به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از فارس، به دلیل ماهیت اسلامی بودن انقلاب اسلامی، موضوع اسلامیسازی علوم انسانی از سوی رهبران انقلاب اسلامی در اوایل انقلاب و سالهای بعد از آن برجسته شد، با این وجود بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که انقلاب اسلامی ایران، صرفاً یک انقلاب سیاسی نبود که تنها در پی ایجاد تغییر در ساختار سیاسی حاکم بر جامعه ایران باشد، بلکه این انقلاب اجتماعی بزرگ که از عمق تاریخی و فرهنگی تفکر اسلامی شیعی برخاست، غایات و مقاصد فراگیر و چند ساحتیای را دنبال میکرد و از جمله، ایجاد دگرگونی بنیادی در نظم فرهنگی و فکری جامعه ایران. سخن گفتن از تولید علوم انسانی اسلامی نباید تفسیر و تلقی ناصوابی از آن را در ذهن مخاطب رقم بزند. در واقع؛ این پروژه معرفتی، در امتداد گفتمان انقلاب اسلامی قرار دارد و میباید یکی از اهداف و رسالتهای ذاتی آن انگاشته شود.
البته پس از به فرجام نرسیدن پروژه انقلاب فرهنگی در عرصه تولید علوم انسانی اسلامی در سالهای اولیه پیروزی انقلاب، این مقوله تعیینکننده و زیربنایی بنا به دلایل مختلف کمتر مورد توجه قرار گرفت. از این رو، به تدریج حساسیتهای ایدئولوژیک نسبت به «علوم انسانی سکولار» کاهش یافت و با گسترش کمّی آموزش عالی در ایران، مضامین و درونمایههای این علوم نیز در ذهنیت بسیاری از دانشجویان، اساتید، روشنفکران و مدیران رسوب کرد و به فربه شدن طبقه متجدد و دگراندیش در جامعه ایران منجر شد، این روند ادامه داشت تا اینکه در سالهای اخیر، مقام معظم رهبری دوباره بر ضرورت تولید «علوم انسانی اسلامی» انگشت تأکید نهادند و نسبت به مخاطرات و تهدیدهای فکری و فرهنگی ناشی از پایهها و نظریههای موجود در «علوم انسانی سکولاریستی» برخاسته از غرب متجدد هشدار آشکار و عمومی دادند.
برای برسی روند شکلگیری بحثهای مربوط به اسلامیسازی علوم انسانی در ایران بعد از انقلاب اسلامی و اقدامات نهادهای متولی عرصه علوم انسانی اسلامی بعد از انقلاب اسلامی با کامران حمانی کارشناس و پژوهشگر تاریخ گفتوگو کردیم که مشروح آن در ادامه میآید:
*بازنگری در علوم انسانی بعد از انقلاب اسلامی به چه زمانی باز میگردد؟
–با شکلگیری حکومت اسلامی و احیای اسلام ناب محمدی(ص) به وسیله امام خمینی(ره)، این نظریه که «دین اسلام میتواند با استفاده از منابع غنی و اصول مترقی خود پاسخگوی تمام نیازهای فردی و اجتماعی انسان باشد» مطرح و تقویت شد؛ در حالی که دنیای غیر دینی امروز به ویژه غرب چنین شأنی را تنها برای علم به ویژه علوم انسانی قائل بوده و سرنوشت انسان را یکجا به علم سپرده است. از سوی دیگر، علوم انسانی رایج از ابتدا در موطن اصلی خود با سؤالهای اساسی روبهرو بوده که امروزه نیز فیلسوفان علم عهدهدار بررسی و پاسخگویی بدانها هستند. آنان هنوز از پاسخگویی پرسشهای سنتی خود نیاسوده که با پرسشهای بنیادین دیگری از سوی فرهنگ و معرفت دینی روبه رو شدهاند.
