به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، حجت الاسلام والمسلمین امیرمحسن عرفان، مدرس دانشگاه معارف اسلامی درباره مساله افول تمدن مادی دنیا و نقش زمینهساز آن در رویکرد تمدنی به آموزه مهدویت گفت: با تعمق در تحولات جاری بینالمللی، سرخوردگی بشر از تمدن جدید و محصولات مخرب آن، ناتوانی این تمدن در ساماندهی زندگی انسان معاصر و در نتیجه، رویکرد وی را به دین و معنویت به خوبی در مییابیم. بیگمان در آشوبستان دوران جدید، حکومت دینی و جامعه دینی یگانه پناه و تکیهگاه انسان بحرانزده معاصر خواهد بود.
وی افزود: از عمده دلایلی که ضرورت مهندسی تمدن زمینه ساز ظهور را اثبات میکند؛ جوهره و گستره تمدن مادی موجود است که سابقه طولانی دارد؛ تمدنی که بیش از سیصد سال کارکرد مادیگرایانه خود را به اثبات رسانده است و از طرفی امروز تبدیل به یک معضل و مشکل جهانی شده تا جایی که ذهن نقادان غربی را نیز به خود مشغول کرده است. نقش و جایگاه تمدن زمینهساز در این زمینه، بازنمایی دنیایی است که در سراشیبی سقوط قرار دارد، و تمدن موجود غرب، درصدد زیبا جلوهدادن آن است.
بنبستهای مکاتب فکری، آموزه طرح مهدویت را در جهان الزامی میکند
مدرس دانشگاه معارف اسلامی با بیان اینکه تحولات جهانی نشاندهنده نیاز و عطش شدید جوامع بشری برای زندگی در جامعهای مطلوب است؛ گفت: نیاز و عطشی که با توجه به بنبستهای مکاتب فکری بشری وجود دارد، طرح آموزه مهدویت را در عرصه جهانی الزامی میکند؛ اگرچه برای خروج از کندی و رخوت نبض این حرکت جهانی، دههها و یا حتی چند قرن، زمان لازم باشد.
عرفان اضافه کرد: گرچه مدلهای مادی موجود توانستهاند از یک سو، بشر این سده و سدههای اخیر را در هالهای از تردید نسبت به کارآمدی مکاتب ناب الهی قرار دهند و از دیگر سو، بخشی از نیازهای فردی و اجتماعی انسان را بر محور مادیات پاسخ دهند؛ اما قطعاً از پاسخگویی به نیازهای فطری بشر، ناتواناند. این واقعیتی است که هیچگاه به صورت جدی، چه در مقام و چه در عمل، طراحان و معماران تمدن مادی آن را دنبال نکردهاند. اصولاً تفسیر آنان از فطرت ناب بشری، با آنچه مکاتب توحیدی معرفی میکنند، بسیار متفاوت است.
موضوع اصلی این است که بتوانیم تعادلی میان اهداف آموزه مهدوی و محتوایی که به مخاطب ارائه میشود را فراهم کنیم
عرفان اضافه کرد: بر این اساس ناکارآمدی مدلهای مادی و ارائه تفسیر نامتناسب با فطرت بشری دلیل روشنی بر ناتوانی این مدلها در تحقق و توسعه اهداف جامعه الهی و اسلامی است. البته تردیدی در توانمندی این الگوها در حاکمیت بخشیدن به نظام ارزش مادی نیست، ولی این روشها مبتنی بر پیشفرضهای مادی خود برای تعالی عبودیت انسانها و جوامع طراحی نشدهاند. این واقعیت نیز میتواند عزم اندیشمندان جامعه اسلامی را برای تدوین ساختار الهی- اسلامی رسانه زمینهساز بیشتر کند.
رویکرد تمدنی به آموزه مهدویت و فهم اجتماعی و فرهنگی از آن
عرفان فهم اجتماعی و فرهنگی از آموزه مهدویت را بر طراحی برنامه عملیاتی در این زمینه مقدم دانست و گفت: منظور از فهم فرهنگی در اینجا، صرف «شناخت» نیست بلکه مجموع اقداماتی را شامل میشود که این پدیده را برای مسلمانان معنادار ساخته و نوعی درک مشترک را پدید میآورد برای نیل به چنین فهمی، البته رویکرد فرهنگی و تمدنی به آموزه مهدویت دارای اولویت منطقی است.
وی ادامه داد: علاوه بر مطالب گفته شده باید اضافه کرد که اقدامات پژوهشی با هدف شناخت آموزه مهدویت گام نخستی است که راهبردها از حیث محتوایی بر آن استوار است. منظور از ضرورت راهبردی، نقشی است که نتایج رویکرد تمدنی در نهایت میتواند برای اجماع شناختی بین مسلمانان، نخبگان و دولتمردان جهان اسلام در موضوع «آموزه مهدویت و گفتمان انتظار» ایفاء نماید.
