| امروز سه شنبه, ۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

مدیریت در سایه معنویت؛


رابطه حکومت دینی و مدیریت اسلامی

در این مقاله ضمن بحث در خصوص نقش مهم معنویت در مدیریت سازمانها به حکومت دینی و مدیریت اسلامی با الهام از مبانی عظیم قرآنی و احادیث و سیره پیامبر عظیم الشان و امامان وبخصوص فرمایشات گوهر بار رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی راهکارهای لازم جهت تحقق معنویت در امور اداره سازمانها و نهادها ارائه می نماید

به گزارش طلیعه؛ 

چکیده:
مدیریت ؛ فرآیند بکارگیری موثر وکارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی،سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول و شرایط محیطی صورت می گیرد. و معنویت عبارت از: رسمی، منسجم و سازمان یافته نیست; کاملا جامع و فراگیر و پذیرای هر کسی; منبع غائی معنا و هدف در زندگی; تقدس هر چیزی; منبعی لایزال از ایمان و نیروی اراده; هدف غائی; غیرفرقه ای، فراتر از فِرَق; جهانی و بدون بُعد زمانی; ابهت در حضور وجودی متعالی; احساس عمیق ارتباط متقابل با هر چیزی; آسایش و آرامش درونی. «معنویت در سازمان» پدیده نوظهوری است که بسیاری از صاحبنظران مدیریت و سازمان و همچنین مدیران را در سطوح مختلف به خود جلب کرده است. لذا در این مقاله ضمن بحث در خصوص نقش مهم معنویت در مدیریت سازمانها به حکومت دینی و مدیریت اسلامی با الهام از مبانی عظیم قرآنی و احادیث و سیره پیامبر عظیم الشان و امامان وبخصوص فرمایشات گوهر بار رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی راهکارهای لازم جهت تحقق معنویت در امور اداره سازمانها و نهادها ارائه می نماید. به یقین هرچه معنویت انسان بیشتر و قوی تر باشد ،خلاقیت و ابتکار، عدالت فکری و روحی، عدالت اخلاقی و اجتماعی و عدالت در عرصه مدیریتش بیشتر خواهد بود وانسان های اهل معنویت یعنی انسان بر اساس جهان بینی توحیدی به مبداً و معاد باور داشته باشد و انسان را در برابر خدا و خود و جامعه و جهان مسئول و پاسخگو می داند.

مقدمه:

مدیریت به عنوان یک دانش آکادمیک در سالهای آغازین قرن بیستم میلادی مطرح شد و در طول قرن اخیر بسط و گسترش خارق‌العاده‌ای یافت. دلیل پیدایش این علم نیز همانند هر علم بشری، نیاز بشر به آن بوده است. یعنی پس از خلق یک موجود مجازی با نام سازمان که نیاز عصر مدرن به شمار می‌آمد، معضلات و مشکلات جدیدی برای بشر پدید آمد که علم مدیریت در صدد پاسخگویی به این معضلات بود.عصری را که در آن زندگی می کنیم، عصر پیچیدگی و تغییر نامیده اند. سازمان ها در چنین عصری همواره در دو لبه نظم و بی نظمی قرار دارند و دائماً بین دو حالت تناقض نمون در رفتوآمدند. صاحبنظران و تئوری پردازان علم مدیریت برای رویارویی با چنین وضعیت و شرایطی تئوری های مختلفی را مثل سازمان های یادگیرنده، سازمانهای هولوگرافیک ، سازمان های کارآفرین و تئوری آشوب ارائه داده اند. «معنویت در سازمان» پدیده نوظهوری است که بسیاری از صاحبنظران مدیریت و سازمان و همچنین مدیران را در سطوح مختلف به خود جلب کرده است. بر این اساس بسیاری از آنان معنویت را به عنوان منبعی پایدار برای سازمان ها دانسته اند که می تواند به آنها در زمان های متلاطم و آشوب زده یاری رساند و تناقض نمایی نظم و بی نظمی در سازمان را حل و فصل نماید و بدون طرد هر یک، آنان را به صورت مقتضی به کار ببندد، چرا که سازمان ها برای فعالیت مستمر در عرصه های مختلف نیازمندِ رفتوآمدِ همیشگی بین دو حالت تغییر و ثبات هستند.

