| امروز شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

علی شریف جدیدی؛


حسابداری اسلامی؛ ضرورت اقتصاد ایران

حسابداري اسلامي به تغيير نظریه ی بنيادي می پردازد؛ به نحوي که نظریه ی زيربنايي حسابداري مرسوم را که بر پايه ی دیدگاههای کاپيتاليستي است، به چالش میکشد و اين نظریه را با نظریه ی اسلامي که بر اساس منافع اجتماعي و ديدگاه ارزش محور است، جايگزين میکند.

به گزارش طلیعه؛اسلام همانند سایر ادیان الهی دارای جهانبینی و نظام اعتقادی خاص خود است و دینی است که تنها به حوزههای فردی محصور نمیشود، بلکه سیستم منسجمی برای زندگی انسان در حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی و تمام جنبههای مهم و تأثیرگذار بر زندگی وی عرضه میکند. بنابراین برای مسلمانان، جدایی دانش (که با نوع و سبک زندگی انسان عجین است) از رهنمودهای مذهبی نارواست؛ چرا که منجر به رفتار غیراسلامی در جریان پیشرفت دانش و بهکارگیری آن میشود. بسیاری از اندیشمندان مسلمان عقیده دارند که نظام حسابداری که خود جزئی از دانش بشری است باید به آموزههای دین اسلام متصل گردد و این چیزی است که حسابداری اسلامی نامیده میشود.از آنجا که بسیاری از جنبههای اقتصاد اسلامی تا حد زیادی با اقتصاد غربی متفاوت است، تکنیکهای حسابداری انگلیسی ­ـ آمریکایی که بر اساس اقتصاد غربی و همراستا با نیازهای نظری آنها بنا شده، نمیتواند به آسانی در محیطی با اقتصاد اسلامی بهکار گرفته شود. بنابراین استانداردهای حسابداری بینالمللی که بر چنین تکنیکهایی بنا شدهاند مشکلاتی را برای مسلمانان در سراسر جهان به وجود خواهد آورد؛ از این­ رو برای مسلمانان مهم و ضروری است که حسابداران آنها با توجه خاص به نیازهای اسلامی جوامع خود، استانداردهای حسابداری را آنگونه تدوین نموده و توسعه دهند که با نیازهای جوامع آنها و نظریههای اقتصاد اسلامی و فرهنگ جوامع مزبور سازگار باشد.
مقدمه و چارچوب نظری
«اگر ریشهی علم در ثریا باشد مردانی از پارس به آن دست خواهند یافت» (رسول اکرم (ص)).
در بین بسیاری از تحقیقاتی که در زمینهی گزارشگری مالی و رویههای حسابداری در جوامع مختلف انجام شده است، دستهای از این تحقیقات به ارائهی چارچوبها و مدلهایی جهت بررسی تأثیر فرهنگ و عقاید بر حسابداری پرداختهاند؛ به گونهای که طبق مطالعات تطبیقی جالبی که در عرصهی حسابداری و عوامل محیطی تأثیرگذار بر آن در جهان صورت گرفته است، همگی مؤید تعامل حسابداری و محیط بر یکدیگر هستند.
نتایج این تحقیقات که بر اساس دو رویکرد قیاسی و استقرایی صورت گرفته، حاکی از این مهم است که توسعه و تکامل حسابداری تحت تأثیر عوامل محیطی مختلفی قرار دارد که یکی از مهمترین این عوامل فرهنگ و عقاید میباشد. بنابراین، این مطلب نشاندهندهی آن است که ساختار حسابداری هر کشوری میبایست بر مبنای فرهنگ و عقاید آن کشور باشد.

حسابداری یا حسابداری اسلامی؟
در ایجاد یک روشی نوین در علمی که در حال حاضر به نقطهی کاربردی رسیده است، دو روند مطرح میشود. نخستین روند آن است که علم حاضر را بهکار گرفته و نقاطی که در آن دارای مشکلاتی منجمله عدم هماهنگی با مطالب مورد نظر است را تغییر داده، اصلاح کرده و بهکار برد. در این سبک، هرگز نمیتوان نام را می توان تغییر داد؛ چرا که فقط تعدیلاتی در نحوهی کاربرد آن ایجاد شده است. اما در روند دوم این مسئله پیش میآید که کلیهی ساختارها را باید دوباره چیدمان کرد، آن هم بر اساس مطالب مورد نظر و در نهایت علم را بر اساس آن ساختارها در محیط جاری کاربردی نمود که در این نحوه از عمل، به دلیل اینکه ساختار و نظریه از بنا تغییر کرده است، توانایی تغییر نام را نیز خواهد داشت.
حسابداری اسلامی از روند دوم پیروی کرده و به تغییر نظریه ی بنیادی می پردازد؛ به نحوی که نظریه ی زیربنایی حسابداری مرسوم را که بر پایه ی دیدگاههای کاپیتالیستی است، به چالش میکشد و این نظریه را با نظریه ی اسلامی که بر اساس منافع اجتماعی و دیدگاه ارزش محور است، جایگزین میکند.

