| امروز چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

حسین احمدی در گفتگو با طلیعه:


تمدن غیر عقلانی تمدنی رو به زوال است/ تمدن بر مبنای عقلانیت ساخته می‌شود

استاد تاریخ و تمدن پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: یکی از بنیان های اساسی هر تمدنی، بنیان علمی و فکری است. از دیدگاه قرآنی هم، تمدن بر مبنای عقلانیت ساخته می شود و تمدنی که بر اساس عقلانیت ساخته نشود تمدنی رو به زوال است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، مقام معظّم رهبری از انقلاب اسلامی به عنوان یکی از مراحل تمدن سازی نام برده اند و همچنین هر تمدنی یکی از بنیان های اساسی اش، بنیان علمی و فکری است. نقش معلمان و دانش آموزان در شکل گیری انقلاب اسلامی به عنوان مرحله ای از تمدن و پس از آن در دفاع مقدس در طی حدود چهار دهه از این رخداد بی نظیر به کرات مورد بررسی قرار گرفته است. اما این بار  دکتر حسین احمدی استادیار و مدیر گروه تاریخ و تمدن پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی این مقوله را در قالب کتابی با عنوان «نقش معلمان و دانش آموزان در پیروزی انقلاب اسلامی» بیان نموده است. با او پیرامون کتابش و همچنین چگونگی آرمانهای جوانان انقلابی در مقایسه با جوانان امروز و همچنین جایگاه تاریخی معلمان و دانش آموزان در ایجاد انقلاب به عنوان مرحله ای از تمدن نوین اسلامی، به گفتگو نشستیم که در ادامه می آید.

 

 

*ابتدا راجع به محتوای کتاب نقش معلمان و دانش آموزان در پیروزی انقلاب اسلامی توضیح دهید. هدف از تقریر این نوشتار چه بود؟

 

 

بنده علاوه بر اینکه معلم هستم در حوزه تاریخ فرهنگی نیز مشغول مطالعه و تحقیق هستم. حوزه تاریخ فرهنگی یکی از حوزه های ناشناخته تاریخ نگاری در ایران است که در راستای رویارویی با تاریخ نویسی رسمی و سیاسی به نقش گروه های اجتماعی که کمتر به حضور آنها در تاریخ پرداخته شده، توجه می کند. معلمان و دانش آموزان با اینکه نقش بسزایی در پیروزی انقلاب اسلامی داشته اند ولی تاکنون کتابی با این مضمون در مورد نقش این دو قشر از اجتماع در دوران انقلاب نگاشته نشده است. می توان گفت «نقش معلمان و دانش آموزان در پیروزی انقلاب اسلامی» اولین کتابی است که با این مضمون در ایران نگاشته شده است و حضور دانش آموزان و معلمان را در سال های مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی پهلوی تا پیروزی انقلاب اسلامی برجسته می کند.

 

 

* در این کتاب به دانش آموزانی که در راه مبارزه شهید شده اند و یا دانش آموزانی که بعد از پیروزی انقلاب نیز در پیش برد اهداف انقلاب و حضور در دفاع مقدس نقش آفریدند، چگونه پرداخته اید؟

 

 

این کتاب همان طور که عنوانش هم یادآوری می کند در چند بخش نگاشته شده که در بخش دوم به نقش معلمین و در بخش سوم به نقش و حضور دانش آموزان در عرصه انقلاب پرداخته شده است. البته در بخش اول به ساختار آموزش و پرورش در عصر پهلوی نیز پرداخته شده است. با این رویکرد که ساختار نظام آموزشی پهلوی چه اشتباهاتی داشته است که باعث بروز اعتراضاتی چنین گسترده از سوی معلمان ودانش آموزان در ماه های منتی به پیروزی انقلاب شد. بخشی هم به ساختار آموزش و پرورش غیر انتفاعی آن دوران پرداخته شده یا درواقع همان مدارس مردمی آن زمان که توسط خیرین و بازاریان تاسیس می شد و افرادی چون شهیدان بهشتی، باهنر، مفتح و رجایی هم در این مدارس معلمی می کردند.