تعاریف و مفاهیم پایه ای مدیریت :
مدیریت ؛ فرآیندی است که به وسیله آن کوششهای فردی و گروهی به منظور نیل اهداف مشترک باهم هماهنگ می شوند.
مدیریت ؛عبارت است از هماهنگ کردن منابع انسانی و مادی برای نیل به هدف
مدیریت ؛ فرآیند بکارگیری موثر وکارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی،سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول و شرایط محیطی صورت می گیرد.[۱]

مدیریت اقتضایی یا موقعیتی

اساس این رویکردبر این عقیده است: وظایف داخلی سازمانه باید با نیازمندیهای وظایف سازمان تکنولوژی یا محیط بیرونی و همچنین خواسته های اعضای آن مطانقت داشته باشد تا سازمان بتواند به نحو موثری کارکند. پژوهشگران تمایل زیادی پیدا کردند که وظایف سازمان را در رابطه با نیازهای اعضای خاص خود و فشارهای بیرونی وارده بررسی و آزمون نمایند. به نظر می رسد اساساً این رویکرد به توسعه تئوری « اقتضایی » سازمان منتهی شده که در آن حالات وفراگردهای داخلی مناسب سازمان به اقتضای شرایط بیرونی و نیازهای اعضای آن تعیین می گردد.[۲]

مدیریت علمی:

تیلور در سال ۱۹۱۱ میلادی کتاب اصول علمی را منتشر ساخت وی در این کتاب متذکر می گردد .” بهتر آن است که هدف اصلی مدیریت به حداکثر رساندن کامیابی کارمند و کارفرماباشد” تیلور پدر مدیریت علمی نیز نامیده می شود و چهار اصل را به عنوان اصول مدیریت مطرح نمود.
علمی کردن فعالیتهای هر شغل، شامل تدوین قوانین حرکت، استاندارد کردن انجام کارها و ایجاد شرایط کاری مناسب
انتخاب دقیق کارکنان که از توانایی های مناسب برای هر شغل برخوردار می باشند.
آموزش دقیق کارکنان و فراهم کردن انگیزه های مناسب برای جلب همکاری آنها به انجام علمی کارها
حمایت از کارکنان از طریق برنامه ریزی کار و هموار کردن راه جهت انجام کارها

مدیریت اداری “نظریه فرآیند مدیریت”

اصول مدیریت ” هنری فایل” : هنری فایول مدیر حرفه ای، دانشمند و نویسنده فرانسوی مکتب مبتنی بر ” اصول علم اداره ” یا مکتب اصول گرایی را در مدیریت مطرح نمود.

فایول کل سازمان را در قالب پیکره ای واحد تصور می کرد و معتقد بود که اصول مدیریت باید به صورت انعطاف پذیر بوده و همواره بکار گرفته شود. فایول حاصل تجربیات خود را در قالب ۱۴ اصل برای بهبود مدیریت سازمان و انجام وظایف مدیریت ارائه نموده اندکه عبارتند از :

۱- تقسیم کار ۲- اختیار ۳- انضباط ۴- وحدت فرماندهی ۵- وحدت مدیریت ۶- تبعیت اهداف و منفع فردی از اهداف و منافع عمومی ۷- جبران خدمات ۸- تمرکز ۹- نظم ۱۰- سلسله مراتب ۱۱- عدالت ۱۲- ثبات ۱۳- ابتکارعمل ۱۴- احساس وحدت و یگان بودن (هماهنگی)[۳]

نظریه نقش های مدیریت

میتنزبرگ با مطالعه منظم فعالیتهای مدیران اجرایی به این نتیجه دست یافت که مدیر برای انجام وظایف برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی و کنترل به فعالیتهای گوناگونی می پردازد که در برگیرنده نقش های زیر است:

الف: نقشهای متقابل شخصی

رئیس تشریفات (انجام وظایف اجتماعی و تشریفات به منزله نماینده سازمان)
رهبر
رابط (بویژه در مواجهه با افراد خارج از سازمان)

ب: نقشهای اطلاعاتی

ج: نقشهای تصمیم گیری
آشوب زدایی
تخصیص دهنده منابع
مذاکره کننده

د: نقشهای تغییر
نوآفرین
تطابق گر[۴]

ویژگیهای کمال مدیریت

توماس پیترز و رابرت واترمن در سال ۱۹۸۲ با انتشار کتاب “در جستجوی کمال” علل موفقیت بهترین شرکتها را مشخص ساختند.

ویژگی ها عبارتند از:

تعصب به عمل، ایجاد ارتباط نزدیک با مشتری، تمایل به استقلال و کارآفرینی، افزایش بهره وری با استفاده از افراد، برخورد شفاف و ارزشی، تاکید بر مزیت رقابت داشتن استفاده از عدم تمرکز و اشکال ساده و کوچک و سر انجام حفظ انعطاف پذیری در کنار عدم انعطاف می باشد.

آنان به نظریه پردازی و عمل به شیوه متداول در زمینه مدیریت حمله کردند، زیرا این شیوه را بیش از حد محافظه کارانه،منطقی، تحلیلی، غیر احساسی، غیر منعطف، منفی و مجذوب سازمانهای بزرگ فرض کردند.

آنان از واژگان علمی متدوال مدیریت ( مانند برنامه ریزی، مدیریت بر مبنای هدف و کنترل) استفاده نکردند، بلکه از عباراتی که از بررسی گفتار مدیران موفق خوشه چینی کرده بودند ( مانند ” انجام دهید” ” درست کنید “ ” سعی کنید “) استفاده می کردند و اصلاحاتی نظیر ” مدیریت از طریق بازدید واحدها” را به کار می بردند.

