به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، احمدیوسف الحسن مقاله ای با عنوان عوامل افول علوم اسلامی پس از سده دهم هجری نگاشته است که محمد جواد ناطق، عضو هیئت علمی دانشگاه مدرس آن را ترجمه کرده و در نشریه میراث علمی اسلام و ایران منتشر شده است.
مقدمه این مقاله در ادامه می آید:
با ظهور و ایجاد اتحاد در خاورمیانه تحت امپراتوری اسلامی، مشعل علم به دست مسلمانان افتاد. زبان عربی اندکی پس از پیدایش اسلام به قامت زبانی علمی در میان ملل درآمد.
اگر سدههای میانه، سدههای پنجم میلادی تا حدود سال ۱۴۵۰ م / ۸۵۰ ق لحاظ شود می توان گفت مسلمانان تا پایان این گستره زمانی و فراتر از آن همچنان متولی علم بودند.
بعضی مورخان علم، دوره رهبری جهان اسلام را در علوم، تنها بین سدههای دوم تا ششم هجری میدانند، درحالی که علوم اسلامی در این چهار سده در مرکز خلافت در اوج خود بود و جهان اسلام در فاصله سدههای هفتم تا دهم هجری نیز به ویژه در کشورهای شرقی همچنان بالنده به حیات خود ادامه میداد.
در این جا مجال بحث در جزئیات دستاوردهای علمی مسلمانان تا میانه سده دهم هجری فراهم نیست، اما می توان به اختصار مثلاً در مورد رصدخانه در کشورهای اسلامی به عنوان نمونهای از بالندگی علوم اسلامی در فاصله سدههای هفتم و دهم سخن گفت.
رصدخانه مؤسسهای سازمان یافته و علمیتخصصی بود که ابتدا در جهان اسلام پدید آمد و پس از کسب دستاوردهایی سترگ در سدههای اول، در سدههای بعدی نیز به پیشرفت های چشمگیری نایل شد.
رصدخانه مراغه در نیمه دوم سده هفتم هجری بنا نهاده شد. این رصدخانه در سال ۶۵۷ ق تأسیس شد و تا حدود ۷۰۳ ق به کار خود ادامه داد.
در کنار آن کتابخانه ای برای رجوع اهل علم وجود داشت که بنا بر اقوالی بالغ بر چهارصدهزار کتاب در خود جا داده بود.
تعداد قابل توجهی از دانشمندان برجسته در این رصدخانه به کار مشغول بودند. خواجه نصیرالدین طوسی هدایت این دانشمندان را برعهده داشت و گروه او شامل قطبالدین شیرازی، مؤیدالدین عرضی، محییالدین مغربی و بسیاری دیگر بود.
رصدخانه تنها مؤسسه ای برای پژوهش در نجوم نبود، بلکه مدرسه ای به شمار می رفت که فرصتهایی استثنایی برای مراودات علمی و تبادل آرا فراهم می آورد.
فعالیتهای نجومی در سده هشتم هنوز به حیات خود ادامه می داد. چندین رصدخانه کوچکتر تأسیس شد و اخترشناسان و ریاضیدانان بسیاری همچنان به کار مشغول بودند.
علی بن ابراهیم بن شاطر (۷۷۷-۷۰۴ ق) از جمله اخترشناسان برجسته این سده به شمار می رفت. وی در دمشق رصدهای نجومی انجام میداد و جداولی ترتیب داد که دربردارنده نتایج کارش بود.
او در هیئت بطلمیوسی اشکالاتی میدید و از این رو نظریه جدیدی عرضه کرد که هرچند همچنان زمین مرکزی بود، ولی به نظریه کوپرنیک شباهت زیادی داشت.
در سده نهم نیز شاهد تداوم سنت رصدخانه سازی هستیم. شاهزاده روشن ضمیر، آلغ بیگ، رصدخانهای پیشرفتهتر از رصدخانه مراغه در سمرقند تأسیس کرد که در سال ۸۲۲ ق تکمیل گردید.
این رصدخانه تا حدود سی سال تحت حمایت مستمر الغبیگ، که در سال ۸۵۰ ق به جای پدرش بر تخت سلطنت نشست، به کار خود ادامه داد. علاوه بر الغ بیگ که خود نیز اهل علم بود اخترشناسان و ریاضیدانان برجسته ای چون غیاثالدین جمشید کاشانی، قاضی زاده رومی و علی بن محمد قوشچی در این رصدخانه اشتغال داشتند.
رصدخانه سمرقند نمایانگر اوج دستاوردهای رصدخانه های جهان اسلام بود و از این جا بود که سنت رصدخانه سازی به اروپا انتقال یافت. آیدین صاییلی پس از بحث مفصلی درباره رصدخانه سمرقند نتیجه می گیرد که اسلام در سده پانزدهم [انهم هجری] در این حوزه از فعالیت، برتری بارزی نسبت به اروپا داشت، چنان که تأثیرات مهمی بر اروپا برجا گذاشت و اروپا خود نیز مشخصاً مشتاق جذب چنین تأثیراتی بود.
آخرین رصدخانه مهم جهان اسلام در سال ۹۸۴ ق تحت فرمانروایی سلطان مراد سوم (۹۸۱۱۰۰۲ ق) در استانبول تکمیل شد. تقیالدین محمد بن معروف رشید دمشقی بنیانگذار و مدیر این رصدخانه بود.
تقیالدین یکی از آخرین دانشمندان بزرگ و اصیل مسلمان به شمار میرفت. وی اخترشناسی، ریاضیدان و مهندس مکانیک و نویسنده چندین کتاب درباره اخترشناسی، فناوری مکانیک و مباحث ریاضی بود.
بناهایی ویژه رصدخانه بر پا شده بود که ابزارهای اخترشناسی و کتابخانه را در خود جا داده بود و همچنین شامل سکونتگاههایی برای پژوهشگران می شد.
پانزده اخترشناسی علاوه بر کارکنان اداری و پشتیبانی با تقیالدین کار می کردند. رصدخانه تقیالدین در استانبول و رصدخانه تیکوبراهه در اورانیبورگ همعصر بودند؛ ساخت رصدخانه اولی در سال ۱۵۷۵ م/۹۸۲ه و ساخت رصدخانه دیگر در سال ۱۵۷۶ م/۹۸۳ ه شروع شد.
علاقه مندان می توانند متن کامل این مقاله را از اینجا ملاحظه کنند.
انتهای پیام/