در سال ۱۳۵۸، ۲۶ دانشگاه، ۵۰ دانشسرا و ۱۶۸ مؤسسه آموزشی در ایران وجود داشت که در این مراکز در مجموع ۱۸۰ هزار دانشجو تحصیل میکردند. با پیروزی انقلاب اسلامی، دانشگاهها بازگشایی شدند، اما عملاً دانشگاه در فضای انقلاب، محل فعالیتهای سیاسی شده بود. گروههای مختلف دانشجویی با گرایشهایی از مذهبی گرفته تا مارکسیستی، دفاتر و اتاقهای دانشگاهی را در اختیار تشکلهای دانشجویی وابسته به خود قرار داده بودند. در چنین شرایطی، دانشگاهها از کنترل خارج شده بودند. امام(ره) در پیام نوروزی خود در فروردین ۱۳۵۹ بر تصفیه دانشگاهها تأکید کردند.
نوروز سال ۱۳۵۹، امام(ره) منشوری صادر کردند که متضمن دستورها و نکاتی درباره انقلاب بود، یکی از نکتههای آن منشور این بود که در دانشگاهها باید تحول اساسی پدید آید، همچنین بر دستیابی دانشگاهها به ذخایر علمی حوزه و استفاده از عالمان دینی تأکید تام ورزیدند، دانشجویان همین رهنمود حضرت امام را عملی کردند و دانشگاهها تعطیل و ستاد انقلاب فرهنگی برای ایجاد تحول آموزشی در دانشگاهها تأسیس شد. ستاد انقلاب فرهنگی برای دستیابی علوم معهود حوزهها به حوزه روی آوردند و از آنها کمک گرفتند، وزیر فرهنگ و آموزش عالی وقت در سال ۱۳۶۰ اظهار داشت: «برادران حوزه علمیه قول همکاری در مورد تربیت اساتید و برنامهریزیهای رشته علوم انسانی را دادهاند و یقیناً در رشته علوم انسانی، هیچ برنامهای قبل از تأیید حوزه علمیه به اجرا گذاشته نخواهد شد».
از فروردین ۱۳۵۹ فعالیتهای دولت برای انقلاب فرهنگی شروع شد، در ۱۵ خرداد سال تحصیلی دانشگاهها به پایان رسید و فرصتی برای انقلاب فرهنگی فراهم آمد. در ۲۳ خرداد ۱۳۵۹ ستاد انقلاب فرهنگی به فرمان امام(ره) تشکیل شد و ایشان وظایف ستاد را تربیت استاد و گزینش افراد شایسته برای تدریس در دانشگاهها و تغییر برنامههای آموزشی دانشگاهها به صورتی که محصول کار آنها در خدمت مردم قرار گیرد، تعیین کردند. ستاد انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۶۳ به «شورای عالی انقلاب فرهنگی» تغییر نام داد و تشکیلاتش گستردهتر شد.
ستاد انقلاب فرهنگی مأموریت داشت تا بر اعمال ارزشهای اسلامی بر نظام آموزشی کشور نظارت کند. این ستاد، دروس دانشگاهی را به پنج گروه علوم انسانی، کشاورزی، مهندسی و تکنولوژی، پزشکی و علوم پایه تقسیم کرد که هر گروه زیر نظر یک گروه تخصصی اداره میشد. در انقلاب فرهنگی، بیشترین کار در زمینه علوم انسانی انجام شد. مدافعان انقلاب فرهنگی معتقد بودند که رشتههای علوم انسانی از فرهنگ غربی تأثیر پذیرفتهاند و برای پاکسازی و اسلامیسازی آن، موضوعهای درسی، ابزارها و روشهای تحقیق این رشته باید اصلاح شوند. به همین منظور، «سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها» با نام اختصاری «سمت» در اسفند سال ۱۳۶۳ تأسیس شد. هدف این سازمان، دگرگونی بنیادی در درسهای علوم انسانی دانشگاهها بود تا کتابهای دانشگاهی بر پایه دیدگاه اسلامی نوشته شود. سال ۱۳۸۸ «شورای تحول علوم انسانی» تأسیس شد. پیش از آن، در سال ۱۳۷۶، شورای عالی انقلاب فرهنگی «ستاد اسلامی شدن دانشگاهها» را تشکیل داده بود که اصول عمومی و اختصاصی دانشگاه اسلامی را تعریف میکرد.
