| امروز پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

سلسله دروس خارج فقه «نظام عمران و شهرسازی اسلامی»/۱۷؛


بزرگراه‌ها در ساختار شهر اسلامی

آیت الله اراکی گفت: نباید در ساختمان عمران شهری افق برای مردم وقتی در کوچه یا خیابان راه می‌روند بسته باشد.

به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از مهر، متن زیر جلسه هفدهم از سلسله دروس خارج فقه «نظام عمران و شهرسازی اسلامی» آیت الله اراکی است که در ادامه می خوانید؛

نظام عمران شهری از یک جوهر، و یک قالب و صورتی برخوردار است و این مسئله به نظام عمران شهری در شهرهای اسلامی هم اختصاص ندارد و همه جا همین قاعده جاری است. جان و روح نظام عمران شهری را آن ساختار فکری و ارزشی‌ای تشکیل داده است که نظام عمران شهری را جهت می‌دهد. آنچه در این سلسله دروس به آن خواهیم پرداخت همان ساختار به اصطلاح ایدئولوژیک نظام عمران شهری است که به وسیلۀ فقه اسلام تبیین شده و می‌شود و کار فقها است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاهُ عَلی‏ سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ الطّاهِرِینَ

دلیل دیگری که آن را می‌توان به‌عنوان مؤید -و نه دلیل مستقل- بنا بر مبغوضیت ساخت ساختمان‌های بلند در فقه اسلامی آورد روایتی است که بخاری محدث معروف اهل سنت از رسول اکرم (صلی‌الله علیه و آله) نقل می‌کند. در روایت که علامات آخرالزمان یا علامات قیام قیامت آمده است مبغوضیت این کار از سیاق روایت استفاده می‌شود زیرا از کارهایی است که در شرع ما نامطلوب‌ بوده و قبل از روز قیامت اتفاق می‌افتد.

روایت چنین است «عَن أبی هُرَیرَهَ: إنَّ رَسولَ اللَّهِ صلی اللّه علیه و آله قالَ: لا تَقومُ السّاعَهُ حَتّی‏ تَقتَتِلَ فِئَتانِ عَظیمَتانِ تَکونُ بَینَهُما مَقتَلَهٌ عَظیمَهٌ، دَعوَتُهُما واحِدَهٌ، و حَتّی‏ یُبعَثَ دَجّالونَ کَذّابونَ قَریبٌ مِن ثَلاثینَ، کُلُّهُم یَزعُمُ أنَّهُ رَسولُ اللَّهِ، و حَتّی‏ یُقبَضَ العِلمُ، وتَکثُرَ الزَّلازِلُ، ویَتَقارَبَ الزَّمانُ، و تَظهَرَ الفِتَنُ، ویَکثُرَ الهَرجُ و هُوَ القَتلُ، و حَتّی‏ یَکثُرَ فیکُمُ المالُ فَیَفیضَ، حَتّی‏ یُهِمَّ رَبَّ المالِ مَن یَقبَلُ صَدَقَتَهُ، و حَتّی‏ یَعرِضَهُ فَیَقولَ الَّذی یَعرِضُهُ عَلَیهِ: لا أرَبَ‏ لی بِهِ، و حَتّی‏ یَتَطاوَلَ النّاسُ فِی البُنیانِ، و حَتّی‏ یَمُرَّ الرَّجُلُ بِقَبرِ الرَّجُلِ فَیَقولُ: یا لَیتَنی مَکانَهُ، و حَتّی‏ تَطلُعَ الشَّمسُ مِن مَغرِبِها، فَإِذا طَلَعَت ورَآهَا النّاسُ -یَعنی- آمَنوا أجمَعونَ، فَذلِکَ حینَ «لَا یَنفَعُ نَفْسًا إِیمَنُهَا لَمْ تَکُنْ ءَامَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَنِهَا خَیْرًا» وَلَتَقُومَنَّ السَّاعَهُ وَقَدْ نَشَرَ الرَّجُلَانِ ثَوْبَهُمَا بَیْنَهُمَا فَلَا یَتَبَایَعَانِهِ وَلَا یَطْوِیَانِهِ…»

