| امروز جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

سیدسلمان صفوی:


دستورات سلوکی به صراحت در قرآن آمده است

دکتر سیدسلمان صفوی ضمن ارائه توضیخ در زمینه عرفان و تصوف بیان کرد: عرفان و تصوف یکی است، اما با دو اصطلاح، مثل فلسفه و حکمت. لذا عرفان و تصوف متغایر نیستند که بر همدیگر فضیلت داشته باشند، مگر آن که «عرفان» به مباحث نظری ارجاع داده شود و «تصوف» به موارد عملی.

به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از ایکنا، یکی از دانش‌هایی که در علوم اسلامی مورد توجه قرار گرفته «عرفان» است که البته از دیرباز تاکنون مورد توجه بوده و سیر تطور خاصی را طی کرده است، همچنان که «تصوف» مورد توجه بوده است.
به منظور آشنایی بیشتر با دانش «عرفان» و «تصوف»، با حجت‌الاسلام والمسلمین سیدسلمان صفوی، رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن و عضو کنگره فیلسوفان اسکولاستیک ایتالیا گفت‌وگویی داشتیم.
صفوی از جمله فیلسوفان نوصدرایی، مولوی‌شناس، محقق ساختار مثنوی مولوی، برنده جایزه جهانی کتاب سال با عنوان «ساختار معنایی مثنوی معنوی» و نویسنده چهل کتاب به زبان انگلیسی و فارسی در حوزه فلسفه مقایسه‌ای و عرفان اسلامی است. همچنین وی دارای دکترا و فوق دکترا از دانشگاه لندن است که از سال ۱۳۷۶ در لندن زندگی می‌کند و برخی کتاب‌هایی که تألیف کرده به زبان‌های عربی، روسی، آلبانیایی و اندونزیایی ترجمه و منتشر شده است. در ادامه بخش اول این مصاحبه تفصیلی تقدیم علاقه‌مندان می‌شود؛
*در ابتدا بفرمایید که عرفان و تصوف هر یک به چه معنا هستند؟ از چه زمانی آغاز شدند؟ و اکنون در چه وضعیتی قرار دارند؟
بر اساس مکتوبات تاریخی همچون «شرح گلشن راز» شبستری، عرفان اسلامی در اصطلاح عبارت است از: دانش به حضرت حق سبحانه و تعالی از حیث اسماء و صفت و مظاهر آن و احوال مبدأ و معاد و حقایق عالم و کیفیت بازگشت آنها به حقیقت واحد یعنی ذات احدیت و همچنین معرفت طریق سلوک و سفر بازگشت به حضرت حق از طریق تهذیب و پالایش نفس.
معرفت عرفانی از طریق کشف و شهود قلبی حاصل می‌شود، نـه با بحث و استدلال. حافظ شیرازی می‌فرماید: شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس/که نـه هر کو ورقی خواند معانی دانست.
آغاز عرفان اسلامی از زمان تنزیل وحی بر رسول الله و بعثت نبی اکرم(ص) است. بدین معنا که منشأ عرفان اسلامی؛ وحی و احوالات معنوی رسول الله(ص) است.
بر اساس کتب تخصصی، «تصوف» در اصطلاح عبارت است از: «خالی کردن قلب انسان از ماسوی الله». جنید بغدای می‌فرماید: «تصوف اصطفاست. هر که از ما سوی الله گزیده شد، صوفی است». صوفی از صفا مشتق شده و به معنای مصفا کردن وجود انسان به صفات الهی و منوّر نمودن قلب به نور خداوند است. بنا بر قول معروف؛ «اصحاب صفه» اولین طبقه صوفیان بودند. «اصحاب صفه» اصحاب فقیر نبی اکرم(ص) بودند که در مسجد النبی زندگی می‌کردند و همیشه در حال عبادت خدا و مهیای جهاد در رکاب رسول الله(ص) بودند.
