| امروز جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

فهیمه معتضدیان در گفتگو با طلیعه:


لازمه جامعه اسلامی، هنر اسلامی است نه هنری عاریه‌ای

معمار و استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد پردیس گفت: لازمه یک جامعه اسلامی با مردمی با فرهنگ اسلام، هنر اسلامی است، نه هنری که عاریه است و هیچ سنخیتی با نگرش و سبک زندگی مسلمانان ندارد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، هنر روح زنده هر جامعه ای است که جلوه هایی از زیبایی را می آفریند. از آنجا که جامعه ما جامعه ای اسلامی است تلاش می شود تا روح اسلام در همه ارکان و ابعاد جامعه عجین شود. هنر و معماری هم یکی از مقوله های مهم است که با تاثیرپذیری از مبانی اسلام به خلق آثار منحصر به فردی منجر شده است.  هنراسلامی از قرون گذشته در کشور ما دارای جایگاه ویژه ای بوده و مساجد زیادی در کشور از معماری اسلامی بهره برده اند. با توجه به اهمیت هنر و معماری اسلامی و برای آشنایی بیشتر با این هنر گفتگویی با فهیمه معتضدیان عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پردیس انجام داده ایم که در ادامه از نظر می گذرد.

مبانی هنر تمدن اسلامی از کجا تغذیه می شود؟

سرچشمه هنر از فطرت هنرمند است و هنر اسلامی از وجود هنرمند اسلامی شکل می گیرد. اگر هنرمندی مبانی و اصول اسلامی در وجودش نهادینه شده باشد و با منبع خیر و زیبایی لایزال ارتباط داشته باشد، و یا حتی بصورت ناخودآگاه از کودکی با این معنویت ها عجین شده باشد، آثاری که خلق می کند نیز هنر اسلامی خواهد بود. این هنر معنویت و عروجی که هنرمند در هنگام خلق اثر تجربه کرده را به مخاطب نیز انتقال می دهد. پس هنر اسلامی به فضیلت درونی هنرمند وابسته است و به قلب و دل وی مربوط می شود که با هنر در سایر سبک ها که اغلب به تمرین و تکرار و اصولی صرفا عملی است متفاوت می شود.

هنرمندان اسلامی برای آثاری که به اماکن مقدس متعلق هستند انرژی بیشتری می گذاشتند و خلق آن را مانند عبادت می دانستند، تا جلوه ای سمبلیک از خداوند در زمین بنشانند. از این رو ماندگارترین آثار هنر اسلامی مربوط به هنر اسلامی در مساجد است. این امر در سایر هنرهای قدسی نیز مشهود است، مانند آثاری که در کلیساها از هنر مسیحیت دیده می شود. اسلام به پشتوانه معجزه ای چون قرآن و فلاسفه ای چون سهروردی و ملاصدرا مبانی والایی دارد که در آثار اسلامی به چشم می خورد.

 یکی از دلایلی که در حوزه هنر اسلامی کمبود نظریه مکتوب داریم این است که این هنر بصورت سینه به سینه و استاد شاگردی و بصورت عملی انجام می شد و منابع مکتوب در اختیار همگان وجود نداشت

عده ای معتقدند برای هنر و زیبایی در تمدن اسلامی نظریه ای وجود ندارد. به نظر شما این تفکر صحیح است یا خیر؟

همه ما بسیاری از آثار فاخر دوره اسلامی را می شناسیم. هیچ زمان آثار شگرف و خارق العاده بدون نظریه ساخته نشده اند. ممکن است این نظریه ها مکتوب و مدون نشده باشند یا به فراموشی سپرده شده باشند و دچار تحریف گردند اما قطعا مبانی و ریشه های فکری وجود داشته اند که مصداق های عینی زیبایی از خود را به جای گذاشته اند. این نظریه ها در کاشی کاری، خطاطی، حجاری و سایر تزئینات اسلامی عینیت یافته اند. و حتی مهم تر از تزیینات، در کالبد معماری و روح فضا نیز برآمده از خودآگاه یا ناخودآگاه هنرمند متبلور شده اند.

