به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از ایکنا، در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که «الصبر راس الایمان»؛ صبر سر ایمان است یعنی صبر در منظومه صفات انسانی و الهی مانند جایگاه سر در مجموعه بدن انسان است و اگر سر نباشد، انسان مفهومی نخواهد داشت و اگر صبر هم در انسانی نباشد ایمان در وجود او مفهومی ندارد و ناقص الخلقه است.
ارزش صبر تا بدان جاست که قرآن کریم فرموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ ۱۵۳ بقره». در این آیه دو مفهوم بارز نهفته است یکی اینکه جایگاه صبر همردیف با جایگاه نماز است، نمازی که ستون دین نامیده شده و وقتی ستون خیمهای فرو ریزد بدون شک خود خیمه نیز تکیهگاهی نخواهد داشت و دوم اینکه این دو صفت برجسته انسانی تنها در کسانی نمود خواهد یافت و به ودیعه نهاده میشود که اهل خشوع و خضوع باشند. اگر فردی چون زینب(س) واجد صبر زینبی و ایوبی است یعنی اهل خشوع و خضوع است و چون اهل خشوع در برابر خالق است اهل صبر و صلاه است و بدون تردید این بزرگی و عظمت محصول عنایت خدا و تربیت در خانوادهای است که مادرش زهرا و پدرس علی(ع) و نتیجه خودسازی است که آن را از والدینش آموخته است.
زینب(س) در حالی که هنوز کودکی پنج ساله بیشتر نبود پدربزرگ خود یعنی دردانه عالم را از دست داد و غم غربت بر دوش او سوار شد و هنوز چند ماهی از این داغ بزرگ نگذشته بود که در غم مادر گریان شد؛ مادری بی نظیر در دو عالم، فرشتهای انسانی که فرشتگان بر او نازل شدند و صحیفه فاطمه برای فرزندان او که هادیان امت تا ابدند شکل گرفت و در تمامی این داغها سرنوشت الهی تمرین صبر برای دختر چندسالهای بود که قرار است تا در چند دهه بعد بار غم و صبری بر دوش بکشد که جز او توانی برای تحمل ندارد.
عقیله بنی هاشم و فهیمه غیر مفهمه و عالمه غیر معلمه بانویی سی و چند ساله بود که با شهادت پدر، امام اول شیعه با او وداعی غریبانه و مظلومانه و اندوهناک دارد؛ سپس چند سالی میگذرد تا حادثه دردناک شهادت برادر بزرگ رخ میدهد؛ حادثه بی وفایی نزدیکان به امام مجتبی(ع) و تلخی صلحی تاریخی؛ حادثه تشییع غریبانه پیکر برادر و شلیک تیرهای شوم دشمنان و غربت امام در مدینه؛ شهری که روزی همه در آن بر جد ایشان احترام میکردند و امروز به هنگام تشیع برادر بزرگ با پرتاب تیر مانع تشییع پیکر مطهر او میشوند و باز هم صبر زینب؛ گویی دست قضا و قدر سناریوی صبر برای زندگی او نوشته است تا برای روزهایی سختتر آماده شود؛ روزهایی که آسمان هم تاب و توان تحمل آن را نداشت و گریست، روزهایی که خاک هم خون گریه کرد و روزهایی که نه تنها تمدن اسلامی و اسلام بلکه تمدن انسانی مدیون آن است و اگر نبود پیامآوری چون زنیب(س) این تمدن در نطفه خفه میماند.
صبر زینبی و جایگاه صبر در تمدن اسلامی
یک مصیبت از مصیبات عاشورا کافی است پشت هر فردی را بشکند و او را زمینگیر کند اما این بانوی صبور و تمرین دیده در تحمل مصیبتها نه تنها در برابر یک مصیبت بلکه در برابر ده ها مصیبت از فراغ برادر و برادرزادهها و از فراغ عباس گرفته تا درد غربت امام و امامت آن هم امامی که نوه رسول الله است تاب آورد و فراتر از تاب وقتی گزارش حادثه می دهد میفرماید: «من جز زیبایی چیزی ندیدم» و این ممکن نیست جز این که فردی در طول عمر خویش آنقدر بر ایمانش افزوده باشد و تمرین صبر کرده باشد که در مصیبتهای شدید هم خم به ابرو نیاورد؛ این مقدار تحمل نمیتواند محصول چیزی جز یقین و پاکی و بینشی باشد که پا به پای عصمت میزند.
این شعبه از صبر نمی تواند در یک فرد محقق شود مگر آن که انسانی در ابعاد دیگر صبر هم ورزیده باشد ابعادی که پیامبر گرامی اسلام(ص) در توصیف آن فرمودند: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله میفرمایند: صبر چهار شعبه دارد: شوق و ترس و زهد و انتظار؛ هرکه شوق بهشت داشته باشد از شهوات دست کشد، و هرکه از آتش بترسد خویشتن را از حرامها نگه دارد و هرکه در دنیا زهد ورزد گرفتاریها را به چیزى نگیرد، و هر که منتظر مرگ باشد در کارهاى خیر بکوشد.(کنز العمّال ۱۳۸۹)
بدون شک زینب واجد همه این ابعاد بود؛ صبری که در تاریخ به صبر زینبی شهرت یافت و توانست فرهنگ عاشورا را در قالب تمدنی شیعی پایهگذاری کند و امروز هم اگر ما به دنبال تحقق ۵ مرحلهای فرمایش رهبر انقلاب اسلامی یعنی از مرحله انقلاب تا دولتسازی، نظامسازی و رسیدن به تمدن اسلامی هستیم راهی جز طی کردن مسیر صبر زینبی نداریم؛ صبری که قرآن کریم بر مومنان توصیه کرده است«إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»(۳ عصر).
انتهای پیام/