بنا بر کتب تاریخی و مشهور شرح حال رجال معنوی دین نظیر «طبقات الصوفیه» اثر ابوعبدالرحمن محمد سلمی نیشابوری(قرن چهارم)، «حلیه الاولیاء» اثر ابونعیم اصفهانی(قرن چهارم)، «رساله قشیریه» اثر ابوالقاسم قشیری(قرن پنجم)، «کشف‌المحجوب» اثر هُجویری(قرن پنجم) و «تذکره الاولیاء» اثر فریدالدین عطار نیشابوری(قرن ششم) به طور تاریخی تا دوره صفویه، طبقه «اولیاءالله» را «متصوفه» می خواندند.
پس از غلبه ظاهرگرایان و سپس اخباریون در دوره صفویه، اصطلاح عرفان و عرفا در ایران بیشتر به کار برده شد، اما در جهان اسلام اصطلاح «تصوف اسلامی» بر «عرفان اسلامی» غلبه دارد و به ویژه در ادبیات عربی اصطلاح عرفان چندان به معنای طبقه اولیاءالله از اویس قرنی تا امام خمینی نیست، بلکه اصطلاح «تصوف اسلامی» معمول و رایج است.
در ادبیات فارسی از اواسط دوره صفویه به خاطر حمله برخی متکلمین، فقها و اخباریون به صوفیه؛ اصطلاح «عرفان» رایج شد و اهل تصوف برای گریز از تکفیر و تفسیق آنها بیشتر از اصطلاح «عرفان» استفاده کردند، اما در مجامع طریقتی همچنان اصطلاح تصوف بر عرفان غلبه دارد.
در برخی موارد «عرفان» به جنبه نظری دانش معنویت اسلامی و «تصوف» به جنبه عملی دانش معنویت اسلامی اطلاق می‌شود. برای مثال کتاب «تذکره الاولیاء» عطار مشتمل‌است بر مقدمه و ۷۲ باب که هریک به زندگی، حالات، اندیشه‌ها و سخنان یکی از مشایخ تصوف مانند امام جعفرصادق(ع)، حسن بصری، ابراهیم ادهم، شقیق بلخی، معروف کرَخی، بایزید بسطامی، جنید بغدادی و منصور حلاج می‌پردازد.
امروز طریقت‌های تصوف در جهان اسلام زنده و فعال هستند و میلیون‌ها نفر بر اساس آن سیر و سلوک می‌کنند، مانند طریقت‌های «شاذلیه» و «خلوتیه» در مصر، «مولویه» و «بکتاشیه» در ترکیه و آلبانی، «قادریه» و «نقشبندیه» در بوسنی و آسیای مرکزی، «نعمت اللهیه»، «خاکساریه» و «ذهبیه» در ایران، «چشتیه» در هند، «رفاعیه» در عراق، «تیجانیه» در سنگال و «صفویه» در اروپا.
متصوفه در طول تاریخ نقش مهمی در مبارزه و جهاد با استعمار اروپایی در آفریقا و روسیه ایفا کرده‌اند، از قبیل نهضت شیخ شامل در روسیه و عمر المختار ملقب به شیخ الشهداء و شیخ المجاهدین و أسد الصحرا در لیبی و نهضت شیخ صفی¬الدین اردبیلی و امام خمینی در ایران.
امروز تصوف سد محکمی در مقابل وهابیت و افراط‌گری در جهان اسلام است. برخی چهره‌های معروف فرهنگی اروپا نیز از برجستگان تصوف اسلامی در غرب هستند، نظیر رنه گنون در فرانسه، مارتین لینگز در بریتانیا، تیتوس بورکهارت در سوئیس و ویلیام چیتیک و کبیر هلمینسکی در آمریکا. البته اخیراً برخی عرفان‌های کاذب و سکولار رایج شده که کلیه طرائق ریشه دار اسلامی با آنها مخالف‌اند. به طور تاریخی صوفیه همچون مولوی و حافظ خود نقاد برخی مدعیان عرفان و تصوف بوده‌ا‌‌ند. حافظ می‌فرماید: نقد صوفی نه همه صافی بی‌غش باشد/ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد.