آنها نکته های مهم را با نقل داستانها و ضرب المثلهای کوتاه ( به جای ذکر اهداف و ارائه اطلاعات و آمار کمی ) بیان می کردند.[۵]

دیدگاه های نوظهور مدیریت

نظریه آشوب : نظریه آشوب یا بی نظمی را در دهه های ۱۹۶۰و۱۹۷۰ دو ریاضیدان بنام های ، جمیزیورگ و ادوارد لورنز مطرح کردند،به طور خلاصه نظریه آشوب اعلام می کند در درون هر بی نظمی یک نظمی وجود دارد گفته می شود حتی در مورد پدیده هایی که ظاهراً بسیار بی نظم هستند اگر در بلندمدت بررسی شوند متوجه می شویم که از یک نظمی تبعیت می کند، در واقع هرگاه ما نتوانیم نظم را در یک موقعیت بی نظمی تشخیص دهیم این به فقدان علم ما نسبت به آن پدیده مربوط می شود نه به بی نظمی ذاتی آن ،و سایر نظریه ها از جمله :نظریه Z توسط ویلیام اوچی ، نظریه y وx مک گری گور ، مدیریت کیفیت جامع دمینگ و. . .مطرح می گردد، که مجال ارائه آن نظریه ها در این مقاله نمی باشد.[۶]

تعاریف و مفاهیم پایه ای معنویت ، دین ، مدیریت اسلامی

تعریف معنویت

از آن جایی که واژه معنویت در زمینه های گوناگونی به کار می رود، تعریف آن مشکل است. موضوع معنویت، دلمشغولی دیرپای بشر است، اما بررسی نقادانه و تطبیقی معنویت در زمینه های جهانی، پدیده نوظهوری است. بسیاری از ادیان، واژه دقیقی برای رساندن مفهوم معنویت ندارند. با وجود این، امروزه مفهوم معنویت عمومیت یافته است، در اینجا به برخی از تعریف‌های معنویت اشاره می‌شود.

تعاریف معنویت بسیار است، اما این واژه معنویت ازدین، مارا به این تعریف از معنویت رهنمون می‌شود:

وقتی فردی پدیده‌ای ماوراءالطبیعی را احساس می‌کند، مهمترین ویژگی این کارِ او را می‌توان تجربه‌ی درونی شخصی دانست؛ به ویژه هنگامی که این فرد بخواهد این تجربه را با تلاش‌های فعالانه برای هماهنگ ساختن زندگی‌اش با ماوراءالطبیعه، هویدا سازد.» بیشتر، انجام اعمالی با انگیزه های عمیق ترِ زندگی، و ارتباط عاطفی با خداست .[۷]

آندر هیل در کتاب زندگی معنوی، درباره حساسیت تعریف معنویت می گوید: در حالی که از یک سو ناگزیریم از ابهام و انتزاع بسیار جلوگیری کنیم، از سوی دیگر باید مانعِ تعاریف سخت و شتابزده شویم، زیرا هیچ واژه ای در زبان انسانی ما در مورد واقعیت های معنوی مناسب و صحیح نیستند. در نظرِ عده ای، مانند آندر هیل، وصف ناپذیری معنویت مانع تعریف آن می شود، در حالی که دیگران تلاش کرده اند تا معنویت را به تفصیل تعریف و وصف نمایند. امروزه معنویت دامنه رو به رشدی پیدا کرده است که نظام های عقیدتی و آموزه های گوناگونی را پوشش می دهد. معنویت زمانی جنبه ای از دین بود، اما هم اینک به دین به عنوان یکی از راه های معنوی ممکن نگریسته می شود. زمانی معنویت راهی به سوی پیوند عمیق با خدا بود، امّا اکنون برای بسیاری، خداوند دیگر تنها هدف جستوجوی معنوی آنان نیست، بلکه یکی از راه های جستوجوی معنوی و راهی برای پیوند با بسیاری از مفاهیم متعالی دیگر است.

در تعاریفِ مختلفِ معنویت نکات کلیدی زیر به چشم می خورد:رسمی، منسجم و سازمان یافته نیست; کاملا جامع و فراگیر و پذیرای هر کسی; منبع غائی معنا و هدف در زندگی; تقدس هر چیزی; منبعی لایزال از ایمان و نیروی اراده; هدف غائی; غیرفرقه ای، فراتر از فِرَق; جهانی و بدون بُعد زمانی; ابهت در حضور وجودی متعالی; احساس عمیق ارتباط متقابل با هر چیزی; آسایش و آرامش درونی.معنویت، براساس اعتقاد به ماوراى عالم و جهان غیب و باورهاى باطنى شکل مى گیرد. این که انسان به ماوراى حس و جهان فیزیک اعتقاد داشته باشد، جهان ماده و معن، صورت و سیرت و ظاهر و باطن را از هم جدا نداند، بلکه براساس تفکّر اصیل اسلامى، میان ملک وملکوت و شهود و غیب پیوند برقرار نماید و معتقد به تعدیل نسبت ماده و معنا باشد. [۸]