نظریه ی حسابداری
انگیزهی اصلی این تلاشها بیشتر در این رویکرد خلاصه میشود که پرداختن به «چرایی» حسابداری، در مقایسه با «چگونگی» و تکنیکها و روشهای متأثر از شرایط خاص و عمدتاً غیرمستمر، از اولویت بیشتر و بالاتری برخوردار است.
نظریهی حسابداری، مجموعهای از فرضیات مبنا۱، تعاریف۲، اصول۳ و مفاهیم۴ و نحوهی استنتاج آنهاست که زیربنای تدوین استانداردهای حسابداری توسط مراجع مربوط و همچنین شالودهی گزارش اطلاعات حسابداری را تشکیل میدهد۵٫
با توجه به تعریف نظریهی حسابداری، تهیهی چارچوبی نظری که راهنمای تدوین قواعد و استانداردهای حسابداری است نیز در قلمرو نظریهی حسابداری قرار میگیرد. همچنین تجزیه و تحلیل قواعد حسابداری به منظور سنجش هماهنگی آنها با چارچوب نظری حسابداری یا سایر اصول راهنما، در حیطهی نظریهی حسابداری قرار میگیرد. از دیدگاه عملی نیز میتوان این مطلب را اظهار داشت که نظریهی حسابداری به بهبود حسابداری و مطلوبیت ارائهی صورتهای مالی کمک میکند؛ چرا که نظریهی حسابداری علاوه بر چارچوب نظری و نحوهی تدوین استانداردهای حسابداری، شامل مفاهیم مربوط نظیر تحقق درآمد، عینیت، مدلهای ارزشیابی و… میشود و از این نفوذ و تأثیر میتواند در دستیابی به فاکتورهای مهمی همچون بهبود حسابداری و مطلوبیت در ارائهی صورتهای مالی استفاده کند.
جهت دستیابی به استانداردهای حسابداری هماهنگ، وجود یک مجموعهی پیوسته از «اهداف» و «مبانی» (مفروضات پایه و تعاریف) مرتبط که بتواند ماهیت، نحوهی عمل و حدود گزارشگری مالی را مشخص کند، لازم است. چنین مجموعهای، همانند یک قانون پایه، در تدوین استانداردهای حسابداری و حلوفصل مسائلی که ممکن است در این راه پیش آید، ملاک عمل قرار خواهد گرفت. مفاهیم نظری (چارچوب نظری) گزارشگری مالی یک استاندارد حسابداری نیست و لذا برای مسائل خاص مربوط به حسابداری، استانداردی تعیین نمیکند. با وجود این، از طریق فراهمآوردن اطلاعاتی در مورد دیدگاه بهکار گرفته شده در تدوین استانداردهای حسابداری، این مجموعه در رابطه با تهیه، حسابرسی و استفاده از صورتهای مالی، مفید خواهد بود. علاوه بر این، مبانی مندرج در این مجموعه به عنوان نقطهی اتکایی برای حلوفصل طیفی از مسائل حسابداری که در مورد آنها استاندارد حسابداری خاصی ارائه نگردیده است، یا استانداردهای حسابداری موجود به تناقضاتی منجر میشود نیز کاربرد خواهد داشت.
از طریق این زنجیرهی عطف، استانداردهای حسابداری در جریانی همراستای عوامل محیطی یک کشور قرار خواهد گرفت و موجب جلوگیری از ناهماهنگی در اجرای این استانداردهای حسابداری میشود. چرا که یکی از عوامل مهم دخیل در عدم اجرای صحیح استانداردهای حسابداری، وجود تناقضات در بین استانداردها، نارسایی و ناتوانی آنها و نیز قوانین حکومتی است، آن هم در مواقعی که این استانداردهای حسابداری بر اساس چارچوب نظری و نظریهی یک کشور بنا نهاده نشده باشد؛ مسئلهای که موجب ناهماهنگی و ناسازگاری بین این دو مهم میشود.