در کتب معتبر عرفانی نظیر «اوصاف الاشراف» خواجه نصیرالدین طوسی، «فتوحات مکیه» و «فصوص الحکم» محی الدین، «مثنوی معنوی» جلال الدین محمد مولوی، «سیر و سلوک» بحرالعلوم، «المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء» فیض کاشانی و «عرفان ثقلین؛ مبانی نظری و عملی عرفان و طریقت صفویه»، نشانه‌ها و مشخصات عرفان و تصوف اصیل اسلامی بیان شده است.
برای مثال «اوصاف الاشراف» که رساله‌ای به زبان فارسی در زمینه عرفان عملی است؛ مراحل سیر و سلوک را از ابتدای راه تا پایان بیان کرده است. «اوصاف الاشراف» کتابی است که به صورت کوتاه و مختصر به نگارش درآمده است. هر فصل‌ کتاب با یک آیه‌ از قرآن آغاز می‌شود و در مباحث به احادیث و آیات قرآن کریم استناد شده است.
این کتاب شش بخش دارد که همه بخش‌ها جز بخش آخر، از شش فصل تشکیل شده‌اند: بخش اول: آغاز حرکت؛ فصل‌ها: ایمان، ثبات، نیت، صدق، انابه، اخلاص. بخش دوم: موانع حرکت؛ فصل‌ها: توبه، زهد، فقر، ریاضت محاسبه، تقوی. بخش سوم: ویژگی‌های سالکان؛ فصل‌ها: خلوت، تفکر، خوف، رجا، صبر و شکر. بخش چهارم: مقدمات وصول؛ فصل‌ها: ‌ارادت، شوق، محبت، معت ک م%۹ص۸ٍ۹ق، م%B م۶zwnj;ها: توبه۵: مقد %DصCصو سالکان؛ ف%B%8: %Dzwnj;ها: B5و۸به، زهد، ف%D ر۹ ش۸Cب ۸۱، ۸ب%، ف، ؽ۸ &۱ی ش د٭۹ی. A7ضتuo; وDبDBژگی&۴D8 م B5و۸%Dص. %۱ثال «اE7 صو.ش د%۷ن ف اصیل اسلامی شده اعشدو آۅوفD8ه ۵دعش ا%۸ات . الح%Dzwnj;ش ا%۸اتD8عش۸۶ عقمD8 2 «ا ف%B%1uo;ا ۳Bس%۸ی%۶یB4‌وAA. هA دED8 3%Aت م۹ ن%D ر۹AFهت لDB رj;وAAال۴: آD8 اول: آD9، ؽ۸B3ۻن کF٭۹۱ی %D «اCB%8ی۹ % نی: اعشدٍ۸ز B ض ر%D. A7Cز %۲ٍ۸%۷ح۹ کرۊ%BHHٱ، %ل۸ل۸ %۲ٍ۸%۷ح۲ %Aدریس می‌شود. برخی از این کتب عبارتند از: «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری، «فصوص الحکم» محی الدین، «تمهید القواعد» (کتابی در عرفان نظری به زبان عربی) اثر صائن الدین علی بن محمد ترکه اصفهانی عارف قرن هشتم و نهم، «مصباح الانس» ابن فناری(۸۳۴ – ۷۵۱ ق) و «شرح مفتاح الغیب» صدرالدین قونوی از شاگردان نامدار محی ‌الدین عربی.
امام خمینی نیز استاد برجسته عرفان و تصوف اسلامی بودند و کتب معتبر عرفان و تصوف اسلامی مانند «فصوص الحکم» محی الدین را قبل از تبعید به نجف در حوزه علمیه قم تدریس می‌کردند که البته با فشار برخی فقهای ظاهرگرا مواجه بودند. امام خمینی بر اساس مشرب محی الدین کتب متعدد عرفانی تالیف نمودند، مانند «شرح دعاى سحر»، «مصباح الهدایه الى الخلافه و الولایه»، «تعلیقه على الفوائد الرضویه» قاضی سعید قمی، «سر الصلوه»، «آداب الصلاه»، «چهل حدیث»، «تعلیقه بر فصوص الحکم» محی الدین و «تعلیقه بر مصباح الانس» فناری.
