به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، پایاننامه کارشناسی ارشد « تفسیر چالشهای بینگفتمانی موزهشناختی معاصر و مقایسه آن با گفتمانهای موزهای هنراسلامی» توسط مریم دشتی زاده نگاشته شده است.
اصغر جوانی، استاد راهنما و فرزان سجودی، استاد مشاور این رساله دانشگاه هنر اصفهان، دانشکده پژوهشهای عالی هنر و کارآفرینی، بودند.
چکیده:
از آنجا که بخشی از دانش هنراسلامی محصول شبکه پیچیده معرفتی نهاد اجتماعی موزه است و به درک ما از میراث مادی و معنوی جهان اسلام جهت میدهد، بررسی نقش شیوههای گوناگون بازنمایی میراث اسلامی در موزهها بر شکلگیری دانش هنراسلامی حائز اهمیت است.
برخلاف دریافت کنونی از موزهها به عنوان منابع مورد اعتماد تولید دانش و پدیدههایی خنثی، بیطرف و غیرسیاسی، پژوهش حاضر با هدف تبیین ساختار عمیق و پیچیده موزههای هنراسلامی و چگونگی برساخت معنای هنراسلامی در ساختار روابط قدرت در موزهها انجام شده است.
پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده و از روش تحلیلگفتمان لاکلا و موف در خوانش گفتمانهای موزهای بهره گرفته است. نظریه گفتمان لاکلا و موف ابزارهای تحلیلی مناسب را در جهت پاسخگویی به پرسشهایی نظیر چگونگی تغییر هویت هنرهای اسلامی در موزه وکشف روابط میان مناسبات قدرت و تولید دانش هنراسلامی در نهاد اجتماعی موزه را در اختیار تحلیلگر قرار میدهد.
در فرایند تحلیل نخست، گفتمانهای متعدد خرد و کلان موجود در نظم گفتمانی موزهها که در شکلگیری دانش هنراسلامی نقش داشتند شناسایی شدند، سپس به تحلیل چگونگی تکوین گفتمانها و در آخر چرایی و چگونگیهژمونیکشدن گفتمان مسلط در هر یک از موزههای مورد بررسی مشخص شد.
در اینجا برخی از گفتمانسازترین موزهها در حوزه هنرهای اسلامی چون موزه لوور، متروپولیتن، توپکاپی و موزه هنراسلامی دوحه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند.
یافتههای پژوهش حاکی از آن است که تفاوت در بافت موقعیتی جامعه میهمان موزه منجر به تفاوت در شیوههای مفصلبندی هنراسلامی در جوامع مختلف و تفاوت در نظم گفتمانی موزهها میشود.
بر اساس یافتههای پژوهش در موزههای هنر جهانی لوور و متروپولیتن گفتمان زیباییشناسی، تاریخ هنر و گفتمان جهانیشدن و در موزههای هنراسلامی دوحه و موزه هنرهای ترکی و اسلامی و توپکاپی استانبول گفتمانهای ملی، اسلام هراسی، شرقشناسیو پسااستعماری در معنادهی به هنراسلامی مسلط و تعیین کننده بودند.
بر مبنای نتایج پژوهش، موزهها فضاهایی هستند که در آنها میان صاحبان قدرت بر سر تثبیت و انتساب معنا کشمکش وجود دارد. گفتمانهای طبیعی شده هنراسلامی، در واقع گفتمانهای ممکن الوقوع هستند که هژمونیک شدهاند و به صورت موقت معنایشان تثبیت شده است.
آشکارشدن حادث بودن مفاهیم و تفاسیر متفاوتی که در بافت موقعیتی موزهها به مجموعههای اسلامی منتسب میشود ما را نسبت به امکان تغییر موزهها و روشهای بازنمایی هنراسلامی در این نهاد اجتماعی امیدوار میکند.
علاقهمندان میتوانند قسمتی از این پایاننامه را از اینجا ملاحظه کنند.
انتهای پیام/