 

 

بخشی هم به نقش افراد برجسته آن دوران در تعلیم وتربیت و در مبارزه فرهنگی و سیاسی پرداخته شده که می توان از مرحوم طالقانی، شهید مرتضی مطهری، دکتر علی شریعتی و شهیدان بهشتی و باهنر و دکتر مفتح نام برد که در این مجلد به آن پرداخته شده است. همچنین اسامی معلمان و دانش آموزان شهرستانی که در درگیریها حضور داشته اند نیز از مطبوعات آرشیوی استخراج و ذکر شده است. دراین کتاب اسامی برخی از مبارزان که یا دانش آموز بوده اند یا معلم به صورت جداولی مجزا ذکر شده است. همچنین جداولی که نشانگر حضور گروه های  مختلف فکری حاضر در جریان مبارزه است نیز در کتاب آمده است. به علاوه عکس هایی از آن دوران گرداوری و در کتاب گنجانده شده اند.

 

 

*در این تالیف چه مقدار از گفتگو با افراد بهره برده اید؟

 

 

بله. بخشی از اطلاعات کتاب با رویکرد تاریخ شفاهی و روش مصاحبه نگاشته شده و از آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی که با برخی از دانش آموزان و یا معلمان فعال در جریان انقلاب صورت گرفته نیز بهره گرفته ام.

 

 

 *اشاره کردید به مطبوعات آرشیوی، این اسناد در کتاب شما چگونه گنجانده شده است؟

 

 

از آرشیو روزنامه ها و اسناد مربوط به برخی وقایع استفاده شده به عنوان مثال اگر به اتفاقی در استان کرمان اشاره شده، سند مربوط به آن نیز ارائه شده است. از روزنامه ها هم نیز در بیان تاریخی کتاب استفاده شده است.

 

 

* دغدغه شما به غیر از اینکه کتابی با این مضمون منتشر نشده، در تألیف این اثر چه بود؟

 

 

با توجه به مشاهداتم از آثار تاریخ انقلاب اسلامی، باید عرض کنم به نقش معلمان و دانش آموزان به عنوان دو قشر موثر در انقلاب کمتر پرداخته شده است. با توجه به فعالیتم در حوزه تاریخ فرهنگی به برجسته کردن نقش این قشر انقلابی علاقه مندم. در حوزه انقلاب به نقش زنان و دانشجویان و روحانیون قبلاً پرداخته شده بود ولی در بازتاب نقش معلمین و دانش آموزان علی رغم تاثیر برجسته مبارزات آنها، در کتاب هایی که تألیف شده بود کاستی هایی وجود داشت که من سعی کرده ام در حد توانم بخشی از آن را برطرف کنم.

 

 

نکته دیگر که برای بنده اهمیت داشت، توجه دادن به جایگاه و اهمیت آموزش و پرورش بود. هر نظامی که از آموزش و پرورش غافل شود و نتواند نیازهای فکری فرهنگی معلم و دانش آموز را برآورده کند مطمئناً با یکسری مشکلات و معضلات مواجه خواهد شد. که البته این معضل گریبانگیر رژیم پهلوی شد. دخالت های بی مورد، سیاست های غلط فرهنگی و گماردن افراد بهایی به عنوان وزیر و مدیر کل در حوزه های مختلف آموزش و پرورش و …به نوعی توهین به شعور مذهبی و اعتقادی معلمان و دانش آموزان مسلمان و متدین قلمداد شد و زمینه اعتراض دانش آموزان و معلمان را در پی داشت. به طوری که عملاً حضور گسترده دانش آموزان و معلمان در مبارزات در آخرین روزهای حکومت پهلوی، توان مقابله را از این رژیم گرفت.

