسلامی باشد ریشه در قرآن دارد. سخن قرآن به عنوان کتاب مقدس، متوجه کل جهان اعم از انسان، جانوران و گیاهان است. قرآن مرزبندی قاطعی میان امر طبیعی و فوق طبیعی، یا میان عالم انسانی و عالم طبیعی ترسیم نمیکند. در نتیجه نفسی که پرورده و قائم به قرآن است، عالم طبیعی را دشمنی طبیعی نمیشمارد که باید بر آن چیرگی یافت بلکه به عنوان جزء مکمل جهان دینی انسان به آن مینگرد که در حیات زمینیاش و به یک معنی حتی در سرنوشت نهایی او هم شریک است.
بررسى آیات قرآن کریم و نیز روایات ائمه اطهار(ع) نشانگر جایگاه واقعى پدیدههاى طبیعى در منظر دین مبین اسلام میباشد و مطالعه راهکارهایی که از جانب شریعت به منظور کنترل انسان در جهت محافظت از امانت الهی تعبیه شده، این اعتقاد را در ما تقویت میکند که دین در هسته خود متضمن یک نگرانی زیستمحیطی است. خداوند کریم که خود مظهر جمال و زیبایى است سراسر گیتى را به زیبایى مىستاید، [۹] و در خلقت انسان به عنوان اشرف مخلوقات و زیباترین زیباها[۱۰] به خود تبریک مىگوید. قرآن کریم، هر چه را در این عالم هستى است از جمله پرندگان، حیوانات و کوه ها و دریاها و… داراى شعور و تسبیح گوى و ستارگان و درختان را نیز چهره سایان خود معرفى مىنماید و مىفرماید: «اما آدمیان از درک تسبیح آنان ناتوانند». (الرحمن/۶؛ رعد/۱۳؛ اسراء/۱۴ و آیه اول سورههاى حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن)
از این آیات چنین استنباط میشود که اساس و بنیان هستی و عالم وجود بر ادراک و عشق بنا شده لکن میزان درک و شعور موجودات بر حسب ظرفیت وجودی آنان متفاوت است.
جـملـه ذرات عـالــم در نـهـان بـا تو میگـوینـد روزان و شبـان
مـا سمیعیم و بصیریـم و هشیم بـا شـما نامـحرمـان مـا خامشیم
از جـمادی در جـهان جان روید غلـغـل اجـزای عالـم بـشنـویـد
فـاش تـسبیح جـمـادات آیـدت وسـوسـه تـأویـل ها بـربـایـدت
نطق آب و نطق خاک و نطق گل هست محسوس حواس اهل دل
شاید بر همین اساس بتوان گفت که طبیعت با روح و احساس خود در برابر هر عمل انسانی عکس العملی در خور نشان میدهد، هر خشونتی را با خشونت و هر رأفتی را با محبت پاسخ میگوید؛ چه کلیه عناصر طبیعت حرمتی در خور خویش دارند و احساسی و روحی در حد. اگر آن احساس درک نگردد و آدمی بدون رعایت حرمت و حیات عناصر محیط با آنها رفتار نماید، در حقیقت زندگی خود را تباه ساخته و تیشه به ریشه خویش زده است.
جهتگیری اسلام در آفرینش انسان این است که خداگونه شود و همه زمینههای لازم اعم از عقل و فطرت به عنوان رسول باطنی در کنار پیامبران به همراه کتاب راهنمای زندگی را در اختیار او گذاشته و از جمله به او سفارش کرده امانتی را که به عنوان ابزاری در راستای تکامل او در اختیارش نهاده شده، به خوبی حفظ کند.