معنویت، پاسخ مثبت به نیازهاى درونى و گرایش هاى فطرى است. معنویت، پیوند انسان با خدا و عالم باطن است و اصالت را به معنا و متافیزیک دادن. معنویت یعنى انسان براساس جهان بینى توحیدى به مبدأ و معاد باورداشته باشد و انسان را در برابر خدا و خودو جامعه و جهان، مسؤول و پاسخگو بداند. معنویت، ارتباط روحى بامعبود است از طریق نماز و راز و نیاز و در همه چیز و با همه چیز خدارا منظور داشتن و انگیزه و اندیشه را الهى کردن و انگیخته ها را رنگ ورایحهء خدایى دادن.[۹]

معنویت، درجامعه ایرانی، مبتنی بردین است. بدین معنا که تعالیم و آموزه‌های دین اسلام شکل‌دهنده معنویت هستند. سرچشمه معنویت اسلامی، قرآن کریم و فرموده‌های حضرت محمّد(ص) و ائمه اطهار(س) است. زبان های اسلامی برای واژه غربی (Spirituality) اصطلاحات گوناگونی دارند؛ این اصطلاحات دربرگیرنده این معانی‌اند: باطن، حق، عالم معنا، مقام لطف الهی، مفهوم کمال اخلاقی، جمال، جان وذکرخدا. از نظرگاه مسلمین، زندگی معنوی، هم بر ترس از خدا مبتنی است وهم برعشق او، هم تسلیم دربرابراراده خدا وهم جست وجو برای شناخت او، که هدف نهایی آفرینش است. معنویت اسلامی با الگوی آداب اسلامی، که ساخته و پرداخته ارکان دین است، رابطه دارد . گوهر معنویت اسلام با توجه به توحید، پیوند می‌خورد وقلب اسلام و کلید فهم جنبه‌های مختلف آن است.

منظور از معنویت برخورداری از ارزشهای والای انسانی است که در زیر به تعدادی از آنها اشاره شده است.

ایمان به خدا ، عشق و محبت ، احترام به موجودات ، اعتماد به نفس ، امید به آینده ، پذیرش دیگران ، پشتکار ،تحرک

،تحمل ، تقوی ، تواضع ، توکل ، جوانمردی ، خدمت ، خوش بینی ، خیرخواهی ، رضایت ، سپاسگزاری ، شجاعت ،

صبر ، صداقت ، صرفه جویی ، عدم وابستگی ، فداکاری ، گذشت ، محدودکردن آرزوها[۱۰]

تعریف دین

تعاریف متفاوت و متعددی از دین وجود دارد ، لذا تنها به عنوان نمونه به ارائه چند تعریف از دین بسنده می‌کنیم:

«دین عبارتست از اعتقاد به آفریننده‌ای برای جهان و انسان و دستورات عملی مناسب با این عقاید.»

«دین مجموعه‌ای از عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی است برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسانها»

«دین را باید به منزله درختی دانست که عقاید ریشه آن، ارزشهای اخلاقی شاخه‌های اصلی آن و احکام عملی شاخ و برگهای آن را تشکیل می‌دهد.»

بر اساس آنچه بیان شد می‌توان آموزه‌ها و مفاهیم دینی را به صورتهای زیر دسته‌بندی نمود:
تقسیم مفاهیم دینی به اصول دین و فروع دین.
تقسیم مفاهیم دینی به نظام هست‌ها و نظام بایدها.
تقسیم مفاهیم دینی به عقاید (الهیات)، اخلاق و احکام (فقه).

به طور کلی ادیان الهی دارای حقیقت واحد هستند یعنی اگر میان این ادیان اختلافی وجود داشته باشد آن را باید در احکام (نظام بایدها یا فروع دین) جستجو نمود نه در عقاید و اصول دین.[۱۱]

تعریف مدیریت اسلامی

مدیریت اسلامی مجموعه‌ای از گزاره‌ها یا مفاهیم مشخص و مرتبط با یکدیگر و برگرفته از منابع اسلامی بوده، ناظر به نحوه اداره افراد و منابع در جامعه و سازمان برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین‌ شده است.[۱۲]

چیستی مدیریت اسلامی

عبارت «مدیریت اسلامی» ترکیبی اضافی از دو کلمه «مدیریت» و «اسلامی» است. اما سؤال این است که آیا از این ترکیب، معنای مشخصی استنباط می‌شود یا فاقد معنا است؟ همچنین در صورت مثبت بودن پاسخ آیا این عبارت دارای یک حقیقت عینی است یا ذهنی؟ به عبارتی آیا مدیریت اسلامی قابلیت تحقق خارجی دارد یا تنها در حوزه نظر و ادعا مطرح است؟ پاسخ آنکه در مورد معناداری این عبارت شاید تردیدی نباشد اما اظهارنظرهای فراوانی در مورد وجود عینی یا ذهنی و نحوه تحقق آن مطرح شده است. می‌توان دیدگاه‌های مطرح شده در این زمینه را بر یک پیوستار تصویر نمود که چهار دیدگاه شاخص در این پیوستار قابل طرح خواهد بود:

دیدگاه اول: مدیریت اسلامی فاقد وجود خارجی و حقیقت عینی است.

