| امروز پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

احمدرضا یزدانی مقدم:


فارابی فقه را ذیل حکمت عملی و به­ طور خاص فلسفه سیاسی می‌داند

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در خصوص رابطه فقه با مباحث حکمت عملی گفت: از نظر فارابی فقه ذیل حکمت عملی و به­ طور خاص فلسفه سیاسی است و به یک معنا اهداف و برنامه ­های حکمت عملی را عملیاتی و اجرا می­ کند.

به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از وسائل، با تشکیل انقلاب اسلامی ایران و ورود فقه در عرصه های مدیریتی کشور ضرورت پرداختن به مباحث فقه حکومتی را دوچندان می کند. یکی از پیش شرط های فهم دقیق فقه حکومتی شناخت مبانی آن با روش عقلانی موجود در فلسفه اسلامی است چنانچه رهبر معظم انقلاب در جلسه اخیرشان با اعضای کنگره بین المللی نقش شیعه در پیدایش و گسترش علوم انسانی بر ضرورت ورود فلسفه اسلامی به امور اجتماعی و سیاسی و شکل گیری فلسفه مضاف تأکید کردند به منظور تبیین ضرورت این امر حجت الاسلام والمسلمین احمدرضا یزدانی مقدم؛ عضو هئیت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در خصوص رابطه فقه با مباحث حکمت عملی گفت: دیدگاه ­های موجود در فلسفه سیاسی در تمدن اسلامی درباره موقعیت و جایگاه فقه متنوع هستند. از نظر فارابی فقه ذیل حکمت عملی و به ­طور خاص فلسفه سیاسی است و به یک معنا اهداف و برنامه ­های حکمت عملی را عملیاتی و اجرا می ­کند.

وی در ادامه افزود: از نظر ابن ­سینا با توجه به ماهیت متحول زندگی اجتماعی و سیاسی، شایسته است که دین الهی اصول و قواعد و کلیات را بیان کرده و حکم جزئیات را به شورا واگذار کند. ابن ­سینا، خود، در الهیات شفا بیش از پنجاه حکم که از جمله اصول و قواعد و کلیات و مقاصد شریعت تلقی می­ شوند را بیان می­ کند در همین ارتباط خواجه نصیرالدین ­طوسی تطبیق حکم شرعی بر مصادیق خاص اجتماعی را بر عهده حاکم جامعه که فیلسوف سیاسی است می­ داند.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در خصوص این مطلب که مباحث فلسفی سیاست مدن چه مقدار می تواند کمک کننده فقه حکومتی باشد گفت: فلسفه سیاسی اصول و قواعد و کلیات و مقاصد شریعت را تبیین و تدوین و تحلیل می­کند ازاین­رو می تواند راهنمای فقه قرار گیرد.

وی در ادامه به مدینه فاضله فارابی اشاره کرد و گفت: باید توجه داشت که بین فلسفه­ ورزی سیاسی و ارائه یک مکتب فلسفه سیاسی با توضیح و تبیین فلسفه سیاسی یک فیلسوف سیاسی تفاوت وجود دارد چنانکه میان اندیشه ورزی سیاسی و اندیشه سیاسی ­شناسی تفاوت وجود دارد. هنگامی­ که دیدگاه یک فیلسوف سیاسی را مبنای بحث قرار می­ دهیم ما در مقام اندیشه سیاسی شناسی و فلسفه سیاسی­ شناسی یک فیلسوف سیاسی هستیم نه در مقام اندیشه­ ورزی­ سیاسی یا فلسفه­ ورزی­ سیاسی. بنابراین در پاسخ این پرسش ناگزیر باید به فلسفه سیاسی فارابی و آثار و متون فارابی در فلسفه سیاسی ارجاع دهیم.

