به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، پایاننامه کارشناسی ارشد، با عنوان «جنبش علمی ترجمه در تمدن اسلامی» توسط احمد جوانی نگاشته شده است.
محمدکاظم خواجویان و دهباشی، استاد راهنما و استاد مشاور این پایاننامه در دانشگاه فردوسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی شریعتی، بودند.
چکیده این پایاننامه در ادامه میآید:
در این رساله بیان چگونگی توجه مسلمانان به علوم طبیعی و جهانشناسی با توجه به تأکیدات قرآن و پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) به کسب دانش و علم و کیفیت انتقال علوم عقلی اعم از فلسفه، طب، کیمیا، ریاضیات، هندسه، جغرافیا و زمینشناسی و غیره از یونان، روم، هند و ایران و سایر مراکز علمی جهان باستان به تمدن اسلامی است.
گرچه از دیرباز در این موضوع بهصورت پراکنده و در موضوعات کلی مباحثی صورت گرفته و محققان بسیاری به کیفیت انتقال علوم به تمدن اسلامی اشاراتی داشتهاند ولی اهمیت موضوع برای جامعه اسلامی، ما را بر آن داشت که شکوفایی دوران تمدن اسلامی را یادآور شده و راهی را که وارث اصلی آن در جهان علم و دانش اسلام است را به مسلمانان جهان گوشزد نماییم.
جنبش علمی ترجمه در طی دو قرن دوم و سوم به اوج خود رسید و در این دوره تاریخی، اکثر آثار علمی جهان باستان از گوشه و کنار در بغداد جمعآوری و توسط مترجمان ماهر و با تبحر از زبانهای یونانی، سریانی، هندی و فارسی (پهلوی) به زبان عربی منتقل گردید و گامی بلند در جهت پیشرفت بشریت که در مرحله انزوا و سقوط قرارگرفته بود برداشته شد.
از این رو علومی که میرفت با ضدیت مسیحیت قرونوسطی و قیصرهای رومی به انحطاط و انهدام کشیده شود در یک جهش با آگاهی مسلمانان و زمینهای که در قلمرو اسلامی ایجاد شد، مجدداً حرکت و پویائی خود را بازیافته و در قالب اسلامی موردتوجه دانشپژوهان اروپائی در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی قرار گرفت. چراکه بسیاری از متون دانشمندان مسلمان همچون آثار علمی ابوعلی سینا، فارابی، ابوریحان بیرونی و ابن رشد اندلسی و بسیاری دیگر از متفکران اسلامی در مراکز علمی و آموزش اروپای پس از قرونوسطی، تدریس شده و موردتوجه قرار گرفت.
گرچه در این رساله به نتایج مثبت و منفی این جنبش علمی کمتر توجه شده ولی آثاری که این حرکت در قرون سوم و چهارم و پنجم هجری در برداشت، در پیشرفت تمدن مغرب زمین بهخوبی مشهود است، چراکه عصر رنسانس در غرب دنباله جنبش علمی ترجمه در قرن سوم هجری در تمدن اسلامی است و این حقیقتی انکارناپذیر است.
این حرکت علمی که باانگیزههای اجتماعی، اعتقادی و در زمان و مکانی خاص واقع شد بیانگر واقعیتی است که بسیاری از مورخان شرقی و غربی تحت تأثیر استعمار فرهنگی در سرپوش گذاردن بر پیشرفتهای علمی مسلمین کمتر بدان توجه نمودهاند.
اسلام نهتنها ازلحاظ زمان آخرین وحی دوره کنونی تاریخ است و به همین سبب وارث همه ادیان الهی گذشته است، بلکه ازلحاظ مکانی نیز اقالیم مرکزی عالم را سرزمین خود قرار داده؛ و به این طریق با مراکز مهم تمدنهای قبلی آسیا و دریای مدیترانه تماس مستقیم حاصل کرد و وارث، علوم و فنون این تمدنها شد.
این درگرو جاذبیت و معنویت دین اسلام بود که توانست بهسرعت اندوختههای بشریت را در یک مکان جمعآوری نماید. اسکندریه، انطاکیه، رها، نصیبین حران، جندیشاپور و سایر مراکز علمی تمدنهای دریای مدیترانه و آسیا و خاورمیانه همه در قرن دوم و سوم «که جنبش علمی در آن واقع شد» جزء قلمرو اسلام درآمد و به این نحو زمینه برای نشو و توسعه علوم عقلی در تمدن اسلامی فراهم آید.
آغاز شکوفای علوم در تمدن اسلامی همانا ترجمه متون علمی توسط مترجمان و مفسران و شارحان مسلمان، مسیحی، یهودی صائبی، اعم از عرب و غیر عرب در سایه اسلام بود؛ و رساله موجود بیانگر چگونگی این انتقال است.
انتهای پیام/