هرگاه آدمیان به این تعالیم گوش جان سپرده و عمل کنند و راه و رسم بندگى و خلیفهاللّهى را بپیمایند و با امانتى که خداوند در اختیارشان قرار داده، براساس رهنمودهاى ارائه شده از جانب دین عمل نمایند، مشکلات فراوان زیست محیطى که اکنون با آن مواجه هستیم، رخت بر مىبندد. مثلاً هرگاه انسانها حقوق یکدیگر را رعایت کنند، در بهرهبردارى از مواهب طبیعت راه اعتدال را پیش گرفته و دست از زیادتطلبى، حرص و آز، اسراف و اتلاف بردارند، در این صورت همین دنیاى خود را بهشت مى یابند. با وجود این، علاوه بر اینکه جهت گیرى ادیان الهى رسیدن انسان به نقطه اوج کمال و انسانیت است، براى پرهیز از غیر واقع گرایى، راهکارهایى در متن دین دیده شده تا جوامع در هر سطحى از ایمان به خداوند و عامل به فرامین و رهنمودهاى دینى باشند بتوانند محیطى نسبتاً سالم داشته و از تجاوز انسانهاى متخلف جلوگیرى کنند.
تعالیم الهى در این رابطه، معمولاً داراى دو چهره اند: برخى از این تعالیم به منظور حفظ حداقلهاى لازم، به عنوان تکالیف الزامى تشریع شده و حتى سازوکارهایى نیز براى ضمانت اجراى آنها پیشبینى شده است. دسته دیگر با عنوان رهنمودهاى اخلاقى و به منظور حرکت به سوى جامعه ایدئال و مطلوب خداوند طراحى گردیده اند. از جهت دیگر نیز بعضی از آموزهها با نگاه فردی و تعیین وظیفه فرد بوده و بعضی نیز با نگاه کلان و از دید اجتماعی بیان شده است.
۱ـ آموزههای فردی
الف) تکالیف الزامی: برخى از تکالیف الزامى که از آیات و روایات و نیز قواعد فقهى استفاده میشود عبارت اند از:
ـ اجتناب از ضرر رسانى و اتلاف اموال عمومى: برخى از افراد و بنگاه هاى اقتصادى براى افزایش سود خود، ممکن است اقدام به تخریب محیط زیست کنند. آلوده کردن هوا، آب دریاها و رودخانه ها، فعالیت هاى تأثیرگذار بر لایه ازن از مصادیق تخریب طبیعت محسوب مى شوند و به دنبال آن پیامدهاى دیگرى چون کوتاه شدن عمر انسان، شیوع بیمارى ها به ویژه بیمارى هاى پوستى، از بین رفتن برخى از گونه اى گیاهى و حیوانى را بهدنبال خواهد داشت، و طبق قاعده لاضرر، قاعده اتلاف و تسبیب، مسبب این پیامدها گناهکار بوده و از نظر حکم وضعى نیز ضامن محسوب مى شود.
ـ اجتناب از اسراف: گرچه مصادیق بارز اسراف، کمی بوده و بیشتر استفاده بیش از حد منابع طبیعی را شامل میشود، با وجود این، تخریب محیط زیست، آلوده نمودن آبها و هوا و سایر مصادیق آلودگی، به سبب اینکه بهرهمندی انسان از این منابع را کاهش داده از مصادیق اسراف خواهد بود.
۵ـ پرهیز از فساد در روی زمین: خداوند متعال ضمن تأکید بر اینکه نظام هستى براساس صلاح آفریده شده، در موارد متعددى از ایجاد فساد در این نظام نهى مى نماید و مى فرماید:
«لاتُفسِدوا فِى الاَرضِ بَعدَ اِصلاحِها» (اعراف: ۵۶)
همچنین مصداق بارز مفسدان در روی زمین را کسانی میداند که به تخریب آن میپردازند و کشت و نسل را نابود میکنند:
«وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِی الْأَرْضِ لِیفْسِدَ فِیهَا وَیهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا یحِبُّ الْفَسَادَ» (بقره/۲۰۵)؛ هنگامی که روی برمی گردانند، در راه فساد زمین کوشش مى کنند و زراعت ها و چهارپایان را نابود می سازند، خدا فساد را دوست نمی دارد».
