| امروز جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

یادداشتی از محسن الویری؛


امام کاظم(ع) و مدیریت تعارض میان فردی

مبنا قرار گرفتن رهنمودهای امام کاظم(ع) در روابط اجتماعی از بروز بسياری از تعارضهای بين­ فردی جلوگيری می­ کند

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، همایش سیره و زمانه حضرت امام موسی کاظم(ع) در سال ۱۳۹۲ش. به کوشش انجمن تاریخ‌پژوهان حوزه علمیه قم و همکاری تعدادی قابل توجه از مراکز علمی کشور برگزار شد. در جلد اول از مجموعه مقالات دو جلدی این همایش، مقاله‌ای با عنوان امام کاظم علیه السلام و مدیریت تعارض به قلم حجت الاسلام والمسلمین دکتر محسن الویری دانشیار دانشگاه باقرالعلوم(عد (ر صفحات ۵۵۷ تا ۵۸۰ به چاپ رسیده است.

در ادامه خلاصه ای از این مقاله ارائه می شود:

چکیده

تعارض های بین ­فردی در روابط اجتماعی انسانها که اغلب برآمده از تضاد منافع است، یکی از مسائل مورد علاقه و اهتمام پاره­ای از شاخه ­های علوم انسانی را در چند دهه اخیر تشکیل می ­دهد. در این علوم از چیستی و انواع تعارض ها، چگونگی پیدایش آنها و به ویژه سازوکار مدیریت آن سخن گفته می­ شود. تعارض که انواع گوناگونی دارد حسب شرایط با یکی از روشهای پنج­ گانه رقابت، همکاری، اجتناب، نرمش و مصالحه مدیریت می­ شود تا یک رابطه دارای تعارض و اختلاف به رابطه­ ای فاقد تعارض و اختلاف انتقال یابد.

مروری بر سخنان امام کاظم(ع) در یک متن برگزیده، خواننده را به این برداشت می­ رساند که امام در تعارضهای افقی غیرکاربردی به ویژه تعارضهای احساسی و عاطفی به جای به کارگیری یکی از روشهای پنج­ گانه مدیریت تعارض، از روش پیشگیری بهره می ­برند.

در این روش یک کنش­گر ارتباطی بر اساس باورهای دینی خود، به گونه ای رفتار می­ کند که خود تعارض ­زا نباشد و زمینه تعارض­ احتمالی از طرف مقابل را هم بزداید. این نوشتار ضمن بررسی فشرده این موضوع با این نتیجه ­گیری به پایان رسیده است که مبنا قرار گرفتن رهنمودهای امام کاظم(ع) در روابط اجتماعی از بروز بسیاری از تعارضهای بین­ فردی جلوگیری می­ کند.

مقدمه و بیان مسأله

شاید بتوان ویژگی اصلی سیره ­نگاری سنتی برای ائمه معصوم(ع) را نگاه خرد به زندگی آنها دانست که در قالب کنار هم نهادن گزارشهایی از ابعاد مختلف زندگی آنها تجلی می ­یافت. در سه دهه اخیر و متأثر از زمینه ­ها و نگاه­ های برآمده از انقلاب اسلامی در ایران، گرایش به کلان­ نگری و ارائه تحلیلهای کلی از زندگی ائمه(ع) پیدا شد و به صورت نسبی گسترش هم یافت. هر یک از این دو رویکرد جنبه ­هایی مثبت و منفی دارند و سزا نیست یکی از این رویکردها به نفع دیگری به صورت کامل کنار گذاشته شود، چه، می­ توان از جنبه ­های مثبت هر دو رویکرد در جای مناسب خود بهره برد. سخن درباره مزیتها و ابعاد مثبت و منفی این رویکردها را باید به مجالی دیگر وانهاد، ولی به نظر می­رسد غوط ه­ور شدن در کلان­ نگری­های معاصر، مانع فهم بایسته بخشهایی سیره معصومان شده است و اکنون جای آن است که موج جدیدی از خرد­نگری در سیره­ نگاری شکل گیرد که البته متمایز از خردنگری سنتی و در پرتو کلان ­نگری­ها و نظریه­ های شاخه­های مختلف علوم اجتماعی جدید، زوایایی نو از زندگی معصومان علیهم السلام را بکاود.

