به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، پایاننامه کارشناسی ارشد «تحلیل و بررسی رهیافت تاریخی دکتر رضا داوری اردکانی به نحوه گسترش فلسفه اسلامی» توسط محمدحسین علی میرزالو نگاشته شده است.
حسین کلباسی اشتری، استاد راهنما و قاسم پورحسن درزی استاد مشاور این پایاننامه در دانشگاه علامه طباطبایی دانشکده ادبیات فارسی و زبان های خارجی بودند.
چکیده:
دکتر رضا داوری اردکانی از جمله معدود متفکرانی است که به تاریخ فلسفه اسلامی نگاهی دیگر انداخته است. رویکرد دکتر داوری در تبیین سیر فلسفه اسلامی مبتنی بر تاریخمندی اندیشه و فلسفه است.
بر مبنای این رهیافت، ادوار مختلف تاریخی از یک تفکر کانونی برخوردار هستند که در حدود امکانات و مقتضیات آن تفکر دایره وار گسترش پیدا می کنند. علم و عمل مردمان در هر تاریخی در محدوده امکانات آن تاریخ تعین پیدا می کند و دقیقاً مراد از تاریخیمندی همین است.
از نظر دکتر داوری، رسالت فلسفه یافتن امکانات و مقتضیات تاریخ است. فیلسوف از طریق پدیدار شناسی تاریخی، راه تاریخ را می یابد و ره آموز مردمان می شود.
نویسنده در فصل نخست این پایان نامه با تحقیقی که در آثار دکتر داوری انجام داده، تفکر تاریخی و پدیدار شناسی تاریخی را دو مبنای اندیشه دکتر داوری می داند و به تبیین رهیافت تاریخی ایشان می پردازد.
در دو فصل دیگر، رهیافت تاریخ دکتر داوری به بسط و گسترش فلسفه اسلامی مورد بحث قرار می گیرد. در نگاه دکتر داوری سیر فلسفه اسلامی، در جهت وحدت فلسفه با دین بوده و این از مقتضیات تاریخ اسلامی است که فیلسوفان اسلامی آن را یافته و بسط داده اند.
وی نتیجه این وحدت را انحلال دین در فلسفه می داند. این انحلال به ذات تصرف گر و انتزاعی فلسفه بر می گردد. تأسیس فلسفه اسلامی هم با طرح «عینیت فلسفه با دین» از سوی فارابی صورت می گیرد.
فیلسوفان بعد از فارابی در گسترش این طرح سعی وافر کردند، تا توانستند انحاء دیگر تفکر، مانند کلام و عرفان را با فلسفه جمع کنند.
از نظر دکتر داوری فلسفه اسلامی در حکمت متعالیه ملاصدرا با جمع فلسفه، کلام و عرفان به کمال خود می رسد. بعد از ملاصدرا تقریباً همه فیلسوفان اسلامی شارحان فلسفه او بوده اند.
در دویست ساله اخیر که ما با غرب مدرن آشنا شده ایم متأسفانه فیلسوفان اسلامی توجه درخوری به تفکر مدرن نکرده اند.
انتهای پیام/