در آیه دیگر، خداوند متعالی کسانى را که دست به تخریب مظاهر زیبایى خداوند زده و نظام باشکوه آفرینش را به آلودگى تباه مىکنند، مورد نکوهش قرار مىدهد و نارسایىها و مشکلات بر روى زمین را ناشى از اعمال انسانهاى فاسد قلمداد مىکند: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیدِی النَّاسِ لِیذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ» (روم/۴۱)
لحن شدیدی که در این آیات نسبت به افراد مفسد و تخریبگر وارد شده حاکی از شدت توجهی است که خداوند نسبت به حفظ محیط زیست به عنوان ظرف رشد و تکامل انسان دارد. هدف اصلی از خلقت جهان هستی، انسان بوده است و اینکه او در راه تعالی خود هیچگونه نقصانی نداشته باشد.
ب) رهنمودهای تشویقی (اخلاقی): همانطور که در مقدمه این بحث نیز اشاره شد، اصل اولیۀ اسلام بر این قرار گرفته که با تربیت انسان، او را به نگهداری از محل زندگی خود وادارد و اتفاقاً چنین روشهایی در عمل بهتر جواب داده است. به همین جهت آیات و روایات زیادی با این نگرش وجود دارد که به بعضی از آنها از باب نمونه اشاره میکنیم:
۱ـ خداوند انسان را به عنوان نماینده و جانشین «وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَه إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَه» و امانتدار خود معرفى نموده (بقره/۳۰) و اسباب خلافت را با تعلیم اسماى حسناى خود برایش فراهم نموده «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا» (بقره/۳۱) و ضمن آن از او خواسته به آبادى امانتى که به او سپرده شده یعنى زمین و مظاهر آن بپردازند و آن را از هرگونه گزند و تباهى بازدارد. «هُوَ أَنشَأَکُمْ مِنْ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا» (هود/۶۱)
۲ـ روایات فراوانی درباره تأکید دین بر نظافت (اعم از نظافت شخصی، منزل و محیط) وارد شده و حتی از اصول و نشانههای ایمان دانسته شده است. به علاوه خداوند عبادات خود را نیز با نظافت قرین ساخته است. وضو و غسل که مسلمانان به آن رهنمود شدهاند، به نظافت تعلیل شده است (مجلسی، ۱۴۰۳ق: ج ۶۳؛ ج۷۸، ۲)، هنگام رفتن به مساجد سفارش شده است که مسلمانان بهترین لباس خود را بپوشند. همچنین در روایتى از امام صادق(ع)، آمده است:
«لاتَطِیبُ السُّکنَى إلَّا بِثَلَاث الهَوَاء الطَّیب المَاءِ الغِزَیرِ العَذب وَ الاَرضِ الخَوَّاره» (مجلسی، همان: ج ۷۵، ص ۲۳۴)؛ زندگى بدون داشتن سه چیز بر انسان گوارا نمى باشد: هواى تمیز، آب فراوان و گوارا و زمین حاصلخیز».
روشن است که موارد فوق از مصادیق بارز محیط زیست سالم و در نتیجه داشتن زندگى با نشاط مى باشد.
۳ـ در روایات فراوانی به حفظ راهها، آبها و سایر اماکن عمومی توجه داده شده و از هرگونه آسیبرساندن به این ثروتها نهی شده و از کسانی که در این راه تلاش میکنند، تمجید شده است؛ چنان که براساس روایت پیامبر اکرم(ص) هر کس از راه مسلمانان، چیزى را که باعث رنجش رهگذران است برطرف کند خداوند اجر خواندن ۴۰۰ آیه از قرآن براى او ثبت مى کند:
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): مَنْ أَمَاطَ عَنْ طَرِیقِ الْمُسْلِمِینَ مَا یؤْذِیهِمْ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَجْرَ قِرَاءَه أَرْبَعِمِائَه آیه کُلَّ حَرْفٍ مِنْهَا بِعَشْرِ حَسَنَاتٍ» (نوری، ق۱۴۰۹: ج ۱۲،باب ۱۹ از ابواب فعل المعروف، ح ۳ ، ۳۸۵)
به همین جهت امام سجاد(ع) هرگاه کلوخى را در راه مىدیدند از مرکب پیاده شده و آن از سر راه برمى داشتند.
«عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ(ص) قَالَ: لَقَدْ کَانَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ(ع) یمُرُّ عَلَى الْمَدَرَه فِی وَسَطِ الطَّرِیقِ فَینْزِلُ عَنْ دَابَّتِهِ حَتَّى ینَحِّیهَا بِیدِهِ عَنِ الطَّرِیقِ». (همان، ح ۴)
از طرف دیگر، کسانی که مسیر مردم را آلوده کرده یا مانعی در آن ایجاد میکنند سرزنش شدهاند. رسول گرامى اسلام(ص) فرموده اند:
«ثَلَاثٌ مَلْعُونٌ مَنْ فَعَلَهُنَّ: الْمُتَغَوِّطُ فِی ظِلِّ النُّزَّالِ وَ الْمَانِعُ الْمَاءَ الْمُنْتَابَ وَ سَادُّ الطَّرِیقِ الْمَسْلُوکِ». (حرّ عاملی، ۱۴۰۹: ج ۱، ۳۲۵)؛ سه گروه ا ند که بر اثر کار خود مورد لعنت خداوند قرار مىگیرند: الف) کسانى که اماکن عمومى، سایه بانها و محل پیاده شدن مسافران را آلوده کنند؛ ب) کسانى که آب عمومى (آب نوبتى) را غصب کنند؛ ج) کسانى که سد معبر کرده و مانع عبور عابران شوند.
در روایت دیگری، امام صادق(ع) از قول پدرانش از پیامبر خدا(ع) نقل میکند:
«قَالَ: نَهَى رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَنْ یتَغَوَّطَ عَلَى شَفِیرِ بِئْرِ مَاءٍ یسْتَعْذَبُ مِنْهَا أَوْ نَهَرٍ یسْتَعْذَبُ أَوْ تَحْتَ شَجَرَه فِیهَا ثَمَرَتُهَا». (همان)؛ پیامبر اکرم(ص) از قضای حاجت در کنار چاه آب آشامیدنی، نهر آب، و یا زیر درخت میوه نهی کردند.
همه اینها بر اهتمام دین بر پاکیزگی محیط زندگی و حفظ آن از هرگونه آلودگی دلالت دارد حتی در مواردی کارهایی از این قبیل ضمانآور دانسته شده است، از جمله امام صادق(ع) مىفرماید:
«من اخرج میزاباً او کنیفاً او اوتد وتداً او اوثق دابه او حفر شیئاً فى طریق المسلمین فاصاب فعطب فهو له ضامن». (همان، ج۲۹، ۲۴۵)؛ هر کس ناودان یا گودال و یا چاهى در راه مسلمانان ایجاد کند و یا میخى در جایی بکوبد و یا حیوانى را در جایى ببندد و کسى بر اثر برخورد با آن صدمه ببیند، ضامن آن است.
۴ـ در روایات زیادی مسلمانان تشویق به درختکاری، زراعت و سایر فعالیتهایی که به نحوی در طراوت و سرسبزی محیط مؤثرند، شدهاند. در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده است:
«مَا مِنْ مُسْلِمٍ یغْرِسُ غَرْساً أَوْ یزْرَعُ زَرْعاً فَیأْکُلُ مِنْهُ إِنْسَانٌ أَوْ طَیرٌ أَوْ بَهِیمَه إِلَّا کَانَتْ لَهُ بِهِ صَدَقَه». (نوری، ۱۴۰۹ق: ج ۱۳، ۴۶۰، ح ۳)؛ مسلمانی که نهالی بکارد یا زراعتی بهعمل آرد و از آن انسان، پرنده، یا حیوانی استفاده کند، در نامه اعمال او ثواب صدقه نوشته می شود.
