| امروز پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

معرفی پایان نامه؛


تبیین مفهوم «تربیت تخیل بنیاد» ایگن و بازسازی آن با توجه آرای ملاصدرا

پایان نامه مورد بررسی با انگیزه ای تحولی و نگاه رو به جلو در عرصه بسط تفکر اسلامی در فضای تعلیم و تربیت به نگارش در آمده است.

عنوان پابان نامه: تبیین مفهوم «تربیت تخیل بنیاد» ایگن و بازسازی آن با توجه آرای ملاصدرا
دانشجو: داود حسین پور صباغ
استاد راهنما: حجت الاسلام دکتر علیرضا صادق زاده قمصری
استاد مشاور: حجت الاسلام دکتر رضا اکبریان
رشته تحصیلی: فلسفه تعلیم و تربیت
مقطع: کارشناسی ارشد


 به
گزارش «خبرنگار پایگاه تحلیلی طلیعه» داود حسین پور؛ پایان نامه تبیین مفهوم «تربیت تخیل بنیاد» ایگن و بازسازی آن با توجه آرای ملاصدرا با هدف گرفتن یکی از مهم ترین و در عین حال مغفول ترین ابعاد ساختار وجود انسان یعنی قوه ی تخیل، قصد دارد توجه پژوهش گران و اهالی تعلیم و تربیت را بیش از پیش به اهمیت و ضرورت توجه به این واقعیت انسانی و گستره تاثیرات آن در زندگی امروزی معطوف کند. مولف در باب اهمیت و ضرورت این پژوهش می گوید: «عصر ما، عصر رسانه و تصویر، عصر روایت‌های متکثر، متنوع و متناقض، و عصر ارتباط و زبان است. قطعا انسان امروز، به مدد رسانه، بیش از هر زمان دیگر می‌بیند، می‌شنود، و احتمالا می‌گوید. انسان امروز، به مدد رسانه، بیش از هر زمان دیگر، از تصویر تغذیه می‌کند و به تصاویر می‌افزاید. و همه‌ی اینها یک معنا بیشتر ندارد: فربه شدن تخیل آدمی!»(ص ۳) تبیین «تربیت تخیل بنیاد» حاکی از این پرسش است که «در کانونِ توجه قرار دادنِ «تخیل» به مثابه واقعیتی درون انسان چه دلالت هایی در تعلیم و تربیت به همراه دارد»(ص ۴). مولف بر آن است که مواجهه‌ی مطلوب با مسائل تربیتی همچون رسانه، هنر، ادبیات کودک، شعر و فانتزی و بسیاری مسائل دیگر از این دست بدون توجه به پل ارتباط آنها با عالم انسانی یعنی تخیل، امکان پذیر نیست.

اما
پژوهش در باب تخیل با یک کشمکش جدی رو به روست، از سویی در فلسفه و عرفان اسلامی تخیل جایگاهی رفیع و خطیر دارد که به تعبیری، یکی از ممیزات فلسفه اسلامی است به طوری که خیال را پنجره‌ای دوسویه ای دانسته اند که در انتهای عالم طبیعت و ابتدای عالم آخرت قرار دارد و اولین نگاه‌های انسان مادی به جهان مجرد را میسر می‌سازد و بقای نفی همه‌ی انسان‌ها پس از مفارقت از بدن را تبیین می‌کند. و از سوی دیگر مطالعات کاربردی و عملیاتی در باب قوه تخیل با نگاه اسلامی تنک و کم رمق است. این در حالی است که در سطح جهان مطالعات تربیتی بسیاری در این باب صورت گرفته و آثار فراوانی با رویکرد های متنوع و متفاوت نگاشته شده است لکن نقطه اشتراک همه آنها تکیه بر متافزیکی مادی است. در چنین وضعیتی در انداختن طرحی جدید در باب موضوعاتی از این دست، بر سر یک دوراهی قرار می گیرد که هر دو آنها برای رسیدن به نظریه ای بومی لازم و ضروری به نظر می رسد: راه نخست نادیده گرفتن مطالعات اندیشمندان غربی و شرقی و استنباط و استنتاج های مبناگروانه از منابع اسلامی، و راه دوم، نقد و اصلاح و بازسازی نظریات موجود از منظر تعالیم اسلامی و متفکرین مسلمان است؛ این پژوهش به جهت محدودیت های پژوهشی امکان پیمودن هر دو راه را نداشته و به ضرورت راه دوم را اخذ نموده است.

