به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، متن زیر ترجمه گفتگویی است که در رمضان المبارک سال ۱۳۹۴ در یک مصاحبه رادیویی در مانیل فیلیپین به مناسبت روز قدس با دکتر محمد فنایی اشکوری، استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) انجام گرفته است که اکنون شما را به مطالعه آن دعوت می کنیم:
*رژیم اسرائیل چگونه و چرا شکل گرفت؟
توطئۀ صهیونیسم جهانی برپایۀ ایدئولوژی نژادپرستانۀ صهیونیزم، مبنای تشکیل این دولت غاصب است. استعمارگران غربی هم برای تأمین اهداف شوم خود با صهیونیستها همنوا شدند. آنها از ضعف و خودفروختگی و ناآگاهی دولتهای اسلامی سوء استفاده کردند و این غدۀ سرطانی را در قلب جهان اسلام به وجود آوردند. اسرائیل محصول قدرتهای غربی است. این رژیم به وسیلۀ استعمار پیر انگلیس به وجود آمد و با حمایتهای همه جانبۀ دولت آمریکا و دیگر قدرتها ادامۀ حیات میدهد. یکی از اهداف آنها این است که از این طریق تسلط خود بر دنیای اسلام و غرب آسیا را حفظ کنند.
صهیونیستها با قتل عام مردم فلسطین و اخراج و آواره کردن میلیونها فلسطینی، سرزمین و خانه و کاشانۀ آن ها را غصب کردند. آنها هم که در فلسطین باقی ماندهاند زندانی و در اسارت اسرائیل هستند و هر روز شاهد فجیعترین جنایات اسرائیل علیه آنها هستیم، مثل بمباران و قتل عام زنان و کودکان و تخریب شهرها و خانههایشان. متأسفانه اکثر دولتهای خود فروختۀ حاکم بر جهان اسلام در برابر این جنایات ساکت هستند و حتی برخی از آنها با رژیم صهیونیستی ارتباط دوستانۀ پنهان و آشکار دارند. دولتهای مستکبر جهان هم نه تنها در مقابل این ستمها ساکت هستند، بلکه با تمام قوا از رژیم صهیونیستی و جنایاتش پشتیبانی و حمایت میکنند و در واقع شریک جنایات آن هستند. این رژیم جنایتکار نه تنها در فلسطین هر روز مرتکب جنایت میشود، بلکه با تولید سلاحهای کشتار جمعی و بمبهای هستهای، دیگر کشورهای اسلامی را نیز تهدید میکند.
*راه حل شما برای حل مسئلۀ فلسطین چیست؟
راهحل ما راهحلی عقلانی، منصفانه و دموکراتیک است. ما معتقدیم باید میلیونها آوارۀ فلسطینی که در کشورهای مختلف و اردوگاهها پراکنده هستند به سرزمینشان برگردند. آنگاه بر اساس انتخابات آزاد، دولتی که نمایندۀ همۀ ساکنان اصلی فلسطین اعم از مسلمان و یهودی و مسیحی است تشکیل شود. غیر از این هیچ راهحل معقول و عادلانه و مسالمتآمیزی ممکن نیست.
*نظر شما دربارۀ دو دولت مستقل اسرائیلی و عربی چیست؟
معنای این کار به رسمیت شناختن اسرائیل است. هرگونه به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی به معنای تأیید اشغال و تجاوز و قتل عام و وحشیگری است. به علاوه، با شناختی که از خوی جنایتکارانه و تجاوزگر اسرائیل داریم، چنین طرحی هرگز موفق نخواهد بود و وجود این رژیم با امنیت و صلح و آرامش منطقه قابل جمع نیست.
*ما به عنوان انسانهای آزادی خواه چه کارهایی در این زمینه میتوانیم انجام دهیم؟
حداقل کاری که میتوانیم انجام دهیم اعتراض و اعلام انزجار علیه اسرائیل و حامیان آن است. جنایات وحشیانهای که بیش از نیم قرن است که در سرزمین مقدس فلسطین رخ میدهد، فقط مربوط به یک موجودیت جعلی به نام اسرائیل نیست و مسئولیت آن تنها برعهدۀ مشتی صهیونیست خونخوار و آدمکش نیست، بلکه این جنایات مربوط به نظام سلطۀ جهانی است و صهیونیستها مجریان مباشر آن هستند. این آدمکشی امروز به دست آمریکا، انگلیس، فرانسه و دیگر همدستان نظام سلطه در حال انجام است و موافقت، حمایت و همکاری و همراهی این قدرتها را به همراه دارد.
