| امروز سه شنبه, ۲۹ اسفند , ۱۴۰۲ |
سرخط خبرها:

یادداشت؛


اولویت انسان‌شناسی و شناخت‌شناسی الهی بر اسلامی‌سازی سرفصل‌ها

در علوم انسانی، سرفصل‌ها اسلامی شده است اما پیش از آن باید انسان شناسی الهی و حتی شناخت شناسی دینی تحقق و تدریس شود.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، از منظر مسأله شناسی مساله علوم انسانی قرآن بنیان نگرش کلی یا مقررات عملی یا توصیه اخلاقی است که در تعالیم دین اسلام به صورت یک گزاره وجود دارد یا از صلاحیت وجود در تعالیم دین اسلام به صورت یک گزاره وجود دارد یا از صلاحیت وجود در تعالیم اسلامی برخوردار است یا به نحوی در گستره علمی از علوم انسانی قرآن بنیان در کشف حقیقت دین یا اثبات حقانیت آن موثر می افتد بنابراین با به کارگیری معیارهای مذکور می توان مساله ای را اسلامی تلقی کرد و با شناخت ماهیت مساله و تجزیه و تحلیل آن جایگاه آن را در گستره های علوم انسانی قرآن بنیان تعیین کرد.

علوم انسانی قرآن بنیان می توانند در مفهوم سازی و مساله آفرینی در همدیگر موثر افتند و موجب توسعه و تکامل همدیگر شوند. این ثمره مبارک معلول تعامل میان آنهاست. کانون آسیب های حوزه علوم انسانی شبکه مفاهیم این دانش ها و تکثیر آن در نظام آموزشی کشور است. از این جهت که مفهوم سازی این علوم متاثر از مفهوم سازی های غربی به گونه ای است که انسان ها را از فطرت خویش و حتی بستر واقعیات جامعه خود دور می کند.

فقر تولید محتوا در حوزه علوم انسانی ریشه بحران کنونی است که اغلب تولیدات علمی کشور در این زمینه از نظر طرح مساله و ساحت معرفتی ترجمه و تدوین علوم انسانی غربی یا در همان مسیر است. نکته  دیگر اینکه افراد فاقد صلاحیت علمی و اخلاقی برای حضور در چنین عرصه ای احساس تکلیف نکنند. متاسفانه منتقدان زیاد شده اند و بدون اینکه بفهمند صورت مساله چیست گاهی چیزهایی می گویند که باعث تعجب و حتی تاسف است. آنها معمولا فهمی جدی از اهمیت موضوع ندارند و نقطه اصلی و کانونی مساله را درک نمی کنند.

از آنجایی که مسائل در چهارچوب نظام مفهومی شکل می گیرند لذا در علوم انسانی قرآن بنیان باید مسائل خود را در متن نظام مفهومی خویش جست و جو کنیم، اگرچه این کاری بس دشوار است؛ بر این اساس نظام مفاهیم خود را باید از آیات قرآن و روایات و سنت ائمه دربیاوریم. از تعاطی این نظام مفهومی با واقعیت های اجتماعی است که مسائل وضوح پیدا می کند. تولید شبکه های مفهومی برای سامان دهی مسائل و نیز تبدیل تجربه های بومی به نظریه از مواردی است که با توجه به تجربه غرب در زمینه علوم علم و مدیریت آن می توان از دیگران آموخت.

در رشد پرشتاب علمی کشور طی سالهای گذشته کمرنگ بودن نقش علوم انسانی بسیار به چشم می آید. برجستگی دستاوردها و پیشرفت های علوم فنی – مهندسی زودتر مردم را قانع می کند و به دیگران انگیزه می دهد. تولید ثروت از راه علم خود به اقتصاد، حقوق و … نیاز دارد. پس موفقیت علوم فنی و مهندسی نیز نیازمند حاشیه پر رنگی از علوم انسانی است.

