| امروز جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

یوسفی‌راد در گفتگو با طلیعه:


خواجه‌نصیر توحش مغولی را به تمدن تبدیل کرد/دولت هدایتگر

یک عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه خواجه نصیر توانست ویژگی و خصلت خاص مغول ها که وحشی گری و توحش بود را به تمدن مغولی تبدیل کند، گفت: کمتر شخصیتی را در حوزه تمدن اسلامی داریم که این قابلیت را از خود نشان داده باشد.

دکتر مرتضی یوسفی راد، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به مناسبت روز بزرگداشت خواجه نصیر در مورد جایگاه و نقش خواجه نصیر در تمدن اسلامی گفت: تمدن اسلامی ایرانی از بحثهایی که فراتر از مرزهای جغرافیایی و مرزهای نظام سیاسی مطرح و اهل خرد و فکر و اندیشه را به خود توجه داده است. خواجه نصیر جایگاه ویژه ای در تمدن اسلامی ایرانی داشته و امروزه هم می توانیم در تمدن نوین اسلامی ایرانی از اندیشه های او بهره ببریم.

وی افزود: خواجه نصیر در تمدن اسلامی ایرانی، مظهر خردگرایی و اعتدال در مقابل بنیادگرایی که مظهر نمودگرایی و ظاهرگرایی و دوری از هر گونه خردورزی و به دامان افراط و تفریط افتادن است. خواجه نصیر تمام تلاش خود را برای بهره گیری از اهل خرد در مذاهب مختلف انجام داد. خواجه، شیعه و مروج و مبلغ و مبین شیعه است اما در عین حال با علمای اهل سنت گفت و گو دارد.

وی با بیان اینکه مرحوم ملاعلی قوشچی بر تجرید الاعتقاد خواجه نصیر شرح نوشته است، اظهارداشت: چون خواجه و اثرش را دارای این قابلیت می بیند که می تواند با او گفت وگوی علمی کرد. خواجه با عالمان مسیحی در زمان خودش گفت وگو کرد. خواجه نصیر مروج علم و دانش است.

یوسفی راد در ادامه سخنانش تصریح کرد: در مقابل این نگاه می توان ابن تیمیه را نام برد. ابن تیمیه و خواجه نصیر حدودا به مدت سی سال هم دوره بودند. ابن تیمیه شخصیتی است که در مخالفت با فلسفه، خردورزی و عقل گرایی و همین طور در مخالفت با فکر شیعی مشهور است.

دولت امامت خواجه یک دولت معمار است. دولت معمار خواجه که بر پایه سیاست امامت خواجه نصیر بنا می شود دولت دخالت‌گر نیست، بلکه دولت هدایتگر است. در هر کاری دخالت هم نمی کند بلکه کارش سامان دادن و هدایتگری است

وی افزود: در یک طرف ابن تیمیه را داریم که به معنایی پدر بنیادگرایی است، در عین حال خواجه مظهر خردگرایی و اعتدال در تمدن اسلامی ایرانی ماست و تمام آثارش از گذشته تا امروز به جهت اینکه قابلیت اعتدال و خردگرایی دارد همچنان زنده است و کاملا قابل استناد و بهره گیری است، اما متأسفانه بنیادگرایی که از زمان ابن تیمیه شروع می شود در مخالفت با فلسفه و فکر اعتدالی شیعی است.

این محقق و نویسنده کشورمان تأکید کرد: امروزه هم می بینیم که در قالب طالبان، داعش و دیگر جریانات افراطی ظهور و بروز پیدا می کند، لذا امروزه باید از خواجه که پایه و اساس و نماد خردگرایی و اعتدال هست برای پایه گذاری اصول و مدنیت تمدن نوین اسلامی بهره گیری لازم صورت گیرد تا همان طوری که خواجه نصیر در گذشته درخشیده و حضور علمی و تقریبی داشت، امروزه تمدن نوین اسلامی بدرخشد.

وی با اشاره به اینکه یکی از اقتضائات تمدن سازی این است که پای گفت و گو و تقریب فکر باز شود، گفت: اگر نتوانیم این کانون گفت‌و‌گو را فراهم کنیم امکان اینکه گرایشات مختلف فکری نتوانند کنار هم جمع شوند با رویکردهای مختلف نمی توان به بحث تمدنی و تمدن سازی ورود پیدا کرد. خواجه این قابلیت را در خودش نشان می دهد و امروز هم ما به این امر نیاز داریم.

