| امروز جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:


علی(ع)؛ معمار سبک زندگی/ رمز جوانمردی امام علی(ع)

دست تقدیر الهی نقش پیامبر(ص) را در زندگی امام علی(ع) به عنوان «مربی» بسیار کلیدی قرار داد تا این گونه زمینه صیرورت باطنی حضرت فراهم شود و ایشان به درجه های بالای انسانیت برساند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، حجت الاسلام والمسلمین حسین عباسی اصل مدیر اندیشکده سبک زندگی اسلامی اهواز، در یادداشتی با عنوان علی(ع)؛ معمار سبک زندگی به چند مورد از ویژگیهای شخصیتی آن حضرت اشاره و آنها را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است:

خداوند متعال انسان را به گونه ای آفریده است که هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روحی به تکامل می‌رسند که مکان این تکامل ها در «رحم» دوگانه زیر است: رحم مادر و رحم طبیعت.

انسانها از لحاظ جسمی، بدن آنها در «رحم مادر» به تکامل می رسد و بدن آنها کامل می شود به این معنا که مثلا پنج انگشت انسان و سایر اعضا او در رحم مادر کامل می شود و بعد از به دنیا آمدن، این اعضا متناسب با سن انسان رشد می کنند، اما تکامل اصلی جسم در رحم مادر صورت می گیرد.

 اما انسانها از لحاظ روحی در «رحم طبیعت» به تکامل می رسند، توضیح آنکه انسان ها بعد از به دنیا امدن در مسیر زندگی توسط خانواده و جامعه و خودشان تربیت می شوند و به تکامل می رسند، که این تربیت و تکامل در عالم طبیعت و رحم طبیعت صورت می گیرد. حال در این رحم عده ای به درجه ای تحصیل  بهشت یا به درکه ای تحمیل جهنم می رسند.

 امام علی(ع) دارای ویژگی های شخصی و تاریخی بسیار تابناکی است که یکی از آنها این است که در هنگام تولد به اذن خدا، خانه خدا به روی مادر ایشان باز گردید تا پاکترین جای ممکن برای انتقال از رحم مادر به رحم طبیعت برای علی(ع) فراهم شود، که این نشان از عملکرد خوب پدر و مادر برای رسیدن به این صلاحیت می باشد.

همچنین دست تقدیر الهی، شهادت ایشان را در خانه خدا رقم زد تا انتقال از رحم طبیعت به آخرت نیز در پاک ترین مکان ممکن صورت بگیرد، که ندای « فزت و رب الکعبه» ایشان بهترین سند برای ایمان صالح و عمل صائب علی(ع) در دوران حیات شان است.

امید است که بتوان مانند والدین علی(ع) رحمی پاک برای فرزندان و مانند علی(ع) عملکردی علوی داشته باشیم تا بتوانیم در رحم طبیعت به تکامل برسیم. ان شالله

مربی الهی

 انسانها به گونه ای خلق شده اند که صیرورت(یعنی رشد غیر قابل جلوگیری) داشته باشند. به عبارتی دیگر صیرورت یعنی رشدی که انسان نمی تواند جلوی آن را بگیرد. به طور مثال نوزاد از روز اول و بدون اراده انسان شروع به رشد می کند تا به کهنسالی برسد و این صیرورت غیر قابل ممانعت است، اما صیرورت به دو نوع است :صیرورت ظاهری و صیرورت باطنی.

صیرورت ظاهری همان است که مثالش گذشت و به رشد جسمی انسان تعلق می گیرد و انسانها با تمام تلاشهایشان برای تامین تغذیه و پوشاک، تنها می توانند در کیفیت این صیرورت ظاهری موثر باشند.