بازپیرایی و تبیین درون دینی از الزامات رویکرد تمدنی به آموزه مهدویت
مدیران فرهنگی، نقش برجستهای در کم و کیف حرکت به سوی آرمانها و اهداف فرهنگی ایفا می کنند؛ در این میان نقشی که مدیران در عرصه مطالعات مهدوی بر عهده دارند برجستهتر و موثرتر است
این استاد دانشگاه بیان کرد: موضوع اصلی این است که بتوانیم تعادلی میان اهداف آموزه مهدوی و محتوایی که به مخاطب ارائه میشود را فراهم کنیم. امروز مهمترین نیاز اندیشه مهدوی و رسالت آن، باز پیرایی و تبیین درون دینی این آموزه، نوآوری و ابتکار، استخدام زبانی نو در بازگفت اندیشه مهدوی و طراحی ساختار نو در این عرصه است.
وی اظهار کرد: کاستی ها و کژی های روششناختی از نحوه نگاه ما، در رویکرد به آموز مهدویت نشات می گیرد؛ به رغم سعی میراث مهمی که در باب فهم آموزه مهدویت برای ما بازمانده است، هنوز و همچنان مبتلا به کاستیها و ناراستیهای بسیاری در رویکرد به آموزه مهدویت هستیم؛ جهان جدید زاده روشهای جدید است، بشر امروز پیشرفت وسیعی در باب روششناسی به چنگ آورده است و نسل ما باید ضمن پاسداشت حاصل سعی پیشینیان و بهرهبرداری از این ثروت بزرگ به سعی عظیم برای فهمپذیری آموزه مهدویت دست پیدا کند.
عرفان به نقش مدیران فرهنگی در زمینه ارائه اهداف فرهنگی اشاره کرد و گفت: مدیران فرهنگی، نقش برجستهای در کم و کیف حرکت به سوی آرمانها و اهداف فرهنگی ایفا می کنند؛ در این میان نقشی که مدیران در عرصه مطالعات مهدوی بر عهده دارند برجستهتر و موثرتر است. اگر در سطوح و لایههای مدیریت فرهنگی و پژوهشی؛ اصولگرایی، واقعنگری، توان و تخصص برنامهریزی با بهرهگیری از امکانات معنوی و مادی جامعه در حد نصاب لازم وجود نداشته باشد، قطعا نمیتوان توفیق چندانی را برای ارتقای سطح آگاهیهای عمومی در عرصه مباحث مهدوی انتظار داشت.
وی ادامه داد: تحولات کلان در حوزه آموزه مهدویت را نمیتوان بر اساس نظرات تنها چند نفر معدود و هر چند نخبه به انجام رساند. بلکه باید با مشارکت همه نخبگان و همه متصدیان و صاحبنظران به انجام رساند. زیرا که اگر در این زمینه اکثریت حضور نداشته باشند و مشارکت نکنند و خود را با جامعه همراه ندانند کار به سرانجام نخواهد رسید.
توجه به تحقیقات بنیادین در عرصه مهدویت
وی با بیان اینکه تحقق نظام فکری کارآمد در حوزه تحقق تمدن دینی نیازمند جهاد علمی و هنری در این عرصه است، گفت: بر این اساس تنها راه تحقق این مهم، جنبش نرمافزاری است. جنبش نرمافزاری به معنای حرکتی فراگیر، جامع و انقلابی در راستای تولید اطلاعات و نرمافزارهای مناسب جهت اداره و توسعه رسانه دینی است.
پرواضح است که تحقق این حرکت عظیم به نحوه برنامهریزی و سازماندهی فعالیتهای علمی و هنری در یک جامعه زنده و پویا بازگشت میکند. بنابراین اگر قرار است در عصر اطلاعات و ارتباطات، مجموعهای از معارف دینی از طریق رسانه به مخاطبین ارائه شود، این در قالب کارهای گروهی و حتی سازمانی امکانپذیر نیست، بلکه برای ایجاد یکپارچگی در ارائه برنامههای دینی در همه زمینهها، الگو و قالب آن نیز باید تغییر کند.
عرفان در پایان سخنانش گفت: شناخت بینش اسلام پیرامون آینده جهان به درک جامعه اسلامی مورد نظر قرآن کریم در جهانی که اساس حکومتها را ملت – دولت تشکیل میدهند، کمک می کند. واکاوی تحلیلی آموزه مهدویت در حقیقت پاسخگویی به این سوال است که: اسلام در عرصه آینده جهان چه چیزی به دست میدهد؟ و گستره آن تا کجاست؟
نکته اساسی و قابل درنگ در تحلیل و ارزیابی این پرسش آن است که سهم و وزن اصلی در این میان به حوزه نرمافزار تعلق داشته و عناصر ذاتی یک جامعه مطلوب، پیشرفته و پوینده مسیر سعادت، به شمار میرود؛ هر چند در این نگاه، بعد سخت افزار پیشرفت و تمدن نیز به هیچ روی مغفول نیست. از سویی دیگر خوانش فرهنگی و تمدنی آموزه مهدویت ظرفیت علمی و عملی مکتب اسلام برای ارائه دیدگاههای تخصصی در ارتباط با موضوعات نوین جهان معاصر را نشان میدهد.
انتهای پیام/