به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، رساله دکتری «خوانش ملاصدرا از شیخ اشراق در مباحث وجود و نور» توسط علی بابایی نگاشته شده است.
قاسم پورحسن درزی، استاد راهنما و عبدلله نصری و سیدصدرالدین طاهری استادان مشاور این رساله در دانشگاه علامه طباطبایی بودند.
چکیده:
یکی از مهمترین شخصیتهایی که ملاصدرا آثار و فلسفهاش را مورد مطالعه قرار داده و از آن تاثیر پذیرفته شیخ اشراق سهروردی است؛ ملاصدرا در خلال این مطالعه نوع خوانش خاصی از آرای شیخ اشراق ارائه میدهد که متناسب با ساختار، مبانی و آموزههای فلسفی خود ملاصدراست.
وی پایهایترین آموزهی شیخ اشراق را که نورمحوری است به وجود تفسیر میکند و در این زمینه معتقد است نور همان وجود است و در اقسام و احکام با وجود یکسان است.
در حالی که چندین دلیل از جمله تفاوت در اقسام، تفاوت در نحوه دلالت احکام، تفاوت در نحوه تشکیک، تفاوت در تقابل، تفاوت در ملاک امر اصیل و اعتباری و نیز اعتراف خود ملاصدرا در برخی مباحث به سعه وجود نسبت به نور ثابت میکند نور مورد نظر شیخ اشراق غیر از وجود است.
از آنجا که از یکی بودن نور و وجود در نهایت یکی بودن حکمت اشراق و حکمت متعالیه لازم میآید نشاندادن تفاوت ساختاری حکمت اشراق و حکمت متعالیه نیز ادعای ملاصدرا در یکی دانستن نور و وجود را نقد خواهد کرد.
در این مبحث نشان داده میشود، حکمت اشراق در چندین مورد از جمله شروع فلسفه با حکمت متعالیه تفاوت دارد؛ بنا به دلایل چندی شروع فلسفه اشراقی از نفس است و شروع حکمت متعالیه از عالم؛ شیخ اشراق از نظر در نفس یا «من» به درک حقیقت عینی نور، لفظ و تعبیر نور میرسد و آنرا پایهای برای طرح نظام نوری خود میسازد.
اصولا پرداختن به بحث نفس در دو حکمت تفاوت بنیادین دارد زیرا شروع حکمت از نفس ویژگی منحصر به فرد حکمت اشراق است در حالی که ملاصدرا نفس را به عنوان مبحثی از مباحث حکمت مورد بررسی قرار میدهد.
به عبارتی دیگر در راه طرح نظام نوری، نفس در حکمت اشراق کلید مباحث و در حکمت متعالیه از مباحث کلیدی است. یکی دانستن وجود با نور باعث و مبنایی میشود تا ملاصدرا قریب به اتفاق و بلکه همه آرای نوری شیخ اشراق را وجودی تفسیر کند که ما در جایگاه خود به آنها پرداختهایم.
انتهای پیام/