یکی از علامات آخرالزمان این است که دو گروه با یکدیگر می‌جنگند که هر دو یک ادعا هم دارد، دروغ‌گویان دجالی پیدا می‌شوند که همۀ آن‌ها می‌گویند که ما پیامبر هستیم، علم جمع شده و انقباض پیدا می‌کند، زلزله زیاد می‌شود، زمان به سرعت طی می‌شود، تقارب زمان ایجاد می‌شود یعنی لحظه‌ها به هم نزدیک می‌شود. -اشاره به تندی حرکت زمانی دارد؛ در روایات شیعه هم شبیه به این روایت وجود دارد که قبل از قیامت زمان به سرعت تند می‌شود.

البته عکس این مطلب هم نسبت به دولت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وارد شده است که وقتی ایشان ظهور می‌کنند گردش زمان کند می‌شود و البته تفسیر آن را باید در جای خود بیان کرد.- زمان پر از فتنه می‌شود و فتن‌ها ظاهر می‌‍‌شود، کشتن زیاد می‌شود، پول زیاد می‌شود و مردم زیاد می‌شوند به‌طوری‌که دنبال کسی می‌گردند که به او صدقه دهند، قیامت برپا نمی‌شود تا وقتی‌که مردم در ساختمان‌سازی شروع به برج‌سازی کنند و به ساختمان‌های بلند روی بیاورند. -شاهد ما این مقطع روایت است.- طوری می‌شود که مردم به گورستان می‌روند می‌گویند که‌ ای کاش ما جای این مرده بودیم و نبودیم که این جریان‌ها را ببینیم، خورشید هم از مغرب بیرون می‌آید –البته ما به قرائن مختلف بیان کرده‌ایم که این «وحَتّی‏ تَطلُعَ الشَّمسُ مِن مَغرِبِها» یعنی حتی یخرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف- قیامت برپا نمی‌شود مگر اینکه خورشید از مغرب خود ظاهر شود. مردم همه در آن روز ایمان می‌آورند و آن مردمی که قبلاً ایمان نیاورده بودند ایمان آن‌ها به سود آن‌ها نخواهد بود." ساعت قیامت آن‌قدر سریع برپا می‌شود که دو نفر که می‌خواهند به هم پارچه بفروشند قبل از اینکه پارچه را جمع کنند قیامت برپا می‌شود…»

مقصود از روایت و شاهد بحث «وحَتّی‏ یَتَطاوَلَ النّاسُ فِی البُنیانِ» است. سیاق روایت سیاق مذمت است نه سیاق مدح زیرا با توجه به این تعابیر «وَ تَکْثُرَ الزَّلَازِلُ، وَ یَتَقَارَبَ الزَّمَانُ، وَ تَظْهَرَ الْفِتَنُ، وَ یَکْثُرَ الْهَرْجُ، وَ هُوَ الْقَتْلُ» می‌توان استفاده مذمت کرد.

تأکید می‌شود که از این روایت برای استدلال استفاده نمی‌کنیم بلکه به‌عنوان مؤید ادلۀ سابق برای منفی بودن مسئلۀ ساختمان‌سازی بلند در شهر مطرح می‌کنیم. سند روایت هم برای ما صحیح نیست. البته حدس می‌زنیم که این روایت ادغام چند روایت در هم باشد زیرا یکی از کارهایی که روات می‌کردند این بود که گاهی چند روایت از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) را در یک روایت بیان می‌کردند.

پس به قرینه روایات دیگر این روایت یک روایت نیست بلکه چند روایت بوده است و ابوهریره آن‌ها را در یک روایت جمع کرده است. لذا مثلاً «یَکْثُرَ فِیکُمُ الْمَالُ فَیَفِیضُ، حَتَّی یُهِمَّ رَبَّ الْمَالِ مَنْ یَقْبَلُ صَدَقَتَهُ» متعلق به دوران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است به دلیل اینکه در روایات دیگر آمده است که در حکومت ایشان است که چنین اتفاقی می‌افتد. اتفاقات قبلی که هرج‌ومرج و این موارد است متعلق به دوران قبل از زمان ظهور است اما برخی از اتفاقاتی که در اینجا ذکر شده است متعلق به دوران بعد از ظهور است.