 

 

95319049

 

 

*جوانانی که انقلاب را رقم زدند جوانانی آرمانگرا بودند جوانان امروز آرمان هایشان چگونه است؟

 

 

یک ضعف عمده  که آموزش و پرورش بعد از انقلاب نتوانست آن را تقویت کند این است که نسل امروز فاقد آرمان و هدف است هم در زندگی شخصی اش و هم در زندگی اجتماعی اش. و این در آینده یکی از امراض مهم اجتماعی و فرهنگی را در بر خواهد داشت. بحران هویتی که اکنون گرابانگیر نسل جوان شده است ودر میان قلیلی از نوجوانان و جوانان حتی تعلقات سرزمینی و عشق به میهن رنگ باخته از تبعات نداشتن آرمان و هدف در جوانان امروز است. نسلی که در انقلاب و دفاع مقدس حضور یافتند آرمان داشتند. آرمان های مقدسی که حاضر بودند برای رسیدن به آن تا سر حد مرگ پیش روند. جوانانی که اهداف مقدسی داشتند. اهدافی الهی انسانی. آنها اهداف شخصی را مدنظر قرار نمی دادند. جوانانی که تحت تعلیم افراد متدینی چون شهید مطهری، شهید بهشتی و دیگر انقلابیان متدین در مدارسی که هم تراز آموزش و پرورش رژیم پهلوی رشد پیدا کرده بودند، قرار داشتند. افرادی که به تعبیر شهید مطهری هم به سلاح علم و هم به سلاح ایمان مجهز شده بودند.

 

 

*در این کتاب نقش جوانان انقلابی در مواجهه با غرب در بحبوحه انقلاب چگونه بررسی شده است؟

 

 

مبارزه معلمان و دانش آموزان در این کتاب در سه حوزه تعریف شده است. حوزه سیاسی، حوزه فرهنگی و حوزه نبرد مسلحانه. حضور دانش آموزان به لحاظ جوان بودنشان در مبارزه مسلحانه خیلی بیشتر از سایر حوزه ها بوده است. البته دلیل این گرایش نیز در کتاب توضیح داده شده است. گروه های مختلفی مثل حزب ملل اسلامی، منصورون که خیلی از فرماندهان سپاه بعدها از این گروه وارد سپاه پاسداران شدند. افرادی مثل محسن رضایی، علی شمخانی و دیگران. یک بخشی از مبارزات هم مبارزه سیاسی و مبارزه فرهنگی بوده است. دلیل مبارزه فرهنگی اشاعه فرهنگ غربی در جامعه ایرانی بود. مبارزات فرهنگی در مقابل اشاعه مظاهر فرهنگی غرب صورت گرفت. مظاهری مثل برهنگی و کاخ جوانان که در اکثر شهرهای بزرگ فعالیت داشت.

 

 

*با همه مواردی که اشاره فرمودید کدام فعل مجهول در نظام آموزشی باعث می شود که آرمان های جوان و دانش آموز امروز با جوانان انقلاب هم تراز نباشد؟

 

 

بارزترین نکته این است که آموزش و پروش نیازسنجی نمی کند. باید برای هر چهار سال به توجه به پیشرفت علم وتکنولوژی و تغییرات اجتماعی یک مدیر جدید تربیت شود. این که یک مدیر بعد از سی تا چهل سال دوباره به به صحنه مدیریت برگردد قطعاً با نیازهای امروز جامعه جوان آشنایی ندارد. بها دادن به جوان ها یک بخش از مدیریت در آموزش و پرورش است. البته منظور این نیست که همه جوانان امروز بدون آرمان یا با آرمان های متفاوت از نسل انقلابی هستند. ولی بی آرمانی و بی هدفی خطری است که درصد کمی از جوانان امروز را تهدید می کند اما اگر متوقف نشود بعدها همه گیر می شود. لذا اگر برنامه فرهنگی در این رابطه نداشته باشیم این معضل بعدها مانند یک سرطان رشد خواهد کرد.