علوم انسانی اقتدار آفرین دارای دو شاخه است: نخست خود این علوم که با پیشرفت آنها می توان جامعه را به درستی مدیریت کرد و بر مشکلاتی مانند بیکاری، تورم و … غلبه کرد تا به اقتدار دست یافت. دوم این که همه علوم فنی و مهندسی اگر بخواهند اقتدار آفرین باشند باید بر بستر مناسبی از علوم انسانی قرار بگیرند؛ چه بخواهیم از علم ثروت تولید کنیم و چه امنیت و عدالت در هر صورت باید به علوم انسانی متناسب با آن بپردازیم.

پیشرفت های اندک کشور در زمینه ابعاد متنی و محتوایی تمدن سازی نوین اسلامی به نقش کمرنگ علوم انسانی و اجتماعی در روند پیشرفت کشور و آسیب ها و کاستی های آن اشاره دارد. درباره چرایی این وضعیت نیز دو موضوع را مطرح می کند: نخست اینکه رشد علوم انسانی به طور طبیعی نسبت به رشد علوم پایه سخت تر است و زمان بیشتری می برد. دیگر اینکه ما مرجعیت علمی را در این عرصه از دست داده ایم. در واقع اشتغال به تکثیر علوم انسانی موجود در کشور نشانه تسلیم به مرجعیت علمی دیگران است؛ در حالی که باید این دغدغه را داشته باشیم که بر اساس شناخت شناسی جلو برویم و مایه های اصلی علوم انسانی را در قالب علوم انسانی قرآن بنیان برای خود تعریف کنیم.

در علوم انسانی سرفصل ها اسلامی شده است اما پیش از آن باید انسان شناسی الهی و حتی شناخت شناسی دینی تحقق و تدریس شود. طراحی سازوکارهای علوم انسانی بومی کلید برون رفت از وضعیت آسیب زده کنونی است که مبتنی بر انسان شناسی الهی خواهد بود. مثلا میان روان شناسی که در کتاب ها نوشته اند با انسان شناسی الهی یک حلقه واسطه باید وجود داشته باشد. روانشناسی ما رنگ ترجمه به خود می گیرد و هر روز تکثیر علمی می شودو مبتنی و ناظر به فرهنگ و جامعه ما نیست.

باید در قالب عنوان فلسفه علوم انسانی تئوری هایی طراحی کنیم که تئوری غربی را کنار بزند. تحقیق و تولید علم در این حوزه بر عهده گروه هایی است که مبانی دینی را خوب می دانند و در رشته علمی مربوط هم متخصص اند.

مهم ترین وجه گفتمان سازی تولید علم مطالبه عمومی آن به مثابه امری گریزناپذیر برای پیشرفت کشور است. با این همه نگاهی به کارنامه این نهضت در این یک دهه برخی آسیب ها و کاستی ها را نشان می دهد که اهتمام به رفع آنها می تواند آثار و ثمرات بیشتری را نمایان کند. از این رو دقت در نقدها و نظرهای کارشناسان علوم انسانی نشان می دهد که نوعی اجماع نظر درباره ضرورت پرداختن به این حوزه در حرکت علمی کشور وجود دارد.

اگرچه نقدهایی به بنیادهای نظری و مفهومی علوم انسانی در اندیشه غربی وارد است و هشدارهایی به تکثیر بی رویه و غیرانتقادی آن در نظام آموزش عالی ایران مطرح می شود اما آنچه در نهایت می تواند راهگشای مسیر پیشرفت در این قلمرو باشد در پیش گرفتن رویکردی ایجابی است؛ یعنی تولید مستمر نظریه هایی محکم که بر مبنای نظام مفاهیم اسلامی مندرج در قرآن و ناظر به مسائل جامعه ایران بتواند جایگاه درخور خویش را بیابد.*

*: برگرفته از کتاب مجموعه مقالات همایش علوم انسانی قرآن بنیان، مقاله روش شناسی پژوهش های علوم انسانی قرآن بنیان، نوشته علی اصغر جعفری ولنی، نشر انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، سال ۱۳۹۶

انتهای پیام/

کد خبر : 69934
تاريخ ثبت خبر : 29 خرداد 1397
ساعت بارگزاری خبر : 13:03
برچسب‌ها:, ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)