وی با تأکید بر اینکه خواجه مُقرّب عقل و وحی است، تصریح کرد: در شرایطی که دیدگاه ها و مخالفین جدی وجود داشته که نمی توان بین عقل و وحی جمع کرد. خواجه این امکان را نشان می دهد که وجود دارد در شرایطی که فضای ضد عقلی در زمان خواجه حاکم شده است. خواجه نصیر به جمع حکمت و شریعت پرداخت و حکمت و شریعت و همین طور ابعاد الهیات و همین طور بحث حوزه عمل و زندگی سیاسی جمع و تقریب این دو را نشان داد. اینها از ویژگیها و ابتکارات خواجه نصیر هست.

نویسنده کتاب اندیشه سیاسی خواجه نصیر بیان کرد: خواجه نصیر این توان را داشت که بین حکمت عملی و حکمت نظری و همین طور بین فلسفه و کلام و عرفان تقریب ایجاد کند و همین کار او مبدأیی برای تجمیعی که ملاصدرا در حکمت متعالیه بین فلسفه و کلام و عرفان یا به قول معروف بین عرفان، قرآن و برهان، انجام داد، شد. پایه و اساس حکمت متعالیه را می توان در تقریبی یافت که از طریق خواجه نصیر بین فلسفه، کلام و عرفان انجام گرفت و نگاه های تعارض آمیز و تضادآمیزی که مطرح می شد در آثار و اقوال خواجه حل شد که پایه ای شد که ملاصدرا فراتر از تقریب به تجمیع فلسفه، کلام و عرفان و قرآن دست یابد و پایه گذار و مؤسس مکتبی در کنار مکاتبی مانند فلسفه مشاء و اشراق شود.

یوسفی راد با بیان اینکه امروزه که بحث از تمدن نوین اسلامی ایرانی مطرح است نیاز داریم که به ظرفیتهایی توجه کنیم که در تمدن اسلامی و بالاخص در شخصیت خواجه نصیر نهفته شده است خصوصا آنچه از ایشان در بحثهای علمی، نظری و عملی و سیره سیاسی وجود دارد. محققان در این مباحث باید وقت گذاشته و تأمل کنند تا ظرفیتهایی که در وجود این شخصیت علمی و عملی وجود دارد شناسایی شود تا بتوانیم به تمدن سازی دست یابیم.

وی با بیان اینکه تمدن سازی نیاز دارد که پایه های مبنایی و اساسی تمدن اسلامی شناسایی و تأمل ورزی شود، گفت: باید از خواجه نصیر به نحو مطلوب بهره وری و استفاده شود. به نظر می رسد از خواجه می توان در بحث تمدن سازی با رویکرد نوینی که به تناسب نیازهای امروز مطرح هست بهره وری کرد.

وی تأکید کرد: خواجه نصیر شخصیتی است که در یک عبارت کوتاه توانست ویژگی و خصلت خاص مغول ها که وحشی گری و توحش بود را به تمدن مغولی تبدیل کند. این یکی از ویژگیهای برجسته ای است که خواجه نصیر در حیات سیاسی خود داشت و کمتر شخصیتی را در حوزه تمدن اسلامی داریم که این قابلیت را از خود نشان داده باشد.

دولت در اندیشه خواجه نصیر

یوسفی راد در مورد جایگاه دولت در اندیشه خواجه نصیر گفت: خواجه نصیر در تلاش بود دولتی براساس دولت معدل، دولتی که کارش تعدیل گری است بنا کند. دولتی که معمار جامعه است، سیاست امامت را اتخاذ می کند که سیاست معماری جامعه و نظام سیاسی است، نه کارگزاری صرف. نه اینکه دولت خودش کارگزار و مجری شود و در همه کارها دخالت کند. این امر تقلیل دولت به کارگزاری و در حد مجری گری است. این دولت، دولتی نیست که در چارچوب نظریه دولت امامت خواجه نصیر جای گیرد.

وی افزود: دولت امامت خواجه یک دولت معمار است. دولت معمار خواجه که بر پایه سیاست امامت خواجه نصیر بنا می شود دولت دخالت‌گر نیست، بلکه دولت هدایتگر است. در هر کاری دخالت هم نمی کند بلکه کارش سامان دادن و هدایتگری است. در عبارت مختصر دولت خواجه نصیر، دولت معدل(تعدیل گر) است. میان بخشهای مختلف جامعه، میان بخشهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و میان اجزای جامعه، کارش تعدیل و تعادل بخشی است و نه دخالتگری و نه کارگزاری و مجری بودن و مجری گری.

انتهای پیام

کد خبر : 42425
تاريخ ثبت خبر : 5 اسفند 1395
ساعت بارگزاری خبر : 20:00
برچسب‌ها:, ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)