۵ـ نهادینه ساختن فرهنگ آیندهنگری و خروج از پیله خودنگری، در روایات و نیز آموزههای فقهی، فراوان به چشم میخورد. روایاتی که انسانها را به عمران و آبادی زمین تشویق میکند؛ تشویق به ارث باقی گذاشتن و به فکر آینده فرزندان بودن؛ تشویق به وقف و صدقات جاریه؛ از این قبیل هستند. بهطور طبیعی، چنین فرهنگی، تدبیر نسبت به آینده محیط زیست را نیز به همراه دارد.
در روایتی از پیامبر اکرم(ص) تشویق به آیندهنگری به خوبی ترسیم شده است. حضرت فرمودهاند:
«اِنْ قَامَتِ السَّاعَه وَ فِی یدِ أَحَدِکُمُ الْفَسِیلَه فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ لَا تَقُومَ السَّاعَه حَتَّى یغْرِسَهَا فَلْیغْرِسْهَا» (همان: ح ۵)؛ هرگاه نهال خرما جهت کاشتن در دستتان بود و قیامت برپا شد، اگر قادر بر کاشت آن تا وقوع قیامت بودید، آن را بکارید. آبادی و عمران زمین برای انسان مطلوبیت دارد، گرچه کسی از آن بهره نبرد..
۲ـ آموزههای اجتماعی
دین اسلام، مکتبی است اجتماعی و بخش قابل توجهی از تعالیم آن نیز با نگاه کلان و قرار داشتن فرد در اجتماع تشریع شده است. اصولاً مهم ترین فلسفه دولت اسلامی و اینکه پیامبر اسلام(ص) خود در اولین فرصت اقدام به تشکیل دولت کردند، احکام اجتماعی اسلام است. در ارتباط با مسئله محیط زیست نیز، خداوند متعال به احکام فردی اکتفا نکرده و برای اینکه این تحقق هدف تضمین بیشتری داشته باشد در قالب احکام اجتماعی نیز راهکارهایی ارائه کرده است.
الف) نهاد امر به معروف و نهی از منکر: آنچه از مذاق شارع قابل استنباط است اینکه مطلوب او این است که بسیاری از اهداف اجتماعی، در وهله اول از طریق خود مردم صورت گیرد و ضمانت اجرای آنها نیز خودشان باشند، تأسیس نهاد امر به معروف و نهی از منکر، و یا نهاد حسبه و قرار دادن آن در کنار نماز و روزه … و به عنوان یکی از فروع دین شاهد بر اهتمام مکتب بر این فرایند است. در قرآن آیات زیادی درباره این نهاد وجود دارد و روایات نیز نسبت به آن فراوان سخن گفتهاند.
نسبت به مسئله مورد بحث، به لحاظ اینکه عموم مردم خود را در آن سهیم میدانند انگیزه فراوان برای انجام این فریضه وجود دارد و نوعی نظارت عمومی بر چگونگی استفاده از منابع و حفظ محیط را فراهم میکند.
ب) پیشبینی دولت مقتدر: دولت در نظام اسلامی، دارای جایگاه منیعی است؛ اختیارات زیادی دارد و در مقابل وظایف سنگینی نیز بر دوش اوست. مهم ترین اختیار دولت در مسئله مورد بحث، این است که بسیاری از منابع طبیعی در مالکیت و یا تحت نظارت او قرار دارد. البته همان طور که در فصلهای پیشین اشاره شد این بدان معنی نیست که خود او تصدی بهرهبرداری از منابع را در اختیار گیرد.
