| امروز جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

حجت الاسلام قوامی:


“اجتهاد” را به جای “پژوهش” بنشانیم

پیرامون لزوم تحول علوم انسانی در زمینه مدیریت اسلامی تاکنون بحث های متفاوتی در سطح نخبگان کشور صورت گرفته است. برخی معتقدند که مدیریت فنی است و اسلامی و غیر اسلامی ندارد و برخی دیگر معتقدند که اداره حکومت اسلامی و داشتن یک مدینه فاضله نیازمند اسلامی کردن کلیه ارکان مدیریتی کشور است. برگزاری دومین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی پس از برگزاری موفقت آمیز نخسین دوره خود، در 26 و 27 آبان ماه امسال فرصتی را فراهم کرد تا در این خصوص و پیرامون لزوم تحول علوم انسانی در زمینه مدیریت اسلامی با مدیر بنياد فقهي مديريت اسلامي به گفتگو بنشینیم.

به گزارش طلیعه؛ حجت‌الاسلام قوامی علاوه بر مدیریت بنیاد فقهی مدیریت اسلامی، مدیر سابق مدرسه علمیه معصومیه می‌باشد. وی که در کارنامه اجرایی خود مدیر مسئولی دو فصل نامه نخل شهداد و زیره کرمانرا داراست معتقد است که علوم انسانی اساسا اسلامی استو مرتبط با ابعاد وجودی بشر است اما متاسفانه در دانشگاه های ما تئوری های جهان غرب تدریس می شود که در قیاس با آموزه های دینی ما بسیار ناقص است. وی نگاه سودطلبانه در پژوهش و نگاه های متعصبانه در اوایل انقلاب را آفت های جدی می داند که مانع توسعه علوم انسانی اسلامی و بویژه مدیریت اسلامی شده اند. مشروح این مصاحبه در ذیل می آید:

  • برای ورود به بحث ابتدا علوم انسانی اسلامی را به صورت مختصر تعریف کنید و بفرمایید علوم انسانی رایج در چه وضعیتی قرار دارند؟

علوم انسانی اصالتاً اسلامی است چون موضوع آن انسان است و انسان در اسلام بهتر تعریف و شناخته می شود چرا که خالقش خداست و قرآن کتابی است که انسان را از دید خالق تعریف و زوایای وجودی او را تعریف و جایگاه او را در هستی روشن می کند؛ روایات نیز همین طور انسان را کامل و به خوبی تعریف می کند؛ در نتیجه علوم انسانی که با انسان سر و کار دارند، جایگاه اصلی آن در اسلام است و اقتصاد، مدیریت، جامعه شناسی، روان شناسی و … که موضوع آن انسان است، تبدیل به دانش هایی می شوند که مرتبط با ابعاد وجودی بشر بوده و با نگاه اسلامی به او و تعارف قرآنی و وحیانی نسبت به او تعریف می شود. البته انسان در غرب هم تعریف می شود، اما تعریفی که خالق بدست می دهد، دقیق تر و معتبرتر است؛ غربی ها هنوز می گویند انسان موجودی ناشناخته است، اما اسلام، انسان را در دین معرفی می کند و می گوید دارای ابعاد روحانی، نفسانی، جسمانی، ملکوتی و ملکی است و کمال و سعادتش را توسط قرآن معرفی می کند و نیازها، حقوق، مطالبات و تکالیفش در اسلام معرفی می شود؛ آن موقع است وقتی می خواهیم تعریفی از اقتصاد داشته باشیم، می گوییم اقتصاد برای چه کسی؟ برای فردی که قانع است یا حریص؟ یا وقتی می خواهیم مدیریت را تشریح کنیم، می گوییم مدیریت کدام انسان؟ تا انسان را نشناسیم، نسخه اداره کردن او را نمی توانیم بپیچیم، رفتارهای اجتماعی او را در جامعه شناسی نمی توانیم بشناسیم، لذا در مباحث تربیتی و روان شناسی هم همینطور است. این ادعا که اسلام، انسان را بهتر می شناسد، علوم انسانی اگر اسلامی شود، کاربردی تر شده با نظام هستی و تکوین هماهنگ تر می شود.

برخی معتقدند جایگاه این علوم در حوزه است و نظرشان این است دانشگاهها آن را از غرب گرفته، ترجمه و کتاب و جزوه می کنند و به دانشجویان مسلمان تحویل می دهند.

اما نباید از این نکته غافل بود که ممکن است کسانی که این کتاب ها را نوشته اند، به خوبی انسان را نشناخته باشند و این موضوع برای ما صحیح نیست به جای اینکه از قرآن و منبع وحیانی و روش اجتهادی استفاده کنیم، روش های غربی را بپذیریم.

