| امروز جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

شهریار زرشناس:


استعمار، ابزاری در جهت بسط سرمایه‌داری بود

شهریار زرشناس گفت: برای حرکت گسترده سرمایه، نیاز به یک تمدن بزرگ جهانی بود. جهانی‌سازی در ابتدا نه به صورت اقناعی و توجیهی، که با سلطه همراه بود و در همین جا استعمار ملل محروم شکل گرفت.

به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از فارس، سلسله جلسات سیر تطور روشنفکری در ایران روزهای یکشنبه با ارائۀ شهریار زرشناس و به همت باشگاه هنرپژوهان جوان در سرای شهید آوینی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ حوزۀ هنری برگزار می‌شود.

گزارش پیش‌رو مشروح جلسۀ اول این جلسات است:

در این جلسله ابتدا زرشناس پیرامون کلمۀ روشنفکر و ریشه‌یابی آن صحبت کرد و گفت: روشنفکر، در اصطلاح عامی، به عنوان مفهومی مثبت شناخته می شود، اما در معنای تخصصی کلمه، لزوما اینطور نیست. این کلمه، در واژۀ inlightment به معنای روشنی و روشنگری ریشه دارد. معادل آن در زبان روسی ، واژه انتلکتوئل است که از واژه لاتین intelligence، به معنای خرد روشن گرفته شده است.

زرشناس سپس به ریشۀ تاریخی این مفهوم پرداخته و در ادامه یادآور شد: از قدیم افرادی تحت عنوان حکیم، فیلسوف، شاعر ، پیامبر و… وجود داشته اند، اما روشنفکر، پدیده‌ای جدید بود که در غرب مدرن ظهور کرده و مختصات خود را داشت.

عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: روشنفکران به نوعی وظیفۀ ترجمۀ آرا فلاسفه را برای مردم عامی دارند، آن‌ها نظریه پردازند اما عمق نظری و ژرف اندیشی و گوشه نشینی فلاسفه را ندارند و همانند فلاسفه به مسائل عمیق و انتزاعی نمی‌پردازند، بلکه وظیفۀ استخراج و پرداخت ایدئولوژی‌ها از فلسفه‌های مادر را دارند.

وی افزود: روشنفکران با مسائل روز پیش‌رفته و در متن حوادث‌اند. مدام در حال سازمان دادن مردم و سیستم سازی‌اند. به جای کتب قطور، در بستری متفاوت، یعنی با مقالات در روزنامه ها و یا با ژانری جدید در ادبیات به نام رمان، اندیشۀ خود را ارائه می‌دهند. آنها در مقام روزنامه نگار، رمان‌نویس، ایدئولوگ، رهبران سیاسی و اساتید دانشگاه ظاهر می‌شوند.

زرشناس با بیان این که «غرب مدرن، دوره ایست که در آن، همراه با پیدایش زیادی ایدئولوژی مفاهیمی مثل حقوق بشر ، اندیشه ترقی ، تکنیک مدرن ، تفسیری تازه ای نیز از انسان، در قالب مدرنیته ارائه می‌شود» گفت: انسانی جدید با جهانبینی جدید و ذائقۀ فرهنگی هنری متفاوت پدیدار می‌شود و همزمان با ظهور سرمایه داری، رویکرد او به مناسبات اقتصادی- سیاسی شکل تازه‌ای می‌یابد.

وی افزود: تا پیش از آن و در قرون وسطی، شکل اقتصادی جامعه اروپایی به صورت فئودالیسم و وابسته به زمین بوده. به همین دلیل اقتصادها بسته و خود کفا بوده و قلب تپنده ی اقتصاد در روستاها قرار داشته است. سه محور قدرت شامل پادشاه، کلیسا و اشراف زمین دار، به موازات هم اداره ی جامعه را برعهده داشتند. در رنسانس با شکل گیری کارگاه های تولیدی کوچک به نام مانوفاکتورها و پایه ریزی تجارت مدرن و ظهور پدیده ای به نام سرمایه، کم کم شهرها پدید آمده و اقتصاد فئودالیته به اقتصاد بورژوآزی بدل می گردد. با رویکرد تازه به تجارت و ظهور سرمایه، مناسبات معاش نیز تغییر می کند.

این استاد دانشگاه با تبیین تفاوت ماهوی ثروت و سرمایه گفت: ثروت همیشه بوده ، ثابت است ، یک جا جمع شده و جریان پیدا نمی کند. سرمایه یک رابطه ی اقتصادی و پدیده ای مدرن است. ارزش سرمایه در حرکت و سود سازی است .سرمایه دائما در گردش است و دم افزون بوده و محرک آن فقط سود است، نه نیاز. ابزار اصلی برای ایجاد حرکت ، ایجاد نیاز کاذب برای به فروش رفتن کالاهاست.  در این سیستم، هدف تولید کالا، ارزش مصرفی آن نیست ،در واقع کالا برای رفع نیاز تولید نمی شود، بلکه برای فروش کالا ، نیاز تولید می شود. تنها هدف و ارزش در این سیستم ، سود می باشد و ابزار و تکنیک ، همه در خدمت این هدف به کار گرفته می شوند.