دولت براساس اصل رفاه عمومى و به لحاظ اینکه داشتن محیطى پاکیزه از ضرورىترین امور در رفاه مى باشد، موظف است زمینه انجام این مهم را فراهم نماید. بنابراین یکى از اصول محورى در تمام فعالیت هایش اجتناب از آلوده سازى محیط در حد امکان مى باشد و در کنار آن نیز مکان هایى مانند گردشگاه ها، جنگل ها و پارک ها را به منظور تفریح و آسایش مردم اختصاص داده تا آنها را از هر نوع آلودگى حفظ نماید. همچنین در واگذارى منابع طبیعى جهت فعالیت بخش خصوصى همواره اصل حفاظت از محیط مطمح نظر بوده و با نظارتهاى مستمر و تنظیم ابزارهاى اجرایى مؤثر سعى در انجام آن بنماید. همچنین به عنوان مدافع از حقوق همه مردم و جلوگیرى از ضرر رساندن به آنها، سایر فعالیت هاى بخش خصوصى را همواره مورد نظارت دقیق قرار دهد.
نتیجهگیری
در این مقاله، مؤلفههای اساسی توسعه پایدار مورد بررسی قرار گرفت. خدامحوری و رشد معنویت، ایجاد رفاه عمومی، گسترش دانش، عدالت و حفظ محیط زیست را به عنوان ویژگیهای اساسی توسعه پایدار برشمردیم. از آنچه گفته شد معلوم می شود توسعه مورد نظر اسلام گرچه در بسیاری از اهداف با آنچه در ادبیات توسعه مطرح است شباهت و همخوانی دارد اما آموزههای دینی محدودیتهایی را برای این اهداف ایجاد میکند؛ مثلاً معلوم شد، با اینکه رفاه اقتصادی هدف همه نظامهای اقتصادی شمرده شده است ولی رفاه مورد نظر اسلام تفاوتهایی داشت که به آنها اشاره کردیم. ضمن اینکه تمام این اهداف در راستای تأمین هدف نهایی دین اسلام که سعادت حقیقی انسان است و این سعادت فقط از طریق اطاعت و عبادت خداوند به دست میآید، از این جهت حاکمیت معنویت و تعالی ارزشهای اخلاقی در صدر اهداف و حاکم بر همه اهداف اقتصادی ادیان است. به علاوه، تجربه ثابت کرده است مادامی که جامعه از نظر ارزشهای اخلاقی رشد نکند، ضمانتی برای تحقق اهداف اقتصادی نظامها وجود نخواهد داشت. یکی از تفاوتهای اصلی توسعه پایدار در نظام اسلامی با توسعه متعارف، تأکید خاص بر مسئله عدالت که در ابعاد درون نسلی و بین نسلی به آن توجه شده است. همچنین مسئله حفظ محیط زیست، گرچه در مکاتب دیگر نیز مورد تأکید قرار گرفته اما در نظام اسلامی به جهت آمیختن آن با ارزشهای اخلاقی، از ضمانت اجرایی بالاتری برخوردار است و میتوان ادعا کرد که اگر ارزشهای اسلامی در جامعه نهادینه شود، این ارزشها در کنار پتانسیل قوی نظارت عمومی و امر به معروف و نهی از منکر که در جامعه اسلامی وجود دارد، نه تنها محیط زیست از تخریب و آلودگی حفظ خواهد شد بلکه اسباب تعالی و ارتقای آن نیز فراهم میشود.