مشکلاتی که حسابداری مرسوم با آن مواجه است
دخالت سلیقهها و عدول از برخی از مفاهیم غنی و انسانساز فرهنگی و دینی از طریق پذیرش برخی چارچوبهای دیکتهشده توسط کشورها، هیئتها و استانداردهای بینالمللی باعث شده است که رویکرد قیاسی- استقراری بهکار رفته در تدوین استانداردهای حسابداری ایران در بسیاری از موارد منبعث از نظریات گروهی فدراسیون حسابداران بینالمللی متشکل از شش کشور باشد. هرچند که هیئت «AAA»۶ یک مجمع کاملاً دانشگاهی است و «FASB»۷ نیز حاصل سالها تلاش و زحمت حسابداران و تکامل این حرفه در سالیان متمادی است، لیکن پذیرش تمامی دیدگاههای آنها بدون توجه به برخی تفاوتهای موجود در ایدئولوژی و مفاهیم فرهنگی، دینی و اعتقادی هر کشور که نظریهساز نظام فکری آن کشور است، صحیح نیست.
پس با این تفاسیر هنگامی که ایران، کشوری با فرهنگ و اعتقاداتی متفاوت از چارچوب نظری حسابداری کشور انگلیس که مبتنی بر فرهنگ و اعتقادات و حتی سیاستهای آن کشور است و همچنین استانداردهای بینالمللی حسابداری که حتی کشورهای پایهگذار آن نیز به این استانداردهای حسابداری مقید نیستند، استفاده کند، مشکلاتی پیش روی سیستم حسابداری و اقتصادی نامأنوس ایران خواهد بود. برخی از اصول و مفاهیم مبتلا به آن به شرح زیر است:
۱٫ نداشتن یک حوزهی تعریف کامل و جامع در مورد چگونگی کاربرد رویکرد قضاوتی حاکم بر گزارشگری و اصل اهمیت و غیره؛
۲٫ نادیده گرفتن محیطهای سیاسی و اقتصادی ایران در تدوین استانداردهای حسابداری که در این راستا میتوان به مبحث تحریمها و نحوهی عملکرد شرکتهای چندملّیتی اشاره نمود؛
۳٫ بیتوجهی به تناقضات موجود بین استانداردهای حسابداری موجود و قوانین مالیاتی، منجمله هزینههای مورد قبول مالیاتی و اولویتدهی کامل به قوانین آمره و تحتالشعاع قرار گرفتن استانداردهای حسابداری در حالی که در متن چارچوب نظری استانداردهای حسابداری ایران این مسئله به طور عکس ذکر شده و مورد تأکید قرار گرفته است؛
۴٫ استفاده از استانداردهای حسابداری ناهماهنگ با محیط اجتماعی، منجمله اشخاص وابسته؛
۵٫ استفاده از برخی استانداردهای حسابداری کنار گذاشته شده، بدون هیچ نظریهی فکری همانند تجدید ارزیابی؛
۶٫ عدم کارایی چارچوب نظری در حل مشکلاتی که استانداردهای حسابداری با آن مواجهاند و نقش حضور بدون کاربرد آن؛
۷٫ بیتوجهی به دستورات اقتصادی اسلام در جنبههای مختلف از جمله حسابرسی و نحوهی گزارشگری مالی به طوری که مفاهیم مهم حسابخواهی و حسابدهی و ارائهی اطلاعات سالم و مفید در آن نادیده گرفته شده است که در این میان میتوان به نحوهی گزارشگری مالی که همراه با هموارسازی سود است و نیز خرید اظهارنظر اشاره کرد؛
۸٫ بیتوجهی به لزوم مشروع بودن شناسایی داراییها و درآمدها و هزینهها به طوری که فقط در تعاریف در نظر گرفته شده و جنبه کاربردی نداشته و نخواهد داشت؛
۹٫ وجود ایدئولوژی سرمایهداری در استانداردهای حسابداری؛ چرا که ترجمهای محض از استانداردهای بینالمللی است که با توجه به محیط اسلامی حاضر میتوان دریافت که با هم متناقض هستند.