این
پژوهش با در نظر گرفتن چالش فوق دست به بازسازی نظریه یک دانشمندان کانادایی به نام پرفسور کیه رن ایگن، که یکی از مشهورترین متفکرین حاضر در موضوع تخیل و صاحب آثار متعددی در این حوزه می باشد با استفاده از اندیشه صدرایی زده است. بر این اساس ابتدا چیستی «تخیل» در اندیشه ایگن تبیین و سپس با توجه به آرای ملاصدرا نقد و بازسازی گردیده است؛ و در مرحله ی بعد جایگاهی که تخیل در تربیت در اندیشه ی ایگن یافته، مورد نقد و بازسازی قرار گرفته است.

به
عقیده‌ی ایگن، تخیل در یک کلمه، منبعی برای تصور «بودن‌های امکانی» است. در این منظر، نیروی تخیل می‌تواند در خدمت تصور جهان «آنگونه که هست» و تصور جهان «آنگونه که نیست» درآید. ایگن تخیل و روایت را شالوده‌ی تعلیم و تربیت می‌داند. وی بر الگوی پیاژه‌ای رشد انسان، که در سایه‌ی توجه افراطی به وجوه منطقی شناخت، الگوی مکانیستیِ صلبی را در برنامه درسی رواج داده است، می‌تازد. ایگن معتقد است که فهم و یادگیری، گرانبار از روایت است؛ و روایت را راه مناسبی برای پیوند شناخت و عاطفه، در ظرف تخیل آدمی می داند. نتایج توجه به تخیل از زاویه دید ایگن را می‌توان در دو حوزه پی گرفت، در حوزه یادگیری از طریق جریان کثرت‌گرایی معرفت شناختی و در حوزه‌ی تربیت اخلاقی در رویکرد اخلاق غمخواری.

نگارنده
در پایان بررسی و تبیین نظریه ایگن نتیجه می گیرد که «ایگن نظرات بدیع و بسیار دقیقی در باب تخیل، و تربیتِ معطوف به آن، ارائه نموده است. از برجستگی‌های تاملات ایگن، توجه توامان به مولفه‌های درون فردی و مولفه‌های تاریخی و فرهنگی موثر بر تخیل است. با این وجود، خلاء جدی‌ای که آرای ایگن را در معرض نقد قرار می‌دهد، اکتفا به این دو عنصر و عدم توجه به مولفه‌های متافیزیکی موثر بر آدمی است. به عبارت دیگر ایگن فرد را در اجتماع و تاریخ تنها می‌گذارد و او را در ارتباط طولی با عوالمی که انسان «در آن» قرار دارد، نمی‌نگرد. این نوع نگاه باعث می‌شود تخیل که خود نیرویی آزاد و سرکش است با تکثری بی نهایت و غیر منسجم رو به رو شود و مبداء و مقصدی برای انسجام آن در دست نباشد. در این نگاه گرچه انسان تخیلات متنوع و متکثری دارد، لکن عدم انسجام و وحدت آنها، تاثیر خود را بر شخصیت انسان نیز بر جای خواهد گذاشت. ایگن تخیل را عامل انسجام بخشی اجتماعی در جامعه متکثر می‌داند، لکن توجه ندارد که چه چیزی باید خودِ تخیل را از عدم انسجام در این جامعه متکثر حفظ نماید. در سوی مقابل، صدرا با نگاهی وجودشناختی به تخیل، و نگرشی وحدت گرایانه به عالَم، زمینه را برای انسجام شخصیت انسان به شکل بهتری مهیا می‌سازد»(ص ۹۳).