البته اینکه تعبیر «لَا تَقُومُ السَّاعَهُ» آمده است ممکن است که همه یک روایت باشند و حضرت رسول اکرم (صلی‌الله علیه و آله) هم حوادث قبل از ظهور و هم حوادث بعد از دوران ظهور را بیان کرده باشد و لذا این به قرائن دیگری که ما ذکر می‌کنیم مربوط به حوادث قبل از ظهور است به دلیل اینکه در دوران ظهور نداریم که ساختمان‌های بلند ساخته می‌شود یا قاعدتاً این موارد مربوط به دوران قبل از ظهور است.

پس به این روایت استدلال نمی‌کنیم اما از آن استشهار می‌شود که «حَتّی‏ یَتَطاوَلَ النّاسُ فِی البُنیانِ» طولانی شدن بنیان‌ها به عنوان یکی از علائم منفی ذکر شده است. روایت در صحیح بخاری جلد ۴ صفحه ۲۳۱ آمده است.

وجود راه های اصلی و فرعی

بحث ما در حال حاضر در کلیات نظام عمران شهری است که تاکنون به شش مطلب از مطالب مربوط به‌نظام عمران شهری اشاره شد. بحث امروز هم در مطلب هفتم است. مطلب هفتم این است که در نظام عمران شهری بنا بر آنچه از روایات استفاده می‌شود، هم باید راه فرعی داشته باشیم و هم راه اصلی؛ هم درکل شهر و هم در محله‌ها باید راه اصلی وجود داشته باشد. همچنین در راه‌های اصلی باید سعه راه رعایت شود. یک نکته اینکه مناسبات حکم و موضوع میزان این سعه را معین می‌کند؛ یعنی اگر این راه واسع راه یک شهر بیست هزارنفری باشد باید به یک شکل سعه در آن رعایت شود اما در یک شهر ده میلیونی باید به شکل دیگری لحاظ شود که باید به تناسب جمعیت لحاظ شود.

مناسبات حکم و موضوع اینجا میزان این سعه را معین می‌کند؛ همان‌طور که این سعۀ راه اصلی شهر به یک‌شکل است سعۀ راه مربوط به محله هم به شکل دیگر است. مناسبات حکم و موضوع اینجا این مطلب را می‌رساند که باید مشخص شود که یک شهر را باید برای چه مقدار جمعیت باید بسازیم و ساخت‌وسازها و طراحی‌ها باید به تناسب سعه جمعیت شهر ساخته شود. حال وقتی می‌خواهیم راه اصلی شهر را معین کنیم باید معلوم کنیم که این راه اصلی راه اصلی یک شهر بیست هزار نفره یا بیشتر است. راه اصلی هم یعنی راه مشرق به مغرب و شمال به جنوب.

دسترسی به راه اصلی برای همه مردم شهر

همچنین هر شهری را که می‌خواهیم طراحی کنیم باید راه اعظم و راه اصلی داشته باشد که این راه اصلی اطراف شهر را به همدیگر وصل می‌کند؛ شمال را به جنوب و شرق را به غرب وصل می‌کند. این هم باید به تناسب جمعیت باشد؛ اگر پرجمعیت است سعه باید به شکلی باشد که اگر بیشتر مردم خواستند از این راه حرکت کنند بتوانند به‌راحتی از آن عبور کنند. پس این سعه است که مناسبات حکم و موضوع به ما می‌فهماند. مثلاً اگر شهر برای بیست هزار نفر طراحی شده است حال اگر این بیست هزار نفر برای مراسمی مانند عید یا عاشورا بخواهند از آن عبور کنند این راه باید گنجایش این تعداد را داشته باشد.

مشکل ترافیک در حال حاضر به این دلیل است که این مسائل در شهر ساخته نشده است و مشخص نیست که شهر را برای چه تعدادی ساخته‌ایم. مثلاً شهر قم راه اعظم ندارد.

قاعدتاً طریق اعظم طریقی است که راه بیشتر مردم است یعنی راهی است که مردم آن شهر بیشترین رفت‌وآمد را از آن راه انجام می‌دهند.

