| امروز سه شنبه, ۲۹ اسفند , ۱۴۰۲ |
سرخط خبرها:

علی اکبر بابائی:


دوسوم آیات قرآن، قابلیت فقهی دارند/ پرهیز از افراط و تفریط

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه در تعابیری که در مورد قرآن‌محوری در فقه به کار می‌بریم باید از افراط و تفریط بپرهیزیم گفت: قطعاً قرآن بیش از آیات‌الاحکام، قابلیت فقهی و استخراج حکم دارد و براساس تتبعی که بنده داشتم، بیش از دوسوم آیات قرآن، قابلیت استخراج حکم دارند.

به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از ایکنا، قرآن‌محوری در فقه از تحقق فعلی تا امکان آن از مسائلی است که در سالیان اخیر به خصوص در محافل علمی حوزه بر سر زبان‌هاست؛ برخی معتقدند که فقه ما اکنون هم قرآن‌محور است و برخی می‌گویند فاصله زیادی تا قرآن‌محوری فقه داریم زیرا یک نفر می‌تواند بدون آن که قرآن را ببیند مجتهد شود.

این موضوع را در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام والمسلمین علی اکبر بابائی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بررسی کرده‌ایم که مشروح این گفت‌وگو را در زیر می‌خوانید.

بابائی در پاسخ به سؤال فوق بیان کرد: به نظر بنده افراط و تفریط در این مسئله صورت گرفته است زیرا گاهی برخی مبالغه می‌کنند تا توجه لازم از سوی حوزه به قرآن را جلب کنند و تعبیر خالی بودن فرایند فقه کنونی از قرآن را بیان می‌کنند که مبالغه افراطی است‌.

وی افزود: قرآن کریم در همه علوم اسلامی به خصوص فقه، مهمترین منبع استنباط محسوب می‌شود و این مطلب در میان اندیشمندان اسلامی جای تردید ندارد ولی در اینکه فهم ما از قرآن باید مبتنی بر روایات باشد و یا نباشد اختلاف وجود دارد؛ زیرا برخی می‌گویند تنها فهم معتبر از قرآن فهم روایات است که ما این مسئله را در کتاب مکاتب تفسیری نقد کردیم.

بابائی ادامه داد: اخباریون معتقد بودند که قرآن تنها با وجود روایات فهم می‌شود که ما این برداشت را رد کرده‌ایم و در مقابل برخی نیز می‌گویند که ما در فهم قرآن بی‌نیاز از روایت هستیم که این را هم رد می‌کنیم و دیدگاهی بینابینی را قبول داریم.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه فهم قرآن دارای مراتبی است بیان کرد: قطعاً ما همه معانی قرآن را نمی‌فهمیم؛ قسمی از آیات را جزء خدا و راسخون در علم نمی‌دانند؛ قسمی را انسان‌های دارای روح لطیف و هوش سرشاز و ذوق قوی می‌توانند درک کنند و قسمی از آیات را همه می‌توانند بفهمند به همین دلیل خواندن قرآن به عموم مردم توصیه شده و قرآن آن را شفاء و رحمت قرار داده است.

نویسنده کتاب مکاتب تفسیری تصریح کرد: برخی این نظر افراطی را می‌دهند که برخی معانی قرآن را جزء خدا و حتی پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) هم نمی‌فهمند؛ از جمله برخی روایات اهل سنت از ابن عباس این مسئله را نقل می‌کنند که بنده این را هم رد کرده‌ام زیرا اگر خداوند مطلبی بفرستد که جز خودش هیچ کسی آن را نفهمد نقض غرض و خلاف حکمت و تدبیر الهی است؛ خداوند کار لغو نمی‌کند و این مسئله از مصادیق لغو است.

