| امروز جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

حسین‌علی رمضانی مطرح کرد:


شایسته­‌‌گزینی، شایسته‌پروری و شایسته‌سالاری؛ اصول سازماندهی اسلامی

برای تعیین جای افراد یا همان سازماندهی ملاک ارزش­ گذاری در نظام اداری سنوات و سن خدمتی ملاک است، اما در نگاه اسلامی شایسته­‌‌گزینی، شایسته‌پروری و شایسته‌سالاری اصل سازماندهی است. این اتفاق در سازمان های ما کمتر رخ می دهد، مگر در جاهایی که رویکرد نهادی دارند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، دکتر حسین‌علی رمضانی پژوهشگر در عرصه علوم انسانی با اشاره به علم مدیریت و این مساله که مدیریت علم محسوب می شود، گفت: مدیریت در زیرشاخه های علوم انسانی قرار دارد و در رابطه مستقیم با انسان است. اگر مدیریت، علم است پس باید لایه­ های مختلفی از علم را برای آن با نگاه تطبیقی در نظر بگیریم؛ لذا مقدمه بحث را این گونه بیان می­ داریم که وجوه مشترکی برای علم می توان فرض کرد از جمله این که علم و معرفت دارای لایه هایی هستند از جمله لایه اول جغرافیای فکری و پارادایمی(Paradigm)، دوم پیش فرض ها و امور بدیهی(Assumption– pre Assumption)، سوم مفاهیم بنیادی – مفهوم ­سازی(Conceptualization)، چهارم گزاره ها و نظریات – نظریه پردازی (Theorization)، پنجم ارزش ها و باید ها و نبایدها(Values)، ششم قوانین و قواعد(laws)، هفتم مدل ها – مدل سازی(modelization)(ساختار و معماری سازمانی) و هشتم لایه رفتار(Behavior) یا کنش که در کل به آن سبک زندگی(life style) اطلاق می­ شود.

وی افزود: این لایه ها را باید با نگاه تطبیقی بین اسلام و غرب در حوزه مدیریت بررسی کنیم. اسلام در حوزه مدیریت در جغرافیای فکری شکل گرفته و به عنوان یک پارادایم عمل کند. امور بدیهی و پیش ­فرض ­ها نیز در این مکتب با مطالعه در فلسفه و حکمت اسلامی موج می­ زند. گزاره ­های دینی اعم از آیات و روایات دارای مفاهیم بنیادی نیز هستند. نکته اساسی با وجود این منبع عظیم معرفتی، در لایه تئوری­ پردازی دارای نقص می ­باشیم؛ بدین معنا که شاید در کتب و منابع اسلامی گزاره­ های جست و گریخته در خصوص یک علم در یک ساحت خاص وجود داشته باشد و یا در سیره ائمه معصومین(ع) در زمان حکومت داری یا مدیریت بر جامعه مطالبی موجود باشد که هست، اما طیفی از علما نیامدند این گزاره ­ها و داده ­های خام را در قالب و به صورتی روش­ مند با بیان علمی به عنوان یک نظریه با ویژگی­ هایی که برای نظریه تعریف شده، بیان دارند. غرب توانسته در حوزه مدیریت نظریه بدهد اما در مدیریت اسلامی هنوز نظریه متقنی ارائه نشده است.

رمضانی بیان کرد: در لایه ارزش ها، اسلام بایدها و نبایدهای خود را دارد و در راستای تربیت و رشد انسانها آیات و روایات متعددی وجود دارد. اما به دلیل نداشتن تئوری و قواعد در زمینه بایدها و نبایدها دارای خلاء هستیم؛ بدین معنا که اگر ما در لایه خبر و اصول دین به معرفت نایل نشویم و بخواهیم فروع دین را بر روی آن حمل کنیم، درحالی که مقدمه حرکت باید از تئوری باشد و بعد احکام و باید و نباید عملی.