تفاوت حسابداری اسلامی با حسابداری مرسوم
محققان بر این عقیدهاند که زیربنای اقتصاد اسلامی با زیربنای اقتصاد غربی کاملاً متفاوت است. در این باره چندین استدلال ارائه شده است. اوّلاً، اقتصاد غربی بر پایهی اصول حاکمیت فردی و حقوق مالکیت خصوصی استوار است؛ در حالی که اقتصاد اسلامی بر مبنای اصول مالکیت چندگانه است. در جامعهی سرمایهداری، مالکیت عمومی تنها وقتی به رسمیت شناخته میشود که ضرورت اجتماعی وجود داشته باشد؛ در حالی که قانون اسلام مالکیت فردی و مالکیت عمومی را به دنبال این اصل که همه چیز متعلق به خداوند است و اموال در دست انسان امانتی است که باید در قبال آن پاسخگو باشد (خلیفه الله بودن انسان)، به رسمیت میشناسد. به طوری که اقتصاد اسلامی مبتنی بر شریعت است، هدف اساسی شریعت این است که به بشریت نوید زندگی بهتر و عدالت اجتماعی اقتصادی بدهد. این دین میآموزد که ثروت به خداوند تعلق دارد و انسان صرفاً امانتدار این ثروت است تا با استفاده از این امانت، اهداف مذکور را تحقق بخشد. سیستم اقتصادی اسلامی، مبتنی بر این آموزه است که هیچ فردی نباید آنچه را اساساً خلقت خداوند است یا محصول تلاش و مهارتهای انسان دیگری است برای خودش بخواهد. بنابراین، این سیستم تا حد زیادی بر پایهی عدالت اجتماعی شکل گرفته است. این تفاوتی اساسی بین اقتصاد اسلامی و اقتصاد غربی است.
ثانیاً، استدلال شده است که حسابداری مرسوم بر پایهی جهانبینی فلسفی و عقلانیت اقتصادی است که شامل مبانی فردگرایی، نفع شخصی و حداکثرسازی سود است؛ در حالی که جهانبینی فلسفی اسلامی بر مبنای یگانی خداوند و در بر گیرندهی اصول منافع اجتماعی، انصاف (برابری) و سود منطقی است. به طور کلی در اقتصادهای مادهگرای غربی، انسان حق نامحدود و مطلق بر ثروت دارد و به او اجازه داده میشود هرگونه که میخواهد از آن استفاده کند. هدف اصلی فرد این است که این ثروت را حداکثر سازد و هدف مؤسسهی انتفاعی غربی حداکثر کردن سود و حداقل کردن زیان است. در حالی که در اقتصاد اسلامی، افراد حق مطلق بر ثروت خود ندارند. اگرچه مالکیت بر ثروت به آنها اهدا شده است، اما این مالکیت فقط به عنوان امانت است و آنها باید فقط مطابق دستورات داده شده از طرف خداوند آن ثروت را مورد استفاده قرار دهند. آنها نباید به طور مسرفانه و تبذیرگونه ثروت خودشان را مصرف کنند و باید آن را برای اَدای دین خودشان به دیگران بدهند. برای دیگران نیز حقی در ثروت فرد است. قرآن کریم میفرماید: در ثروتهایشان یک حق مسلم برای کسانی که در جستجوی آن هستند و نیاز به آن دارند وجود دارد. بنابراین حداکثرکردن ثروت، هدف اصلی اقتصاد در اسلام نیست.
این تفاوت به طرز خوبی توسط گرن بیان شده است: «اقتصاددانان غربی عموماً نمیتوانند هر معیاری را که ورای دنیای مادی توسعه یابد درک کنند، در حالی که مسلمانان عموماً نمیتوانند هر معیاری که غیر از آن باشد را درک کنند». یکی از هدفهای اساسی اقتصاد اسلامی این است که ثروت به جای اینکه در دستان عدهی محدودی متمرکز شود، در جامعه تا آن سطح و گسترهای که ممکن است گردش کند تا اینکه تفاوت بین غنی و فقیر تا حد ممکن کم و اندک شود؛ حدی که طبیعی و عملی باشد.
بر این اساس که شرایط محیطی در حسابداری مرسوم و حسابداری اسلامی متفاوت است، اهداف حسابداری در جوامع غربی با اهداف حسابداری در جوامع اسلامی نیز متفاوت میباشد. حسابداری مرسوم مبتنی بر اصول و اهداف زیر است:
الف. تفکیک کامل اقتصاد از مذهب؛
ب. ارجحیت رضایت فردی؛
ج. بهینهسازی سود به عنوان معیار سنجش عملکرد؛
د. پذیرش قاعدهی تنازع بقا به عنوان بهترین راهبرد؛
ه. تأکید بر نتیجهی فرایند بدون توجه به آثار گستردهی آن بر محیط.
این در حالی است که برای حسابداری اسلامی اهداف متفاوتی ذکر شده است، همانند:
الف. سودمندی برای تصمیمگیری به نحوی که جریان به سوی منافع جمعی پیش رود؛
ب. وظیفهی مباشرت پاسخگویی اســـلامـی (حســابخــواهــی و حسابدهی)؛
پ. پاسخگویی از طریق زکات.
در شرح مختصر هر یک میتوان بیان کرد که سودمندی برای تصمیمگیری به این مفهوم است که گزارشهای مالی برای کمک به استفادهکنندگان این گزارشهای مالی اطلاعات سودمندی را ارائه کند. این اطلاعات شامل موارد زیر است:
۱٫ اطلاعات مربوط به رعایت شریعت توسط بانکها؛
۲٫ اطلاعات مربوط به منابع اقتصادی و تعهدات و آثار رویدادها؛
۳٫ اطلاعات لازم برای تعیین زکات؛
۴٫ اطلاعات مربوط به جریانهای نقدی؛
۵٫ اطلاعات لازم برای ارزیابی مسئولیتهای امانی بانکها برای حفاظت منابع و سرمایهگذاریهای آن؛
۶٫ اطلاعات مربوط به ایفای مسئولیت اجتماعی توسط بانک.
وظیفهی مباشرت و پاسخگویی اسلامی ریشه در مفهوم خلیفه  الله بودن انسان دارد؛ انسان خلیفه خداست و امانت بزرگی به او سپرده شده است که هیچ مخلوقی توان پذیرش آن را نداشته است. این مفهوم، دو مفهوم گستردهتر پـاسخخـواهی و پاسخگــویی (حسابخواهی و حسابدهی) را در بر میگیرد که به مفهوم حسابدهی کامل افراد در مقابل وظایف سپرده شده به آنها و حسابخواهی سایرین نسبت به امانات خود است.
سرانجام، پاسخگویی از طریق زکات به این نکته توجه دارد که تمام گزارشگری مالی میبایست بر مبنای معیار زکات قرار گیرد و زکات یک جایگزین در مقابل مالیاتها باشد تا هدف از افزایش مالیات به افزایش زکات حرکت نماید.