شاید یکی از روشهای مناسب برای تحقق این هدف و بازخوانی سیره نظری و عملی ائمه معصوم(ع)، این باشد که از منظر پرسشهای جدید و نویافته­های حوزه های مختلف علوم انسانی، سخنان و رفتارهای معصومان علیهم السلام مورد مطالعه قرار گیرد تا نتیجه آن به صورت مستقیم در زندگی امروز ما به کار آید. این نوشتار به عنوان گامی ابتدایی در این زمینه، یکی از موضوعات جدید علوم اجتماعی یعنی مدیریت تعارض میان فردی را در سخنان امام کاظم مورد بررسی قرار داده است.

امام کاظم(ع) در یک نگاه

امام موسی بن جعفر ملقب به کاظم علیه السلام در هفتم صفر ۱۲۸ق. (۸ نوامبر ۷۴۵م.) در ابواء یا در مدینه متولد شد و در ۶ یا ۲۴ یا ۲۵ رجب سال ۱۸۳ق. و یا سال ۱۸۱ و یا ۱۸۴ و یا ۱۸۶ و یا ۱۸۸ق. در عهد خلافت هارون الرشید در زندان شهر بغداد به شهادت رسید. آغاز امامت ایشان به سال ۱۴۸ق. و به دنبال رحلت پدر گرامی­شان امام جعفر صادق(ع) بود. ایام امامت امام کاظم  با خلافت چهار خلیفه عباسی یعنی منصور، مهدی، هادی و هارون الرشید همزمان بود و از قیام فخ به عنوان مهمترین رخداد مربوط به شیعیان در عصر امامت آن حضرت می ­توان نام برد.

چیستی تعارض

مراد از تعارض یا تخاصم یا تنازع و منازعه تنها نزاع و زد و خورد یا جنگ نیست، تعارض هر گونه عدم توافق و نگاه انتقادی به طرف مقابل را شامل می شود. تذکر این نکته ضروری است که این واژگان از سوی مترجمان و نویسندگان مختلف فارسی زیان در برابر واژه Conflict انگلیسی به کار رفته است و بنابراین واکاوی خود این واژگان و برشمردن هم پوشانی­ ها و ناهم پوشانی­ های دلالتهای زبانی آنها سودی ندارد. انتخاب واژه تعارض از بین این واژگان در این نوشتار، به دلیل کاربرد بیشتر آن است. به هر حال، تعارض وضعیتی اجتماعی است که در آن دو یا چند نفر در باره موضوعهای اساسی مربوط به یک فرد یا نهاد اجتماعی یا با هم توافق ندارند یا نسبت به یکدیگر قدری خصومت احساسی نشان می ­دهند.

به عبارتی دیگر تعارض فراگردی است که در آن یک طرف (فرد یا گروه) درمی­یابد که منافع فردی یا خانوادگی یا گروهیش با مخالفت یا واکنش منفی طرف دیگر مواجه شده است. بر این اساس و به عنوان مثال تعارض میان مسلمانان و غیرمسلمانان عبارت از وضعیتی است که در آن هر یک از طرفین احساس کنند که منافع دینی آنها از سوی طرف مقابل نادیده انگاشته شده و یا در معرض تهدید قرار گرفته است و لذا به مقابله با این تهدید برخیزند. هر گاه دو فرد از انسانها هم در وضعیتی قرار گیرند که هر یک از طرفین احساس کنند بخشی از منافع دینی، اقتصادی، اجتماعی یا خانوادگی آنها از سوی طرف دیگر در معرض تهدید قرار گرفته است و بخواهند به گونه­ای این تهدید را از بین ببرند بین این دو فرد تعارض رخ داده است.

