| امروز پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

نظریه‌های تولید علوم انسانی اسلامی/14؛


دین می‌تواند در عرصه‌ وضع نظریه‌های علم حضور داشته باشد

زیباکلام می گوید: به عقیده من تمامی نظریه‌پردازی‌های خرد و کلان در علوم انسانی و اجتماعی، در تحلیل نهایی، بر دو رکن اساسی استوارند: یکی کیستی انسان و دیگری چیستی سعادت و کمال انسان.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، دکتر سعید زیباکلام، استاد فلسفه علم دانشگاه تهران ازجمله موافقان علوم انسانی اسلامی است که می‌کوشد با رویکردی مبتنی بر جامعه‌شناختی معرفت از طریق اثبات نسبیت در علوم هر نوع جهت‌داری در علم را اثبات کند.

وی نظریات مکتب ادینبورا را مبنی بر توانایی تراشیدن دلیل تجربی برای هر نظریه‌ای دستمایه‌ نظریه‌ خود قرار می‌دهد و حکم به نسبیت کامل در علوم تجربی و انسانی می‌کند. از منظر زیباکلام هیچ کالایی متغیرتر از علم نیست.

دکتر زیباکلام در توضیح تاثیر گرایش‌های انسان بر علم بیان می‌دارد که هیچ وجودی خالی از تعلقات و عاری از تمنیات نمی‌تواند بیندیشد و حدس و گمان بزند. همواره عقاید فرهنگی بر حوزه‌های علمی تاثیرگذار است. این تصمیمات ماست که سرنوشت نظریه را رقم می‌زند. منطق و تجربه سرانجام خاموش می‌شود و عوامل دیگری عاملیت می‌یابند.

از نظر وی معیار تمییز علم از غیرعلم، قراردادی است و آن قرارداد هم پیرو اهداف ماست که خود متأثر از تمنیات انسانی است. تمام نظریات در حوزه‌ علوم انسانی و اجتماعی مبتنی بر دو نگرش کیستی انسان و چیستی اهداف و غایات انسان هستند در نتیجه دین هم می‌تواند به عنوان منبعی برای پاسخ دادن به دو پیش‌فرض بالا مورد استفاده قرار بگیرد و از این طریق علم مورد نظر خود را ایجاد کند.

بر مبنای این نسبی‌گرایی دکتر زیباکلام، همان‌ گونه که می‌شود از علم دینی دفاع کرد می‌توان از علم سکولار هم دفاع کرد چرا که در اصل برای مخاطب هیچ فرقی میان این دو علم نیست. در ضمن اگر هیچ‌گونه ملاک و معیاری به جز علایق و سلایق برای پی بردن به صحت و سقم یک نظریه وجود ندارد دیگر چه اصراری بر تولید علم اسلامی است که تنها ریشه در تمنیات ما دارد نه حقیقت و واقعیت. بگذاریم عالم با همان منطق مدرنیسم اداره شود.

آغاز جدال/ روش کسب معرفت و عوامل موثر بر فهم از علم

زیباکلام معتقد است هیچ وجود خالی از تعلقات و عاری از تلقیات نمی‌تواند بیندیشد و حدس و گمان بزند. همواره چنین است که عقاید فرهنگی در حوزه‌های بکر و بی‌سابقه و یا در آغاز پیدایش هر یک از شعبات علوم، در تشخیص عوامل دخیل موثرند. مشکل اول ما با کارنپ این است که او نقش عقاید فرهنگی در بعضی موارد را مؤثر می‌داند درحالی که از نظر ما همواره این‌ گونه است.‌ مشکل دوم ما این است که عقاید فرهنگی، افزون بر این‌ که در تشخیص عوامل دخیل موثرند، در طرد و غفلت نسبت به عوامل دیگر نیز حضور و نقشی جدی دارند.

جایگاه تعلقات و تمنیات در آزمون نظریه ها

در آزمون نظریه‌ها، همچون در جمیع فعالیت‌های بشری، تعلقات و تمنّیات انسان نقش تقویمی و سرنوشت ساز ایفا می‌کنند. آزمایش و تجربه، در هر حوزه‌ای از علوم، تنها به سؤالاتی که می‌پرسیم پاسخ می‌دهند، نه به سوالاتی که مطرح نکرده‌ایم.

ما همواره در آزمایش‌ها محدودیت‌هایی داریم. یکی از محدودیت‌های آزمایش‌ها این است که از حیث زمانی و مالی و امکانات نمی‌توانیم همه‌ عوامل ممکن در یک پدیدار را مورد تجربه و آزمون قرار دهیم.

در یک وضعیت ابطالی (یعنی در شرایطی که می‌خواهیم یک نظریه را ابطال کنیم) نه منطق و نه تجربه هیچ ‌کدام نمی‌گویند کدام‌ یک از طرفین تعارض، کاذب یا خطا و یا نامقبول و ناصواب است.