اما صیرورت باطنی به رشد نفسانی و روح انسان بازمی‌گردد، انسانها از لحاظ روحی و نفسی همگی در حال رشد و صیرورت هستند و آنجایی که مسیر حرکت انسان به سمت انسانیت یا حیوانیت روشن می‌شود در این پروسه است، اما انسان در این زمینه نقش پررنگ‌تری نسبت به صیرورت ظاهری باید ایفا کند چون «إِلَى اللَّهِ الْمَصیر» یا «بِئْسَ الْمَصیر»  یعنی بازگشت خوب و یا بد نهایی به سمت خدا در این مسیر تعیین می شود.

امام علی(ع) اگر چه به علت فقر پدر، شاید صیروت ظاهری شان به خوبی انجام نمی شد و به ناچار توسط پیامبر به فرزندخواندگی گرفته شد، اما دست تقدیر الهی نقش پیامبر(ص) را در زندگی ایشان به عنوان «مربی» بسیار کلیدی قرار داد تا این گونه زمینه صیرورت باطنی حضرت فراهم شود و ایشان به درجه های بالای انسانیت برساند.

امام علی(ع) در خطبه «قاصعه» در این زمینه می فرماید: «آنگاه که کودک بودم مرا در کنار خود نهاد و بر سینه خویشم جا داد، و مرا در بستر خود می‌خوابانید… و من در پی او بودم – در سفر و حضر- چنانکه شتر بچه در پی مادر. هر روز برای من از اخلاقِ خود نشانه‌ای برپا می‌داشت و مرا به پیروی آن می‌گماشت.

امید است مانند علی(ع) به دنبال «مربی پیامبرگونه» برای صیرورت باطنی خود باشیم و برای فرزندان مان نیز «مربی علی‌وار» بیابیم تا این امر بسیار مهم را به او بسپریم.

 جوانمردی

علی(ع) نام درخشان تاریخ است که به فضایل هزارگانه توصیف شده است، یکی از این فضایل جوانمردی است. برای فهم این فضیلت باید دانست که انسانها به دو مرتبه می رسند :جوانی و جوانمردی.

جوانی نقطه عطفی در جسم  و عمر می باشد که انسان ها به دلیل توانایی جسمی، قابلیت بسیار بالای بر تحقق خواسته های خود دارند و اگر این قابلیت در زمینه تحقق انسانیت باشد، می تواند آنها را یک قدم به جوانمردی نزدیک نماید، ولی در غیر این صورت، زمانی گذرا خواهد بود که بعدها با حسرت از آن یاد می شود، اما جوانمردی قله ای بلند انسانیت است که در روح و جان انسان ها می نشیند و گذر زمان تنها به اثبات و ماندگاری آن کمک می کند.

به اقرار تاریخ، علی(ع) در جوانی توسط جبرئیل امین به درجه جوانمردی مفتخر گردید، آنجا که این فرشته ای الهی ندا داد که: «لا فَتى اِلاّ عَلِىّ، لا سَیفَ اِلاّ ذُو الفَقار» اما آنچه که باید جست «چگونگی جوانمرد شدن» است؟ تا بتوان بر اساس آن سبک زندگی را معماری نمود.

علی(ع) رمز «جوانمرد شدن» را این گونه بیان می کند که «کونوا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً» یعنی «دشمنِ ظالم و یاور مظلوم باشید.»

 همان طور که در طول عمر این گونه عمل کرد و بارها فریاد بر آورد که: «مظلومان در نظر من عزیز و محترم اند تا حقشان را بگیرم و نیرومندان در نظر من حقیرند تا حق را از آنها بستانم.»

پس اگر فردی یا جامعه ای این گونه عمل کرد و تبعات آن را با علم به دشواریها، تهدیدها و تحریمها بپذیرد، قطعا انسان یا جامعه جوانمردی خواهد بود.

مدیریت آینده

علی(ع) بارویکرد الهی وعملکردی قدسی خود،الگوی برای انسانیت است.در تاریخ ثبت است که، علی(ع) بعد از شهادت حضرت زهرا(س) به عقیل که در نسب‌شناسی خبره بود، فرمود:«همسری شایسته از قبیله ‏ای که اجدادش از شجاعان باشند، برایم پیدا کن» عقیل هم به حضرت، بانو « فاطمه کلابی» را معرفی و امام هم انتخاب کردند. از این بیان می توان به مقوله ای مهم رسید که درک خوب آن ضرورت اصلاح نگاه به قومیتهاست.