این دسته معتقدند که مدیریت یک علم است و مانند هر علم دیگر، اسلامی و غیر اسلامی ندارد و این عبارت را ساخته و پرداخته ذهن عالمان متعصب دینی برای بسط حاکمیت خود به تمامی شؤون زندگی اجتماعی می‌دانند. این افراد در گام نخست مدیریت اسلامی را معادل «مدیریت فقهی» در نظر گرفته و در گام بعدی آن را به «مدیریت فقیهان» بر ارکان جامعه تعبیر می‌کنند و با تشبیه این نوع مدیریت به مدیریت حاکمان کلیسا در قرون وسطی، ماهیتی کاملاً سیاسی – و نه علمی- برای آن قائل هستند. در میان نظریه‌پردازان این دیدگاه، گروهی یافت می‌شوند که شاید در ظاهر، منکر وجود مدیریت اسلامی نباشند و حتی در ظاهر

به حمایت از آن هم بپردازند اما در عین حال مدیریتی را اسلامی می‌دانند که صرفاً در جهت توسعه اقتصادی کشورهای اسلامی باشد. بر این اساس می‌توان مدیریتی مشابه مدیریت ژاپنی که توسعه و پیشرفت را به دنبال دارد را نیز مصداق مدیریت اسلامی دانست. نتیجه این دیدگاه تهی ساختن مدیریت اسلامی از ارزشهای دینی و نزدیک سازی آن به مدیریت غربی است.

دیدگاه دوم: اسلام برای کلیه جزئیات زندگی و از جمله مدیریت، دستورهای کاملاً مشخص دارد.

این دیدگاه که در واقع نقطه مقابل دیدگاه اول را تشکیل می‌دهد معتقد است که اسلام بدون نیاز به علم برای حل کلیه تعارضات اجتماعی بشر، نسخه و دستور مشخص دارد. به عنوان نمونه می‌توان با استفاده از آیات قرآن و یا روایات، نحوه مقابله با تورم را یافت.

دیدگاه سوم: مدیریت اسلامی همان مدیریت مدیران مسلمان است.

گروهی دیگر معتقدند که مدیریت اسلامی، بررسی توصیفی نحوه مدیریت مدیران مسلمان در طول تاریخ است. یعنی همانگونه که فلسفه اسلامی به معنای فلسفه فیلسوفان مسلمان است؛ مدیریت اسلامی هم معنای مشابهی دارد. بر این اساس باید رفتار حاکمان مسلمان در طول تاریخ مورد توجه و بررسی قرار گیرد. به عنوان نمونه، مطالعه شیوه مدیریتی پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) می‌تواند سودمند واقع شود.

دیدگاه چهارم: تأثیرگذاری اسلام بر مدیریت از طریق نظام ارزشی.

این رویکرد که در میانه پیوستار قرار می‌گیرد، اثرگذاری اسلام بر نظریه‌ها (و از جمله روشهای عملی مدیریت) را از طریق تأثیرات ناشی از ارزشهای اسلامی می‌داند. به عبارت دیگر نظام ارزشی اسلام بر مدیر مسلمان تأثیر گذارده و انتخاب روشهای عملی مدیریتی را از سوی او متأثر می‌سازد. لذا در عمل شاهد خواهیم بود که در یک موقعیت مشابه، در بسیاری موارد مدیر پایبند به اسلام به شیوه متفاوت از مدیر غیر پایبند عمل خواهد کرد. این تفاوت را باید در «چرایی»، «هدف» و «معیار» جستجو نمود.[۱۳]

در ادامه خواهیم دید که دیدگاه‌های اول و دوم را باید ناشی از عدم شناخت صحیح از اسلام و گرفتار نوعی افراط و تفریط دانست. رویکرد سوم نیز هرچند تا حدود زیادی سودمند است اما دیدگاه چهارم صحیح‌تر از سایر دیدگاه‌ها به نظر می‌رسد. در واقع اسلام دارای یک نظام ارزشی پویا و منظم است که می‌تواند در پاسخ به سؤالات بشر با توجه به مقتضیات زمان و ارزشهای خاص خود احکام مشخص و معینی در مقوله‌های اجتماعی و از جمله مدیریت صادر کند.[۱۴]