استاد عرفان امام خمینی عارف صمدانی آیت الله محمدعلی شاه آبادی بودند. امام خمینی در نامه به گورباچف؛ برای دعوت او به اسلام حقیقی، وی را به خواندن کتب محی الدین مؤسس عرفان و تصوف نظری و صدرالمتألهین مؤسس حکمت متعالیه دعوت نمودند.
*در عالم تشیع علمای نامداری مانند آیت الله قاضی(ره) اهل سیر و سلوک بوده‌اند. آیا تنها راه خداشناسی سلوک به این معناست که حجاب‌ها با یک سری دستورات کنار زده شوند و ملزم به مراقبت‌های خاص شویم؟
هدف معنوی نهضت انبیا؛ تزکیه نفس انسان و نشان دادن طریق پالایش نفس و سیر و سلوک الهی بوده است. براساس آیه: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الاُمّیّینَ رَسُولا ًمِنهُم یَتلُوا عَلَیهِم آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتَابَ وَ الحِکمَهَ وَ إِن کَانُوا مِن قَبلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ» (سوره جمعه: آیه ۲): «اوست آن کس که در میان بى‏ سوادان فرستاده‏ اى از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت بدیشان بیاموزد و [آنان] قطعاً پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند».
در بین معارف اسلامی نظیر «کلام»، «اصول فقه»، «فقه»، «فلسفه»، «اخلاق»، «تاریخ»، «حدیث» و «تفسیر» علمی که متکفل تبیین تزکیه نفس بر اساس قرآن کریم و روایات است، دانشِ عرفان اسلامی است. از جمله بهترین کتب مختصر و مفصل عرفان اسلامی؛ «اوصاف الاشراف» شیخ طوسی و «المحجه البیضاء» فیض کاشانی است. تزکیه نفس که اساس دیانت است با حفظ یک سری الفاظ و علوم حصولی حاصل نمی‌شود. تزکیه نفس به معنای صیرورت الی الله تعالی، سفر و شدن نفس از تبتل است: «وَ اذکُرِ اسمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّل إِلَیهِ تَبتِیلاً» (سوره مزمل: آیه ۸) به مقام محمود: «وَ مِنَ اللَّیلِ فَتَهَجُّد بِهِ نَافِلَهً لَکَ عَسَى أَن یَبعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَحمُودًا» و «اِرجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَهً مَرضِیَّهً»(سوره فجر: آیه ۲۹).
در قرآن کریم به صراحت دستورات سیر و سلوک از قبیل تهجد، ذکر و ولایت از جانب حق تعالی آمده است. تزکیه نفس؛ خروج از ظلمت به سوی نور است: «اللهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّور»(سوره بقره: آیه ۲۵۷)ِ. سلوک الی الله تعالی مسئله اصلی در عرفان و تصوف اسلامی است که مستقیماً از قرآن کریم اخذ شده است.
شیخ صفی‌الدین اردبیلی بر آیت «وَ مَن یَخرُج مِن بَیتِهِ مُهاجِراً إِلَی اللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدرِکهُ الْمَوتُ فَقَد وَقَعَ أَجرُهُ عَلَی اللهِ» (سوره نساء: آیه ۱۰۰): «و هر گاه کسی از خانه خویش برای هجرت به سوی خدا و رسول او برون آید و در سفر، مرگ او فرارسد اجر و ثواب او بر خداوند است». فرمود: «چون مرد سالک قدم طلب در راه نهد و در راه متوفی شود، هم حاجی باشد، هم جنگ‌جو و هم شهید. اولاً حاجی است، چرا که به طلب کعبه حقیقی در راه خدای تعالی قدم نهاده است. «خوش است آییــن جانبــازی دریـن راه/چو رو با قبــــله روی تو باشــــــــد»؛ ثانیاً جنگ‌جو است، چرا که در مخالفت با نفس خود جنگ کرده و در راه حق تعالی به محاربه نفس مشغول شده است. «زهـــی ســـرباز آن میـــدان که او را/ظفـــر بر خود به نیـــروی تو باشــد»؛ ثالثاً شهید است، چرا که در اشتیاق دوست مرده است. «مَن ماتَ مِنَ العشقِ، فَقَد ماتَ شهیداً»: «هر که در عشق دوست بمیرد شهید است». «حیـــات تـازه یابـــد با شهـــادت/که قــربان ســر کـــوی تو باشــد».