البته این بدان معنا نیست علوم غربی به این دلیل که اسلامی نیست، پوچ و هیچ است، بلکه برای این علوم هم زحمت کشیده شده اما الگوی کامل ارائه نمی دهند. باید دنبال نظام احسن باشیم نه حسن؛ بنابراین نه می شود به این علوم رایج اکتفا کرد نه اینکه همه آن را کنار بگذاریم. این عاقلانه نیست. نه می توان نمره بیست به علوم انسانی متداول داد و افراط کرد، نه صفر داد و تفریط نمود. بلکه باید اعتدال را در حد معقول بپذیریم. اما نمره بیست را باید به اسلام داد که مصداق تامّ آن در ائمه معصومین (ع) که انسان های کاملی بوده و خداوند آنها را خلیفه و جانشین خود بر زمین قرار داده است، تجلی یافته است.

  • مدیریت در اسلام چه جایگاهی دارد؟

اسلام در همه ابعاد وجودی و معیشتی انسان برنامه دارد؛ یکی از این ابعاد مدیریت است. ما در مرکز مدیریت فقه بنیادی بر مساله مدیریت اسلامی تمرکزی داشتیم و با حجم انبوه اطلاعات مواجه شده و دریافتیم که اسلام برای این مقوله تولیدات ارزشمندی دارد که بسیار نو و تامل برانگیز است اما متاسفانه ما از آن غافل هستیم.  بنابراین ما نیازمند تمدن نوین اسلامی هستیم که علوم انسانی آن با رویکرد اجتهادی برآمده از منابع اسلامی گرفته شده باشد. وقتی این اتفاق افتاد، نظرات ناب اسلام را در خصوص اقتصاد، مدیریت، روان شناسی و … بدست می آوریم که روش مجرب آن همان اجتهاد حوزوی است.

به طور مثال ما حدود چهار سال است در بنیاد فقهی مدیریت اسلامی بر نظریه «جبران» به معنای جبران خدمات کارکنان در اسلام کار می کنیم و  به حدی با مطالب زیبا و جذاب و کاربردی موجه شده و می شویم که هنوز نتوانسته ایم پرونده آن را ببندیم و تکمیلش کنیم. نظریه جبران تنها گوشه ای از مدیریت اسلامی است که بعد از چهار سال تحقیق و پژوهش باز هم جا برای تکمیل شدن دارد. بنابراین بخش های دیگر مدیریت جای خود دارد و روشن است که چه فرصت گسترده ای برای کامل شدن مجموعه مدیریت اسلامی نیاز داریم.

  • با این توصیف زمان چه نقشی در تحول علوم انسانی اسلامی دارد؟ آیا باید در این زمینه شتاب زده عمل کرد؟

برای تولید علم، زمان خیلی مهم نیست، نباید شتابزده عمل کنیم و به دیگران فشارآورده و آنان را به شتاب واداریم. بنابراین وقتی گفته می شود زمان زیاد مهم نیست این بدان معنا است که نباید در این زمینه عجله کرد و شتابزده پیش رفت که کاری خام و نپخته تحویل دهیم، اما از طرف دیگر نباید فرصت را هم از دست داد. اگر مشاهده می کنیم در این سی و چهار سال در حوزه تحول علوم انسانی موفق نبوده ایم، به این دلیل است که روش های ما درست نبوده بلکه واکنشی بوده؛ تهران از قم خواسته ای در این زمینه داشته آنها هم به سرعت پاسخی ناپخته داده اند و این جواب نداده است. بنابراین باید در مسیری آرام، مداوم و مستمر و عمیق پیش رفته و تا مطمئن نشده ایم،  نتیجه را اعلام نکنیم. در این راستا نباید دل به هیاهوها سپرد و نسنجیده عمل کرد. مراکز فقهی قم باید معنویت را در این مسیر حاکم کرده، نیرو و انرژی گرفته و با حمایت دولت، تحول در اسلامی شدن علوم انسانی ایجاد کرده و ماحصل را به دانشگاه ارائه کند تا در این مراکز تدریس شوند. این سیکل منطقی و مناسبی است انسجام در آن تاکید می شود.