از مباحث مقدماتی که گذشت به این جمع­بندی می­توان رسید که اولین و ساده­ترین مرحله تعارض، اختلاف و تفاوت دو فرد و یا دو گروه اجتماعی نسبت به دیگری است و همین تفاوت قایل شدن بین خود و دیگری نقطه آغازینی برای برخورده است، اگر این احساس تفاوت با احساس به خطر افتادن منافع همراه شود، زمینه ­ساز تنش و سردی روابط و در واپسین مراحل جنگ و برخوردهای شدید خواهد شد. پس ساده­ ترین نوع تعارض، اختلاف میان خود و غیرخود است و اگر مدیریت اجتماعی هوشمندی وجود داشته باشد، می­ توان گفت بهترین مرحله مواجهه با تعارض نیز همان مرحله نخست است؛ یعنی مرحله ­ای که اگر خوب مدیریت شود، مانع ورود به مراحل بالاتر می­شود و از بروز سطوح بالاتر تعارض در همان گام های اولیه جلوگیری می­ کند. با توجه به این که ریشه تعارض ­های اجتماعی نیژ به تعارض های فردی بر می­ گردد، بنابراین پیشگیری از تعارض ­های فردی حتی می ­تواند منجر به جلوگیری از تعارضها و پدیده مخرب اجتماعی هم شود.

دیدگاه امام هفتم(ع(

روشن است که امام هفتم به صورت مستقیم به این موضوع نپرداخته­اند، ولی می­توان از دلالت پاره­ای از سخنان آن حضرت که مربوط به روابط اجتماعی است به سوی کشف دیدگاه ایشان گام برداشت. مروری بر سخنان امام کاظم نشان­گر آن است که امام نیز بر مواجهه با تعارضات در مرحله نخست و پیش از گسترش آن و ورود به سطوح بالاتر تأکید دارند. احادیث نقل شده از امام در یک منبع برگزیده تأیید کننده این برداشت است.

منبع انتخاب شده برای واکاوی سخنان امام هفتم علیه السلام در این نوشتار، کتاب تحف العقول عن آل­الرسول صلی الله علیه و آله و سلم نوشته ابن­شعبه حرانی (۳۳۶ق.) است که به دلیل قدمت و اعتبار و نیز اختصار کتاب در مقایسه با دیگر منابعی که امکان گزینش داشت برگزیده شده است. روایات برگزیده ترجمه نشده است ولی کوشیده شده عنوان محورهای زیر ترجمه دقیق قسمت ذی­ ربط در روایت باشد. ذیل هر محور توضیح کوتاهی هم برای نشان دادن رابطه حدیث با موضوع مورد بحث ما ارائه شده است.

در امان بودن از شر انسان به عنوان نشانه کمال عقل ـ وَ مَا تَمَّ عَقْلُ امْرِئٍ حَتَّى یَکُونَ فِیهِ خِصَالٌ شَتَّى الْکُفْرُ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونَانِ‏ ـ از منظر مدیریت تعارض کسی که بکوشد به نشانه کمال عقل خود به کسی شر نرساند، منشأ تعارض نخواهد شد و زمینه تعارض را پیش از شکل گرفتن از بین خواهد برد.

امید داشتن به خیر انسان به عنوان نشانه کمال عقل ـ وَ مَا تَمَّ عَقْلُ امْرِئٍ حَتَّى یَکُونَ فِیهِ خِصَالٌ شَتَّى … وَ الرُّشْدُ وَ الْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولَانِ‏ ـ در این بند نیز امام یکی از نشانه ­های عقل را امیدوار ساختن انسانها به خیر خود شمرده ­اند. روشن است کسی که از او امید خیر برود، از تعارض که از نمونه ­های بدی است دوری می­ جوید.

بزرگ انگاشتن خوبی­ های دیگران و کم انگاشتن خوبی­ های خود ـ یَسْتَکْثِرُ قَلِیلَ الْمَعْرُوفِ مِنْ غَیْرِهِ وَ یَسْتَقِلُّ کَثِیرَ الْمَعْرُوفِ مِنْ نَفْسِهِ . بی­تردید کسی که خوبی­ های دیگران را بزرگ بشمرد و خوبی­ های خود را کوچک، از تعارض های متعارف که اغلب ریشه در خودبزرگ­ بینی دارد، دوری می­ جوید.

خود را بدترین مردم شمردن ـ وَ یَرَى النَّاسَ کُلَّهُمْ خَیْراً مِنْهُ وَ أَنَّهُ شَرُّهُمْ فِی نَفْسِهِ وَ هُوَ تَمَامُ الْأَمْرِ. امام این ویژگی را بنیادی­ ترین ویژگی و بالاترین نشانه کمال عقل شمرده ­اند. کسی که در مقام مقایسه با دیگران و حتی در مقایسه با غیرمسلمانان ـ آن گونه که از واژه ناس به معنای مردم برداشت می­ شود ـ خود را در رده­ای پایین­ تر ببیند تعارض ­آفرین نخواهد بود و با برتری دادن به دیگران زمینه تعارض را از بین می ­برد.