طراحی الگوی اسلامی- ایرانی تدوین استانداردهای حسابداری
هرچند این مطلب مهم است که اهدافی برای حسابداری اسلامی در کشورهای مسلمان بیان شده است، ولی دقت در صحت آن برای تدوین نظریه و چارچوب نظری بسیار مهمتر خواهد بود. در میان تمام اهداف قیدشده توسط محققان سنی (سودمندی برای تصمیمگیری، پاسخگویی از طریق زکات، و مباشرت) میتوان بیان کرد که مورد اوّل دارای مفهوم جالبی است و اگرچه در فهرست اهداف با جوهرهی اسلامی مشاهده میشود، اما چارچوب نظری یادشده بیشتر با حسابداری مرسوم همجهت است و دارای این اهمیت بنیادی نیست که به عنوان هدف برای حسابداری اسلامی استفاده شود. زیرا بدون استفاده از واژهی اسلامی در استانداردهای غربی به راحتی میتوان مواردی از هدف ذکرشده را مشاهده کرد، چرا که یکی از مسائل مهم مدنظر در حسابداری مرسوم یا همان حسابداری با دیدگاه غربی، سودمندی گزارشگری مالی برای تصمیمگیری استفادهکنندگان از صورتهای مالی است. بنابراین شناسایی این هدف برای حسابداری اسلامی چیزی به جز تغییر نام حسابداری، به حسابداری اسلامی نیست.
در مورد دوم که مطلب پاسخگویی از طریق زکات است، مطلب قابل توجه، تفاوتهای مذاهب اسلامی از نظر شیعی و سنی است که دیدگاه زکات در این دو فرقه از نظر مفهوم تفاوتهایی دارد؛ به طوری که در فرقه اهل سنت آن هم در بعضی از فرق آن، بر اشخاص حقوقی زکات تعلق میگیرد، ولی در مذهب شیعی زکات فقط مختص به اشخاص حقیقی است. نکاتی در اینجا حائز اهمیت است: نکته اوّل اینکه زکات امری شخصی است و هیچ انسان دیگری حق دخول به این حیطهی شخصی را نداشته و به همین سبب از این فاکتور نیز به عنوان هدف در نظریه سازی حسابداری در ایران نمیتوان استفاده کرد.
اما در مورد سوم که وظیفهی مباشرت و پاسخگویی است، بر این هدف ایرادهایی سطحی از جمله اینکه اگر این هدف حسابداری اسلامی باشد میبایست حسابداری مسیحی و یهودی نیز وجود داشته باشد، گرفته میشود. با این حال، مورد سوم دارای اهمیت زیادی در تدوین نظریه ی حسابداری و بیان هدف است؛ چرا که این هدف در قرآن بسیار مورد تأکید است و رکن رکین اسلام قرار گرفته و با اعتقادات شیعی همراستا و دارای همخوانی بسیار است. برای مثال، میتوان به آیات زیر در این باب اشاره نمود: آیه ی ۶۲ سوره ی مبارکه ی انعام، آیه ی ۳۸ سوره ی مبارکه ی روم، آیه ی ۱۲ سوره ی مبارکه ی متفقین، آیه ی ۶ و ۷ سورهی مبارکه ی الزلزله، آیه ی ۲۶۲ سورهی مبارکه ی بقره، آیه ی ۱۱ سوره ی مبارکه ی حدید، آیهی ۳۰ سوره ی مبارکه ی اسراء، آیهی ۳۲ سوره ی مبارکه ی زخرف، آیهی ۱۹ و ۲۰ سوره ی مبارکه ی الحاقه، آیه ی۱۰ سوره ی مبارکه صف، آیهی ۱۷ سورهی مبارکه ی مؤمن، و آیه ی۲۲ سوره ی مبارکه ی جاثیه.
با توجه به این تفاسیر، ملاحظه میشود که هدف سوم بهترین هدف در میان اهداف ذکرشده توسط محققان سنی برای حسابداری اسلامی در ایران و سازگار با این محیط خواهد بود.