 یکی از دلایلی که در حوزه هنر اسلامی کمبود نظریه مکتوب داریم این است که این هنر بصورت سینه به سینه و استاد شاگردی و به صورت عملی انجام می شد و منابع مکتوب در اختیار همگان وجود نداشت. همچنین این هنر دلی بوده و از روح هنرمند بر می خواسته، مطالب مدون و مسیر مشخصی برای آن ها جمع آوری نشده است. از طرف دیگر هنر و عرفان در گذشته رابطه عمیقی داشته اند و امروزه چون افراد در یک حوزه بصورت تخصصی کار می کنند و از سایر حوزه ها اطلاعات اندکی دارند، فراهم کردن این ارتباط امری دشوار شده است. ناگفته نماند علاوه بر نظریه هایی که توسط فلاسفه در گذشته داشتیم، در دوران معاصر دکتر بلخاری نیز نظریه ای درباره هنر و زیبایی اسلامی تحت عنوان نظریه قدر مطرح کرده اند که قابل تأمل است.

برخی متفکران معتقدند در هنر اسلامی هیچ چیز اسلامی وجود ندارد. استدلال شما در این مورد چیست؟

گفته تری آلن مبنی بر اینکه در هنر اسلامی هیچ چیز اسلامی وجود ندارد صحت ندارد. هنر، برآیندی از فرهنگ و تمدن سرزمینهاست و هنر اسلامی، هنری است که با ورود اسلام به کشورهای مختلف رنگ و بوی اسلامی به هنرهای پیشین داد. قطعا اسلام با ورود خود به هر کشوری برداشت های زیادی از آثار قبلی این تمدن ها داشته و هنر جدید بر پایه هنرهای قبلی شکل گرفت، ولی این دلیل بر این نیست که خود واجد اصول و مبانی خاصی نبوده و اسلامی بودن هنر و معماری اسلامی به هیچ وجه نفی نمی شود. هیچ اندیشمندی منکر حکمت و فلسفه هنر اسلامی و مفاهیم آن نیست. همانطور که هیچ کس منکر زیبایی و جلال و شکوه آثار زیبای اسلامی در اقصی نقاط جهان نیست. پژوهشگران و هنرپژوهان متعدد مسلمان و غیر مسلمان زیادی از گذشته تاکنون با تألیفات فراوان به زبان‌های مختلف موقعیت ارزشمند هنر اسلامی را ثابت کرده اند که تاییدی بر اسلامیت هنر اسلامی است.

هنر از ریشه ای فکری شکل می گیرد و هنرهای مختلف اسلامی در گرد دایره ای با مرکز اعتقاد به توحید و وحدانیت الهی شکل گرفته اند و این باورهای مذهبی اسلامی در وجود هنرمند است که باعث نوعی آفرینش هنری گردیده که آن را هنر اسلامی می‌خوانیم. این وجدانیت در هندسه -به عنوان پایه ترین اصل معماری و برخی هنرها- نیز متبلور شد و هندسه اسلامی در تزیینات و پوششی فاخر بر بدنه معماری اسلامی نشست. یکی از بارزترین نمودهای اسلام در هنر و هندسه اسلامی، مبحث کثرت و وحدت است که در گنبدهای فضاهای مقدس متجلی شده است. ممکن نیست دینی فرهنگی پدید آورد و از آن فرهنگ هنری دین برنخواسته باشد!

نحوه نگرش انسان به خود و خدایش و سایر انسان ها که با ظهور اسلام تفاوت زیادی داشت، در معماری نیز تأثیر خود را گذاشت. به عنوان مثال در زمینه فرهنگ، نحوه عبادت و سبک زندگی احادیث و سفارشات متعددی حاکی از صرفه جویی و پرهیز از تجملات برای رهایی از تعلقات دنیوی داریم که همه اینها باعث شد بناهای اوایل دوره اسلامی بناهای ساده و با مقیاس انسانی و به دور از هرگونه تجملات باشد. این کوچکترین تأثیری است که در ساختمان های غیر مذهبی نیز دیده می شود. یا در بناهای مذهبی با توجه به اصل برابری مسلمانان و نوع عبادت دسته جمعی دوشادوش یکدیگر و به سمت قبله، در فضایی عاری از تزئینات حیوانی و انسانی، شاهد شبستان های مساجد ساده و زیبایی بودیم که حضور خدا را با خلوصش نمایش می داد. مساجد معمولا فضاهایی چند عملکردی برای عبادت، آموزش، سکونت و مدیریت امور حکومت بود و وجود همچین فضایی با این وسعت پوشش کاربری تا قبل از ظهور اسلام وجود نداشت. یا می توان به یکی از پایه ترین مفاهیم اسلامی که در قرآن وصف شده است، «بهشت» اشاره کرد که در بسیار از هنرها و فضاهای معماری اسلامی بصورت تمثیل وار ساخته شده است.