وی بیان کرد: در لایه وضع قوانین و قواعد که چارچوب وظایف و اختیارات یک فرد در یک سازمان و در ارتباط با اجزای دیگر یک سازمان را مشخص می­ کند، باز منابعی وجود دارد که باید به صورت خاص در یک رشته و یا علم دسته ­بندی شود و به جامعه علمی انعکاس یابد. ساختارها که برآمده از تقلیل تئوری و قواعد به میزانسن­ ها و هندسه و مدل و در دو قالب مفهومی و تحلیلی می­ باشد نیز در اداره کلان اجتماعی درست شکل نگرفته است.

رمضانی ادامه داد: بسیاری از علمای ما چه در حوزه و چه در دانشگاه تک ساحتی بار آمده­ اند؛ بدین معنا که یا در عرصه مفاهیم و گزاره­ ها خود را مشغول کرده ­اند و از کلیات عبور نکرده و در انتزاعیات متوقف شده­اند و یا در طیفی دیگر شاهد درگیر شدن در بعد فیزیکی و کمّی­ گرایانه، قرار گرفته و با نگاه اثبات­گرایی هیچ راه خروجی برای خود در نظر نگرفته­ اند. یکی درگیر تفکر قیاسی و دیگری درگیر تفکر استقرایی صِرف است. جمع این دو نوع تفکر که می­ تواند فرد را ذو وجهین تربیت کند و ضمن تئوری پردازی به مدل­ سازی هم برساند امری است که باید در کلان سیستم تربیتی و آموزشی به آن توجه ویژه شود. ساختارها برآمده از نظریه و قوانین و قواعد است.

رمضانی تصریح کرد: پس از همه این فرآیند باید منتظر کنش و واکنش افراد و آحاد جامعه باشیم و یا بهتر بگویم در یک تقسیم­ بندی منطقی، مدیریت در فرد، خانواده و گروه(سازمانی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی و اطلاعات) چه سبک و سیاقی را به عنوان نمود لایه­ های معرفتی که بیان داشتیم، نشان خواهد داد؟ آیا کنش و واکنش من که به عنوان یک کنشگر مسلمان در ساحت­ها و سطوحی که برشمردیم، اسلامی است یا خیر؟

وی با اشاره به مدیریت کلان سیاسی جامعه ادامه داد: آیا مدیریت سیاسی ما اکنون اسلامی است یا خیر؟ اگر لایه ولایت را درنظر بگیریم که ساختاری تشکیل شده، اما تئوری ولایت در سیستم حوزه و دانشگاه ما تشریح و تبیین شده است؟ تاکنون چند کتاب نوشته و نظریه در این زمینه داده ایم؟ این تعداد بسیار محدود هستند. ضمن این که تعارض ساختاری هم وجود دارد. مثلا در اداره سیاسی تحزب گرایی و تفکیک قوا داریم، حدود فعالیت و تعاملات آنها در درون و بیرون و با ولایت چگونه خواهد بود؟ نقش سامانه ولایت در اینجا چیست؟ آیا صرفا امری تشریفاتی است و یا به موازات قوه مجریه عمل می کند؟ و یا طبق قانون بالاترین مرجع تصمیم­گیری و فصل­الخطاب اختلافات خواهد بود؟

این پژوهشگر ادامه داد: ساختار ولایت در حوزه سیاست و تصمیم­ گیری شکل گرفته است و مشروعیت دارد در حالیکه قوه مجریه و مقننه مقبولیت و بر اساس جمهور شکل می­ گیرند. آیا ولایت بر جان، مال و اهل حاکم است؟ یعنی علاوه بر سیاست بر اقتصاد و اجتماع هم ولایت دارد؟ اگر آری ساختار آن کجاست؟ و یا در حوزه مدیریت اقتصاد کدام یک از ساختارها و قواعد و قوانین ما برآمده از نگاه اسلامی است؟ چه می­ شود که سنت حاکم و روابط اقتصادی بر پایه سود حداکثری و یا بانک با رویکرد بنگاه داری حرکت کرده و ربا در لایه لایه آن موج می زند! و قص علیهذا.