مفهوم اسلامی کردن دانشگاهها و اسلامی کردن علوم انسانی چندان مشخص نیست
البته در ادامه مباحث ستاد انقلاب فرهنگی، موضوع علوم انسانی اسلامی مطرح و سمینارهای فراوانی گذاشته شد که البته نتیجه مناسبی اخذ نشد، تلاشهای بسیار دستاندرکاران آموزش عالی و مسئولان فرهنگی کشور، پاسخهای در حد انتظار نیافت و در قم نتیجهای مناسب حاصل نشد. پس از رفتوآمدهای بسیار به قم و جلسات متعدد با جامعه مدرسان و علمای حوزه، سلسله نشستهایی میان اساتید علوم انسانی در رشتههای مختلف با علمای حوزه برگزار شد که به عنوان حاصل آن مباحث مشترک، کتابهایی با عنوان معارف اسلامی، روانشناسی اسلامی، جامعهشناسی اسلامی، اقتصاد اسلامی و … منتشر شد که البته اقبال چندانی نیز در دانشگاهها نیافت.
با این وجود باید گفت که مفهوم اسلامی کردن دانشگاهها و بعدها اسلامی کردن علوم انسانی و حتی بحث وحدت حوزه و دانشگاه، چندان روشن نبود، در واقع؛ ضعف و بیبرنامگی در ارتباط حوزه و دانشگاه و بسنده کردن به یک فرد یا نهاد حوزوی، موجب شد از مجموعه نیروهای قابل استفاده در حوزهها، آنچنان که باید و شاید بهره مناسب گرفته نشود، حتی پاسداشت روز ۲۷ آذر، سالگرد شهادت آیتالله دکتر محمد مفتح به عنوان روز وحدت حوزه و دانشگاه، به صورت یک سنت جاری، موجب تشکیل و رواج سمینارها و مجامع حوزوی و دانشگاهی شد که دستاورد آنها جز صدور قطعنامههایی تکراری، چیزی نبود. همه ساله این سنت ادامه یافت و اقوال پیشین با اصطلاحات و عبارات نوین مکرر میشد و تکرارها انبوه میگشت، اما راهی هموار را نشان نمیداد.
*اشاره کردید که برخی تلاش کردند که آثار مکتوب علوم انسانی اسلامی را تولید کنند، درباره انتشارات فعال در حوزه علوم انسانی اسلامی بعد از انقلاب اسلامی آماری ارائه میدهید؟
۱٫ فرهنگستان علوم اسلامی قم؛ مؤسسهای علمی، پژوهشی و مذهبی است که بعد از انقلاب در سال ۱۳۵۹ در راستای حرکت در جهت جنبش نرمافزاری در تولید علم، توسط علامه سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی در شهر قم تأسیس شد، بعد از مرگ علامه در سال ۱۳۷۹، سیدمحمدمهدی میرباقری مسئولیت این فرهنگستان را عهدهدار شده است.
۲٫ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ در سال ۱۳۶۱ با نام اولیه «دفتر همکاری حوزه و دانشگاه» و به منظور اجرای طرح مقدماتی «بازسازی علوم انسانی» تأسیس شد. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم این طرح را در پی درخواست ستاد انقلاب فرهنگی تهیه کرد و پس از تصویب ستاد، طرح به تأیید امام(ره) رسید. سال ۱۳۶۹ و در پی یک دوره فعالیت موفقیتآمیز، «دفتر همکاری حوزه و دانشگاه» رسماً به عنوان یکی از نهادهای همکار با «سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها» (سمت) در آمد، در سال ۱۳۷۷ پس از ۹ سال همکاری نزدیک با سازمان سمت، به دلیل توفیق قابل توجه در پژوهش و تولید کتابها و آثار علمی بایسته، با تصویب شورای گسترش آموزش عالی، با نام «پژوهشکده حوزه و دانشگاه» و به عنوان یکی از مراکز آموزش عالی پژوهشی کشور، به جمع مؤسسات زیرمجموعه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری پیوست. سال ۱۳۸۲ نیز پس از یک دوره کوتاه و پربار دیگر از فعالیتهای پژوهشی و تولید آثار علمی، «پژوهشکده» به «مؤسسه پژوهشی حوزه و دانشگاه» ارتقا یافت و در سال ۱۳۸۳ به پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تبدیل شد.
