| امروز جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

اسکات دیویسون در گفتگو با طلیعه:


تخصص‌گرایی علمی تبعاتی وخیمی برای بشر داشت

اسکات دیویسون فیلسوف آمریکایی و استاد دانشگاه ایالتی مورهد در کنتاکی آمریکا معتقد است یک تأثیر جدایی علم از فلسفه این بود که مردم فراموش کردند که ریشه های فلسفی علم چیست؛ این موضوع باعث شد که علم خود به عنوان «دین جدید» مطرح شود.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، تلقی مشهوری وجود دارد مبنی بر این که علم و فلسفه نمی توانند با یکدیگر نسبت داشته باشند از آن جایی که علم نام انگار بوده و فلسفه ذات انگار است. اساس فلسفه سخن از ماهیت موجودات است در حالی که اساس پژوهش علمی سخن از ذات نیست و اساسا علم با ذات موجودات کاری ندارد و صرفا به ساحت پدیداری موجودات نظر دارد و … ، اما این تلقی تا چه حد به لحاظ تاریخی قابل استناد می باشد؟ البته که حوزه ی فلسفه و قلمرو پژوهشی علم جدید را نباید با یکدیگر خلط کنیم ولی تفاوت این دو دال بر تخالفشان نیست. بلکه این دو لازم و ملزوم یکدیگرند بدین معنا که علم فلسفه نیست ولی در زمین فلسفه بوجود آمده است و براساس همین مبنا رشد می یابد. بنیادهای علم جدید تماماً فلسفی است و بیکن و گالیله و دکارت هر سه فیلسوفانی بودند که بنیاد علم جدید را با تفکر فلسفی خود بنا نهاده اند. در ادوار دیگر هم فلسفه نه فقط در برابر علم بوده نبوده بلکه دو مقام فیلسوف و عالم در وجود یک شخص جمع می شده است. افلاطون و ارسطو علاوه بر مباحث فلسفی به مباحث ریاضی و طبیعیات نیز توجه داشته اند. در گفتگو با پروفسور اسکات دیویسون، به بررسی رابطه علم و فلسفه و آثار و نتایج علم گرایی محض بر جوامع بشری پرداخته ایم که در ادامه آمده است. اسکات دیویسون استاد فلسفه دانشگاه ایالتی مورهد در کنتاکی آمریکا است. «ارزش ذاتی چیزها» از جمله آثار وی به شمار می رود.

*رابطه بین علم و فلسفه را تبیین کنید؟

از طریق علم ما می توانیم جهانی را که در آن زندگی می کنیم بشناسیم. ما از طریق علم می توانیم جهان را با احساسات و تجربه مورد شناسایی قرار دهیم. کاری که علم می کند تبدیل این مشاهدات و تجارب به نظریه های علمی است.

در واقع نظریه های علمی مبتنی بر مشاهدات و تجارب و آزمونها هستند. در این مطالعات یک نظریه می تواند در مقابل نظریه دیگری مطرح شود و می توانیم به بیان «کوهن» از انقلاب علمی سخن بگوئیم.

*انقلاب علمی در چه صورتی رخ می دهد؟

انقلاب علمی در حالی است که یک نظریه دچار تحولات بنیادین شود و نظریه قبلی نتواند به مسائل و موضوعات جدید پیش آمده پاسخ مناسب بدهد و آن را توجیه علمی کند.

این در حالی است که مطالعات فلسفی، جهان ایده ها هستند. مکاتب مختلف فلسفی، جهانی از ایده ها را در مقابل یکدیگر بیان می کنند. چیزی که مطالعات فلسفی به ما نشان می دهد محدودیتهای علم است. فلسفه به ما می گوید که علم محدود است.

چیستی علم و روابط علوم مشخص از موضوعاتی است که علم قادر به پاسخگویی بدان نیست. در واقع روابط میان علوم مشخص و چیستی علم مسائلی هستند که فلسفه قادر به پاسخگویی بدان نیست و علم نمی تواند به این عرصه ها پاسخ بدهد.

پرسشهایی چون «علم چیست؟» و «محدودیتهای علم چیست؟» پرسشهایی هستند که خود علم نمی تواند به آنها پاسخی بدهد. در واقع این پرسشها، پرسشهایی برای فلسفه هستند و نه علم.

*آیا می توان گفت که بنیانهای علم، علمی هستند و نه فلسفی؟

بیشتر مبانی علوم ایده های فلسفی هستند. هر علمی بنیانها و فرضهای فلسفی دارد. در واقع اینگونه نیست که تصور کنیم مبانی علوم تماماً علمی هستند.

*چرا در عصر مدرن شاهد انشقاق شدید میان علم و دیدگاههای فلسفی هستیم؟

یکی از دلایل این موضوع تخصصی شدن علم شد. در واقع با مطرح شدن بحث تخصصی شدن علم، علوم مشخص از یکدیگر و از فلسفه منتزع و جدا شدند.

علم که تخصصی شد هر حوزه تخصصی، متخصصان خاص خود را جذب خود کرد. این موضوع باعث شد تا نگاهی شاخه شاخه به علم پدیدار شود.

*تأثیر این تخصص گرایی و جدا شدن علم از فلسفه چه بود و چه تأثیری بر مطالعات علمی داشت؟

یک تأثیر جدایی علم از فلسفه این بود که مردم فراموش کردند که ریشه های فلسفی علم چیست. این موضوع باعث شد که علم خود به عنوان «دین جدید» مطرح شود.

اگر چه علم نمی تواند به همه پرسشهای جهان پاسخ دهد ولی علم گرایی باعث شد تا این توهم پیش بیاید که علم توان پاسخگویی به هر چیزی را دارد.

این در حالی است که باید توجه داشت علم محدود است و اساساً پرسشهایی در جهان وجود دارد که علم برای آنها ساخته نشده است.

نتیجه این علم گرایی محض مسائل و مشکلاتی است که انسان امروز با آن مواجه است.

موضوع دیگری که در علم گرایی مطرح است توجه آن به مادیات است. در واقع توجه به این مسائل باعث شده تا علم مسائل و مشکلات بشری را در اولویت قرار ندهد.

*این موضوع چه آثاری بر جهانشمولی علم دارد؟

توجه علم بر مسائل مادی باعث می شود که علم مسائل و مشکلات بشر در گستره جهانی را مد نظر قرار ندهد و دغدغه ای برای حل مشکلات بشر نداشته باشد.

گفتگو از: جلال حیران نیا

انتهای پیام/

کد خبر : 45290
تاريخ ثبت خبر : 10 اردیبهشت 1396
ساعت بارگزاری خبر : 10:53
برچسب‌ها:, , , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)