رمضانی اظهار کرد: در اداره سازمان ها و دستگاه ­های ما مدیریت غربی حاکم است و نه نگاه اسلامی، اما امکان اداره و مدیریت از دید اسلامی وجود دارد؛ زیرا برای همه لایه هایی که بیان شده، اسلام حرف دارد، اما این معدن دست نخورده باقی مانده و عملیاتی نشده است. چه می­شود که علم مدیریت را از بعد تاریخی ورق می ­زنیم و نگاه به تحولات آن داریم از تقسیم کار تیلورو نگاه X و  Y گریگور به تئوری Z می­ رسیم؟ در حالی­ که اسلام از ۱۴۰۰ سال پیش این موضوع را بیان داشته و توجه به انسان را به عنوان منبع استراتژیک که باید سیر تعالی و رشد را طی نماید بارها متذکر شده است؟

وی اظهار کرد: چگونه است که با رجوع به کتاب پنج فرمان پیتر سنگه ما شاهد قرار دادن انسان به عنوان ثقل حرکت یک سازمان درنظر گرفته می­ شود و خلاقیت و نوآوری(Creativity & Innovation) به عنوان برون داد یک انسان محور بحث­ های مدیریتی هزاره سوم قرار می­ گیرد؟ هرچند که هم مبنا و هم غایت در نگاه غرب بر پایه ماده و سود شکل گرفته، اما تغییر رویکرد نشان از جایگاه انسان در مدیریت اسلامی دارد.

این پژوهشگر مسائل فرهنگی با اشاره به اینکه نظام حاکم اداری ما بر پایه دیدگاه وبر و بروکراتیک و دارای سلسله مراتب اداری شکل گرفته است، گفت: در این فضا مولفه های سازمان من جمله، هدف، انگیزه، روحیه، منابع، ساختار، سازماندهی و… مطرح می  شوند و باید پرسید: هدف چیست؟ سبک مدیریت چگونه است؟ در این سیستم ساختار طولی وجود دارد و مدیریت به سطوح عالی، میانی و عملیاتی قابل تقسیم است و چینش سازمان برآمده از دیدگاه غربی است. چینشی که کشش سازمانی بر اساس ماموریت هویت می­ یابد، گاه پشتیبانی، خدماتی، ستادهای تخصصی و یا کشش به سمت سطوح عملیاتی و یا تاکتیکی میل می­ کند.

برای تعیین جای افراد یا همان سازماندهی ملاک ارزش­ گذاری در نظام اداری سنوات و سن خدمتی ملاک است، اما در نگاه اسلامی شایسته­ گزینی، شایسته پروری و شایسته سالاری اصل سازماندهی است

رمضانی در ادامه گفت: ساختارهایی متصلب که انعطاب در برابر تغییر(Cheng) محیطی نداشته و هر لحظه امکان شکسته شدن در آنها وجود دارد. صدر و ذیل ساختارها بر پایه تعیین حدود و تعیین روابط طول و عرض سازمانی معنا می­ یابد و قوانین و مقررات سازمانی به تعیین نقش و وظایف هر یک از اجزای سازمانی می­ پردازند. ساختارها، معماری برآمده از ذهن انتزاعی است که از مفاهیم بنیادی شکل گرفته و در ادامه در قالب چارت خود را نمایش می ­دهد. ساختارها از حالت صولی در عصر حاضر میل به تخت، دورانی، خوشه ­ای، شبکه ­ای، منظومه­ ای و در ادامه زیگمایی خواهند داشت که در جای خود باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.

به گفته رمضانی برای تعیین جای افراد یا همان سازماندهی ملاک ارزش­ گذاری در نظام اداری سنوات و سن خدمتی ملاک است، اما در نگاه اسلامی شایسته­‌‌گزینی، شایسته‌پروری و شایسته‌سالاری اصل سازماندهی است. این اتفاق در سازمان های ما کمتر رخ می دهد، مگر در جاهایی که رویکرد نهادی دارند.

