| امروز پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

یادداشت؛


آیت الله حائری شیرازی عالمی نزیه و کم نظیر

آیت الله حائری شیرازی از جمله نوادر عالمان که تضلعی شگفت آور به مفاهیم و مدالیل آیات قرآن داشت و بارها در برنامه های سیما شاهد آن بودم.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، حجت الاسلام والمسلمین دکتر علی نصیری، استاد حوزه و دانشگاه در یادداشتی به ذکر فضائل و خصوصیات شخصیتی آیت الله حائری شیرازی پرداخته است:
خبر ارتحال عالم عامل و ربانی مرحوم آیت الله حائری شیرازی حزنی عمیق را بر جانم نشاند و اشک را از چشمانم جاری کرد. عالمی که حقیقتا ثلمه فقدان او به این زودی قابل تدارک نیست. نخستین آشنایی این ناچیز با آن عالم الهی به سال ۱۳۵۹ برمی گردد؛ یعنی اواخر دوران نوجوانی. تازه انقلاب شده بود و من در مدرسه فعالیت های مختلف فرهنگی از جمله مدیریت کتابخانه را برعهده داشتم. از این طریق با تشکیلاتی آشنا شدم به نام سازمان دانش آموزی که دفتری در رشت داشت. ظهرها که از مدرسه به خانه بر می گشتم با شتاب پس از صرف نهار از روستا با تعویض چند ماشین و نیز مسافتی با دویدن، خود را به ساختمان آن مرکز که در کنار ورزشگاه شهید عضدی قرار داشت، می رساندم.
فبلم سخنرانی چند عالم حوزوی از جمله مرحوم آیت الله حائری شیرازی را از طریق نوار ویدئو با آن جوش و خروش خاص دستگاه های آن روز، پخش می کردند و عالمی آشنا به مباحث دینی روبروی ما می نشست تا به پرسش های حاضران پاسخ دهد.
چهره جوان، لحن بسیار شیرین، جذاب، تاثیر گذار و اندکی با لهجه خوش شیرازی مرحوم آیت الله حائری هرگز از ذهنم محو نمی شود. عنوان بحث ایشان اخلاق اسلامی بود و خدا گواه است که لبریز بود از دعوت اخلاقی و تربیت الهی‌. از شدت شوق مطالب ایشان را در دفترچه کوچکی می نگاشتم.
چند سالی گذشت تا آن که در دهه هفتاد ایشان را در جلسات درس اخلاق که گاه پس از نماز ظهر در دانشگاه علوم اسلامی رضوی مشهد برگزار می شد، زیارت کردم. هم چنان جلساتی جذاب، پر از استناد و استشهاد به آیات قرآن و همراه با رهنمودهای اخلاقی.
خاطرم هست ظهر یک روز وارد مسجد دانشگاه شدم و دیدم امامت جماعت را طلبه جوان گمنامی برعهده دارد و آیت الله حائری با جمعی از فاضلان به او اقتدا کرده اند.پس از نماز دریافتم که آن طلبه همان روز به دست ایشان به کسوت روحانیت درآمده و آیت الله حائری به هدف تشویق ایشان و دیگران او را به امامت جماعت فراخوانده است. شگفت از این همه درک و درایت و اخلاق ستودنی الهی!
یک روز در محل اسکان ایشان حضورا خدمت رسیدم و خاطرات گذشته آشنایی خود را با ایشان در میان گذاشتم و از ایشان برای حال و هوای خود رهمنود خواستم. شگفت آن که با آن همه اشتغال باب آشنایی را برقرار کرد.
در این اواخر که توفیق تدریس شرح کافی شریف را در مدرسه فیضیه قم داشتم، گاه هنگام خروج، در صحن مدرسه دارالشفاء با ایشان روبرو می شدم که از درس اخلاق بازمی گشتند.