 

 

*در این رابطه وجود فرهنگ پر زرق و برق غرب چه نقشی داشته است؟  

   

 

اتفاقاً یکی از پیامدهای این فرهنگ، فرار مغزها از کشورمان است. غرب در درونمای خود یک مدینه ای را ترسیم می کند که نه تنها آرمان شهر نیست بلکه پادآرمانشهر و نوعی مدینه فاسده است. با این حال امکاناتی را در اختیار جوانان قرار می دهد. ولی در اینکه ظاهر فریب دهنده ای دارد شکی وجود ندارد. جوان امروز می خواهد که مورد توجه قرار گیرد و نطراتش محترم شمرده شود، در برنامه های فردی و اجتماعی از او نظر خواهی شود. جوان امروز می خواهد که از تخصصی که دارد در بهبود زندگی فردی و اجتماعی اش استفاده شود. ولی این اتفاق کمتر رخ داده و این موضوع به مرور عامل بی مسئولیتی در او می شود. به عنوان مثال در مقایسه نسل کنونی با نسل انقلاب، نسلی که انقلاب کردند و در دفاع مقدس هم حضور داشتند. تفاوت در اساسِ مسئولیت بین دونسل، بسیار مشهود است. در نسل انقلابی و دفاع مقدس، احساس مسئولیت دیده می شود. آنها نه تنها نسبت به خودشان و اطرافیانشان احساس مسئولیت می کردند بلکه فراتر از آن نسبت به خاک و میهن و هموطنان خود و حتی مسلمانان و مستضعفان جهان این احساس را داشتند. بطوریکه جنگ در جنوب کشور اتفاق افتاد ولی جوانان بسیاری از شمال و غرب و سایر نقاط ایران در این نبرد شرکت کرده و بسیاری هم شهید شدند.

 

 

*با این تفاسیر، در تعلیم و تربیت نسل کنونی تا رسیدن به نسل انقلابی و آرمان گرا چه مسیری باید طی شود؟

 

 

در پاسخ به سوال شما باید بگویم اگر نظام جمهوری اسلامی را یک پیکره در نظر بگیریم، آموزش و پرورش و دانشگاه قلب تپنده این پیکره هستند. در تمام کشورهایی که توسعه پیدا کردند مثل آلمان و ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم در اولین جایی که سرمایه گذاری کردند آموزش و پرورششان بود. ابتدا به معلمان خود بها دادند و سپس زیر ساخت های تعلیم وتربیت را بنا نهادند و بعد از آن به زیر ساخت های دیگر جامعه و نیازهای صنعتی و اقتصادی کشورشان پرداختند. از نظر من یکی از مظلوم ترین افراد این جامعه هم از نظر اقتصادی و هم از نظر اعتبار اجتماعی قشر معلم است. ولی در کشور هایی که اشاره کردم معلم از احترام ویژه ای برخوردار است.

 

از دید این جوامع حتی وقت معلمین هم با ارزش تلقی می شود و در بسیاری موارد حتی نوبت خود را در اختیار معلمان قرار می دهند. در این کشورها بهترین حقوق را هم معلمان می گیرند. با رسیدگی به معلمان نتایج بسیار خوبی برای جامعه حاصل می شود. در چنین شرایطی است که آسیب های اجتماعی کمتر می شود. چون از ابتدا روی مبانی فکری دانش آموزان در کتاب های درسی و نظام تربیتی کار می شود. جوانی که شخصیتش شکل گرفت و وارد دبیرستان شد تغییر شخصیت او کار دشواری است. اگر ما در نظام تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش بیش از امروز سرمایه گذاری کنیم، بدون تردید فردا مجرمان جامعه کمتر، آسیب های اجتماعی کمتر و… خواهد شد و از نظر روانی جامعه و افراد با سطح بالای سلامت روانی خواهیم داشت.