خارج از این مبحث، میتوان اهداف دیگری به جز اهداف ذکرشده را برای حسابداری اسلامی تعریف نمود که این خود نیازمند ممارستها و تلاشهای بیشتر در این بخش است. در صورتی که این هدف به عنوان هدف حسابداری اسلامی در ایران قرار گیرد، میتوان با توجه به عوامل مختلف ایدئولوژیکی، اقتصادی، سیاسی توسط نظریهسازی بنیادی آن را چارچوببندی و مورد چکشکاری قرار داد که این مهمترین گام در تدوین استانداردهای حسابداری اسلامی خواهد بود. مراحل بعدی تدوین استانداردهای حسابداری اسلامی با توجه به بنیادی محکم و اسلامی- ایرانی میتواند در جریانی که بیان شد، از طریق قیاس تدوین گردد و به نتایجی بسیار قابل قبولتر نسبت به حسابداری مرسوم برسد؛ به طوری که موجب استقلال سیستم حسابداری ایران شده و از ایجاد بحرانهای تورمی در نتیجهی استفاده از نظریهی تجربی جلوگیری کرد.
به عنوان مثال، هنگامی که هدف حسابداری بر اساس مباشرت و حسابخواهی و حسابدهی قرار گیرد میتواند تمام امور حسابداری منجمله چارچوب نظری، اصول و استانداردهای حسابداری حتی از ثبت حسابداری تا گزارشگری مالی را تحت تأثیر قرار دهد؛ به طوری که در همهی این اوصاف، انسان، هم میتواند جریان تمام امور را در مسیر الهی ببیند و هم اینکه بهترین منافع را برای جامعهی اسلامی به ارمغان آورد، به صورتی که حتی اخلاق حرفهای را در حسابداری تحت تأثیر قرار دهد و آرمانهای دستنیافتنی را دستیافتنیتر کند.
اما بیان یک هدف برای حسابداری اسلامی امری سطحی خواهد بود؛ چرا که باید تمام جهات مورد نیاز از لحاظ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در نظر گرفته شود. در بالا، مواردی که به صورت اجمالی و خلاصه مورد بررسی قرار گرفت، اهداف حسابداری اسلامی (سودمندی برای تصمیم گیری، پاسخگویی از طریق زکات، و مباشرت) از دید اهل سنت بوده است، ولی برای حسابداری اسلامی با دیدگاه شیعی میتوان اهداف زیر را در نظر گرفت:
۱٫ ارائه ی اطلاعات در باب مشروعیت درآمدها و داراییها و سایر اقلام معاملاتی؛
۲٫ ارائه ی اطلاعات در رابطه با منابع موجود و مصارف آنها در راستای تحقق اهداف جمعی و حسابخواهی و حسابدهی بیت المال (مباشرت)؛
۳٫ ارائه ی اطلاعات در رابطه با مسئولیتهای امانی و حفظ منابع طبیعی و سرمایههای ملّی؛
۴٫ ارائه ی اطلاعات در رابطه با ایفای تعهدات اجتماعی و حرکت در جریان مسئولیتهای محوله؛
۵٫ ارائه ی گزارشهای مالی به نحوی که تمامی تصمیمگیرندگان بر اساس مدل تصمیمگیری واحدی مجبور به تصمیمگیری نشوند و از این طریق مدیریت سازمان نتواند افکار خود را بر تصمیمگیرندگان القاء کند.
در برخی از همایشها و اجتماعات، صحبت از اخلاق حرفهای است و آن را جریانی توانا برای غلبه بر ناتوانیهای فعلی حسابداری در ایران میدانند. البته این نکته حائز اهمیت است که اخلاق حرفهای به تنهایی نمیتواند حسابداری و حرفه را از گرداب ناتوانیها نجات دهد؛ زیرا هنگامی که حرفه جریان صحیحی را طی نمیکند، هرچه به این حرفه با دقت عمل کنیم و اخلاق حرفهای را رعایت کنیم تأثیر در جهت جریان آن نخواهد داشت و تنها زمانی اخلاق حرفهای کارایی مناسب خواهد داشت که نظریهی زیربنایی حرفه اصلاحشده باشد. در این حالت است که اخلاق حرفهای اسلامی در محیط حسابداری اسلامی میتواند ناهنجاریها را به هنجارهایی نیکو تبدیل کند.