حکومت دینی و نظام اسلامی

پیامبر خدا و على ‏علیه السلام نمونهء کامل و اسوهء جامع اسلام هستند و هر دو بزرگوار، سنت و سیرهء حکومتى و سیاسى داشته اند که فرد و جامعهء اسلامى باید داراى ده ویژگى پویا و کارامد باشد تا اسلام ناب را در خود پیاده کند و نظام اسلامى باید در راستاى تحقّق این ویژگى هاى دهگانه گام بردارد که خداوند فرمود: (محمّدٌ رَسُول الله والذین معه أشداء على الکفارِ، رحماء بینهم تَراهُمْ رکعاً سُجّداً یبتغون فضلاً من اللّه و رضواناً سیماهم فى وجوههم من أثر السجود، ذل مثلهم فى التَّوره و مثلهم فى الانجیل کَزَرْعٍ أخرج شَطْأَهُ فازَرَهُ فاسْتَغْلَظَ فاستوى على سوقه یُعْجب الزُّرّاع لیغیظ بهم الکفار…) که نظام اسلامى و حکومت و ولایت محمد صلی الله و علیه وآله و امت اسلامى شایسته است داراى ویژگى هاى یاد شده باشد که عبارتند از:

۱٫ نسبت به دشمن و کفار شدید و محکم و استوار باشد (غیر خودى را بشناسد و اهل برائت و شدّت در برابر بیگانه باشد.)

۲٫ نسبت به خود در درون جامعهء اسلامى، اهل رحمت و رأفت و وحدت باشد. (خودى را بشناسد و به آنان مهر بورزد.)

۳٫ اهل عبودیت و بندگى خدا باشد. (اهل راز و نیاز و عبادت باشد.)

۴٫ به دنبال کار براى خدا و تحصیل فضل و رضوان الهى باشد. (قیام لله داشته باشد.)

۵٫ تجلى گاه خداشناسى، خداپرستى و یاد خدا باشد. (رنگ و بوى خدا یا خدا خویى به خود گیرد.)

۶٫ داراى رویش و بالندگى و پویایى و سرزندگى باشد.[۱۵]

۷٫ رشد و روندگى و پیشرفتش در همه عرصه ها مستمر، مداوم و خستگى ناپذیر باشد. (اهل رکود و سکون نباشد.)

۸٫ اصالت و استقلال طلبى در او همیشه زنده و پاینده باشد. (کرامت، عزت و استقلال داشته باشد.)

۹٫ از قدرت، صلابت و غلظت علمى و عملى برخوردار باشد. (در برابر دشمن استوار و پایدار باشد.)

۱۰٫ فرد و جامعه رشید، شهامت پیشه، توانا و دان، عزتمند و قدرتمندى که همه چشم ها را به خود خیره ساخته و کارشناسان و کاردانان حکومت و مدیریت را در «حیرت» فرو برده و الگویى براى دیگران گردد. (عامل برانگیختگى تعجب و شگفتى دشمن گردد و آن ها را در حیرت فرو برد.)

حال آیا نامه و دستورالعمل امام على‏ علیه السلام به مالک اشتر منشور جامع و کاملى از نسبت اخلاق و معنویت با حکومت و مدیریت و رسالت حاکم و مدیر اسلامى در بسط و توسعه توحید، اخلاق و معنویت نخواهد بود که همهء ابعاد و ساحت هاى وجودى انسان را توجه نموده و الگویى از حکومت اسلامى و دربردارندهء عوامل و مؤلفه هاى کارامدى نظام اسلامى است که از تربیت دینى، عدالت اجتماعى، تمسک به قرآن و سنت، قضاوت و داورى عادلانه، آبادانى و عمران، شایسته گزینى در مدیریت ها، توجه به محرومان و طبقات پایین جامعه، مردم دوستى، نظارت منطقى و مداوم در حوزهء مدیریت، اقامهء ارزش هاى دینى و توجه به واجبات و محرمات، وفادارى و پایدارى بر پیمان هایى که با خدا و مردم بسته مى شود، خدمت بدون منت به مردم، بستن راه مدیحه سرایى و تملّق، پرهیز از امتیاز خواهى و تغافل و… برخوردار است ؟ بنابراین همه این مؤلفه ها سرفصل هاى مهمى هستند که در دو ساحت معنویت و مدیریت، حکمت و حکومت و اخلاق و ادارهء جامعه فراروى اصحاب سیاست قرار گرفته است تا نظام نامه و مرام نامه یا قانون اساسى و سیاست ورزى و ضوابط اجرایى ـ مدیریتى اسلام ناب را در برداشته باشد و اخلاق، حکومت، معنویت و ادارهء جامعه را تفکیک ناپذیر و با هم و در هم نشان دهد؛ زیرا هر گاه توحید و عبودیت از ساماندهى و سیاست اجتماعى جدا شد، فرد و جامعه دچار خسران هاى جبران ناپذیرشده است، لذا حضرت در فرازى از خطبه هایش مى فرماید: [۱۶]