۳٫ انتشارات سمت؛ در هفتم اسفند ماه سال ۶۳ در سیزدهمین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی- که جایگزین ستاد انقلاب فرهنگی بود- موضوع تأسیس سازمانی مستقل به نام «سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها» (سمت) به لحاظ اهمیت به تصویب رسید، انتشارات سمت از سال ۱۳۸۲، مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی «سمت» را نیز تأسیس کرده است که در قالب ۱۰ گروه پژوهشی زبانشناسی و ادبیات فارسی، زبان خارجی، علوم اجتماعی، حقوق و علوم سیاسی، هنر، مدیریت، اقتصاد و حسابداری، علوم رفتاری، تاریخ، جغرافیا، فلسفه و الهیات به تحقیق مشغولند و به تألیف یا ترجمه کتابهای انتشارات کمک میکنند.
۴٫ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ نهادی است علمی- فکری که حسبالامر مقام معظم رهبری در سال ۱۳۷۳ تأسیس شده است
۵٫ پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی(نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها)؛
همچنین دانشگاههایی که پس از انقلاب برای تلفیق علوم انسانی و اسلامی به وجود آمدند، مانند دانشگاه امام صادق(ع)، دانشگاه مفید یا دانشگاه باقرالعلوم، در زمینه تألیف کتابهای علوم انسانی اسلامی فعالیتهایی را انجام دادهاند، حوزه علمیه قم نیز انجمنهایی مانند انجمن اقتصاد اسلامی، انجمن تعلیم و تربیت اسلامی، انجمن حقوق اسلامی، انجمن روانشناسی اسلامی، انجمن مدیریت اسلامی، انجمن مطالعات اجتماعی و انجمن مطالعات علوم سیاسی دارد که گاهی در زمینه تولید متن مورد نیاز رشته علوم انسانی فعالیت میکنند. به علاوه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی یا مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی نیز کتابهایی را با عناوین علوم انسانی اسلامی منتشر میکنند.
* پیشینه و پشتوانه نظری علوم انسانی اسلامی را بیان میکنید؟
–به غیر از مطالعاتی که در دوره متقدم در میان مسلمین درباره مباحث علوم انسانی صورت گرفته، در دوره معاصر و متأخر باید از فعالیتهای علمی ذیل نام برد که در جامعه علمی ایران به انجام رسیده است:
۱٫ تولیدات محققان لایه اول(قلههای علمی) شامل علامه سیدمحمدحسین طباطبایی، شهید مرتضی مطهری، علامه محمدتقی جعفری، علامه محمدتقی مصباح یزدی و آیتالله عبدالله جوادی آملی.
۲٫ تولیدات محققان لایه دوم شامل حجج اسلام علیاکبر رشاد و حمید پارسانیا، حسین کچویان، ابراهیم فیاض و شهید سیدمرتضی آوینی.
*پیشینه و پشتوانه ساختاری علوم انسانی اسلامی چگونه است؟
–مراکز علمی و مؤسسات پژوهشی بسیاری در جامعه ایران در قلمرو تولید علوم انسانی اسلامی فعالیت میکنند یا علاقهمند به تلاش و تکاپوی نظری در این راستا هستند که برخی آنها عبارتند از:
مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)؛ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ دفتر همکاریهای حوزه و دانشگاه(پژوهشگاه حوزه و دانشگاه)؛ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی؛ دانشگاه جامع و پاسداری امام حسین(ع)؛
نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها؛ پژوهشکده مطالعات اسلامی در علوم انسانی؛ پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی(وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها)؛ فرهنگستان علوم اسلامی قم.
*شرایط کنونی علوم انسانی اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟
– بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، در راستای توصیههای امام(ره) و مقام معظم رهبری، نهادهای مختلفی تأسیس شدند و مسئولیت خطیر انطباق علوم انسانی با آموزههای اسلامی را بر عهده گرفتند. از جمله این نهادها میتوان به پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها(سمت)، پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، فرهنگستان علوم اسلامی قم و… اشاره کرد که تلاشهای گستردهای را از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون انجام دادهاند تا بتوانند علوم انسانی غربی را با آموزههای اسلامی منطبق سازند. اما اقدامات این نهادها که در بدنه اصلی پژوهش به آن اشاره شد، به دلایل مختلف نتوانسته است انتظارات مقام معظم رهبری را برآورده کند؛ چرا که این تلاشها به صورت ریشهای تأثیرگذار نبوده است.
انتهای پیام/