همه‌ هنر و توانایی منطق و تجربه این است که دو دسته‌ از گزاره‌های مشاهده‌شده و مشاهده‌پذیر را در اختیار ما قرار دهد. از این‌ جا به بعد، منطق و تجربه ساکت و خاموش می‌شوند و لاجرم عوامل دیگری عاملیت می‌یابند.

آن‌چه ملاحظات نفع‌انگارانه (ملاحظات نفع‌انگارانه را پوپر در منطق اکتشاف علمی مطرح می‌کند) راتقویم و تقدیر می‌کند، تعلقات و تمنیات ما است و از آن جهت که تعلقات و تمنیات را نمی‌توان احصا کرد آن ملاحظات را هم نمی‌توان تعیین و تحدید کرد.

نه تنها تلقی یا تصور از هر میزانی از قبیل ثمربخشی، دقت، زیبایی، تبیین‌پذیری، کفایت تجربی و غیره، الزاماً یکسان نمی‌شود، بلکه حتی اطلاق و به‌ کارگیری آن میزان، هم می‌تواند توسط افراد مختلف و به نحو متفاوت صورت گیرد و هم می‌تواند توسط یک فرد، در زمان‌ها و شرایط مختلف متفاوت باشد.

اینک با توجه به این ژرف‌کاوی، بازمی‌گردیم به بحث اصلی خود و سوال می‌کنیم:

آیا مجموعه‌ ذوابعاد و پیچیده‌ تعلقات و تمنیات جامعه عالمان، نمی‌تواند از چشمه‌های ژرف و جوشان کلام الهی و آموزش‌های انبیاء و اوصیاء آبیاری و تغدیه شوند؟ و آیا بدین ترتیب آموزه‌های الهی نقش بسیار مهمی در ساختن علوم طبیعی و اجتماعی ایفا نخواهند کرد؟

جایگاه ارزش های دینی در معیار تمییز معارف

پوپر، ابطال پذیری را به منزله‌‌ قراردادی برای تمییز علم از غیر علم یا شبه علم پیشنهاد می‌کند. معیار تمییز پوپر، به اعتراف خود وی، یک امر قراردادی است؛ قراردادی که، همچون همه‌ قرارداد‌هایی که انسان‌ها وضع و جعل می‌کنند، خادم و معطوف به هدف یا اهدافی است و این خود محصول تعلقات و تمنیات ماست. انتخاب و اخذ اهداف منوط به تصمیم افراد است و تصمیمات مولود مجموعه متکثر و ذوابعادی از تعلقات و تمنیات ما است.

حال یکسری سوال: آیا آموزش‌های انبیاء و اولیای الهی نمی‌تواند از طریق تقویم تعلقات و تمنیات ما، اهداف ما را تعیین و تقدیر کند؟

ارزش ها و بینش های دینی به عنوان ارکان علوم انسانی و اجتماعی

زیباکلام می گوید: به عقیده من تمامی نظریه‌پردازی‌های خرد و کلان در علوم انسانی و اجتماعی، در تحلیل نهایی، بر دو رکن اساسی استوارند: یکی کیستی انسان و دیگری چیستی سعادت و کمال انسان. سخن من با کسانی است که سازنده‌ علوم انسانی و اجتماعی‌اند این‌ها در قرن هجدهم و نوزدهم رابطه‌ خود را با وحی قطع کردند و پس از آن مجبور شدند در نظریه‌پردازی خود ارزش‌های جدید ابداع کنند مانند هیوم.

پاسخ به برخی موانع ارائه شده برای نقش تقویمی دین در ساختار علم

دین می‌تواند در عرصه‌ وضع نظریه‌های علم حضور داشته باشد، ولی نقد و ارزیابی نظریه‌ها تنها براساس روش علمی انجام می‌گیرد. اگر چنین ارزش‌هایی در علوم وارد شود، آفاقیت علم از بین می‌رود، اما چه‌ کسی گفته است که علوم تجربی آفاقی‌اند یا حتی باید آفاقی باشند؟

اگر کسی از نزدیک با هر یک از علوم اجتماعی و به ویژه با تاریخ علوم اجتماعی آشنا باشد و چگونگی ساختن و پرداختن و ارائه کردن نظریه‌ها را در علوم بررسی کند، با شفافیت شگفت‌انگیزی درخواهد یافت که تعلقات و تمنیات بنیانی فردی و اجتماعی چگونه علوم مختلف را تقویم و تاسیس کرده‌اند.

بخش قبلی این سلسله نظریات را اینجا بخوانید!

انتهای پیام/

کد خبر : 39192
تاريخ ثبت خبر : 28 دی 1395
ساعت بارگزاری خبر : 11:23
برچسب‌ها:, ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)