یزدانی مقدم در ادامه افزود: مدینه فاضله ­ای که فارابی آن را توضیح می ­دهد و درصدد تحقق آن است و در همین راستا گام برمی ­دارد، مدینه و جامعه­ ای خیالی و ناکجا آبادی نیست بلکه از نظر فارابی این مدینه و جامعه فاضله امکان تحقق و وقوع دارد. از این­ رو شرایطی که فارابی برای ریاست مدینه و جامعه فاضله بیان می­ کند شرایط غیرقابل دست­­یابی نیستند و حتی ممکن است از این جهت فارابی متهم به مصلحت ­گرایی و پراگماتیسم هم بشود.

وی تصریح کرد: فارابی ریاست مدینه و جامعه فاضله را در چند مرتبه تبیین و تصویر می­ کند. یکی مرتبه ریاست فاضله است. مرتبه بعد، مرتبه شورای رهبری است که متشکل از کسانی است که در مجموع شرایط لازم ریاست فاضله را به­طور اجتماع و نه انفرادی دارا هستند و به­ طور اجتماعی در حکم رئیس فاضل هستند. در دو مرتبه بعد رئیس و شورای رهبری سنت قرار دارند. مقصود از ریاست سنت، رهبری در درون یک سنت فلسفی وفلسفه سیاسی است.

عضو پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در خصوص رئیس اولی که فارابی می­ گوید، گفت: در سنت اسلامی قابل تطبیق و مقایسه با پیامبر خاتم(ص) است و در مراتب بعد بر امامان معصوم(ع) قابل تطبیق است وجود رئیس اول در زمان غیبت امام معصوم (ع) گرچه امکان عقلی دارد اما امکان عادی ندارد و در چارچوب نظری فارابی نمی ­توان چنین چیزی را ادعا یا اثبات کرد. آن چیزی که می­ توان با ارجاع به فلسفه سیاسی فارابی برای زمان غیبت امام معصوم(ع) ادعا کرد، شورای رهبری است به تفصیلی که فارابی توضیح داده است و در مرتبه بعد ریاست سنت. اگر فقیه مورد نظر فارابی با شرایط و ویژگی­ هایی که موردنظر فارابی است تحقق پیدا کند و پیدا شود در آن صورت می­ شود ولایت­ فقیه را از جمله مصادیق ولایت سنت مورد نظر فارابی برشمرد.

وی در پاسخ به این سؤال که آیا حکومت از منظر عقل امر مطلوبی است؟ تصریح کرد: چنانکه از آثار فیلسوفان مسلمان برمی ­آید انسان موجودی اجتماعی است ازاین ­رو است که انسان اجتماع را پدید می آورد و زندگی اجتماعی پیش می­ گیرد. زندگی اجتماعی نیازمند شغل ها و خدمات و حرفه ­های گوناگونی است. هر یک از این حرفه­ ها و شغل­ ها، خدمات مناسب خود را ارائه می ­کنند. از جمله در زندگی اجتماعی نیازمند حرفه اداره جامعه هستیم. فارابی از این حرفه­ با عنوان المهنه الملکیه (:حرفه و هنر فرمانروایی) یا الصناعه الملکیه (:صناعت فرمانروایی) و الصناعه الرئیسه و الصناعه الرئاسه (:صناعت ریاست) یاد می ­کند.

وی در پایان سخنانش گفت: بدین ترتیب حکومت و ریاست به معنای موردنظر فارابی از نیازها و ضرورت­ های زندگی اجتماعی است. درعین­حال برای اینکه به چشم ­اندازهای دیگر هم نظری داشته باشیم قابل توجه است که کماکان میان کسانی که وجود حکومت را ضروری نمی­ دانند و کسانی که وجود حکومت را ضروری می­ دانند مباحثه جدی وجود دارد. نمونه این مباحثه را می ­توانید در کتاب فلسفه سیاسی فیلسوف سیاسی معاصر جین همپتن ملاحظه کنید. در این اثر در دفاع از ضرورت حکومت در نهایت ضرورت و مطلوبیت حکومت را مشروط به شرایطی می­ کند.

انتهای پیام/

کد خبر : 68801
تاريخ ثبت خبر : 8 خرداد 1397
ساعت بارگزاری خبر : 14:51
برچسب‌ها:, , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)