دو نگاه به قومیتها وجود دارد که هر کدام معماری زندگی را به دنبال دارد: قومیت‌گرایی و قومیت‌گزینی.

عده ای که سلامت نفس لازم را ندارند سریعا و بدون لحاظ جوانب دینی، این امور را بر قومیت‌گرایی حمل نموده و مجوزی برای زشت کاری های خود می‌دانند، مانند اینکه گفته شود: «آنها فلان قوم هستند و ما نمی پسندیم».

اما عده ای دیگر با تامل بر فرمایش حضرت و توامان کردن آن با آیه:«إِنَ‏ أَکْرَمَکُمْ‏ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» به اینجا می رسند که از یک طرف وجود قومیتها با ویژگی های متفاوت و با نکات مثبت و منفی مختلف یک حقیقت غیر قابل انکار است. از طرف دیگر تقوای دینی می تواند انسان را به گونه ای تربیت کند که نکات منفی و غیر الهی موجود در قومیت را از او بزداید و نکات مثبت قومیتی او تقویت کند تا آنها را با جوشش درونی وعلاقه انجام دهد، لذا با لحاظ تقوای الهی در افراد، انسان می تواند قومیت گزینی کند. مثلا بیان شودفلان قوم بسیار بخشنده هستند و عضو با تقوای آنها بسیار برای انتخاب مناسب است چرا که انسان با تقوای آن قوم ضمن آنکه اهل بخشندگی هست ولی اهل فخرفروشی و اسراف نخواهد بود.

در این ماجرای تاریخی نیز، علی(ع) با لحاظ تقوا به عنوان محور اصلی، از بین نقاط مثبت قومیت ها به سراغ شجاعت رفته است چرا که او قصد مدیریت آینده را دارد و می داند که این ویژگی طایفه بنی کلاب در آینده نسلش بسیار به کار خواهد آمد، لذا جان کلام این است که انسان ها باید مدیریت آینده را در لابه لای انتخابهایشان رقم بزنند.

علم نافع

علی(ع) به اقرار دوستان و دشمنانش عالم_ترین انسان زمان خود و بعد از آن است. یکی از توصیه های ایشان به حکمت و علم آموزی بوده است. ایشان در یکی از بیاناتشان می فرمایند: «علم بر دو قسم است: مطبوع و مسموع و علم مسموع فایده ای ندارد، مادامی که مطبوع نباشد». توضیح آنکه باید دانست که علم به دو گونه است: علوم مسموع و علوم مطبوع.

علم مسموع علمی اکتسابی که به شنیده ها یا دیده ها یا خوانده ها و یا مجموع آنها گفته می شود، این علم که تعریف دقیق ترش «شبه علم» است، خود به دو دسته تقسیم می شوند:

الف ـ دسته ای که  هیچ ثمره ای مادی و معنوی ندارند و فقط به حافظه ای کوتاه مدت یا بلندمدت انسانها منتقل می شوند و منشأ اتلاف عمر و عدم توجه به مسائل مهم تر است، نمونه ای آن به صورت جزئی اطلاعات در مورد زندگی شخصی بازیگران و …  است، اما به صورت کلی تر می توان به بخش عمده ای از «اطلاعات عمومی» اشاره کرد که تنها برای پُر کردن جدول روزنامه ها مفید است.

ب- دسته ای که سبب رشد مادی را فراهم می کنند، رشته های تخصصی که افراد برای کسب شغل و درآمد می خوانند مانند علوم تجربی و آزمایشگاهی از این قبیل است. این علوم در صورتی که هدف نهایی آنان رشد انسانیت و معنویت نباشد، یک «جهل» تلقی شده و منشأ « دنیازدگی» می شود. اینجاست که علی (ع) می فرماید: چه بسا دانشمندانی که کشته جهل خود هستند و علمی که همراه دارند، نفعی به حالشان ندارد».