وی بیان کرد: تجارت پیش از دوره ی مدرن پایاپای و با هدف ارزش مصرفی بوده با یک سری آموزه های اخلاقی کلیسایی محدود شده بود. به همین دلیل ، هسته ی اصلی سرمایه داران نوظهور در ایتالیا ، نیاز به یک فرآیند طولانی برای محدود کردن اختیارات کلیسا و اشراف داشتند. بنابراین به سوی ایجاد یک انقلاب فکری رفته و و به گسترش نظریه های جدیدی که تفسیری جدید از انسان ارائه می دهد گام برداشتند.

زرشناس گفت: تفسیری که انسان را به عنوان یک سوژه ی نفسانی معرفی می کند که به ذاته ، همه ی دنیا ابژه ی اوست. همین نگاه است که بعد ها به او اجازه ی چنگ اندازی بی حد و حصر در طبیعت و استعمار را می دهد. صورت مثالی انسان جدید ، انسانی است که سودای لذت جویی دارد و سود انگاری. در رنسانس او خود را در آثار منثور و اشعار و آثار هنری از جمله مجسمه سازی و نقاشی ، نشان می دهد ، برای نخستین بار در ستایش آزمندی شعر سروده می شود و ناهنجاری های اخلاقی به عنوان طبع بشر تئوریزه می گردد.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه با اهمیت یافتن مبادله در رنسانس ابزار مبادله که همان پول است نیز اهمیت می یابد گفت: شبکه ی یهودیان تاجر که در اروپا گسترده و پخش هستند، نیاز به ابزاری سبک تر از سکه برای مبادله داشتند. این گروه که به علت وابستگی های قومی، همیشه به یکدیگر اعتماد می کردند، نوعی کاغذ اعتباری که حمل آن آسان بوده را ابداع کردند تا سرمایه داران ساکن جنوا و قسطنطنیه و … برای سفرهای راه دور، از آن به جای سکه های سنگین وزن استفاده کنند. همین کاغذ های اعتباری بود که بعدها مقدمه ی ظهور اسکناس را رقم زد.

زرشناس استعمار را پدیده‌ای در جهت بسط سرمایه‌داری دانست و گفت: برای حرکت گسترده ی سرمایه، نیاز به یک تمدن بزرگ جهانی بود. جهانی سازی در ابتدا نه به صورت اقناعی و توجیهی ، که با سلطه همراه بود . به همین دلیل تئوری حقوق بین الملل و دیپلماسی مدرن شکل می گیرد.  پس جای تعجب نیست اگر دیپلماسی مدرن تبدیل به ابزاری برای سلطه می شود، چون به دنیا آمده تا در خدمت این جهانی سازی باشد. بنابراین آنچه در ادامه ی منطقی روند جهان سازی رخ می دهد ، ورود به عصر اکتشاف یا عصر استعمار است.

وی افزود: این سلطه با مشت آهنین و تکیه بر غلبه ی نظامی است و این مطلب بشر مدرن را به سمت اکتشافات نظامی و استفاده ی جدید از اکتشافات قدیمی سوق میدهد. مثلا باروت ماده ای بود که از هزاران سال قبل ساخته شده بود، ولی برای نخستین بار از آن در صنعت ساخت سلاح استفاده شده و اسلحه ی باروتی اختراع می گردد. دریانوردی اهمیت ویژه ای پیدا کرده و کشتی های اقیانوس پیما و قطب نما و انواع تسلیحات مناسب استفاده در دریا ساخته می شود.

زرشناس گفت:غرب مدرن، در رنسانس متولد شده و در دورۀ روشنگری، به بلوغ می‌رسد. جایی که همۀ وجوه نظری و برخی وجوه عملی مدرنیته، تکمیل می‌گردد. به همین دلیل اندیشمندان غربی به این دوره بسیار افتخار کرده و همگی خود را فرزندان عصر روشنگری می‌نامند.

زرشناس، رنسانس را مظهری از طاغوت دانست و گفت: رنسانس دوره‌ایست که با معیارهای قرآنی، مصداق بارز ظلمات و طاغوت است، چرا که اندیشۀ اصلی این دوران، ارائه تفسیری از جهان، خالی از هر نوع اندیشه دینی است.

این استاد دانشگاه روشنفکری را اساسا در تضاد با دین‌داری دانست و گفت: روشنفکر، در بدو تولد در تضاد با دین متولد شده، پس مفهوم روشنفکر دینی، مفهومی پارادوکسیکال و نا صحیح می‌باشد. در ایران نیز، همانند اکثر کشورها،ظهور روشنفکری، با ورود نمایندگان غرب به کشورمان همراه بوده و به هیچ وجه نتیجۀ سیر تطور تاریخی خود نبوده است.

انتهای پیام/

کد خبر : 59167
تاريخ ثبت خبر : 10 دی 1396
ساعت بارگزاری خبر : 13:23
برچسب‌ها:,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)