اسرائیل بدون چراغ سبز و حمایت این قدرتها هرگز جرأت نمیکند دست به چنین وحشیگریهایی بزند. اسرائیل هر جنایتی بکند خیالش از قدرتهای غربی راحت است و از رضایت قلبی آنها مطمئن است، چنان که از حکام بیغیرت عرب هم خیالش راحت است، حتی اگر آنها گاهی به طور اتفاقی در ظاهر و منافقانه اظهار مخالفتی بکنند، میداند که این فقط تاکتیکی عوامفریبانه است و آنها با تمام وجود همراه او هستند.
سازمان ملل و شورای امنیت هم بازیچهای در دست این قدرتهاست و ابزاری است برای پیشبرد اهداف شوم آنها. مفاهیمی مثل حقوق بشر، صلح، امنیت، و اصول کنوانسیونهای مختلف مربوط به مقررات جنگ و امثال این حرفها چیزی جز مضحکه و بازی این قدرتها نیست. چرا برندگان جایزۀ صلح نوبل در این گونه موارد خفقان میگیرند؟ چرا روشنفکر نماها و اپوزیسیونهایی که برای آزادی و حقوق بشر و مبارزه با خشونت سینه چاک میکنند در مقابل این نسلکشیها لال میشوند؟ چرا حکام بیغیرت و خودفروختۀ عرب که این همه عرب عرب میکنند در مقابل نسل کشی اعراب صم بکم هستند؟ اگر حتی اسرائیل با بمب اتم کل ملت فلسطین را هم نابود کند مطمئن باشید نه تنها صدای اعتراضی از این قدرتها و نوکرانشان برنخواهد خواست بلکه خوشحال هم خواهند شد و تأیید و توجیه هم خواهند کرد.
بربریت و توحش از این بدتر قابل تصور نیست. محاصرۀ یک ملت، تخریب خانهها، ویران کردن بیمارستانها و به خاک و خون کشیدن زنان و کودکان و غیر نظامیان بیگناه و استفاده از سلاحهای ممنوعه و هر جنایت متصور دیگر از کارهای هر روزۀ اسرائیل است که در مرئی و منظر جهانیان صورت میگیرد. چنان که این قدرتها و نوکرانشان در مقابل بربریت گروههای تروریستی و آدمخوار سلفی و وهابی نیز وقتی در راستای منافع آنها است ساکتند و بلکه از آنها حمایت میکنند. ساده لوحی انسان باید در حد عقب ماندگی ذهنی باشد تا نتواند درک کند که وقتی این قدرتها و نوکرانشان از شعارهایی چون حقوق بشر و آزادی و امثال آن استفاده میکنند هدفی جز عوامفریبی ندارند. آنها هیچ اعتقادی به ارزشهای انسانی ندارند و جز منافع نامشروعشان هیچ چیزی برای آنها قداست و حرمت ندارد.
مگر می توان تصور کرد انسان این وحشی گریها را ببیند، اما بیتفاوت باشد و در عین حال انسان باشد؟! سعدی ما قرنها پیش گفت کسی که از محنت دیگران بیغم است شایسته عنوان آدمیت نیست. چه محنتی از آنچه امروز بر مردم مظلوم غزه میگذرد میتواند تلختر باشد. سکوت در مقابل چنین فجایعی نوعی مشارکت در آن جنایات است. مگر در زیارت عاشورا خطاب به مظلوم کربلا نمیگوئیم که «لَعَنَ اللَّهُ أُمَّهً قَتَلَتْکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّهً ظَلَمَتْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّهً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیتْ بِهِ»؟!
هیچ انسانی نمیتواند در مقابل این فجایع بیتفاوت و ساکت باشد، مگر اینکه فطرت انسانیش مسخ شده باشد. اعتراض و اعلام انزجار و شرکت در راهپیمایی قدس حد اقل کاری است که میتوانیم انجام دهیم. با این کار اولا میتوان کسانی را که هنوز هم خفتهاند و از آنچه میگذرد بیخبرند را بیدار کرد، دیگر اینکه نوعی همدردی با مظلومان و تسلی خاطر آن ها است. به علاوه، این نوع اقدامات به حفظ و تقویت روحیۀ ستم ستیزی انسان کمک میکند.