طریق اعظم بر اساس مناسبات حکم و موضوع تعریف دارد و یکی از تعاریف آن این است که بیشترین رفت‌وآمد مردم شهر از آن باشد. بیشترین رفت‌وآمد مردم شهر هم از مسیر مشرق به مغرب و شمال به جنوب است و این مسیر مسیری است که بیشترین رفت‌وآمد را خواهد داشت. راه‌ها هم باید به شکلی باشند که همۀ مردم به‌طور مساوی از آن استفاده کنند و مثلاً کسی که در مشرق است مانند کسی که در مغرب است از آن استفاده کند و خلاف این کار خلاف عدالت است.

روایت بعدی که بحث می‌شود در جلد ۱۷ وسائل الشیعه در باب ۲۰ از ابواب احیای اموات در صفحه ۳۲۷ آمده است. مرحوم مفید رحمه الله علیه در الاختصاص این روایت را بیان می‌کند: «رَوی‏ أبو بَصیرٍ، عَن أبی جَعفَرٍ علیه السلام: إذا قامَ القائِمُ علیه السلام سارَ إلَی الکوفَهِ فَهَدَمَ بِها أربَعَهَ مَساجِدَ، فَلَم یَبقَ مَسجِدٌ عَلی وَجهِ الأَرضِ لَهُ شُرَفٌ إلّا هَدَمَها و جَعَلَها جَمّاءَ و وَسَّعَ الطَّریقَ الأَعظَمَ، و کَسَرَ کُلَّ جَناحٍ خارِجٍ فِی الطَّریقِ، و أَبطَلَ الکُنُفَ وَ المَآزیبَ إلَی الطُّرُقاتِ، و لا یَترُکُ بِدعَهً إلّا أزالَها و لا سُنَّهً إلّا أقامَها…» در روایات دیگر آمده است که در کوفه مساجد ملعونه و نفرین شده وجود دارد که حضرت آن مساجد را خراب می‌کند.

طبق روایت دیوارهای مساجد باید یک راست بالا رود و اینکه برای مسجد بالکن درست کنند و در خیابان و راه‌های عمومی باشد ممنوع است زیرا از آن نهی شده است. در روایات وارده شده است که دیوارهای مسجد باید به‌طور جمء یعنی یک‌راست باشد. شکستگی یا بیرون آمدن در دیوار نباشد. «وَسَّعَ الطَّریقَ الأَعظَمَ» یعنی حضرت راه‌های اصلی را و هر طریق اعظمی را توسعه می‌دهد که از این استفاده می‌کنیم که اولاً باید طریق اعظم در شهر وجود داشته باشد و در هرکجا مردم زندگی می‌کنند باید یک ‌راه اصلی در نزدیکی محل زندگی آن‌ها وجود داشته باشد. راه اصلی هم بیان شد که آن راهی که بیشترین رفت‌وآمد مردم در آن راه است.

«و کَسَرَ کُلَّ جَناحٍ خارِجٍ فِی الطَّریقِ» حضرت این بالکن‌هایی که بیرون می‌آیند را برمی‌دارد. این هم نکته‌ای است که قبلاً بیان کردیم که در ساختمان عمران شهری نباید افق برای مردم وقتی در کوچه یا خیابان راه می‌روند بسته باشد. «و أَبطَلَ الکُنُفَ وَ المَآزیبَ إلَی الطُّرُقاتِ» فاضلاب‌هایی که در راه‌ها ایجاد می‌شود را از بین می‌برد. «و لا یَترُکُ بِدعَهً إلّا أزالَها و لا سُنَّهً إلّا أقامَها» بعد هم به قرینۀ این قسمت روایت معلوم می‌شود که آن کارهایی که حضرت بعد از ظهور انجام می‌دهد یا بدعتی است که ازاله می‌کند و یا سنتی است که آن را اقامه می‌کند.

پس لذا از این روایت استفاده مطلوبیت توسعه طریق اعظم می‌شود.

انتهای پیام/

کد خبر : 59489
تاريخ ثبت خبر : 18 دی 1396
ساعت بارگزاری خبر : 09:54
برچسب‌ها:,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)