| امروز جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

یادداشتی از پیتر هریسون؛


سکولاریسم؛بازنده نبرد دین و علم/شکست پیش‌بینی سکولاریست‌ها

دین به این زودی‌ها از میدان نبرد خارج نخواهد شد و علم هم نمی‌تواند آن را از میان ببرد؛ اگر هم چیزی در این میان وجود داشته باشد علم است که در معرض تهدید به کاهش اقتدار و مشروعیت اجتماعی قرار دارد.

به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از فارس، پیتر هریسون، شخصیت برجسته استرالیایی و مدیر موسسه مطالعات پیشرفته در علوم انسانی در دانشگاه کوئینزلند است. آخرین کتاب او "سرزمین علم و دین" (2015) است و مجموعه ویرایشی "روایت های سکولاریزاسیون" (2017) در اواخر امسال منتشر خواهد شد. وی در مقاله ای با عنوان " Why religion is not going away and science will not destroy it" با بررسی و ارائه شواهد تاریخی، نبرد میان علم و دین در طول تاریخ را افسانه ای بیش نمی داند. از نظر او علم و دین نه تنها دشمنان یکدیگر نبوده اند. بلکه علم همواره از حمایت دین برخوردار بوده است. اما دانشمندان هنوز هم از نزاع این دو و ازدواج اجباری علم و سکولاریسم سخن می گویند. اما واقعیت مطلب این است که دین به این زودی ها از میدان نبرد خارج نخواهد شد و علم هم نمی تواند آن را از میان ببرد و اگر هم چیزی در این میان وجود داشته باشد؛ علم است که در معرض تهدید به کاهش اقتدار و مشروعیت اجتماعی قرار دارد.آنچه در ادامه می آید ترجمه ی این مقاله توسط ساجده مقدمی است که در خبرگزاری فارس منتشر می شود.

رد فرضیات علوم اجتماعی در زمینه فراگیری دموکراسی سکولار لیبرال غربی

در سال ۱۹۶۶، تقریبا بیش از ۵۰ سال پیش، آنتونی والاس، انسان شناس برجسته  متولد کانادا، با اعتماد به نفس مرگ جهانی دین را به دست یک علم پیشرفته پیش بینی کرد: با اثبات کفایت و گسترش دانش علمی؛ همگان از این موضوع سخن می گفتند که اعتقاد به قدرتهای فراطبیعی، محکوم به مرگ است. دیدگاه والاس، استثنایی نبود. برعکس، علوم اجتماعی مدرن که در قرن نوزدهم اروپای غربی شکل گرفت، تجارب تاریخی اخیر خود را درباره سکولاریزاسیون به عنوان یک مدل جهانی به کار گرفت. هسته مرکزی فرضیات علوم اجتماعی فرض یا گاهی اوقات پیش بینی می کنند که تمام فرهنگ ها در نهایت همگرا می شوند و تقریبا به دموکراسی سکولار و لیبرال غربی نزدیک می شوند. تقریبا چیزی عکس این موضوع اتفاق افتاد.

شکست پیش بینی دانشمندان علوم اجتماعی در مورد سکولاریزاسیون

سکولاریزم نه تنها در پیشروی پایدار جهانی خود شکست خورد، بلکه کشورهایی متفاوتی چون ایران، هند، اسرائیل، الجزایر و ترکیه، دولت های سکولار خود را جایگزین دولت های مذهبی کرده یا شاهد ظهور جنبش های ملی گرای مذهبی با نفوذ بوده اند. در این معنا سکولاریزاسیون، به عنوان موضوع پیش بینی شده توسط دانشمندان علوم اجتماعی، شکست خورده است.