وی با اشاره به تفاوت نهاد و سازمان گفت: سازمان به دنبال اهداف مادی است، اما در نهاد اهداف الزاماً مادی نیستند، بدین معنا که اهداف مادی هم جزیی از اهداف کلان یک نهاد تعریف می ­شود. در سبک رفتاری کارکنان هم باید بین نهاد و سازمان تفکیک قائل شد، یعنی در رویکرد نهادی انسان تکلیف­ گراست اما با نگاه سازمانی، انسان فقط در چارچوب خاصی قرار می گیرد و سازمان حدود اختیارات، وظایف و مسئولیت او را مشخص می کند. در نگاه نهادی انسان در هر جایگاهی باشد از انجام هر کاری هر چند سطح پایین، ابایی ندارد.

رمضانی تاکید کرد: سیره حضرت رسول (ص) برای جمع کردن هیزم، سیره حضرت علی (ع) در کندن چاه، شب به ویرانه رفتن و تفقد از یتیمان، بازی با کودکان و …. و در کل سیره ائمه اطهار(ع) می­تواند چنین سبک رفتاری را یافت و یا سبک و سیاق رزمندگان هشت سال دفاع مقدس که به سیره اولیا الهی از هیچ کاری دریغ نمی کردند. من سبک نهادی را به مثال هیئت و منظومه­ای نام می­نهم که نقطه ثقل گروه، فردی است دارای حرارت و کشش و جاذبه که می­ تواند هیئت را دور خودش بچرخاند در مدارهای خاص خود، هیئتی که اهداف مادی را دنبال نکرده اما چه بسا تمام اجزای نهاد و هیئت حاضر هستند از جان، مال، وقت و… خود هزینه کنند. آنها هر کاری را انجام می­ دهند و ابایی از شان و جایگاه ها ندارند. در دیدگاه منظومه ای ثقل کسی است که اتقی باشد"ان اکرمکم عندالله اتقیکم" در اینجا معنا دارد.

رمضانی تصریح کرد: در نگاه سازمانی ملاک هدف است اما در نگاه نهادی ملاک تربیت انسان است که به عنوان جزیی از سازمان تعریف می شود. در نگاه نهادی انسان فدای هدف نمی شود در حالی­ که در نگاه سازمانی این اتفاق می افتد و فرد جزیی از اجزای چرخه تولید و رسیدن به هدف است. بنابراین اگر مشکلی برای فرد رخ دهد مجازات خواهد شد و علت و چرایی آن سوال نمی­ شود. در نگاه نهادی انسان محور است و باید سیر تربیت و رشد را طی کند و تربیت سیری است از شناخت استعدادهای بالقوه انسان تا بالفعل شده این قوا در ابعاد روحی – عاطفی، فکری و جسمی و این سیر و شدن دائمی خواهد بود؛ بنابراین مدیریت در نگاه اسلامی به یک معنا تربیت نیز است.

وی با اشاره به نوع و سبک مدیریت اذعان داشت: در نگاه سازمانی سبک اداره بر محور «مدیریت» و بر پایه تنبیه و تشویق شکل می­ گیرد و مدیر بر اساس جایگاهی که در سلسله مراتب سازمانی و حدود اختیارات و مسئولیت بیان می­ شود این قدرت را داراست که کارکنان خود را با توجه به پارامترهای سازمانی من جمله، عملکرد، بهره­ وری، نظم و… مورد تنبیه و تشویق قرار دهد. در سبک مدیریتی، اداره معطوف به قدرت و بر جسم و کالبد کارکنان است، اما اداره در نگاه نهادی بر پایه «نفوذ» است و سبک اداره از «مدیریت به رهبری» شیفت خواهد شد. اگر نگاه، رهبری باشد، بعد کالبدی جزیی از نحوه مدیریت و سبک اداره می­ شود و مانند رهبر در نهاد عمل می کند که رفتار و گفتار او الگو می شود و این یکی از ویژگی های رهبری در نهادهاست.

رمضانی بیان کرد: رهبر نه تنها در بُعد کالبدی که بر جان ها و قلب ها حکومت می کند. در این دیدگاه جز به مثابه کل و کل به مثابه جز عمل می­ کند و نهاد میل به سیستمی شدن می ­یابد. تمام اجزای سیستم خود را در رهبری تعریف می­ کند و هم­ سنخ و هم­ جهت با رهبری، سیستم را پیش می برند.