بابائی ادامه داد: این برداشت یعنی اینکه آیاتی از قرآن هستند که فقط خداوند معنای آن را می‌داند از سوی اهل سنت نقل شده و آن را به ابن عباس نسبت داده‌اند که عرض شد مصداق کار لغو است ضمن اینکه در روایات نقل شده است که تفسیر و تاویل همه آیات را خداوند به پیامبر(ص) تعلیم داده است و پیامبر قطعاً معانی تمامی آیات مانند حروف مقطعه و … را می‌دانسته‌اند ولی مسئله این است که گاهی ما دسترسی به پیامبر و معصوم(ع) داریم ولی گاهی هم نداریم و امروز شرایطی است که تنها دسترسی به روایت داریم.

وی افزود: متأسفانه با تحولات تاریخی به وجود آمده درباره روایات، احادیث جعلی زیادی هم وارد متون اسلامی شده و از طرفی پیامبر(ص) و ائمه(ع)، مخاطبان متفاوتی داشتند که باید در تفسیر و تبیین آیات، ظرفیت فکری و روحی آنان را در نظر می‌گرفتند لذا روایات متعددی در مورد تفسیر یک آیه، گاهی دیده شده است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در پاسخ به این سؤال که به نظر می‌رسد بیش از ۲۰ قول در مورد حروف مقطعه بیان شده که اگر ما روایتی داشته باشیم ذکر این همه قول بی‌دلیل است، لذا این مسئله به ذهن متبادر می‌شود که علم این حرف صرفاً منحصر به خداوند است؟ تصریح کرد: اگر روایتی مستند و متواتر و دارای شرایط صحت خبر در مورد حروف مقطعه داشته باشیم مشکلی ایجاد نمی‌شد به همین دلیل مفسرین و علما در کنار نقل روایات در مورد این حروف حدس‌های خود را هم بیان کرده‌اند.

وی با بیان اینکه مراجع و فقها، منابع فقه را در چهار عدد می‌دانند که همان قرآن، سنت، اجماع و عقل است، افزود: در راس ادله اربعه در منابع استنباط، قرآن کریم قرار دارد؛ بنابراین هیچ فقیهی نیست که رجوع به قرآن نداشته باشد بنابراین در بررسی یک مسئله فقهی، ابتدا باید به قرآن سپس به روایات و بعد سیره عقلا و … بپردازیم و بحث و فحص کاملی در این زمینه صورت بگیرد و حتی اگر بخواهیم به روایتی فتوا بدهیم یکی از شرایط پذیرش روایت این است که مخالف قرآن نباشد؛ بنابراین تأکید می‌کنم فرایند فقه بدون استناد به قرآن، امکان‌پذیر نیست بنابراین نباید افراط و تفریط در بازگو کردن این مسئله داشته باشیم.

بابایی با بیان اینکه ممکن است از نظر عملی، برخی تصور کنند که قرآن کلیاتی را بیان کرده و احکام فقهی، بیان جزئیات است و در این جزئیات ممکن است به قرآن کمتر توجه شده باشد عنوان کرد: معروف است که ۵۰۰ آیه جزء آیات‌الاحکام هستند ولی بنده یکبار همه قرآن کریم را از اول تا انتها مطالعه و بایدها و نبایدهای آن را استخراج کردم و به این نتیجه رسیدیم که تا بیش از دوسوم آیات قرآن قابلیت استخراج حکم دارد البته ممکن است حکم مستقیمی از همه این آیات به دست نیاید ولی دلالت اشاری دارند.

وی تأکید کرد: اگر با همه اقسام دلالات سراغ قرآن برویم خیلی از احکام فقهی و دینی از آن به دست می‌آید و حتی احکامی فراتر از مسائل موجود در فقه؛ بنابراین فقه شیعه بن بست ندارد ولی در مسائل مستحدثه تنها نمی‌توان به قرآن به عنوان منبع استنباط تکیه کنیم و شعار حسبنا کتاب الله بدهیم و باید روایات و سیره عقلا و … را هم مدنظر بگیریم.

انتهای پیام/

کد خبر : 78384
تاريخ ثبت خبر : 5 آبان 1397
ساعت بارگزاری خبر : 11:06
برچسب‌ها:, ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)