| امروز چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

یادداشت؛


اقتضائات مطالعات تمدن‌پژوهی/ روش تحلیل مولفه‌های مفهومی تمدن

وقتی درصدد ترکیب و تلفیق موضوع ارزش با مطالعات تمدن پژوهی هستیم، بایستی مسألۀ تحقیق را به نحوی دقیق شکل داد تا مشخص شود آیا پژوهش در ذیل مطالعات تمدن پژوهی قرار دارد یا در زاویۀ مطالعات ارزش شناسی و فلسفۀ ارزشی؟؛ تا در انتخاب روش تحقیق، دچار تناقض و پَرِش روشی نشویم

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید حسین حسینی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در یادداشتی با عنوان اقتضائات مطالعات تمدن پژوهی نوشت:

در اسفندماه ۱۳۹۶ در جلسه دفاع دکتری با عنوان بنیانهای ارزشی تمدن اسلامی و نسبت آن با تمدن نوین اسلامی به عنوان داور  شرکت داشتم. نویسندۀ تحقیق در چندین جای کار خود از مقالۀ روش تحلیل مولفه های مفهومی تمدن و مقالۀ مرحوم ابوی با عنوان مفهوم فلسفی ارزش و ارزش شناسی در مجلۀ نامۀ فرهنگ استفاده کرده بود.

در جلسه نکاتی را یادآوری شدم:

  1. هر تحقیقی در مورد تمدن اسلامی و تمدن نوین اسلامی، بایستی از جهت مفهومی مرزهای این دو واژه را بصورت شفاف روشن سازد.
  2. در خصوص تعریف مفهوم تمدن، استفاده از مدل نقطه اشتراک گیری مناسب نیست. دربارۀ این مدل و کاستیهای آن در مقالۀ تحلیل مفهوم دین در نشریۀ علمی پژوهشی جستارهای فلسفه دین، آورده ام؛ هنگامی که مفاد تعاریف مختلف، با یکدیگر در تضاد و گاه تناقض اند، نمی توان برای ارائۀ یک تعریف، به اشتراکات تعاریف غیرقابل جمع با هم اقدام کرد چرا که مولفه های این چنین تعاریفی، با یکدیگر یکسان و همراه نیستند که بتوان آنها را به سادگی کنار هم قرار داد.
  3. وقتی سخن از بنیانهای ارزشی است، بایستی دقیقاً مشخص کرد مفهوم ارزش در برابر چیست؟، از این گذشته، اطلاق بنیانهای ارزشی به اصولی مانند توحید و ایمان و تقوا نارساست چرا که این موارد از اصول کلی و بنیانهای اسلامی محسوب میشوند به نحوی که همۀ بنیانها را دربرمیگیرند.
  4. در مباحث این چنینی که درصدد ترکیب و تلفیق موضوع ارزش با مطالعات تمدن پژوهی هستیم، بایستی مسألۀ تحقیق را به نحوی دقیق شکل داد تا مشخص شود آیا پژوهش در ذیل مطالعات تمدن پژوهی قرار دارد یا در زاویۀ مطالعات ارزش شناسی و فلسفۀ ارزشی؟؛ تا در انتخاب روش تحقیق، دچار تناقض و پَرِش روشی نشویم.
  5. وقتی سخن از "نسبت" بنیانهای ارزشی تمدن اسلامی با تمدن نوین اسلامی داریم، باید به نسبت سنجی طرفین نسبت و تحلیل نوع و چگونگی نسبت پرداخت و از این رو در چنین مطالعاتی، بحثهای مفهومی، مقدمه ای برای تحلیل نسبت قرار میگیرند و به تنهایی اصالت ندارند.
  6.  تأکید این تحقیق بر نکته ای که درخصوص دسته بندی نظریه های تمدن پژوهی در مقالۀ مولفه های مفهومی تمدن آورده ام، مهم بود و آن اینکه، تعاریف تمدن را می توان به چهار دسته تقسیم کرد:

اول، تعاریف انسان محور

دوم، تعاریف فرهنگ محور

سوم، تعاریف جامعه  محور

و چهارم، تعاریف تاریخ محور.

این دسته بندی نشان میدهد که چهار مولفۀ مفهومی: انسان، جامعه، فرهنگ، و تاریخ در اکثر تعاریف تمدن نقش دارند اما مفهوم تمدن با هیچیک از این مفاهیم برابری ندارد.