نتایج
بازسازی نظریه ایگن بر اساس اندیشه ملاصدرا ایگونه قابل بیان است:
تخیل در میانه سه قطب «انسان»، «حضور» و «غیاب» قرار دارد. حضور هر سه قطب برای تخیل ورزی ضروری است. تفاوت‌ در تعریف ماهیت و کارکرد‌های تخیل، در اندیشه‌ها وجریان‌های فکری گوناگون را می‌توان بر اساس قرب و بعد به هر یک از این سه مولفه تفسیر نمود.

تخیل
پیشا مدرنیسم، تنها رابط بین محسوسات و معقولات و صرفا بازنمایی خشک و بی روح واقعیت است، به همین دلیل به تعبیر آینه برای خیال تمایل نشان داده می شود، بنابراین می‌توان گفت تخیل پیشا مدرنیسم قطب «غیاب» را از نظر دور داشته و تخیل را بیشتر در دوگانه انسان-واقعیت در نظر گرفته است. در تخیل مدرن –آنگونه که در مکتب رمانتیسم شاهد آنیم- دلیلی برای پایبندی تخیلات شاعرانه‌ی هنرمند به واقعیت وجود ندارد. هرچه هست عواطف انسان است که در پیوند با نیستی، خلق می‌شود. بنابراین می‌توان گفت تخیل رمانتیسم، از میان سه قطب مذکور، عنصر «حضور» را به حاشیه می‌برد و تخیل را در دوگانه انسان- نیستی معنا می‌کند.

تخیل
پست مدرن -چنان که ایگن را می‌توان در این دسته تصور کرد- از قطب‌های «حضور» و «غیاب» به یک اندازه فاصله گرفته و به قطب «انسان» نزدیک می‌شود. در تخیل پست مدرن این انسان است که حاکم بلامنازع در خلق معنا و ترکیب و تفصیل واقعیت و غیر واقعیت است از این رو تخیل پست مدرن رها و آزاد و متکثر است، چرا که آزادی و ساختارشکنیِ انسان، شاه بیت پست مدرنیسم در توصیف اوست.

تخیل
در منظر صدرا ضمن اینکه صور خیالی را قائم به نفس انسان، و نفس را خالق این صور می‌داند، برای آنها عالم مستقل وجودی به عنوان عالم خیال منفصل قائل است. در عین حال ملاصدرا بر آن است که تخیلات صرفا یک مجموعه صلب میان انسان و واقعیت نیست بلکه می‌تواند مابه ازای عینی در عالم خارج نداشته باشند. پس چنانچه ملاحظه می‌شود تخیل از منظر ملاصدرا در تعادل میان سه قطب «انسان»، «حضور» و «غیاب» قرار می‌گیرد؛ شرح این «تعادل» نکته ایست که نیازمند توضیح دوگانه‌هایی است که می توان از خلال آنها تفکیک مناسبی میان تخیل فرهیخته و تخیل خام بدست آورد؛ این دو گانه‌ها عبارت‌اند از:

۱)
تخیل رها- تخیل مقید؛ مراد از تخیل رها، تخیلی است که به صورت عرضی و ریزوماتیک فربه می‌شود، به عبارت دیگر فعالیت و عاملیت انسان در تخیل ایگن نکته درستی است اما ایگن این فعالیت را در «بسط» خیال به طور مطلق مطرح می‌کند. این درحالی است که در نظر فلسفه صدرا، فعالیت و عاملیت انسان در تخیل هم در «بسط» و هم در «ضبط» قوه جوال خیال جلوه گر می‌شود. به عبارت دیگر تخیل از نگاه صدرا متکثر، افقی و عرضی و رها نیست بلکه در اتصالِ طولی با عالم ماوراء و مادون خود قرار دارد.

۲)
عقل غایت‌‌نگر -عقل محاسبه‌گر؛ مفهوم عقل با تلاش‌های دکارت و دیگران شان غایت‌نگری خود را از دست داد و به شان محاسبه‌گری‌اش محدود شد. اما در سنت تفکر اسلامی همواره تلاش شده است عقل در وحدت با وحی و خیال نگریسته شود و بنابراین شأن غایت‌نگری عقل محفوظ مانده است. بنابراین نه تنها تخیل، بلکه خود عقل محاسباتی هم نیازمندی مرجعی برای غایت‌نگری و مقصد شناسی است. از این رو تخیل باید در عین ربط با هر دو عقل مذکور نمو کند.

