| امروز شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

گزارش؛


تحول بنیادین علوم انسانی مسیر تمدن نوین اسلامی را هموار می‌کند

تداوم حیات انقلاب و نظام اسلامی، در گرو توفیق نظام در تحول بنیادین علوم انسانی است. برای تداوم حیات انقلاب، می توان یک چشم انداز بلند مدت در نظر گرفت که قله این چشم انداز، قرارگرفتن در مسیر شکل گیری تمدن نوین اسلامی است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، هدف اصلی انقلاب اسلامی دستیابی به تمدن نوین اسلامی  است اما در حال حاضر در مرحله دولت اسلامی قرار داریم  که مهمترین مرحله آن اسلامی شدن منش سیستم‌ها و نظام‌هایی است که براساس آن جامعه  مدیریت می‌شود. بالطبع عبور از مرحله جامعه اسلامی به تمدن نوین اسلامی به شکل نرم و با توجه به مزیت‌هایی که در این جامعه در معرض جهانیان قرار می‌گیرد،‌ اتفاق می‌افتد.

رویکرد نظام اسلامی به تحول بنیادین در علوم انسانی، یک رویکرد راهبردی است و تداوم حیات انقلاب و نظام اسلامی، در گرو توفیق نظام در تحول بنیادین علوم انسانی است. برای تداوم حیات انقلاب، می توان یک چشم انداز بلند مدت در نظر گرفت که قله این چشم انداز، قرارگرفتن در مسیر شکل گیری تمدن نوین اسلامی است.

طرح علوم انسانی اسلامی موضوع جدیدی نیست

حسن بشیر دانشیار دانشگاه امام صادق (ع) و استاد جامعه شناسی ارتباطات بین الملل از دانشگاه لیستر انگلستان درباره علوم انسانی اسلامی معتقد است: طرح علوم انسانی اسلامی موضوعی نیست که به لحاظ مبنایی و تاریخی یک موضوع جدید باشد آنچه که جدید به نظر می رسد مقایسه این نگاه با نگاه جدید غربی در علوم جدید است. اینجاست که نوعی از تضاد و چالش ایجاد شده که ناشی از نوعی نگاه و مبانی ساختاری است.

وی می گوید: اگر رویکرد انسانی اسلامی را یک معرفت و شناخت کلان بدانیم می توانیم راه را برای وحی و شهود و شناخت بین نسلی و نیز تجربه باز کنیم و از طرفی از ساختارشکنی های غیرضروری پرهیز کنیم و از سوی دیگر نوعی از همگرایی واقعی میان حوزه های مختلف شناخت ایجاد کرده ایم .اگر رویکرد انسانی اسلامی را یک حوزه مطالعه بدانیم و به جای علوم انسانی اسلامی از «مطالعات انسانی اسلامی»، در شرایط کنونی تا رسیدن به یک علم واقعی در این زمینه که الزاما با معنای علم به معنای متداول تطابق ندارد، استفاده کنیم، بسیاری از موانع اجتماعی و فرهنگی که معلوم نیست برخی از آنها یک حقیقت روشن هستند، مرتفع می شوند.

برای تشکیل تمدنی با پسوند اسلامی و رویکرد دینی نیازمند نظام توصیفی و مباحث نظری پیرامون انسان و جامعه هستیم

ارتباط میان تحول در علوم انسانی و تحقق تمدن نوین اسلامی

سید محمدحسین متولی امامی مدیر مسئول موسسه مطالعاتی تمدن اسلامی با اشاره به ارتباط میان تحول در علوم انسانی و تحقق تمدن نوین اسلامی هم می گوید: برای تشکیل تمدنی با پسوند اسلامی و رویکرد دینی نیازمند نظام توصیفی و مباحث نظری پیرامون انسان و جامعه هستیم اما مساله اصلی ما این است که رویکرد ما از ابتدا تقلید مابانه بوده و این باعث شده است که تمدن اسلامی هم شکل تقلیدی به خود بگیرد. به این صورت که با نگاه غرب و سیستم آموزشی آن، شاهد مثالی در دنیای اسلام تولید کنیم و اسم آن را علوم انسانی و یا تمدن اسلامی بگذاریم.

متولی امامی معتقد است: هنگامی که علوم انسانی شکل گرفته و سروسامان می یابد در همان هنگام جامعه هم به تکامل و تعالی می رسد که به آن تمدن نوین اسلامی گفته می شود و این دو در واقع رابطه متقابل و رفت و برگشتی دارند و تقدم و تاخر زمانی ندارند. تمدن اسلامی به صورت دستوری و فرمایشی و یا به شکل الگوبرداری از غرب و مصنوعی به تولید نمی رسد. مساله ما در علوم انسانی حل مسائل با زاویه تعالیم دینی و آموزه های بومی خودمان است.

به باور وی  برای اینکه به صورت طبیعی و واقعی رشد کنیم و به سوی تمدن اسلامی حرکت کنیم نیازمند اولویت گذاری و تعیین نظام اولویت ها بر مبنای ارزش ها هستیم  تا با استفاده از نظام ارزشی تمدنی مولفه ها و شاخص های خاص ایجاد شود.اگر معماران تمدن اسلامی مبنای نظری را تولید کنند که بتواند همه پذیر و همه جایی شود، می توانند تمدنی در مقیاس جهانی ایجاد می کنند.