این پژوهشگر اظهار کرد: در سازمان، سلسله مراتب وجود دارد، اما در نهاد سلسله مراتب از شکل طولی به شکل تخت و در ادامه به سیستمی و منظومه ­ای میل پیدا می کند. مدیران ارشد الزاما جدا از کارکنان نیستند بلکه در دل آنها بوده و وجه ممیزی بین آنها وجود ندارد مگر اینکه تقوای آنها ملاک باشد و نیز به عنوان یک تصمیم­ گیرنده عمل می­ کنند.

مدیریت با رویکرد اسلامی به عنوان یک علم می تواند لایه ­های مختلف معرفتی را برای اداره سطوح مخلتف از فرد تا اجتماع بیان نکند و از صرف نگاه ارزشی دیدن به گزاره­ های دینی خارج و پا در عرصه دانش بگذارد و از لایه مفاهیم، خود را بیرون کشیده و در لایه مدل و ساختارها، نمود پیدا کرده و در نهایت کنش ­های ما اسلامی شود

وی در پاسخ به این سوال که آیا مدیریت اسلامی در وضعیت کنونی می تواند برطرف کننده نیازهای کلان جامعه ما باشد، گفت: انقلاب ایران انقلاب فرهنگی بوده، اما سوال این است که آیا در ساختار و معماری سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و… انقلابی صورت گرفته است؟ ما انقلاب فرهنگی انجام دادیم، اما ساختارها را دست نخورده نگه داشتیم. آیا در مدیریت ساختارهای اقتصادی کاری خلاف جهت نسخه غربی انجام داده­ ایم یا خیر؟ این سوال بدون پاسخ است. آیا ما مدیریت اقتصادی با رویکر اسلامی نداریم؟ اگر علم مدیریت اقتصاد و علم اداره سیاست از نگاه اسلامی ایجاد نشود، ما هر کاری هم که انجام دهیم، به جایی نمی رسد. ما مانند نماز شب خوان­ هایی هستیم که در طی روز مانند یک کنش­گر غربی عمل می­ کنیم؛ زیرا در ساختارهای غربی قرار داریم و ساختارهای ما تغییر نکرده است.

وی گفت: سیر نظام جمهوری اسلامی ایران در جریان است و هیچ راهی نیست الا اینکه بخش­هایی از ساختارهای موجود اداری را برای اصلاح طبق نگاه مدیریت اسلامی به عنوان پایلوت مورد تغییر اساسی قرار دهیم. و در این میان نباید از قاعده «مقاومت در برابر تغییر و تلاش برای حفظ وضع موجود» غافل شد. چنانچه بخواهیم از پایه و براساس مدیریت اسلامی طبق لایه ­های علمی که بیان شد عمل کنیم نیاز به یک بستر در خلأ داریم و ایران اسلامی در خلأ نیست و در تعامل با محیط در حال کنش است.

رمضانی افزود: هر نوع تغییر محیطی بر روی مدیریت انقلاب و نظام اثر مستقیم دارد و بالعکس محیط با هر نوع چینش جدید ساختاری در درون سیستم نظام جمهوری اسلامی ایران کنش مثبت یا منفی می­ دهد و یا با رویکرد اصلاحی مانند کشتی در حال حرکت در سیر تحولات محیطی با ورود به دهه چهارم انقلاب به تغییر در بخش­ ها و استانداردهای افراد اقدام کنیم.

وی در پایان بیان کرد: من ادعا می کنم که مدیریت با رویکرد اسلامی به عنوان یک علم می تواند لایه ­های مختلف معرفتی را برای اداره سطوح مخلتف از فرد تا اجتماع بیان نکند و از صرف نگاه ارزشی دیدن به گزاره­ های دینی خارج و پا در عرصه دانش بگذارد و از لایه مفاهیم، خود را بیرون کشیده و در لایه مدل و ساختارها، نمود پیدا کرده و در نهایت کنش ­های ما اسلامی شود.

انتهای پیام/

کد خبر : 66095
تاريخ ثبت خبر : 29 فروردین 1397
ساعت بارگزاری خبر : 12:06
برچسب‌ها:, , , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)