 چشم ­­پوشی از ستم دیگران و مهرورزی نسبت به کسانی که حقی را از انسان بازداشته ­اند ـ وَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یُوصِی أَصْحَابَهُ یَقُولُ أُوصِیکُمْ … أَنْ تَصِلُوا مَنْ قَطَعَکُمْ وَ تَعْفُوا عَمَّنْ ظَلَمَکُمْ وَ تَعْطِفُوا عَلَى مَنْ حَرَمَکُم‏ ـ این رهنمود امیرالمؤمنین علی(ع) که امام هفتم(ع) آن را نقل کرده است اگر مبنای عمل قرار گیرد به خوبی می­ تواند مانع گسترش تعارض شود و حتی اگر زمینه تعارض هم پدید آمده باشد مثل وقتی که کسی به انسان ستم کند و یا او را از حقی بازدارد آن را از میان بردارد.

بازداشتن خشم خویش نسبت به مردمان ـ وَ مَنْ کَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النَّاسِ کَفَّ اللَّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یَوْمَ الْقِیَامَه ـ بخشی قابل توجه از تعارضهای بین فردی برآمده از خشم است  و تأثیر خویشتن­داری و ممانعت از بروز خشم در جلوگیری از این گونه تعارض ها بر کسی پوشیده نیست.

آرامش­ بیشتر به همراه داشتن عدم ارتکاب بدی در مقایسه با ارتکاب بدی هر چند با پشیمانی و بازگشت همراه باشد ـ مَنْ لَمْ یَعْمَلِ الْخَطِیئَهَ أَرْوَحُ هَمّاً مِمَّنْ عَمِلَ الْخَطِیئَه َ إِنْ أَخْلَصَ التَّوْبَهَ وَ أَنَاب. این رهنمود امام علیه السلام هم انسان را تشویق می­ کند که بیش از آن که به فکر بازگشت از رفتارهای بد باشد به این فکر باشد که مرتکب کار ناپسند نشود. روشن است که چنین روحیه ­ای در انسان تا چه اندازه در کاستن زمینه­ های تعارض مؤثر است.

ارزشمند بودن مهرورزی نسبت به یکدیگر و اصلاح بین الناس ـ یَا هِشَامُ مَکْتُوبٌ فِی الْإِنْجِیلِ طُوبَى لِلْمُتَرَاحِمِینَ أُولَئِکَ هُمُ الْمَرْحُومُونَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ طُوبَى لِلْمُصْلِحِینَ بَیْنَ النَّاسِ أُولَئِکَ هُمُ الْمُقَرَّبُونَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ ، متراحمان کسانی هستند که نسبت به هم مهرورزند و مصلحان بین مردم کسانی هستند که برای برطرف کردن اختلاف بین آنها کوشش می ­کنند. امام هفتم جایگاهی بلند برای آنان اعلام می­کند و بی شک این دسته از مردم به دنبال تعارض ­آفرینی نیستند و زمینه تعارض را پیش از پیدایش از بین می ­برند.

پرهیز از منازعه با عالم و طرد نکردن جاهل و کوشش برای آموزش دادن به او ـ یَا هِشَامُ تَعَلَّمْ مِنَ الْعِلْمِ مَا جَهِلْتَ وَ عَلِّمِ الْجَاهِلَ مِمَّا عُلِّمْتَ عَظِّمِ الْعَالِمَ لِعِلْمِهِ وَ دَعْ مُنَازَعَتَهُ وَ صَغِّرِ الْجَاهِلَ لِجَهْلِهِ وَ لَا تَطْرُدْهُ وَ لَکِنْ قَرِّبْهُ وَ عَلِّمْه ـ‏ آنان که به این رهنمود امام عمل کنند و به جای درافتادن ناصواب با دانایان، آنان را بزرگ بدارند و به جای برخورد سلبی با جاهلان و نادانان، آنان را به خود نزدیک کنند بی­ شک به کاهش زمینه ­های تعارض مدد رسانده ­اند.