درارتباط با تمدن، نقش علوم انسانی اسلامی در حد مؤلفه اصلی عقلانیت اسلامی در نظر گرفته شده که در واقع گوهر تمدن محسوب می شود، یعنی تمدن، بدون وجود عقلانیت خاص و اسلامی شکل نمی گیرد و خود این عقلانیت برآیند علوم انسانی اسلامی است

علم زیر بنای تمدن است

همچنین حجت الاسلام حمیدرضا شاکرین عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به ارتباط میان تحول در علوم انسانی و تحقق تمدن نوین اسلامی  می گوید: تحول در علم نقش اساسی و جدی در ساخت تمدن دارد. تا زمانی که علم بروزرسانی نشود و نتواند پاسخگوی نیازهای به هنگام و به روز انسان باشد، نمی توان تمدنی مناسب شرایط ایجاد کرد. اگرعلم نتواند ارزش ها و هنجارهای دینی را بگونه ای که بتوان آن را در عرصه ای بهینه بسط داد، نظریه پردازی کرده و فرمول های لازم را طراحی کند، تمدنی بر این اساس نمی توان ساخت.

شاکرین بیان می کند: با درنظر گرفتن این موارد اگر بخواهیم تمدنی را بر اساس مبانی دینی بسازیم که اهداف، هنجارها و ارزش های آن را دین تعیین می کند و نیاز به ابزارها و روش هایی دارد که انسان ها را برای رسیدن به آن نزدیک کند، بطور طبیعی باید دانش متناسب با این موضوع پدید بیاید. این دانش باید در چارچوب نظام بینشی و ارزشی دینی شکل بگیرد و فرهنگ اجتماع بر اساس آن شکل بگیرد.

شاکرین می گوید: تحول علم به معنای بروزرسانی علم در ساخت تمدن ضرورت دارد و از جهت دینی کردن آن دارای اهمیت است. دانش ما باید هماهنگ با آموزه های دینی باشد تا این آموزه ها در سطح اجتماع عملیاتی شوند. پس علم زیربنای تمدن است و تا زمانی که در علم تحولی ایجاد نشود، تحولات تمدنی و اجتماعی هم رخ نخواهد داد و تمدن مطلوب هرگز تحقق پیدا نمی کند.

این استاد فلسفه، زمینه سازی علوم انسانی اسلامی در تحقق تمدن نوین اسلامی در مقیاس جهانی را اینگونه برمی شمرد: علوم انسانی اسلامی را نباید با اسلام یکی دانست زیرا علوم انسانی از منبع اسلام برای جهت گیری زیرساخت ها، مبانی و گزاره های معرفتی کمک می گیرد اما اینکه تا چه اندازه می تواند جهانی شود تابع این است که تا چه اندازه به خوبی رشد کرده باشد. علوم انسانی اسلامی تکیه بر اسلام دارد اما عده ای آن را ایدئولوژیک می دانند و ایدئولوژیک را هم مقوله ای فرهنگی می پندارند که متعلق به زمان و مکان خاصی می شود پس امکان جهانی شدن ندارد.

شاکرین معتقد است: اسلام با زبان فطرت انسان سخن می گوید و هرچه که می گوید حقیقت انسان و متعلقات اوست فارغ از این که متعلق به کدام سرزمین و در چه شرایطی قرار دارد. اگر به درستی پیام اسلام درک شود و علوم انسانی اسلامی بسط پیدا کند به تدریج می تواند جایگاه خود را در جهان پیدا کند. هر اندازه علوم انسانی رشد کند و بالنده شود می تواند خود را در سطح جهان مطرح کند اما آنچه که مانع این کار می شود علم و دانش های دیگر نیست بلکه ایدئولوژی هایی است که بشر را به سوی سکولاریزه شدن تمام مظاهر حیات می کشاند. علوم انسانی هر اندازه بتواند درون مایه فطری خود را به دنیا نشان دهد می تواند جاذبه ایجاد کند و زمینه بسط تمدن جدید را در سطح بشری پیدا کند.   

در پایان خاطرنشان می کنیم که درارتباط با تمدن، نقش علوم انسانی اسلامی در حد مؤلفه اصلی عقلانیت اسلامی در نظر گرفته شده که در واقع گوهر تمدن محسوب می شود، یعنی تمدن، بدون وجود عقلانیت خاص و اسلامی شکل نمی گیرد و خود این عقلانیت برآیند علوم انسانی اسلامی است.
البته تفاوت هایی بین جایگاه و قلمرو علوم انسانی متعارف و علوم انسانی اسلامی هست که اگر خوب فهم نشود، نقش علوم انسانی اسلامی در فرایند تمدن سازی نیز به خوبی درک نخواهد شد. مثلا ما در علوم انسانی اسلامی، فلسفه اسلامی و سایر علوم اسلامی مانند فقه، اخلاق و غیره از علوم انسانی جدا نشده است. البته مرز این ها با علوم انسانی به کلی از بین نمی رود اما این دو با هم به صورت روشمند پیوند زده می شود و این، در قلمرو و میزان نفوذ و برد علوم انسانی تاثیر جدی خواهد گذاشت.

انتهای پیام/


انتهای پیام/

کد خبر : 38101
تاريخ ثبت خبر : 13 دی 1395
ساعت بارگزاری خبر : 13:44
برچسب‌ها:,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)