  1. درباره تعاریف منقول از مفهوم تمدن، در کارهای پژوهشی، باید توجه کنیم از آنجا که دامنۀ اظهار نظر در این خصوص بسیار وسیع است، تعاریفی را در دایرۀ کار پژوهشی قرار دهیم و نقل کنیم که یا متعلق به شخصیتهای علمی تمدن پژوه باشد و یا تعریف منقول حاوی نکته یا توجه جدیدی به مسأله باشد که دیگران به آن نپرداختند و لذا تعاریف تکراری کهفاقد نوآوری و کارآمدی لازم هستند، در گردونۀ کار علمی قرار نمیگیرند.
  2. بین دو بحث نظریه های تمدنی و تعاریف تمدن باید فرق گذاشت.
  3. استناد هر مطلبی به اسلام، یا باید بر اساس اجتهاد گوینده باشد یا مستند به قول یک اسلام شناس معتبر.

روش تحلیل مولفه‌های مفهومی تمدن

ویژگی میان رشته‌ای بودن مطالعات «تمدن پژوهی»، دایره نگاه به مسایل این حوزه را از حصر در یک یا چند دسته تخصصی خاص بیرون کرده و در گستره وسیع‌تری قرار می‌دهد. این چالش به ویژه در تحلیل اصلِ مفهوم تمدن بیش از هر جای دیگر خود را نمایان می‌سازد. چرا که با واژه‌ای چند ضلعی روبرو هستیم که مفاهیم هم‌عرض دیگری را نیز در جَنب خود قرار می‌دهد؛ یعنی مقوله‌های انسان، فرهنگ، جامعه، تاریخ و دین، واژگان هم‌خانواده مفهوم تمدن به حساب آمده و حل گره فهم کرانه‌های ناپیدای این معنا، در گرو فهم پیکره این خانواده است؛ از سویی پیراستن حوزه مفهومی هر واژه و از سوی دیگر در هم تنیدن نظام‌واره آنها با یکدیگر تا نسبت تأثیر هرکدام بر دیگری آشکار شده و در نهایت به تعریف نظام‌مندی دست یابیم.

در مقدمه، پس از اشاره به هدف مقاله در تعیین مؤلفه‌های مفهومی تمدن (به جای تعریف آن) به فروض سه‌گانه «عدم تحقق تمدن اسلامی در دنیای معاصر» و «ضرورت ایجاد تمدن نوین اسلامی» و نیز «امکان وقوعی تحقق تمدن نوین اسلامی» اشاره می‌شود و سپس در گام نخست و به جهت تحلیل روشمند مسأله، از مدل «مجموعه‌نگر» یاد می‌کنیم که مهم‌ترین ویژگی آن، نگاه به مفاهیم هم‌تراز به صورت سیستمی است و آنگاه با تحلیل نسبت مفهوم تمدن با چهار واژه دیگر، به ارائه برداشتی جدید از تمدن دست خواهیم یافت.

بیان امتیازات و مراحل پنج‌گانه مدل تحلیل، بخش دیگر مقاله را تشکیل می‌دهد و بر این پایه و با نظر به کاربرد واژه تمدن غربی در دنیای کنونی، نشان داده می‌شود که مدل مطرح با تحلیل مؤلفه‌های مورد نظر، علاوه بر رعایت اصل سازگاری درون منطقی، توان تحلیل وضعیت موجود تمدن غالب را نیز داراست و به همین سبب سخن از نمود یک تحلیل جامع می‌رود.

در نهایت بر اساس مفهوم به دست آمده و با القاء خصوصیت از معنای تمدن غربی، سعی در رونمایی مؤلفه‌های مفهومی تمدن خواهد داشت. بدین‌سان از مؤلفه‌های هشت‌گانه سخن به میان می‌آید: سیطره فراملی، اراده جمعی و انسانی، عنصر سرزمین و مَهد، عدم انحصار به مرزهای جغرافیایی، شمولیت در روابط انسانی، نفوذ و برتری طلبی، تعالی‌جویی، و تأثیر در تحولات تاریخی. دست آخر با تطبیق عناصر تحلیلی فوق، نیم‌نگاهی به مفهوم تمدن اسلامی می‌اندازیم.*

*متن زیر چکیده مقاله روش تحلیل مولفه‌های مفهومی تمدن است که توسط سید حسین حسینی نوشته شده و در دوره ۵، تابستان ۱۳۹۳، شماره ۲ مجله علمی پژوهشی حکمت معاصر منتشر شد.

انتهای پیام/

کد خبر : 65150
تاريخ ثبت خبر : 9 فروردین 1397
ساعت بارگزاری خبر : 09:30
برچسب‌ها:, ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)