بدترین مردمان بودن کسانی که به دلیل بدزبانی، همنشینی با آنها ناپسند شمرده می­شود ـ وَ إِنَّ شَرَّ عِبَادِ اللَّهِ مَنْ تُکْرَهُ مُجَالَسَتُهُ لِفُحْشِهِ وَ هَلْ یَکُبُّ النَّاسَ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ فِی النَّارِ إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِم‏ ـ امام بدترین مردمان را کسانی می­داند که به دلیل بدزبانی، دیگران از همنشینی با آنها ناخشنودند. این گروه از مردمان اگر بخواهند از جرگه بدترین ­ها بیرون آیند، لاجرم باید بدزبانی را کنار بگذارند و این یعنی کمک به کاستن زمینه­ های تعارض بین فردی.

خوش یمن بودن نرم ­خویی ـ یَا هِشَامُ عَلَیْکَ بِالرِّفْقِ فَإِنَّ الرِّفْقَ یُمْن‏ ـ نرم­خویی و مدارا با مردم نیز در این بند از سخنان امام علیه السلام مورد تأکید قرار گرفته است و امام آن را با ویژگی مبارک بودن و یمن ستوده­ است. شاید نیاز به توضیح نداشته باشد که کسی که از چنین روحیه ­ای برخوردار است در صحنه روابط اجتماعی و بین فردی نسبت به کاستی­ های رفتاری طرف مقابل خود تحمل بیشتری خواهد داشت و این امر یعنی از بین بردن زمینه تعارض.

پرهیز از خود بزرگ­بینی ـ یَا هِشَامُ إِیَّاکَ وَ الْکِبْرَ فَإِنَّهُ لَا یَدْخُلُ الْجَنَّهَ مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّهٍ مِنْ کِبْرٍ الْکِبْرُ رِدَاءُ اللَّهِ فَمَنْ نَازَعَهُ رِدَاءَهُ أَکَبَّهُ اللَّهُ فِی النَّارِ عَلَى وَجْهِه‏ ـ امام علیه السلام در این سخن خود خطاب به هشام، وی را به صراحت از خودبزرگ ­بینی بازداشته است و وجود اندکی از کبر در دل انسان را مانع رسیدن انسان به بهشت شمرده است. استدلال امام علیه السلام در این زمینه بسیار قابل توجه است. امام علیه السلام خودبزرگ بینی را بسان جامه­ ای تنها ویژه خداوند متعال می­ داند و به صراحت بیان می ­دارد که هر با خداوند بر سر این رداء منازعه کند خداوند او را به چهره به آتش خواهد افکند. اولین پیامد اجتماعی دوری جستن از خودبزرگ­ بینی خود را برتر از دیگران نشمردن است و این ویژگی در یک جامعه دینی و حتی جامعه غیردینی یکی از مهمترین عوامل از بین رفتن زمینه ­های تعارض به شمار می­ رود.

ضدیت با خداوند داشتن تکبر بر دوستان و ستم کردن به آنها ـ وَ مَنْ تَکَبَّرَ عَلَى إِخْوَانِهِ وَ اسْتَطَالَ عَلَیْهِمْ فَقَدْ ضَادَّ اللَّهَ‏ ـ انسانی که متأثر از این رهنمود امام تکبر نسبت به برادران دینی خود و ستم ورزیدن نسبت به آنها را به منزله ضدیت با خداوند بشمرد، خواهد کوشید دست از این ویژگی­های ناپسند اخلاقی بردارد و این امر به نوبه خود زمینه بسیاری از تعارضات را از بین خواهد برد.

مهربان بودن با مردم به مثابه نیمی از عقل ـ وَ التَّوَدُّدُ إِلَى النَّاسِ نِصْفُ الْعَقْل‏ ـ امام در این عبارت نغز خود، مهربان بودن با مردم را نیمی از خرد آدمی شمرده است. مهربانی با مردم یعنی احساس مسؤولیت نسبت به آنها، یعنی کوشیدن برای خیر رساندن به آنها و بد نخواستن برای آنها و چنین روحیه ­ای در مواردی که زمینه ­ساز تعارض بین انسان هاست، مانع پیدایش تعارض می ­شود. شایسته توجه است که امام در این سخن خود از واژه ناس استفاده کرده است، یعنی امام تنها حسن رفتار با شیعیان و یا حتی مسلمانان را معیار قرار نداده­، بلکه همه مردم از هر نژاد و دین و سرزمین و گرایش را مد نظر قرار داده ­است.

