به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، متن زیر یادداشتی است که حجت الاسلام والمسلمین دکتر علی نصیری، استاد حوزه و دانشگاه در مورد ساده زیستی حضرت فاطمه زهرا(س) نوشته است:
مروری به زندگی صدیقۀ طاهره(س) به خوبی نشان میدهد، زندگی آن بانوی گرامی با سادهزیستی و بیاعتنایی آشکار به زیورهای دنیوی عجین بوده است؛ البته این امر جای شگفتی ندارد، زیرا ایشان در سایهسار تربیت پیامبری رشد یافت که در سادهزیستی و بیاعتنایی به دنیا، گوی سبقت از همگان ربود؛ پیامبری که در تمام زندگى از تجملات و زیورهاى دنیا تبرّی میجست و حتى از دیدن پردۀ نقشدار آویخته بر در اتاق، ابراز ناخشنودی داشت و گرسنگى را بر سیرى در بیشتر روزگار عمر ترجیح میداد؛ پیامبری که خود لباسش را رفو میکرد، کفش خود را پینه میزد، گوسفند را بهدست خود میدوشید، با بردگان همغذا میشد و بر زمین مینشست.
پیامبری که به تعبیر حضرت امیر(ع) از همه مردم دنیا پهلوتهیتر بود و شکم او از همۀ آنان گرسنهتر. دنیا بر او عرضه شد، اما او از پذیرش آن سر باز زد. او دانست که خداوند چیزی را که دشمن دارد، او نیز باید آن را دشمن دارد و چیزی را که خداوند کوچک شمرده، او نیز باید آن را کوچک شمرد و هر چه را خداوند ناچیز شمرد، او نیز باید آن را ناچیز شمرد.
با چنین تربیتی صدیقه طاهره(س) به ازدواج با سران متمول و ثروتمند عرب که میتوانستند مرفهترین زندگی را برای او فراهم آورند، پاسخ منفی داد و در برابر، تن به ازدواج با حضرت امیر(ع) داد که میدانست از دنیا چیزی برای خود ذخیره نکرده و اگر هم ثروتی داشته باشد، آن را در راه خدا به مستمندان خواهد داد.
بدین ترتیب با جهازی که تنها با پانصد درهم فراهم شد، به خانه بخت رفت؛ جهیزیهای که از شدت سادگی، اشک از چشمان پیامبراکرم(ص) جاری کرد و فرمود: «خدایا، بر خانوادهای که مهمترین ظروف آنها ظروف سفالین است، مبارک گردان!»
همین سادهزیستی فاطمه و بیتکلفی آن بانوی گرامی است که از او چهرهای مهربان، پرتلاش و خدمتکار در خانه ساخت، تا بدآنجا که بدون برخورداری از کنیزی خدمتگزار، امور خانه همچون دستاس کردن گندم و جاروب کردن خانه را به دست خود تکفل میکرد و گاه دست زخمدار او مایۀ تاثّر حضرت امیر(ع) میشد.
روایت ذیل، اوج سادهزیستی و بیاعتنایی صدیقه طاهره(س) را به تصویر کشیده است: روزی فاطمه(س) برای دیدار پیامبر(ص) از خانه خارج شد. در این هنگام، چشم سلمان به چادر ایشان افتاد که در دوازده جا با لیف خرما وصله داده شده بود. در این هنگام سلمان گریست و گفت: خدایا، دختران قیصر و کسری، ابریشم و حریر بر تن میکنند و دختر پیامبر(ص) چنین لباس پشمین پروصلهای بر تن دارد! وقتی فاطمه نزد پیامبر(ص) آمد، گفت: ای رسول خدا(ص)، سلمان از لباسم شگفتزده شده است. به خدایی که تو را به حق برگزیده، در طی پنج سال گذشته، من و علی تنها یک پوست بز داریم که در روز روی آن برای شترمان علف میریزیم و شب به عنوان فرش از آن بهره میگیریم و پشتی ما پوستی است که با لیف خرما پُر شده است. چنانکه هویداست، سادهزیستی صدیقه طاهره تا بدان حد بود که سلمان فارسی را به گریه انداخت.
در روایتی از زبان امامباقر(ع) چنین آمده است: فاطمه(س) دارای سفره ویژهای حاوی غذا بود که طبق بیان پیامبر(ص) اگر از غذای آن به امّایمن نمیداد، غذای آن هرگز پایان نمیپذیرفت. این روایت میتواند حکایتگر کرامات فاطمه باشد، نظیر آنچه قرآن دربارۀ مریم(س) گزارش کرده است.