«أیّهاالنّاسُ انّ أحقّ النّاس بهذا الاءمر أقواهم عَلَیْه و أعلَمَهُم بأمرالِلهِ فِیه» یعنى شایسته ترین فرد براى رهبرى، تواناترین و داناترین فرد جامعه نسبت به این مسؤولیت است که وظیفه دارد مردم را به سوى عقلانیت، عدالت، معرفت و معنویت بسیج نماید . تا نظامى کارامد و اسلامى باشد و فقر علمى ـ عقلى و فقر عملى ـ ایمانى و ارزشى را ازبین ببرد لذاست که انسان هاى متخلّق و معناگرا در کارامدى نظام اسلامى نقش برجسته داشته و نظام اسلامى نیز در پرورش و تربیت انسان هاى اخلاقى و معنوى مسؤولیت بزرگى دارد که ضرورى است عوامل و راه کارهاى واقعى شدن آن ها را فراهم سازد که این دو، به هم مرتبط و متصلند.[۱۷]

مفهوم حکومت اسلامی ( از دیدگاه حضرت امام خمینی « ره» )

امام خمینی سلام‌الله‌علیه در نظریات فقهی خود درباره اداره نظام اسلامی و اجرای احکام شرع از استقرار و ایجاد (حکومت اسلامی) و یا (دولت اسلامی) نام برده اند و در خصوصِ تمایز حکومت اسلامی از سایر حکومت ها, از منظر فقهی امام سلام‌الله‌علیه, (حکومت اسلامی) با (سلطنت) متفاوت است. (حکومت اسلامی از بدو تائسیس بر (سلطنت و ولایتعهدی) خط بطلان کشیده و بساط آن را در صدر اسلام در ایران و روم شرقی و مصر و یمن بر انداخته است.(۲) حکومت اسلامی از نوع (استبدادی) و یا (مشروطه سلطنتی) نیست, بلکه حکومت اسلامی حکومت قانون الهی بر مردم است.

در حکومت اسلامی, حکومت کنندگان در اجرا و اداره مقید به یک مجموعه شرط هستند که در قرآن کریم و سنت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم معین شده است. (مجموعه شرط) همان احکام و قوانین اسلام است که باید رعایت و اجرا شود.

بنابراین نقطه تمایز نظام اسلامی با سایر دولت هایی که دارای حکومت های استبدادی, مشروطه سلطنتی و یا سایر حکومت ها است از دیدگاه ایشان در (رعایت و اجرای قوانین و مقررات اسلامی) است.

هدف از ایجاد حکومت اسلامی

امام خمینی سلام‌الله‌علیه حفظ نظام جامعه اسلامی, جلوگیری از بی نظمی و هرج و مرج در میان امت اسلامی, حفظ حدود و ثغور کشور اسلامی از هجوم بیگانگان و اجرای احکام الهی را از جمله اهداف اصلی در استقرار حکومت اسلامی می دانند: با توجه به این که حفظ نظام جامعه از واجبات مورد تائکید شرایع الهی است و بی نظمی و پریشانی امور مسلمانان نزد خدا و خلق امری نکوهیده و ناپسند است, و پر واضح است که حفظ نظام و سدّ طریق اختلال, جز به استقرار حکومت اسلامی در جامعه تحقق نمی پذیرد, لذا هیچ تردیدی در لزوم اقامه حکومت باقی نمی ماند. علاوه بر آن چه گفتیم, حفظ مرزهای کشور اسلامی از هجوم بیگانگان و جلوگیری از تسلط تجاوزگران بر آن, عقلاً و شرعاً واجب است. تحقق این امر نیز جز به تشکیل حکومت اسلامی میسّر نیست.

هم چنین با استناد به بخشی از خطبه امیر المومنین علیه‌السلام در نهج البلاغه که در آنامام علی علیه‌السلام می فرماید:

۱)امام خمینی, ولایت فقیه (چاپ سوم: تهران, موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی

اَما و الَّذی فَلَق الحبهَ و بَراَ النَّسَمهَ, لَولا حضور الحاضِرِ وَ قِیامُ الحُجَّهِ بِوُجوُدِ النّاصِرِ وَ ما اَخَذ اللّه عَلی العلماء اَن لا یُقارُّ وا عَلی کِظَّهِ ظالِمٍ وَ لاسَغَبِ مظلوم, لاَلقَیت حَبلَها عَلی غارِبها

هان! سوگند به آن که بذر را بشکافت و جان را بیافرید, اگر حضور یافتن بیعت کنندگان نبود و حجت بر لزوم تصدی من با وجود یافتن نیروی مددکار تمام نمی شد, و اگر نبود که خدا از علمای اسلام پیمان گرفته که بر پرخوری و غارتگری ستمگران و گرسنگی جانکاه و محرومیت ستمدیدگان خاموش نمانند, زمام حکومت را رها می ساختم

امام خمینی سلام‌الله‌علیه با استناد به کلام امیر المومنین علیه‌السلام نجات مردم محروم, و مبارزه با سلطه گری و سلطه جویی را از اهداف تشکیل دولت اسلامی می دانند.