مکررا پس از سلام اظهار تاسف کردم که همزمانی دو درس مانع بهره مندی از درس تاثیرگذار ایشان است. گاه در صفوف نماز جمعه ایشان را می دیدم که بسیار ساده، بی آلایش و بی همراه و حاجب و نه در صفوف ویژه ها، بلکه در میان مردم حاضر می شد. در این بین مباحث بسیار جذاب ایشان در تفسیر قرآنی غزلیات حافظ که در مزار حافظ با حضور مردم از شبکه یک پخش می شد، جزء بهترین خاطرات عمر است.
تسلط ایشان به زبان انگلیسی برایم بسیار جالب بود نیز می دانستم که ایشان از شیراز تا قم به کشاورزی علاقه خاص داشت.
آن چه درباره ایشان دیدم و شنیدم را در چند عبارت خلاصه می کنم:
از جمله نوادر عالمان عصر که دین را با تمام وجود شناخت و خود را در آن ذوب کرد.
از جمله نوادر عالمان عصر که اخلاق و منش الهی در شراشر وجود و در اندیشه و منش او حضور داشت.
برخورد کریمانه ایشان با شماری از منتقدان که گاه در صف نماز جمعه شیراز به ایشان اهانتها کردند، از خاطره ها محو نخواهد شد.
از جمله نوادر عالمان که تضلعی شگفت آور به مفاهیم و مدالیل آیات قرآن داشت و بارها در برنامه های سیما شاهد آن بودم.
از نوادر عالمان معاصر که آشنا به زبان بود و توانست در برخی از جلسات در مخاطبان برون مرزی خود تاثیر فراوان بگذارد.
 از نوادر عالمان معاصر که به رغم حضور پر رنگ در عرصه سیاست و مدیریت فکری و فرهنگی یک استان، از سیاست زدگی و رنگ و لعاب کاذب آن خود را برکنار نگاه داشت و بر مشی نزیهانه در این عرصه پای فشرد.
از جمله عالمان نادر این عصر که به رغم دانش سرشار برای فراچنگ آوردن عناوین  گاه کاذب صاحب کرسی فلان درس و بحث گام برنداشت.
به عبارت ساده تر همه شواهد نشان از آن داشت که ایشان چه بسا برتر از برخی دیگر می توانست تا مدار و مرتبه مرجعیت پیش رود، اما برای کسب آن ولعی از خود نشان نداد.
از این جهت به رغم حضور در حوزه علمیه قم تدریس نادرترین و بی رونق ترین درس حوزه؛ یعنی درس اخلاق را در دستور کار خود قرار داد.
گویا به نیکی دریافته بود که همه اسلام را پس از توحید باید در اخلاق خلاصه کرد.
از خداوند مهربان می طلبم که آن عالم نزیه و ربانی را با انبیاء و اولیای خود محشور فرماید و ما را در مسیری که امثال ایشان پیمود که با استغراق در عشق به خداوند و خدمت بی شائبه به مردم همراه است، مستدام دارد.
این خاطره از دوران زندانی مرحوم آیت الله حائری شنیدنی است: «خدا ما را از یک ‌سو حساب ‌شده تحت ‌فشار قرار می‌داد و از سویی دست ما را می‌گرفت تا از درون پوچ نشویم. یک‌بار که مرا به شکنجه‌گاه بردند دست‌هایم را از پشت بستند و … کیسه‌ای از شن را هم به آن آویختند و مرا روی یک‌پا نگه داشتند و شکمم را نیشگون گرفتند. من در این حال گفتم: خدایا تو می‌بینی!
وقتی مأمور شکنجه آقای رضوانی که با عده‌ای من را تماشا می‌کرد این جمله را شنید، پرسید چه گفتی؟ من آن جمله را تکرار کردم.
او همراهانش را از شکنجه‌گاه بیرون کرد و شلاقی را که در دست داشت به گوشه‌ای پرت کرد و خود را روی مبلی که در آنجا بود انداخت و با سرافکندگی گفت: تف بر این نانی که ما می‌خوریم! سپس دستبند را باز کرد و از من عذر خواست. از آن به بعد از مریدان من شد و از آن پس هرگاه دستگیر یا زندانی می‌شدم به من توجه داشت.

انتهای پیام/

کد خبر : 58764
تاريخ ثبت خبر : 2 دی 1396
ساعت بارگزاری خبر : 15:00
برچسب‌ها:, ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)