ادعای ما این است به لحاظ اینکه آموزهها و تعالیم دینی، مطابق فطرت انسانها و براساس عدل و در جهت کمال انسان صورت گرفته، در صورتی که انسانها طبق این قوانین عمل کنند، توسعه پایدار تحقق مییابد؛ یعنی از منابع به صورت بهینه استفاده میشود. بهترین و کارآمدترین خط تولید و فناوری مورد استفاده قرار میگیرد. امکان وارد شدن در عرصه تولید ثروت و استفاده از منابع خدادادی برای همه فراهم شده و از این جهت هیچکس مورد ظلم و تعدی قرار نمیگیرد. در فرایند تولید هر کس به اندازه تلاشی که در این فرایند داشته، از منافع آن بهرهمند میشود. در عرصه مصرف؛ اسراف، اتراف و زیادهروی در کار نخواهد بود. حقوق گونههای حیاتی اعم از جانوری و گیاهی مورد احترام است و مصالح نسلهای بعد نیز همواره مورد توجه انسانهای فعلی خواهد بود. در چنین وضعیتی چگونه ممکن است محیط زیست تخریب شود یا پایداری توسعه مورد سؤال قرار گیرد.
کتابنامه
الف) کتب فارسی
آمدى تمیمى، عبدالواحد. (۱۳۶۰). غررالحکم و دررالکلم، ج ۳٫ تحقیق: میر سید جلالالدین محدث ارموى. جامعه تهران
بارو، کریستوفر جی. (۱۳۸۰). اصول و روشهای مدیریت محیط زیست. ترجمۀ مهرداد اندرودی، تهران، نشر کنگره، ۱۳۸۰
پرمن، راجرز، یوما و مک گیل ری ، جیمز. (۱۳۸۲). اقتصاد محیط زیست و منابع طبیعی، حمیدرضا اربابو تهران، نشر نی. چاپ اوّل
جهانیان، ناصر.(۱۳۸۲). اهداف توسعه با نگرش سیستمی. تهران. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
چپرا، محمدعمر. (۱۳۸۳). اسلام و توسعه اقتصادی. ترجمۀ محمدنقی نظرپور و سیّداسحاق علوی. قم. مؤسسه انتشارات دانشگاه مفید. چاپ اوّل
حرّ عاملی، محمد بن حسن.(ق۱۴۰۹). وسائل الشیعه. قم. مؤسسه آل البیت
خلیلیان، محمدجمال. (۱۳۸۴). شاخصهای توسعه از دیدگاه اسلام. قم. مؤسسه امام خمینی
دانشگاه شهید بهشتی. (۱۳۷۵). مجموعه مقالات اولین همایش اسلام و توسعه. تهران. انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
دیرباز، عسگر و دادگر، حسن. (۱۳۸۰). نگاهی به اسلام و توسعه پایدار. تهران. مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشۀ معاصر. چاپ اوّل
دیلمی، حسن بن الحسن. (۱۳۱۸ق). ارشادالقلوب. ج۲٫ بیروت. مؤسسه اعلمی للمطبوعات، چاپ چهارم
زاکس، ولفگانگ. (۱۳۷۷). نگاهی نو به مفاهیم توسعه. ترجمۀ فریده فرهی و وحید بزرگی. تهران. نشر مرکز
شوماخر، اى. اف. (۱۳۷۲). کوچک زیباست. ترجمۀ على رامین. تهران. سروش
صافی گلپایگانی، لطف الله. (۱۳۸۵). گفتمان مهدویت. قم. بوستان کتاب
صدر، سیّدکاظم. (۱۳۷۸). «توسعه اقتصادی پایدار، توسعه سازگار با بهرهبرداری از محیط زیست و حفظ آن». قم. نامۀ مفید، شمارۀ ۱۷
طباطبایی، سیدمحمد حسین. (۱۳۶۳). تفسیر المیزان. سیدمحمدباقر موسوی همدانی. قم. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
طوسى، محمد بن الحسن. (۱۳۶۵). تهذیب. تهران. دارالکتب الاسلامیه
عربی هادی و علیرضا لشکری. (۱۳۸۳). توسعه در آیینه تحولات، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
فراهانی فرد، سعید. (۱۳۸۴). «سازگاری بهرهبرداری از منابع طبیعی با توسعه پایدار در اسلام». رساله دکتری دانشگاه تربیت مدرس
قحف، منذر. (۱۳۸۳). «توسعه پایدار در کشورهای اسلامی». ترجمۀ سعید و محمدعلی فراهانی فرد. فصلنامۀ اقتصاد اسلامی. شمارۀ ۱۶
کلینی، یعقوب. (۱۳۶۵). الکافی. ج ۱٫ تهران. دارالکتب الاسلامیه