ستمکارتر بودن شروع کننده دشنام دادن به یکدیگر ـ وَ رَأَى رَجُلَیْنِ یَتَسَابَّانِ فَقَالَ ع الْبَادِئُ أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صَاحِبِهِ عَلَیْهِ مَا لَمْ یَعْتَدِ الْمَظْلُومُ ـ از نظر امام وقتی بین دو نفر تعارض رخ می­دهد و این دو نفر وارد مرحله دشنام­ دهی به یکدیگر می ­شوند، آن کس که آغازکننده دشنام است ستمکارتر شمرده می ­شود، زیرا هم سنگینی رفتار زشت خود و هم سنگینی رفتار طرف مقابل که به عنوان واکنش به رفتار او به دشنام ­دهی روی آورده است بر دوش اوست. کسی که این رهنمود امام را نصب ­العین خود قرار دهد، بر فرض پیدایش تعارض مانع گسترش آن و ورود به مراحل جدی­ تر و سخت ­تر یعنی مرحله خشونت زبانی خواهد شد.

اجر داشتن اهل بخشایش و اصلاح در روز جزا ـ وَ قَالَ ع‏ یُنَادِی مُنَادٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَلَا مَنْ کَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ أَجْرٌ فَلْیَقُمْ فَلَا یَقُومُ إِلَّا مَنْ‏ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّه‏ ـ از مضمون کلی این روایت این گونه بر می­ آید که در روز قیامت وقتی همه اجرها داده شد یعنی همه افراد بابت کارهای نیک خود اجر گرفتند، بعد از آن ندا داده می­ شود که اگر کسی اجری طلب دارد برخیزد و اعلام کند. امام در ادامه این روایت می فرمایند: "کسی برنخواهد خاست جز کسانی که عفو کرده ­اند و اصلاح اجتماعی انجام داده­اند و پاداش اینان برعهده خداست". چنین دیدگاهی درباره اهمیت عفو و اصلاح اجتماعی، انسان را به تقویت این خصلتها در وجود خود تشویق می­ کند که کمترین پیامد آن در جامعه، کاهش و یا از بین بردن زمینه ­های تعارض است.

از مجموع رهنمودهای ۱۶ گانه ­ای که ذکر شد می­توان به این جمع ­بندی رسید که دست کم به استناد پاره ­ای از سخنان باقی مانده از امام هفتم علیه السلام، آن امام بزرگوار در فرایند مدیریت تعارض بر آن بودند تا از طریق از بین بردن زمینه تعارض موجب کاهش هزینه­ های فراوان ناشی از تعارض در زندگی اجتماعی شوند. اگر در روابط اجتماعی، نگاهی که امام دارند مبنا قرار گیرد، ریشه بسیاری از تعارضات عاطفی و رفتاری خشکانده خواهد شد. مبنا قرار دادن آموزه­ها و توصیه­ های امام یعنی جلوگیری از تشدید تعارض و مدیریت آن در نخستین مرحله که آسان­ ترین مرحله مدیریت تعارض هم به شمار می­ رود.

جمع­ بندی و نتیجه­ گیری

تعارض بین فردی برآمده از تضاد منافع در زندگی اجتماعی انسانها امری گریزناپذیر است. تعارض به هر اندازه پیچیده­ تر و پیشرفته ­تر باشد هزینه­ های بیشتری بر جامعه تحمیل می­ کند و حتی اگر گره ­های ناشی از آن باز شود، گاه زخم هایی التیام­ ناپذیر و همیشگی بر پیکر اجتماع باقی می­گذارد. مروری بر سخنان امام هفتم در کتاب تحف العقول، نشان داد که امام در روابط بین­ فردی به ویژه در روابطی که زمینه ­ساز نوعی تعارضهای غیرکاربردی زیان بار است به دنبال شرایطی است که در آن زمینه بسیاری از تعارض های عاطفی و رفتاری از بین خواهد رفت، هر چند امکان دارد تعارض های بنیادی به ویژه در حیطه مسائل اندیشه ­ای و شناختی به قوت خود باقی بماند.