هر که در این راه گام نهد، لیکن به مقصد و نهایت امنیت خود نرسد، حق تعالی او را به نهایت آمال و مقصد مطلوبش می‌رساند، اگر قدم از صوبِ صواب به طریقه طریقت منحرف نگردانیده باشد. «فَقَد وَقَعَ اَجرُهُ عَلَی اللهِ»: «اجر و ثواب او بر خداوند است»(۲). بین مسلمانی و مقام ایمانی تفاوت است. مقامات ایمانی و یقینی نیز مترتب‌اند. طریق تزکیه نفس را همچون هر طریق و دانش دیگر باید از استاد فراگرفت و گرنه مفید فایدت نخواهد شد. حافظ می‌فرماید: «قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن/ظلمات است بترس از خطر گمراهـی».
در عرفان؛ «ولایت» اساس سلوک است و امام علی(ع) سرسلسله اولیاء به شمار می‌روند. ولایت حضرت علی(ع) بر اساس قرآن کریم: «انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه و هم راکعون»(سوره مائده: آیه ۵۵).: «همانا ولی امر شما تنها خداوند است و پیامبر او و مؤمنانی که نماز را برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند). بر اساس آیه مذکور همه طرایق صوفیه، حضرت علی(ع) را جانشین معنوی خاتم الانبیاء حضرت محمد مصطفی(ص) می‌دانند.
زیــن سبب پیغمـبــر با اجـتـهــاد/نام خـــود وان علــی مـولا نهـاد؛ گفت هر کو را منــم مولا و دوست/ابـن عـم مـن علـی مـولای اوست»(۳). روزبهان بقلی در تقدیس و تکریم امام علی (ع) ایشان را «وصیِّ رئیس» یعنی وصی و جانشین حضرت محمد(ص) می خواند.
ذکر
«الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکرِ اللهِ أَلا بِذِکرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوب» ‏(سوره رعد: آیه ۲۸). «ذکـر» یکی از اصول مهم طریقت و مأخوذ از قرآن کریم است. تمام اذکار طرق صوفیه بر اساس اسماءالحسنی است که در قرآن ذکر شده‌اند، مانند ذکر «الله»، «لا اله الا الله»، «لا اله الا هو»، «حی»، «قیوم»، «هو»، «سبحان الله»، «رب»، «الحمدلله»، «استغفرالله» و «ذکر یونسیه».
شیخ صفی الدین اردبیلی می‌فرماید: «اطمینان دل به ذکر است، اما نـه به مجرّد گفتن، بلکه به مواظبت بر آن نمودن تا به مذکور رسد. مثالش چنان است که تشنه‌ای در بادیه سی ا۵o;، %۴حعbr />
شیبک۶مک۶%۸ت ت۷فظCرّد گر «اD9ککه‌ت۲رآن۷تهن۵ول اشتا۹ریD9ذک۹ک۶اظ۵ثهری۵ک۶ااز %لۊ۹ه‌ح۸س%A ت۷ف؆ ؤزک۸اظبت بر آن ن%aquo;اDر۶الش ۲۶zwnj;ا۹ری۷ ذڱپا رّدDD8 %9 بٷْDD9&8%9 ه&zwn7ری&zwnj%3 ممj%3 م%Dی مانه‌ت۲و ج%۸ی۲ن ن%D7تهAری*۶%nj;ا۹ری۷ %۹&zwnj9غ۷نش ئ%A، %۴% درآید و تا او را وصول حاصل نشود و ذوق وصال نبخشد، اطمینان حاصل نشود»(۴).

انتهای پیام/

کد خبر : 75682
تاريخ ثبت خبر : 17 شهریور 1397
ساعت بارگزاری خبر : 10:30
برچسب‌ها:, ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)