 

 

*به نظر شما این ناهنجاری ها چگونه و در کجا باید پیشگیری می شود؟

 

 

بسیاری از این ناهنجاری ها به علت عدم هماهنگی بین نهادهای انتظامی، حقوقی و نهادهای اجتماعی با آموزش و پرورش است. به عنوان مثال پلیس باید نیازهای فرهنگی خود را از طریق ارتباط با آموزش و پرورش و پی ریزی مبانی آن در کتب درسی جبران کند تا نیازی به مقابله از طریق جریمه و برخورد فیزیکی نداشته باشد . همکاری نهادها در سطوح علمی و فرهنگی باعث کم شدن سطح آسیب های اجتماعی می شود. در بین جامعه شناسان عبارتی رایج است به نام سرمایه فرهنگی. ما یک سری سرمایه فرهنگی داریم که شامل قرآن و وحی وعترت می شود و مهم تر از همه مردم خوبی که داریم. مثلاً نسل جوانی که به خاطر دفاع از اعتقادات، احساس مسئولیت می کند و خارج از مرزهای ایران می جنگند و به شهادت می رسند از سرمایه های فرهنگی محسوب می شوند. ما باید از این سرمایه های فرهنگی به خوبی استفاده کنیم.باید در بخش های آموزشی و فرهنگی نگاه استراتژیک وجود داشته باشد و برنامه ریزی ها نیز استراتژیک و راهبردی باشد. این برنامه ها باید از واقعیت های روز جامعه نشات گرفته باشد.

 

 

*با توجه به اینکه انقلاب اسلامی بخشی از احیای تمدن اسلامی است، نقش معلمان و دانش آموزان در تمدن سازی چگونه است؟

 

 

مقام معظّم رهبری از انقلاب اسلامی به عنوان یکی از مراحل تمدن سازی نام برده اند. هر تمدنی یکی از بنیان های اساسی اش، بنیان علمی و فکری است. حتی از دیدگاه قرآنی هم، تمدن بر مبنای عقلانیت ساخته می شود و تمدنی که بر اساس عقلانیت ساخته نشود تمدنی رو به زوال است. هرچند آن تمدن ابزار قوی و خوبی داشته باشد. به نظر می رسد که یکی از دستگاه هایی که می تواند به خوبی به طراحی آرمان شهر ما در آینده برای خود و جهان اسلام کمک کند و با آن تمدنی در برابر تمدن غرب ارائه کنیم،بنیان های فکری است. این بنیان های فکری در آموزش و پرورش و در دانشگاه باید بارور شود. دانش آموز از لحظه ورودش به مدرسه تا زمان فارغ التحصیلی از دانشگاه احساس کند که می تواند از سرمایه فرهنگی و اجتماعی ای که دارد نه تنها در ایران، برای جهان انسانی استفاده کند.

 

 

*رنسانس این تمدن کجاست؟

 

 

البته اگر رنسانس را به تعبیر غربی آن یعنی تولد دوباره بکار نبریم رنسانس این تمدن شروع شده است. بیداری اسلامی در خاورمیانه و حتی کشور های آفریقایی و اروپایی شاهد آن هستیم بخشی از این رنسانس فکری است. گرچه با توجه به هژمونی تبلیغاتی و فرهنگی که وجود دارد ، کمتر بازتاب پیدا می کند ولی در عین حال وجود دارد و نشان دهنده این است که بیداری فکری رخ داده و فرایند آگاهی اغاز شده است.

 

 

* چگونه می توان این تمدن را قوت بخشید؟

 

 

ما هرچه قدر بتوانیم خود را به عنوان یک الگو و یک نظام بهتر و برتر معرفی کنیم، بیشتر این تمدن را قوت بخشیده ایم. نظامی که متکی به خودش است و به نوعی می خواهد نیازهای فکری، اقتصادی، مالی، سیاسی و نظامی خود را بارور نماید. البته بسیاری از کشورها در دنیا ایران را به عنوان یک کشور مستقل در این زمینه ها باور کرده اند. چنانکه با اتفاقاتی که در کشورهای اطراف ایران رخ می دهد، ثبات امنیتی ایران برای همه دنیا هم اعجاب انگیز و هم سر مشق است. ملتی که با توان ملی خود روی پای خود ایستاده و امنیت داخلی و فرامرزی را برای خودش تأمین نموده است.

 

 

 انتهای پیام/

کد خبر : 28488
تاريخ ثبت خبر : 26 شهریور 1395
ساعت بارگزاری خبر : 10:39
برچسب‌ها:, , , , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)