به استناد این سخنان می ­توان گفت که امام به ویژه در سطح تعارضهای افقی، پیشگیری از تعارض را مقدم بر مدیریت تعارض مد نظر دارند و عمل به آموزه ­های ارائه شده از سوی ایشان عملا راه را بر پیدایش بسیاری از تعارض ها خواهد بست. اگر این روش برداشت شده از سخنان امام هفتم با روشهای پنج گانه مدیریت تعارض یعنی روش رقابت، همکاری مبتنی بر اعتماد، اجتناب، نرمش و مصالحه سنجیده شود، هر چند در نگاه اول با روش نرمش و سازش سازگاری بیشتری دارد ولی می ­توان گفت به دو دلیل از آن متفاوت است:

دلیل اول به سرشت روش امام هفتم  برمی گردد که در حقیقت مربوط به مرحله پیشگیری است نه استقرار تعارض، در حالی که روش نرمش و سازش یکی از روشهای مرحله استقرار تعارض است و از این نظر جوهره آن با روشهای پیشگیری تفاوت دارد و دلیل دوم هم به خاستگاه اندیشه­ ای روش امام هفتم پیوند می­ خورد که هر چند در هر دو روش، یکی از طرفین تأمین خواسته های طرف دیگر تعارض را بر تأمین خواسته­های خود مقدم می ­دارد ولی در روش امام بر خلاف روش نرمش به دلیل پشتوانه اعتقادی آن، پایایی و دوام وجود دارد و سست و سطحی و شکننده نیست. در نگاه امام هفتم چنین نگاهی به روابط اجتماعی سعادت جاودانه انسان را به همراه دارد و به همین دلیل از ثباتی برخوردار است که به آسانی رنگ تزلزل به خود نمی ­بیند.

در این چارچوب ملقب شدن امام هفتم  به کاظم یعنی فروبرنده خشم هم قابل توجه است. قاضی نورالله شوشتری (۱۰۱۹ق.) در این باره چنین نوشته است: و لفرط حلمه و تجاوزه عن المعتدین علیه دعی کاظما، کان یجازی المسیء بإحسانه الیه و یقابل الجانی بعفوه عنه یعنی افزون بر سخنان آن حضرت، رفتار و سیره گزارش شده از آن حضرت هم همسو با یافته­ های این نوشتار است. بر اساس گزارشی که ابوالفرج اصفهانی (۳۵۶ق.) در مقاتل الطالبیین نقل کرده است که هر گاه به امام هفتم علیه خبر می­ رسید که کسی سخنی ناروا در حق امام گفته است، امام کیسه زری حاوی دویست تا سیصد دینار برای او می­ فرستاد و کیسه ­های زر امام زبان زد بود و بر اساس گزارشی دیگر امام نسبت به کسی که رفتارهایی ناصواب داشت، برخلاف تمایل اطرافیان خود به دیدنش رفتند و با مزاح و هدیه نظر او را به خود برگرداندند به گونه ­ای که این فرد از آن پس هر گاه امام را می­ دید به احترام امام از جای برمی ­خاست و سلام می­ کرد. گزارشهایی از این دست را در نوشته­ های مسعودی، ابن ­جوزی، خطیب­ بغدادی، ابن­ خلکان، سبط ابن­ جوزی و دیگران می ­توان یافت.

جامعه ما امروزه چه در سطح محلی و چه در سطح ملی دچار بحران بی ­اخلاقی و صحنه کشاکش اختلاف ها و تعارض هاست. مواجهه با تعارضات و معالجه آنها نیازمند دانش و اراده است. ترویج فرهنگ کاظمی برای آنان که سودای بهتر و والاتر زیستن دارند در درجه اول فربه اندیشه در زمینه آفات و آسیبهای تعارض و برکات دوری از تعارض می­ آورد و در گام بعد انگیزه­ای استوارتر برای کاستن تعارض­ها و از میان برداشتن زمینه­ های آن.

علاقه مندان برای مشاهده اصل مقاله اینجا کلیک کنند!

انتهای پیام/

کد خبر : 65731
تاريخ ثبت خبر : 23 فروردین 1397
ساعت بارگزاری خبر : 11:40
برچسب‌ها:, ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)