متوسلی، محمود، توسعه اقتصادی، مفاهیم، مبانی نظری، نهادگرایی و روششناسی، تهران، سمت، ۱۳۸۲
مجلسی، محمدباقر. (۱۴۰۳ق). بحارالانوار. مؤسسه الوفاء. چاپ دوم
موسایی، میثم. (۱۳۷۶). اسلام و فرهنگ توسعه اقتصادی. تهران. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
نظرپور، محمدنقی. (۱۳۷۸). ارزش ها و توسعه. تهران. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
نوری، میرزاحسین. (۱۴۰۹ق). مستدرک الوسائل. ج ۱۷٫ مؤسسه آلالبیت لاحیاء التراث
هوفه. (۱۳۸۳). درباره عدالت. ترجمه امیر طبری. تهران. نشر اختران. چاپ اوّل
ب) منابع لاتین
Agyeman Julian, Bullard Robert D., and et.al. (2003). Just Sustain abilities Development in an Unequal World, UK and USA, Earth scan Publication Ltd
Beltratti A.,Chichilnisky, G. and Heal, G. M., ( 1993). Sustainable growth and the Green Golden Rule. Columbia Business School and Foundation, Working Paper
۱. قَالَ رَسُولُ اللَّه (ص): «بَارِکْ لَنَا فِی الْخُبْزِ وَ لَا تُفَرِّقْ بَینَنَا وَ بَینَهُ فَلَوْ لَا الْخُبْزُ مَا صَلَّینَا وَ لَا صُمْنَا وَ لَا أَدَّینَا فَرَائِضَ رَبِّنَا». (کلینی، ۱۳۶۵: ج۵، ۷۳)
۲. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «مِنْ سَعَادَه الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ الْمَسْکَنُ الْوَاسِع». (همان، ج ۶، ۵۲۵)
۳. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «مِنْ سَعَادَه الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ الْمَرْکَبُ الْهَنِیءُ». (همان، ۵۳۶)
۴. أَبِی الْحَسَنِ (ع) قَالَ: «ینْبَغِی لِلرَّجُلِ أَنْ یوَسِّعَ عَلَى عِیالِهِ کَیلَا یتَمَنَّوْا مَوْتَهُ» (همان، ج ۴، ۱۱)؛ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ( ع) قَالَ: «الْکَادُّ عَلَى عِیالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّه». (همان، ج ۵، ۸۸)
[۵]. «إِذْ جَعَلْنَا الْبَیتَ مَثَابَه لِّلنَّاسِ وَ أَمْناً» (بقره/۱۲۵)
[۶]. «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکمُْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْضِِِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَیمَکِّنَنَّ لهَُمْ دِینَهُمُ الَّذِى ارْتَضَى لهَُمْ وَ لَیبَدِّ لَنهَُّم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یعْبُدُونَنىِ لَا یشْرِکُونَ بىِ شَیا» (نور/۵۵)
[۷]. «وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیعْلَمَ اللَّهُ مَنْ ینْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِی عَزِیزٌ» (حدید/۲۵) «أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَه وَبَاطِنَه وَمِنْ النَّاسِ مَنْ یجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا کِتَابٍ مُنِیرٍ» (لقمان/۲۰)
[۸]. «ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیتامى وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ کَی لا یکُونَ دُولَه بَینَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُم» (حشر/ ۷)
[۹]. «الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیءٍ خَلَقَهُ» (سجده/ ۷)
[۱۰]. «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» (مؤمنون/۱۴)
انتهای پیام/