هنرهای اسلامی نما از جمله هنرهایی هستند که صرفا پوسته ای اسلامی بر ظاهر خود دارند، همان اتفاقی که درمورد معماری پست مدرن افتاد و خیلی از معماران آماتور برای خلق اثر پست مدرن صرفا پوسته ای از عناصر معماری قدیمی را بر ساختمان جدید می کشیدند و به ایدئولوژی ها و فلسفه هایی که ورای این سبک قرار داشت توجه نمی کردند

نظر شما درباره هنرهای اسلامی نما چیست؟

هنرهای اسلامی نما از جمله هنرهایی هستند که صرفا پوسته ای اسلامی بر ظاهر خود دارند، همان اتفاقی که درمورد معماری پست مدرن افتاد و خیلی از معماران آماتور برای خلق اثر پست مدرن صرفا پوسته ای از عناصر معماری قدیمی را بر ساختمان جدید می کشیدند و به ایدئولوژی ها و فلسفه هایی که ورای این سبک قرار داشت توجه نمی کردند. درمورد هنر اسلامی نیز این اتفاق افتاد و هنوز هم شاهد آن هستیم. به خصوص در هنر معماری که تجلی عینی و کاربردی دارد و همه مردم خواه ناخواه با آن درگیر هستند این امر بیشتر مشهود است.

زیبایی ظاهر را با حواس می توان درک کرد، اما زیبایی باطن چشم دل می خواهد و هنرمند اسلامی نیز باید علاوه بر شناخت زیبایی های ظاهری اسلامی دلش با زیبایی های عمیق اسلام آشنا باشد و روح و قلبش صیقل داده شده باشد تا هنری که بروز می دهد تجلی بخش زیبایی ها و صفات الهی باشد. امروزه دیده می شود درخواست های زیادی حتی از جانب نهادهای دولتی و والای کشور در خصوص تشویق کارفرماها به استفاده از معماری اسلامی داریم ، که ماهیتا نیت خیری پشت آن است، اما متاسفانه به دلیل ناآشنا بودن متقاضی و افراد داوطلب با مفاهیم معماری اسلامی، نتیجه ای جز معماری اسلامی نما نخواهیم داشت، آثاری که هیچ بویی از اسلام نبرده اند، مگر ظاهری تقلیدی که چون از دل برنیامده لاجرم بر دل نمی نشیند. بهتر است قبل از هرگونه اقدام این چنینی پژوهش عمیق روی اصول اسلامی انجام شود و با آشنا کردن افراد درگیر در این حوزه، و با هدایت افراد در مسیری طراحی شده و فکر شده، آن ها را به سمت توسعه استفاده از معماری اسلامی کشاند. البته لازم به ذکر است که این مسئله قطعا پیچیدگی های فراوانی دارد و متخحصص های خود را می طلبد.

هنر چگونه می تواند در همه زمینه ها (بازیگری، موسیقی، نقاشی،…) به ارتقاء فرهنگ جامعه کمک کند؟

پرداختن به هنر جزء سطوح بالای نیازهای انسانی در هرم مازلو است و شخصی که به آن می پردازد درصدد دست یابی به نیازهایی است که ورای نیازهای روزمره است، و برای رسیدن به کمال و خودشکوفایی تلاش می کند. جامعه ای که هنر برایش مهم باشد جامعه خوشبختی است. هنر موجب تقرب انسان به حقیقت و تلطیف روحی وی می شود، از طریق هنر نفس اماره کنترل شده و جامعه از بسیاری مخاطرات و فسادهایی که ممکن است تهدیدش کند در امان خواهد بود. اگر هنرمندان با مفاهیم و مبانی اسلام آشنا باشند و با سبک اسلامی رشد کرده باشند، آثار اسلامی می آفرینند. این آثار در یک جامعه اسلامی می تواند جنبه های مثبت زیادی داشته باشد و اصلا لازمه یک جامعه اسلامی با مردمی با فرهنگ اسلام، هنر اسلامی است، نه هنری که عاریه است و هیچ سنخیتی با نگرش و سبک زندگی مسلمانان ندارد.

انتهای پیام/

کد خبر : 48348
تاريخ ثبت خبر : 3 تیر 1396
ساعت بارگزاری خبر : 12:50
برچسب‌ها:, , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)