به گزارش طلیعه؛
نویسنده: هانری کربن
مترجم: جواد طباطبایی
ویراست دوم با تجدید نظر کامل در ترجمه و مقدمه
ناشر: انتشارات مینوی خرد
چاپ: ۱۳۹۲
تعداد صفحات: ۲۱۰
قیمت: ۱۶۰۰۰ تومان
پژوهشهای کربن، به لحاظ اسلوب علمی و روش فلسفی و تأملات او درباره اندیشه ایرانی، چنان پرتوی بر زوایای تاریک اندیشه و معنویت ایرانی افکنده است که به جرئت میتوان گفت که با مرگ او در قلمرو پژو هشهای این فیلسوف درباره برخی از وجوه اندیشه ایرانی، هیچ پژوهشی بدون نظری به دستاوردهای نوشتههای او ممکن نخواهد شد.
پشتوانه کوششهای کربن در تجدید اندیشیدن درباره فلسفه ایرانی دوره اسلامی، آنچه او «فلسفه ایرانی- اسلامی» مینامد، برجسته کردن ضرورت فهم معنای عام تمدن ایرانی در کلیت آن است که فلسفه به نظر کربن به ویژه فلسفه اشراقی شالوده استوار و هم چون مایه تدام آن از ورای دورههای تاریخی متفاوت، از ایران مزدایی تا ایران شیعی، بوده است.
به مسامحه میتوان گفت که کربن توانست به نوعی جابهجایی استراتژیکی در تاریخ اندیشه و معنویت ایرانی دست زند و متوجه این مسئله شد که نقطه توضیح تحول و تدام این تاریخ ناگریز باید از پیرامون حکمت متعالیه صدرالدین شیرازی به کانون حکمت اشراق شیخ شهابالدین سهروردی انتقال یابد. رویکرد کربن به اندیشه و معنویت ایرانی رویکردی پدیدارشناسانه است و ناگزیر تکیه بر تفکر غربی دارد. او در اشارهای به این مطلب تأکید کرده است که او غربی(به معنای جغرافیای کلمه) است و آن چه توانسته است انجام دهد، از دیدگاه یک فیلسوف غربی است. از این رو، کربن، با تکیه بر پدیدارشناسی، از اسلوب تاریخی فاصله گرفت و با اقتدای به سهروردی در تجدید حکمت فرزانگان ایران باستان کوشش کرد سرشت حکمت اشراق او را در تداوم اندیشیدن فلسفی ایران تبیین کند.
مؤلف در این کتاب تلاش دارد آن چه بعد از ابن رشد در شرق آغاز میشود، در خاطر زنده کند. دو نام بزرگ مشخص کننده این شکوفایی ابنعربی و شیخ اشراق، شهاب الدین سهروردی است. با آثار شیخ اشراق، فصل نویی در تاریخ فلسفه ایرانی دوره اسلامی گشوده میشود. این آثار آشکارا برخی از رگههای اساسی فلسفه ایرانی پیش از اسلام را بار دیگر زنده میکند. نکته جالب توجه این است که در سده شانزدهم از سوی زرتشتیان شیراز، که بر گرد موبد بزرگ خود، آذر کیوان، جمع شده بودند، پاسخ زرتشتی مثبتی داده شد. بدینسان، فلسفه اشراق گواه و ضامن تداوم مباحثی است که پیش از اسلام، و پس از آن، وجدان ایرانی را به خود مشغول داشته است.
این کتاب در ۴ فصل تنظیم شده است که در فصل اول به معنای فلسفه تطبیقی میپردازد و پس از بیان اینکه چگونه میتوان از اصالت تاریخیت خارج شد به بحث ماجرای غربی و ماجرای غربی شدن میپردازد. در فصل دوم به حضور چند فیلسوف ایرانی و مکتب ملاصدرای شیرازی و مکتب رجبعلی تبریزی پرداخته است. در فصل سوم سه فیلسوف آذربایجانی سهروری، ودود تبریزی، شیخ اشراق و رجب علی تبریزی را بررسی میکند. در فصل چهارم به تقدیر تطبیقی فلسفه ایرانی پس از ابن رشد پرداخته و در انتها سنت ابنسینایی ایرانی در مقایسه با مکتب ابنرشد و پیام فلسفه ایرانی میپردازد.