بدون شک، شکست علم در مقابل مذهب مشروط است. بسیاری از کشورهای غربی همچنان شاهد فروپاشیدن اعتقادات و اعمال مذهبی هستند. به عنوان مثال، اخیرا اطلاعات سرشماری منتشر شده در استرالیا نشان می دهد که ۳۰ درصد از جمعیت به عنوان "افراد بدون دین" شناخته می شوند و این درصد هم چنان در حال افزایش است. نظرسنجی های بین المللی سطح تعهدی مذهبی پایینی را در غرب اروپا و استرالیا نشان می دهد. حتی در ایالات متحده، با وجود آنکه نظریات سکولار شدن جوامع در طولانی مدت، مورد استقبال قرار نمی گرفتند؛ شاهد افزایش چشم گیری تعداد افراد بی اعتقاد هستیم. درصد ملحدان در ایالات متحده اکنون در سطح بالایی قرار دارد، و البته همواره بالا است و دیگر پایین نمی آید(حدود ۳ درصد). با وجود همه ی اینها، در کل، تعداد کل افرادی که خود را مذهبی می دانند همچنان بالا است و روند جمعیت شناختی نشان می دهد که الگوی کلی برای آینده نزدیک رشد یکی از ادیان است. اما این تنها شکست سکولاریزاسیون نیست.

دانشمندان، روشنفکران و عالمان علوم اجتماعی انتظار داشتند که گسترش علم مدرن موجب سکولاریزاسیون شود – در این معنا علم، به عنوان نیروی سکولار عمل خواهد کرد. اما موضوع به این سادگی نیست. با نگاه به جوامعی که هم چنان با طراوات به دین داری خود ادامه می دهند، متوجه خواهیم شد که ویژگی کلیدی اصلی آنها رشد علمی کمتر،امنیت هستی شناختی بیشتر و حمایت بیشتر در مقابل برخی بلاتکلیفی ها و تردیدهای اساسی است. یک شبکه ایمنی اجتماعی ممکن است با پیشرفت های علمی ارتباط داشته باشد، اما تنها به صورت ناچیز و بازهم ایالات متحده مثال خوبی در این زمینه است. ایالات متحده، مسلما از نظر علمی و تکنولوژیکی پیشرفته ترین جامعه در جهان است و در عین حال مذهبی ترین جامعه در میان جوامع غربی است. همانطور که جامعه شناس انگلیس دیوید مارتین در کتاب"آینده مسیحیت" (2011) اظهار داشت: "هیچ رابطه ثابتی بین درجه پیشرفت علمی و محدوده نفوذ باور و عمل مذهبی وجود ندارد."

ارتباط علم با سکولاریزم نتیجه معکوس داده است

زمانی که جوامع با واکنش های چشمگیر در مقابل سکولاریزاسیون را درنظر بگیریم؛ داستان علم و سکولاریزاسیون حتی جذابتر هم می شود،. جواهر لعل نهرو نخست وزیر هند، از آرمانهای سکولار و علمی دفاع می کرد و آموزش علمی در پروژه مدرنیزاسیون را به عنوان امری مهم در نظر می گرفت. نهرو با اعتماد به نفس اعلام می کرد که دیدگاه های هندو از رویای گذشته و رویاهای مسلمان در مورد برقراری یک حکومت اسلامی، هر دو در مقابل راهپیمایی تاریخی بی نظیر سکولاریزم تسلیم خواهند شد. وی اعلام می کرد: " در یک زمان، تنها یک مسیر عبور و مرور وجود دارد." اما همانطور که افزایش بعدی هندویسم و بنیادگرایی اسلامی به اندازه کافی نشان می دهد، نهرو در اشتباه بود. علاوه بر این، ارتباط علم با سکولاریزم نتیجه معکوس داده است، چرا که علم در این معنا تبدیل به یک ضعف جانبی برای مقاومت در برابر سکولاریسم شده است.

به اعتقاد آتاتورک "مقدر شده که علم جایگزین دین شود

ترکیه یک پرونده بسیار آشکار در این زمینه است. مصطفی کمال آتاتورک، بنیانگذار جمهوری ترکیه، مانند بسیاری از ناسیونالیست های پیشگام، سکولاری متعهد بود. آتاتورک معتقد بود که مقدر شده که علم جایگزین دین شود. وی برای اطمینان از اینکه ترکیه در مسیر درستی از تاریخ قرار گرفته است، علم، به ویژه زیست شناسی تکاملی را در جایگاه اصلی نظام آموزش و پرورش دولتی ترکیه قرار داد. ترکیه ای که هم چون جوجه تازه بال و پر گرفته بود. در نتیجه، فرضیه سیر تکامل داروین با برنامه کلی سیاسی آتاتورک، از جمله سکولاریسم همراه بود. احزاب اسلام گرا در ترکیه، با هدف مقابله با آرمان های سکولار بنیانگذاران این کشور، به تدریس تکامل نیز حمله کردند. برای آنها، تکامل با ماتریالیسم سکولار مرتبط بود. این احساسات به تصمیم حذف تدریس تکامل از دروس دبیرستان منجر شد و در نهایت امر هم اسلام گراها سرکار آمدند.