بنابراین حوزه و مراکز پژوهشی دینی نباید نسبت به نیاز دانشگاه پروژه ای نگاه کند. این خیانت به علم است؛ بحث گذران معیشت که نیست تا بگوییم این افراد پروژه ای تحویل می گیرد تا زندگی اش بگذرد، این تکلیف و وظیفه دینی است. اگر حوزه علمیه وجود دارد  و علم در آن حرف اول را می زند، این مراکز باید به شکل جهادی علوم انسانی را تولید کند. نباید در این زمینه صفحه های و مقاله ای به موضوع نگاه کرد و پول آن را حساب کرد و تمام؛ این فروش علم می شود و خدا هم کمک نمی کند. بنابراین باید دو طرف از عجله دست بردارند و نگاه پروژه ای و معامله ای و پولی نداشته نباشد و تولید علم را تکلیف بدانند. وقتی افراد به این موضوع با نگاه تکلیفی وارد شدند، واقعا علم روان شناسی، اقتصاد، مدیریت، حقوق، جامعه شناسی اسلامی تحویل می دهند.

ما تلاش کرده ایم در بنیاد فقهی مدیریت اسلامی این فرهنگ را حاکم کرده و “جود” را به جای “سود” و ” اجتهاد ” را به جای “پژوهش” بنشانیم. افراد با این نوع نگاه کار می کنند و خدا هم عنایت و حمایت می کند.
به هر حال علوم انسانی اسلامی مبحثی جدید و ابتکاری است، رهبری هم بر نوآوری بارها تاکید کردند و تذکر داده اند. البته این لوازم و هزینه هایی دارد و تلاش مضاعفی را می طلبد. باید از تقلید دست برداشت و از تجارب استفاده کرد.

اوایل انقلاب وقتی صحبت از مدیریت اسلامی می شد، دانشمندان ناراحت می شدند و می گفتند مدیریت اسلامی یعنی چه؟ مدیریت فنی است و اسلامی و غیر اسلامی ندارد. اما امروز با اتفاقاتی که در این زمینه افتاد، صاحب نظران عرصه مدیریت تقریبا قانع شده اند که اسلام دین مدیریتی تربیتی است و می خواهد مدینه فاضله درست کند. اسلام اهل سیاست، مدیریت و حکومت است و امامان معصوم (ع) سیاستمدارانی بودند که سخنان مدیریتی و مدبرانه بر زبان جاری می کردند.

دسترسی به این مباحث و اطلاعات، اجتهاد است که خوشبختانه امروز ناظر به وقوع پیوستن آن هستیم و به زودی در این زمان شاهد شکوفایی بیشتری خواهیم بود، به خصوص که ناکامی های غرب هم به ما کمک می کنند تا تعارضات و ناتوانی هایی که درون آنها در برابر پاسخ به نیازهای جوامع بشری به وجود می آید را بشناسیم. اینها نشان می دهد غالب علوم غرب کامل و کارآمد نبوده و شکست آنها مشهود است. باید به دنبال مدلی باشیم که نه به سبب شوری از هم بپاشد نه بی خاصیت و ناموثر باشد. اسلام این ظرفیت را دارد. معدن وحی دارد، معدن شناس باید باشد و از دل معادن این گوهرها را استخراج کند و به جامعه تحویل دهد. امروز در حوزه مشاهده می کنیم تیم های اقتصاد، سیاست، تربیت، قضاوت و حتی مدیریت هنر تشکیل شده؛ علما به رشته ای که علاقه مند هستند، دور هم جمع می شوند و کار می کنند. این باید مورد حمایت واقع شود که  اگر این اتفاق بیفتد شاهد شکوفایی و رشد در علوم انسانی اسلامی خواهیم بود.

  • سیر تحول در مدیریت اسلامی را چطور ارزیابی می کنید و امروز در چه رتبه ای از این پلکان قرار گرفته ایم؟

باید اذعان کرد در این حوزه علاقه مند فراوان داریم؛ هم در حوزه، هم دانشگاه و هم دولت که اینها سه ضلع هستند. از طرف دیگر سپاه پاسداران، دانشگاه امام صادق(ع)، دانشگاه امام (ره) در قم، جامعه المصطفی العالمیه و … همه به شکل پراکنده مشغول به کارند و بالاتفاق می گویند ما علم مدیریت در اسلام داریم. در شورای انقلاب فرهنگی نیز شورای تحول علوم انسانی در دانشگاه ها تشکیل شده که تحول در مدیریت را نیز در دو شاخه تهران و قم بررسی می کند.

از سوی دیگر تلاش هایی در قم انجام شد تا رشته مدیریت اسلامی نیز به دیگر رشته ها اضافه شود و مرکز تخصصی مدیریت اسلامی این رشته را راه اندازی کند که این موضوع در حال بررسی است و کار تا حدود چهل درصد پیشرفت کرده؛ این نوید و نسیمی است  که حداقل قم برای آن ابراز تمایل کرده و اگر قوی دفاع شود، شورای عالی حوزه به راه اندازی این رشته نظر و رای مثبت می دهد.