۳)
گریز از واقعیت-گذار از واقعیت؛ براین اساس گفته شده که نوع نگاه به واقعیت در نحوه بازنمایی آن موثر است. واقعیت از نظر پست مدرنیسم یا دست کم برخی گرایش‌های آن، امری ازهم‌گسیخته، بی‌شعور و غیرهدف‌مند است؛ در حالی که در نگاه ملاصدرا واقعیت مخلوق «رحمان حکیم» و از این جهت آیت او و منتظم و غایتمند است.

۴)
تخیل مولد-تخیل مصرفی؛ تخیل مصرفی منفعل و متاثر از برساخته‌های خیال دیگران و تخیل مولد، زایا و فعال است.

بدین
ترتیب روشن می‌گردد که تخیل فرهیخته، تخیلی مقید، در ربط توامان با عقل محاسبه‌گر وعقل غایت نگر، مولد و معطوف به گذار از واقعیت است. این تخیل در بین سه قطب «حضور»، «غیاب» و «انسان» که سه پایه‌ی تخیل‌ورزی محسوب می‌شوند در وضعیت تعادل قرار گرفته است.

نتیجه‌
ی بازسازی «تربیت تخیل بنیاد» نیز در دو مفهوم «همدلی جهت‌مند» و «کثرت‌گرایی شناختی ناهم‌طراز» صورت‌بندی شده است. در توضیح باید گفت که تخیل از آن جهت که از یک سو می‌تواند امکان درک متقابل را فراهم کند، و از سوی دیگر از نظر ساختاری در پیوند با عواطف است، بستر مناسبی برای توسعه «همدلی» است. رویکرد غمخواری نیز همدلی را در هسته مرکزی اخلاق می‌داند. بدین ترتیب یکی از آثار تاکید ایگن بر جایگاه تخیل در تربیت توسعه رویکرد اخلاق غمخواری است. رویکرد اخلاق غمخواری با چالش‌هایی مواجهه است که ضرورت بازسازی آن را نشان می‌دهد از جمله آنکه اخلاق همدلانه در سطح روابط انسانی می‌ماند و به ماورا انسان متصل نیست. در رویکرد اسلامی همدلی به طور مطلق پذیرفته نیست و تعالیم اخلاقی اسلام سعی در جهت مند بودن گرایش‌های عاطفی انسان دارد. در نتیجه همدلی، «جهت مند» می‌شود. ثانیا با توجه به تناسب تخیل با عقل غایت‌نگر، احکام عقل، مسلط بر کارکرد تخیل و عواطف در پیوند با آن است. بر این اساس بازسازی این بحث حول دو مفهوم «جهت مندی» همدلی و شاخص بودن احکام عقل عملی شکل گرفت.

در
توضیح مفهوم «کثرت گرایی ناهمطراز» نیز باید گفت که گرچه ملاصدرا تکثر گرایی شناختی را می‌پذیرد اما همه‌ی طرق کسب معرفت را در یک مرتبه و در عرض یکدیگر نمی‌نشاند. از نظر او تنها طریقه‌ی موجه برای اعتبار سنجی شهود شاعرانه، عقل است. بنابراین ملاصدرا روایت‌های ایگن را در صورت پیوند با خود آگاهی دانش آموز به حالات روانی و عاطفی خود و همراهی «نقل روایت» و «نقد روایت» به طور توامان قبول می‌کند.


*
لازم به ذکر است، از نویسنده این پایان نامه، مقالات زیر به چاپ رسیده است.
– بررسی فلسفی مولفه‌های اصلی انقلاب اسلامی به مثابه ظرفیت‌هایی برای تحول در نظام آموزش و پرورش
– تحلیل مناسبات بین ادراکات زیبایی شناختی و تربیت و تبیین مبانی و اصول تربیت زیبایی شناختی از منظر شهید مطهری و علامه جعفری

کد خبر : 5292
تاريخ ثبت خبر : 2 خرداد 1394
ساعت بارگزاری خبر : 13:27
برچسب‌ها:, , , ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)