اعمال علم به عنوان ابزاری برای سکولاریزاسیون استراتژی ضعیفی است

به طور خلاصه، سکولاریزاسیون جهانی اجتناب ناپذیر نیست و وقتی جامعه ای سکولار شود، علت آن علم نیست. علاوه بر این، وقتی از علم برای پیشبرد سکولاریسم استفاده می شود، نتایج ممکن است به علم آسیب برساند. این فرضیه که "علم باعث شکل گیری سکولاریزاسیون است" به سادگی با آزمون تجربی رد می شود، و اعمال علم به عنوان ابزاری برای سکولاریزاسیون استراتژی ضعیفی است. جفت شدن علم و سکولاریسم بسیار ناخوشایند است.

کنت درصدد کاهش تاثیر نفوذ دین و جایگزینی آن با یک علم جدید بود

از لحاظ تاریخی، دو منبع مرتبط این ایده را مطرح کردند که علم جایگزین دین می شود:  اول، مفاهیم پیشرفته گرایانه قرن نوزدهم، بویژه فیلسوف فرانسوی آگوست کنت، با این نظریه تاریخی که جوامع از طریق سه مرحله (مذهبی، متافیزیکی و علمی) (یا مثبت) به مرحله ی دیگر منتقل می شوند. کنت اصطلاح "جامعه شناسی" را ابداع کرد و درصدد کاهش تاثیر نفوذ دین و جایگزینی آن با یک علم جدید بود. نفوذ کنت به "ترکان جوان" و آتاتورک نیز تعمیم یافت.

قرن نوزدهم نیز شاهد آغاز "مدل جنگ علم و دین" بود. براساس این مدل، تاریخ را می توان به لحاظ "درگیری بین دو دوره در تکامل اندیشه های الهیاتی و علمی" درک کرد. اندرو دیکسون وایت نیز براساس همین مدل کتابی با عنوان تاریخ جنگ علم با الهیات در جامعه مسیحیت (۱۸۹۶) نوشته است. که عنوان آن به خوبی تئوری کلی نویسنده را خلاصه می کند. کار وایت و همچنین جان ویلیام دورپر درمورد جنگ بین دین و علم (۱۸۷۴)، تئوری نزاع را به عنوان پیش فرض تفکر در مورد رابطه ی تاریخی علم و دین، به طور جدی تثبیت کرد. هر دو اثر به چند زبان ترجمه شده اند. تاریخ دورپرسی تنها ۵۰ بار در آمریکا تجدید چاپ و به ۲۰ زبان ترجمه شد. به طور خاص هم، در اواخر امپراتوری عثمانی پرفروش شد، جایی که درک آتاتورک از پیشرفت علم را شکل داد. اتاتورک پیشرفت علم را به عنوان جایگزینی برای دین و عملا لغو دین می دانست.