در حال حاضر سیصد هزار دانشجوی مدیریت در ۷۷ رشته داریم که این مدیریت رایج، به حیات خود ادامه می دهد و در سی سی یو و آی سی یو نیست، اما کامل و بیست هم نیست ولی به هر حال علم مدیریت است. حتی در عالم اجتهاد، سیره عقلا پذیرش مدیریت آکادمیک فعلی است. در توضیح این مطلب باید بگویم یکی از منابع فقه مدیریت اسلامی، سیره عقلا در مدیریت و مدیریت دانشگاهی است؛ یعنی منابع مدیریت اسلامی قرآن و سنت و عقل و عرف و سیره است. یکی از همین سیره ها، سیره عقلای شرق و غرب است. این یک منبع است اما همه منبع نیست، اما امروز در دانشگاه تنها منبع همین است. در مدیریت اسلامی یکی از منابع مدیریت آکادمیک است. این تفاوت بنیادین دارد با آنکه آن را تمام منبع بدانیم.بنابراین باید ادامه داد و نباید متوقف شد. مدیریت فعلی هم کارگشا است و کشور با آن اداره می شود و تمام آن باطل نیست، منتها چون از قرآن و سنت بی بهره بوده اند، توحیدات آن طلایی و ایده آل نیست. اما از مدیریت اسلامی هایی که ناقص است، بهتر است؛ این را باید اعتراف کرد که مدیریت اسلامی امروز کامل نیست و خام است و تا حالا با این رویه زندگی کردیم اما باید به تدریج تولیدات اسلامی استخراج و آرام آرام به دانشگاه تزریق شود. به طور ناگهانی نمی شود تحول ایجاد کرد. تحول به معنای انقلاب نیست. بنابراین باید ادامه داد. مدیریت نباید تعطیل شود؛ به تدریج تحولات می آید جای علوم قبلی را می گیرد. مدیریت در بخش فنی اسلامی و غیراسلامی ندارد اما در بحث های رفتاری، فرهنگ سازمانی، گزینش، جبران، و … اسلام حرف های نو و تازه ای دارد که باید از منایع آن استخراج شود. امروز خوشبختانه به این سمت در حال حرکت هستیم و دوستان در دانشگاه متقاعد شده اند مدیریت از دانشگاه باید به حوزه منتقل شده و آنها این علم را از منابع اصیل اسلامی بدست آورند و دوباره تحویل دانشگاه دهند. البته هیچ یک از این دو نهاد از یکدیگر بی نیاز نبوده و حوزه نمی تواند بدون کمک و حمایت دانشگاه کار اجتهادی کند. این دو باید مانند زن و مرد که نقایص یکدیگر را می پوشانند و برطرف می کنند، عمل کرده و همدیگر را تکمیل کنند. دولت هم نباید خود را از حوزه و دانشگاه بی نیاز بداند. بنابراین دانش مدیریت باید از دنیای آکادمیک خارج و وارد پروسه اجتهاد شده و از درجه پایین به بالا کشیده و غنی شده و مجدد به دانشگاه بازگشته و دانشگاه این تولیدات را به کتاب تبدیل کند. در این مسیر طولانی افراد نباید خسته و ناامید شده بلکه بر کمک و عنایت خدای متعال تکیه کنند و بایکدیگر هماهنگ و همسو در این راه گام بردارند.

  • برپایی کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی تا چه اندازه می تواند در این مسیر دشوار و طولانی نقش آفرین و سهم زا بوده و گام موثری بردارد؟

در طی این سی سال، به شکل تکاملی همایش های متعددی در تهران، قم، دانشگاه ها و … برگزارشده که هر یک به منزله یک گام است اما حرف اول و آخر نیست؛ نه خیلی باید امیدوار بود و نه ناامید. این دست همایش ها و کنگره ها تلاشی است که در راستای تحول علوم انسانی اتفاق می افتد. در این کنگره ها اتفاق خوشایندی که به وقوع می پیوندد این است خروجی های جدید مطرح می شود، نقد و نظرات و دستاوردها بررسی می شود و خطاها و اشتباهات تکرار نمی شود؛ بنابراین برگزاری چنین کنگره هایی تلاشی علمی و قابل تقدیر و ستایش است که در طولانی مدت ثمر خواهد داد. هر همایش و کنگره یک گام اولیه در راستای تحول علوم انسانی است که اگر این گام برداشته نشود، به مقصود و مطلوب هرگز نمی رسیم.

کد خبر : 332
تاريخ ثبت خبر : 2 شهریور 1393
ساعت بارگزاری خبر : 18:20

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)