به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، سید مهدی ناظمی قرهباغ در شماره ۱۸ فصلنامه تخصصی علوم انسانی اسلامی صدرا یادداشتی نگاشته است که در ادامه می آید:
علوم انسانی، نامی است از سوی فلسفه برای وضع جدید دانش در عصر تجدد؛ وضعی که با فلسفه به وجود آمده است و قوام بخش آن نیز فلسفه است؛ وضعی که میتواند برای همه علوم، اعم از طبیعی و انسانی و نیز برای خود فلسفه به مثابه یک رشته، خط مشی تعیین کند.
روشن کردن معنا و مفهوم علوم انسانی، بی شک ورود به یک بازی فلسفی است و بدون ورود به این بازی نمیتوان درباره ماهیت علوم انسانی نظر داد.
برخلاف دین که وابسته به ایمان مؤمنان است و امروزه در تعریف آن با اختلافنظرهای فراوانی روبهرو هستیم، (اختلافنظرهایی که ما را با عقاید جزمی روبهرو میسازد)، فلسفه این امکان را دارد که درباره دعاوی خود، شنوای دلایل و براهین باشد و بر همان اساس حکم کند.
فلسفه، حداقل در شکل آرمانی خود، مدعی عقل و استدلال است. البته فلسفه و علوم انسانی نیز معرکه آرای مختلف و متضاد هستند، ولی چنانکه گفته شد، حتی اگر فلسفه ذات علوم انسانی نبود، بلکه وجهی از آن بود، باز هم به دلیل خصلت گفتگو پذیری، بهترین مجرای حل اختلافنظرها میشد.
در ایدئولوژی ما به شدت درگیر جزئیاتی هستیم که شکلی اتوپیستی یافتهاند و امکان گفتگو ندارند. ایدئولوژی در نگاه اول بسیار فریبنده و جذاب است؛ زیرا بیانگر تلقیاتی محکم و قطعی است و به نظر میرسد نویدبخش حرکتی مشخص از مبدائی مشخص به سمت مقصدی مشخص و خوش آینده باشد.
مثال مشهور آن، ایدئولوژیهای مارکسیستی، لیبرالیستی و فاشیستی هستند. ولی بههرحال آنجا که سخن از اختلافنظر و رویارویی باشد، ایدئولوژی بدترین قاضی است؛ زیرا صرفاً به دنبال بیان اقوال جزمی اینوآن است.
انتهای پیام/