ویژگی های حکومت اسلامی

الف) از دیدگاه امام خمینی سلام‌الله‌علیه یکی از ویژگی های اساسی حکومت اسلامی این است که در آن حاکمیت مطلق و انحصاری از آنِ خداوند است. در حکومت اسلامی حاکمیت مطلقه از آنِ خداوند به مثابه (سلطان حقیقی) است.

ب( علاوه بر آن, قانون حاکم بر حکومت اسلامی منحصراً قانون الهی است:

حاکمیت منحصر به خداست و قانون, فرمان و حکم خداست. قانون اسلام, یا فرمان خدا, برهمه افراد در دولت اسلامی حکومت تام دارد. همه افراد, از رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم گرفته تا خلفای آن حضرت و سایر افراد, تا ابد تابع قانون هستند: همان قانونی که از طرف خدای تبارک و تعالی نازل شده و در لسان قرآن و نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بیان شده است.

ج) با عنایت به این که:

احکام اسلامی, اعم از قوانین اقتصادی و سیاسی و حقوقی, تا روز قیامت باقی و لازم الاجراست. و نظر به این که: اجرای احکام الهی جز از رهگذر برپایی حکومت اسلامی امکان پذیر نیست. خداوند برای ابلاغ و اجرای احکام اسلام, رسول خود پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را به عنوان جانشین خود بر زمین منصوب و عهده دار سرپرستی و ولایت حکومت اسلامی کرده است.

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نیز امام علی علیه‌السلام و فرزندان معصوم او را تا زمان غیبت به امامت و زمامداری امت اسلامی منصوب نموده است.

د) در زمان غیبت امام معصوم (عج( :

بنا به تشخیص عقل و راهنمایی نقل, تداوم حکومت و ولایت اسلامی امری ضروری است. بنابراین در زمان غیبت امام دوازدهم (عج) احکام الهی نمی بایست معطل بماند و اجرا نشود, بلکه:امروز و همیشه وجود (ولی امر) (زمامدار اسلامی), یعنی حاکمی که قیّم و برپا نگهدارنده نظم و قانون اسلام باشد, ضرورت دارد, وجود حاکمی که مانع تجاوزها و ستمگری ها و تعدی به حقوق دیگران باشد; امین و امانت دار و پاسدار خلق خدا باشد; هادی مردم به تعالیم و عقاید و احکام و نظامات اسلام باشد; و از بدعت هایی که دشمنان و ملحدان در دین و در قوانین و نظامات می گذارند جلوگیری کند.

پی نوشتها:

[۱] الوانی ، سید مهدی، مدیریت عمومی، تهران: نشر نی، ۱۳۸۸

[۲] هارولد، کونتر و سیریل اودانل ، هینزویریج ، اصول مدیریت ، ترجمه محمدهادی چمران ، تهران: نشر دانشگاه صنعتی شریف ص۱۶

[۳] صفرزاده ،حسین ، تئوری های مدیریت ،جلداول (تئوری ها و اصول مدیریت و سازمان تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم) ، نشر پوران پژوهش، ص۱۳-۷

[۴] صفرزاده ،پیشین، ص۳۸

[۵] ال دفت ،ریچاد،۱۳۸۶

[۶] سیدجوادین، سیدرضا ، مدیریت رفتار سازمانی ، تهران: نشر نگاه دانش، ۱۳۸۶ ، ص ۱۷۰

[۷] ۱۹۹۹ Geral.F . ۱۸۶-۱۹۹PP

[۸] Mitroff Lan 1999 pp-83-92

[۹] کاشانی ، فیض ، الحائق، ۱۳۸۲ ،ص۵۴

[۱۰] مهدی بهادری نژاد، عشق و انتروپی و راه زندگی، نشریه علمی و پژوهشی شریف، سال دهم، شماره ۹، آذر ۱۳۷۳، صفحات ۵۱ تا ۶۰.

[۱۱] جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آیینه معرفت، ص ۹۳

[۱۲] محمدتقى مصباح یزدى؛ پیش‌نیازهای مدیریت اسلامی قم: انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(قدس سره)، ۱۳۹۱٫

[۱۳] همان

[۱۴] همان

[۱۵] مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، اصول فقه، تهران: انتشارات صدرا ،

[۱۶] مطهری، مرتضی ، حکومت دینی در اندیشه آیت اله مطهری، تهران: انتشارات صدرا، ۱۳۸۵ ، ج ۲۴، ص۲۴

[۱۷]امام خمینی، ولایت فقیه، چاپ سوم، تهران:موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی

کد خبر : 953
تاريخ ثبت خبر : 18 شهریور 1393
ساعت بارگزاری خبر : 09:40

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)