| امروز سه شنبه, ۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

نویسنده کتاب «شکوفایی تمدن اسلامی در هند»:


تمرکز تمدن‌های اسلامی بر صورت نمادین علم در مفهوم مدرن آن نبود

جبار رحمانی، نویسنده کتاب «شکوفایی تمدن اسلامی در هند» گفت: تمدن های سنتی بالاخص در جهان اسلام، بر منطقی به شکوفایی رسیده اند که تمرکزش بر صورت نمادین علم (در مفهوم مدرن آن) نبوده، بلکه جهان سنت، دغدغه فهم را بر دغدغه سلطه و تسخیر اولویت می داده، بنابراین چرخ سنت بر محوری غیر از علم طبیعی و دغدغه فنی می‌چرخیده است.

به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از مهر، به تازگی کتاب «شکوفایی تمدن اسلامی در هند» تحلیلی بر فرایندها و سازوکار شکوفایی تمدن اسلامی ـ هندی نوشته جبار رحمانی توسط انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی و پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شده است. محتوای این کتاب بیانگر آن است که تمدن اسلامی هند، نه تنها مرحله ای جدید از تمدن اسلامی بلکه گونه ای جدید از شکوفایی این تمدن نیز بود. برخلاف ایران، مصر، عراق، شام و آفریقا که در آنها اسلام به واسطه سلطه جمعیت شناختی حداکثری مسلمانان به شکوفای رسید، در هند همیشه مسلمانان یک اقلیت بودند.

 

جباری در خصوص این کتاب گفت: معمولاً در مطالعه تاریخ علم، این فرضیه اولیه وجود دارد که علم مدرن محصولی اروپایی است و البته نمادی از شکوه منحصر به فرد این تمدن شمرده می‌شود که از یک‌سو در سایر تمدن ها امکان پیدایش و شکوفایی آن وجود نداشته و از سوی دیگر سایر تمدن ها نقشی مقدماتی و گاه واسطه ای برای شکوفایی علم مدرن داشته اند؛ از این منظر فرهنگ اروپا مادر علم مدرن است. در پس این حوزه مطالعاتی فرضیه دیگری نیز وجود دارد، مبنی بر اینکه علم مدرن معرفت برتر است، در این نگاه، علم مدرن وجه اساطیری پیدا کرده و معیاری برای سایر اشکال معرفت شده است.

 

 

وی افزود: علم مدرن، قله معارف بشری است که جامعه مبتنی بر این علوم مدرن، جامعه ای توسعه یافته است بر این مبنا می توان گفت که هنوز در مطالعات تاریخی علم، نوعی رویکرد تکامل گرایانه هست که در نردبان ترقی جوامع، جامعه غربی و علم مدرن در صدر قرار دارد و برای ترقی و توسعه باید علم در صدر قرار گیرد. با این مفروض است که در برخی مطالعات با رویکرد تمدنی، مانند کارهای هاف و نیدهام، مبنای کار این پرسش است که چرا علم مدرن در سایر تمدن‌ها مانند چین و اسلام و … شکل نگرفته است. این پرسش در بطن خود متضمن یک قضاوت ارزشی در باب برتری علم و تمدن مدرن به‌مثابه یک معرفت معتبر و برتر است.

 

 

رحمانی اضافه کرد: در کتاب «شکوفایی تمدن اسلامی در هند»، بر حوزه تمدنی هند اسلامی تأکید شده تا نشان بدهم که در تمدن اسلامی هند، اگر علوم (به مفهومی که امروزه در علم مدرن و تجربی مد نظر است) چندان توسعه نیافته اند، نه به ‌دلیل ضعف آن تمدنها، بلکه به دلیل تفاوت دغدغه‌ها، انگیزه‌ها، نیاز‌ها، شرایط و بستر تمدنی و اجتماعی و فرهنگی خاص آن‌ها بوده است.

 

 

نویسنده «شکوفایی تمدن اسلامی در هند» گفت: مطالعات انسان شناسی بیانگر آن ‌است که نظام‌های فرهنگی و اجتماعی صورت بندی های خاصی از نظام های معرفتی داشته و بر اساس این اشکال مختلف معرفت، حیات فرهنگی خاص هر جامعه‌ای شکل می‌گیرد. به عبارت دیگر، معرفت، امری فرهنگی است. بنابراین نمی توان از یک منطق یا شکل عام یا برتر معرفت صحبت کرد، نظام‌های معرفتی بر اساس مؤلفه نسبت گرایی اجتماعی ـ فرهنگی شکل می‌گیرند. رشد علم مدرن یک دغدغه فرهنگی و تمدنی است که از علاقه فنی بشر مدرن به ‌ویژه در غرب سرچشمه گرفته است، علاقه ای که در تمدن مدرن، علاقه برتر است. اما این وضعیت بیانگر آن نیست که در همه تمدن‌ها لزوماً وضع به همین گونه باید باشد. بلکه می توان مدعی شد که در تمدن های دیگر، وضع به‌گونه ای دیگر بود و نظم نظام‌های معرفتی‌ به اشکال دیگری بوده است. در این راستا تلاش کرده ام که در کتاب حاضر نشان دهم تمدن اسلامی هند، بیش از آنکه در صورت نمادین علم رشد کند، در صورت های نمادین زبان، عرفان، دین و هنر رشد داشته و جهان فرهنگی خودش را بیشتر از خلال این صورت‌های نمادین ساماندهی می کرده است.