نتیجه گیری
مطلب حائز اهمیت این است که ما به رابطهی فرهنگ، اعتقادات و شرایط محیطی با حسابداری اعتقاد داشته باشیم و از این طریق با مشکلاتی که یک حسابداری غربی میتواند در محیط ایرانی- اسلامی ایجاد کند روبهرو شویم. برای تدوین و ایجاد استانداردهای مناسب برای حسابداری، احتیاج به یک جریان قیاسی است که خود احتیاج به نظریهی محکم و همراستا با شرایط محیطی دارد. بهترین نظریه، آن است که بر اساس شرایط محیطی، یعنی در محیطی اسلامی و ایرانی، تعریف شود. با این حال، این نظریه در محیطهای اسلامی نیز میتواند بر اساس نوع گرایش و فرقه، تفاوتهایی داشته باشد و میتواند در نوع نگرش تغییر ایجاد کند. در حال حاضر و با توجه به تأکیدات بسیار بر روی آن در قرآن، بهترین هدف در محیط اسلامی- ایرانی استفاده از نظریه بر مبنای مباشرت و حسابخواهی و حسابدهی است. نظریهای بر این مبنا میتواند به راحتی با فرهنگ ایرانی همراستا و زمینهساز چارچوب نظری منطقی و در نتیجه دستیابی به استانداردهای هماهنگ باشد؛ نظریهای که با توجه به مفهوم خلیفه  الله بودن انسان بنا شده و انسان را موظف به پاسخگویی در مقابل مسئولیتهای خود میکند و از ثبت حسابها تا گزارشگری را در بر میگیرد.

منبع: صدرا

پی نوشت
* کارشناس ارشد حسابداری و مدرس دانشگاه
۱ . Basic assumptions
2 . Definitions
3 . Principles
4 . Concepts
5. شباهنگ، ۱۳۸۶: ۲۰
۶٫ American accounting association انجمن حسابداری آمریکا
۷٫ Financial Accounting Standards Board هیئت استانداردهای حسابداری مالی

کد خبر : 1686
تاريخ ثبت خبر : 9 مهر 1393
ساعت بارگزاری خبر : 15:40

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)