هنجارهای تاریخی بیشتر از حمایت متقابل علم و مذهب حکایت دارند

امروزه مردم با اعتماد به نفس کمتری از این سخن می گویند که تاریخ از طریق یک سری مراحل مختلف به سمت یک مقصد مشخص حرکت می کند و کمتر به ایده تکامل گرایی داروین اعتقاد دارند. علیرغم استقامت عامه مردم، دیگراکثر مورخان علم از درگیری پایدار میان علم و مذهب در طول تاریخ حمایت نمی کنند. برخورد های مشهور، مانند گالیله، نه فقط علم و مذهب بلکه به سیاست و شخصیت ها نیز کشیده شد. داروین طرفداران مذهبی و منتقدان  علمی بسیاری داشت. در عین حال به ادعای برخی دیگر به جای اختلاف بین علم و مذهب باید آنها را به عنوان اختراعات خالص در نظر بگیریم. در حقیقت، بر خلاف درگیری بین علم و مذهب، هنجارهای تاریخی بیشتر از حمایت متقابل علم و مذهب حکایت دارند. در سالهای ابتدایی شکل گیری آن در قرن هفدهم، علم مدرن بر مشروعیت مذهبی متکی بود و در طول قرن ۱۸ و ۱۹، الهیات طبیعی به محبوب کردن علم کمک شایانی کرد.

تئوری سکولاریزاسیون در هر دو زمینه توصیف و پیش بینی آینده شکست خورده است

الگوی درگیری علم و مذهب دیدگاه اشتباهی از گذشته را ارائه می داد و زمانی که با انتظارات سکولاریسم ترکیب شد، دیدگاه و چشم انداز نادرستی از آینده را نیز به وجود آورد. تئوری سکولاریزاسیون در هر دو زمینه توصیف و پیش بینی آینده شکست خورده است. اما سوال واقعی این است که چرا ما همچنان درگیری علمی-مذهبی را یک مسأله می دانیم و آن را ترویج می کنیم؟ بسیاری از دانشمندان برجسته به این موضوع دامن می زنند. در حالی که مجاز به چنین کاری نیستند. البته این صدا به هیچ وجه صدای یک نفر نیست. استیون هاوکینگ فکر می کند که "علم برنده خواهد شد زیرا فعالانه کار می کند"؛ سام هریس اعلام می کند که "علم باید دین را از بین ببرد"؛ استفن وینبرگ فکر می کند که "علم اعتماد دینی را تضعیف کرده است"؛ کالین بلوکمور پیش بینی می کند که "علم در نهایت دین را به امری غیر ضروری تبدیل خواهد کرد". شواهد تاریخی به سادگی این مشاجرات را رد می کند. در واقع، این موارد  نشان دهنده تصورات اشتباه آنها است.

بر خلاف تصورها، علم موقعیت ضعیف‌تری دارد

پس چرا آنها همچنان به این مشاجرات ادامه می دهند ؟ پاسخ این سوال کاملا سیاسی است. بر اساس مطالعات تاریخی و صرفنظر از تمامی علایق پایدار و عجیب و غریب قرن نوزدهمی نزاع بین علم و دین ، ما باید ترس از بنیادگرایی اسلامی، تمایل به داروینیسم و تکامل گرایی ، بیزاری از اتحاد حقایق مذهبی و مخالفت با تغییرات اقلیمی، و نگرانی از تحلیل مقام علم و اقتدار علمی در جامعه کنار بگذاریم. در حالی که ممکن است با این نگرانی ها همدردی کنیم، این واقعیت پنهان نیست که دانشمندان نباید تعهدات هنجاری غیر قابل قبول خود به علم را در بحث دخالت دهند. اما آنها تعدات علمی خود را دخالت می دهند. آرزویشان پیروزی علم و نهایتا محو دین در این نبرد است. اما در واقع هیچ تأییدی برای ارزیابی دقیق واقعیت های موجود ندارند و در صورت ادامه یافتن این حمایتها، احتمالا تاثیرات معکوس مقاصد خود را خواهند دید.

دین به این زودی ها از میدان نبرد خارج نخواهد شد و علم هم نمی تواند آن را از میان ببرد و اگر هم چیزی در این میان وجود داشته باشد علم است که در معرض تهدید به کاهش اقتدار و مشروعیت اجتماعی قرار دارد. با توجه به این موضوع، علم دائما در تلاش برای دوست یابی است. توصیه ما به طرفداران علم، این است که دشمن سازی علیه دین یا اصرار بر ازدواج علم و سکولاریسم به عنوان تنها راه رسیدن به آینده ای ایمن را متوقف کنند.

انتهای پیام/

کد خبر : 53042
تاريخ ثبت خبر : 25 شهریور 1396
ساعت بارگزاری خبر : 11:41
برچسب‌ها:, ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)