 

استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی اضافه کرد: در سطح دوم، مدعای این کتاب این‌ است که تمدن اسلامی هند، نه تنها مرحله ای جدید از تمدن اسلامی، بلکه گونه ای جدید از شکوفایی این تمدن نیز بود. به همین دلیل تمدن اسلامی هند، هم شکوفایی اسلام در آن سرزمین در بستر تمدن هندی بود و هم شکوفایی فرهنگ و تمدن هندی در قالب و روح جدیدی به نام اسلام (اسلام هندی) محسوب می‌شود. مهم‌ترین ویژگی خاص تمدن اسلامی هند که شکوفایی این تمدن را منحصر به فرد می کند، خلق یک زبان جدید است. در ایران، مصر، عراق، شام و…، تمدن اسلامی متکی بر زبان عربی بود و در ایران، پس از قرن ها مبارزه، زبان فارسی توانست در کنار زبان عربی و گاه در سایه آن، محمل تمدن اسلامی ایران در زمینه های خاص بشود، در نتیجه نوعی دولایگی زبانی و فرهنگی در ایران اسلامی شکل گرفت. اما در تاریخ اسلامی هند با وضعیت چند زبانی مواجه هستیم.

 

 

وی تصریح کرد: همان‌طور که پیشتر اشاره شد انگاره اصلی این کتاب آن ‌است که تمدن های سنتی، بالاخص در جهان اسلام، بر منطق دیگری به شکوفایی می رسیده اند، منطقی که تمرکزش بر صورت نمادین علم (در مفهوم مدرن آن) نبوده، بلکه جهان سنت، دغدغه فهم را بر دغدغه سلطه و تسخیر اولویت می داده، بنابراین چرخ سنت بر محوری غیر از علم طبیعی و دغدغه فنی می‌چرخیده است. بر این مبنا بود که صورت‌های نمادینی مانند عرفان، دین و هنر و … بیشتر شکوفا می‌شدند، و مهم‌ترین نقش و هدف این صورت‌های نمادین، فهم جهان بود نه تسخیر آن.

 

 

رحمانی در پایان گفت: بخش اول این کتاب برمبنای رویکرد انسان‌شناسی به فرهنگ و معرفت به زمینه ها و خصیصه های تمدن اسلامی هند و در نهایت شرایط و شکوفایی صورت‌های نمادین (زبان، اسطوره/عرفان، دین و هنر) در آن تمدن می پردازد. بخش دوم نیز شامل سه پیوست است. پیوست اول مربوط به سهم خاص تمدن هندی برای تمدن ایران است و دو پیوست دیگر، در راستای تأملاتی کوتاه در حیطه تشیع هندی و روند و شرایط شکوفایی نهایی آن در حکام اوده (یا حکام نیشابوریه)‌ است؛ با توجه به اینکه این کتاب را نمی توان در منطق ساده کرنولوژیکی یک کتاب تاریخی خواند، این بخش تاریخی را بیشتر به‌عنوان حاشیه متن اصلی کتاب باید دید، با وجود اهمیت تاریخ نگاری دقیق، اما به دلایلی در بخش‌های دیگر کتاب نیاز داشتم اندکی از این ترتیبات تاریخ نگارانه پرهیز کنم. به عبارت دیگر سه پیوست کتاب حاضر، هرکدام به نوبه خود ابعادی از انگاره‌های اصلی بخش اول کتاب را مطرح کرده اند. همه این فصول نشان می‌دهند که چگونه اشکال معرفت و صورت‌های نمادین، نه در یک بستر تمدنی، بلکه در یک بستر میان تمدنی و در فضایی میان‌ فرهنگی شکل می‌گیرند، شکوفا می شوند و حتی به انحطاط می رسند.

 

انتهای پیام/

کد خبر : 24079
تاريخ ثبت خبر : 19 خرداد 1395
ساعت بارگزاری خبر : 10:39
برچسب‌ها:,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)