اما علم مطبوع، علومی هستند که بهترین دستاویز برای رشد معنوی و نزدیک کردن انسان به انسانیت می باشند، علومی که فطرت را شکوفا  و آخرت را آباد می کنند لکن پیش شرط آن همراه شدنش با عمل است، همان طور که علی می فرماید: « العلم و ینادی بالعمل » این علوم را  «علم نافع » می گویند. 

جان کلام آنکه، جان انسان باید صرف علمی شود که ارزش عمرش را داشته  و زمینه ساز رشد معنوی به صورت مستقیم و غیر مستقیم باشد، در غیر این صورت «جهل» است.

تهمت به دنیا

سخنان عمیق علی(ع) به گونه ای است که شیعه ، سنی و مسیحی از شراب کلام او مستند. یکی از آن مفاهیمِ الماس گونه ای که در کلام علی(ع) آرامیده است، تعریف دنیا می باشد که جزء او، از کس دیگری صادر نمی شود.  روزی یکی از اصحاب علی(ع) به ذم و عِتاب دنیا پرداخته بود و با خود می گفت: «ای دنیای فریبنده و بدبخت کننده»، علی این کلام را شنید و فرمود: «مَا الدُّنْیَا غَرَّتْکَ وَ لَکِنْ بِهَا اغْتَرَرْتَ» یعنی «دنیا تو را نفریفته بلکه تو فریب دنیا را خورده ای».

بیان حضرت ما را به این نکته رهنمود می‌کند که دنیا، دوگونه قابل تبیین است: دنیای فریب‌انگیز و دنیای عبرت انگیز. عده زیادی دنیا و آنچه در آن هست را فریبنده و منشأ تمام انحراف ها در عالم می دانند، آنها شهوت و شهرت و ثروت را ابزار  فریب می دانند که دنیا با خباثت انها را به عنوان ابزار برای جهنمی کردن انسان ها استفاده می کند و این گونه بین دنیا و جهنم جاده یک طرفه برقرار می کنند.

اما عده ای دیگر دنیا را مربی مهربان می‌دانند که دلسوزانه مانند یک کتاب، تمام صفحات خود را در معرض انسان می‌گذارد، او هم کاخ ها را نشان می‌دهد هم قبرستانها را، هم عاقبت مظلومان را نشان می دهد، هم عاقبت ظالمان را.

دنیا مانند معلم، آغوش پر مهر خود را باز می کند و تمام عوامل فریب دهنده را به انسان نشان می دهد و عبرت گیری را از او طلب می کند، لکن مشکل اساسی کار، انسان است که خود را با دنیا و لذتهای آن فریب می دهد. آنچه که عامل انحراف است، «حب دنیا» ست. همان طور که بیان می شود «حبُّ الدنیا رأس کلّ خطیئه»، نه «دنیا» بلکه برعکس که دنیا و مافیها اعم از آسمان و زمین و اغذیه ها و … جزو آیات الهی و جلوه حق هستند که تامل در آنها سبب قدسی شدن انسان می شود. بنابراین به تأسی از علی (ع) باید از زیبایی های دنیا بهره برد و به خدا تقرب یافت و از زشتی های  آن عبرت گرفت و به خدا تقرب جست. کما اینکه ایشان در ادامه می فرمایند: «وَ لَنِعْمَ دَارُ مَنْ لَمْ یَرْضَ بِهَا دَاراً » یعنی «دنیا منزل خوبی است براى آن که رضایت به ماندن در آن نمی دهد، آن را وطن خویش نمی داند».

انتهای پیام/

کد خبر : 49662
تاريخ ثبت خبر : 8 مرداد 1396
ساعت بارگزاری خبر : 10:03
برچسب‌ها:, , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)