| امروز جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

قاسم پورحسن در گفتگو با طلیعه:


آگاهی، معرفت و بیداری بنیادهای اندیشه امام(ره) را شکل می‌دهند

پورحسن بیان کرد: آگاهی، معرفت و بیداری بنیادهای اندیشه امام خمینی (ره) را شکل می دهند. مجموعه این اضلاع و ساحات نشان دهنده توجه جدی امام به بازخوانی سنت و اندیشیدین درباره انحطاط و امکان شکل دادن تمدن اسلامی است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، قاسم پورحسن عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی درباره اندیشه های امام خمینی (ره) در ایجاد تمدن نوین اسلامی گفت: از ۲۰۰ سال گذشته تاکنون یعنی از زمان سیدجمال الدین اسدآبادی مساله زوال و انحطاط کشورها و جوامع اسلامی مورد پرسش قرار گرفت. این پرسش در دوره معاصر تبدیل به بنیادی ترین پرسش متفکران اسلامی گردید.

پورحسن اضافه کرد: ما هیچ متفکر مهم اسلامی نداریم که درباره تمدن اسلامی یا زوال دوره طلایی تمدن اسلامی یا امکان ظهور مجدد این تمدن در ایران سخن نگفته و یا نیدیشیده باشد. ما می توانیم مجموعه متفکران اسلامی را در دوران معاصر به طور کلی با تاکید بر متفکران ایرانی به دو قسمت تقسیم کنیم.

وی افزود: دسته اول عده ای از متفکران اسلامی در درون سنت و آموزه های اسلامی در پی دست یافتن به احیای تمدن اسلامی بودند یعنی تمدنی که در دوران طلایی وجود داشت را بازسازی کنند. خیلی از متفکران اسلامی دست به چنین کاری زدند هم در آثارشان و هم در جنبش های اجتماعی که بوجود آوردند. همه حوزه اخوان المسلمین و متفکرانی در پاکستان مانند اقبال لاهوری و یا در ایران مساله بازسازی و احیای تمدن نوین اسلامی به مساله مهمی تبدیل شد که عمده آنها خواهان بازگشت به گذشته بودند.

پورحسن اضافه کرد: در دسته دوم روشنفکرانی قرار داشتند که عمدتا با اصالت بخشیدن به وضع مدرن درصدد سازگاری اندیشه های اسلامی با وضع مدرن شدند. اما آنچه را که در تفکر امام خمینی (ره)می بینیم تفکری سراسر متفاوت است. امام گرچه در اندیشه هایش از دوران طلایی سخن می گوید و از ابن سینا به تمجید یاد می کرده و از متفکران اسلامی و شیعی با برجستگی یاد می کند و می گوید که «هیچ دوره ای در تمدن اسلامی با چنین وضع طلایی و بنیادینی مواجهه نبودیم. شاید ما وضع طلایی مانند آن زمان را در سال های آینده هم نداشته باشیم.»

عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی گفت: بنابراین اگرچه امام خمینی (ره)از سنت و میراث به بزرگی یاد می کند اما تفکر و تلاش امام معطوف به بازگشت به گذشته نیست. ایشان تلاش می کند که با اهمیت دادن به تاریخ راهی را برای آینده شکل بدهد زیرا می داند آینده بدون تاریخ ممکن نیست. هر جامعه ای که بدون سنت و تاریخ و میراث باشد، آینده ای ندارد بنابراین نگاه امام خمینی(ره) معطوف به آینده است نه مانند سنت اندیشان ما یا مانند نگاه های سلفی و نظریه بازگشت که در تمدن اسلامی در این ۲۰۰ سال بسیار گفته شد و جنبش اجتماعی بوجود آوردند. ضمن اینکه به وضع مدرن و تفکر غرب هم اصالت نمی بخشد.

این استاد دانشگاه افزود: امام خمینی (ره) یکی از منتقدان جدی تفکر مغرب زمین و تمدن غربی است. این تمدن را علی رغم اینکه در حوزه ها و ساحت هایی قابل اعتنا می داند اما واجد کاستی های فراوان در حوزه انسان، مبدا و توحید و مناسبات جمعی می داند. لذا مشیء و موقف و بنیادی که امام طرح می کند مربوط به آینده دوران اسلام است.

وی اظهار کرد: آینده دوران اسلام طبق دیدگاه امام در درجه اول با آگاهی از میراث و سنت شکل می گیرد. اینکه این میراث دارای چه استعدادی است و در درجه دوم با پرسش عقلی از این سنت شکل می گیرد و در درجه سوم معطوف به آینده و وضع مسلمانان در آینده است. پس نگاه امام خمینی (ره) این است که با ابتناء اصالتی که بر تمدن اسلامی دارد باید به سمت آینده برای ایجاد تمدن نوین اسلامی و وضعیت مسلمانان حرکت کرد.

آگاهی، معرفت و بیداری بنیادهای اندیشه امام خمینی (ره) را شکل می دهند

پورحسن بیان کرد: آگاهی، معرفت و بیداری بنیادهای اندیشه امام خمینی (ره) را شکل می دهند. مجموعه این اضلاع و ساحات نشان دهنده توجه جدی امام به بازخوانی سنت و اندیشیدین درباره انحطاط و امکان شکل دادن تمدن اسلامی است. تفکر امام قائل به این نیست که مسلمانان در گذشته دوران طلایی داشتند و امکان شکل دادن دوباره آن نیست. پس امام از این جهت که به آینده می اندیشد یعنی به وضع جدیدی فکر می کند.

وی ادامه داد: تمدن نوین اسلامی در وضع جدید هم به امکان ها و استعدادهای آینده که بتواند نیازها و اقتضائات و پرسش های جامعه مسلمان را پاسخ می دهد و هم باید مبتنی بر تفکر بنیادین و نیرومند فلسفی و عرفانی باشد. معتتقدم چند متفکر اسلامی مانند علامه طباطبایی، شهید مطهری و امام خمینی (ره) به درستی آرای شان درباره بسیاری از مسائل اجتماعی و مباحث مربوط به تمدن اسلامی و مباحث انسان شناسی کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

امام خمینی (ره) در نگاه به آینده مهم ترین بنیاد را بعد از مباحث انسان شناسی بر دانش مسلمانان بنا می کند یعنی معتقد است تا زمانی که مسلمانان در پرتو آگاهی و معرفت دانش های بنیادین را کسب نکنند، امکان دست یافتن به تمدن نوین اسلامی امکان پذیر نیست

یکی از بنیادهای تمدن اسلامی امام خمینی، انسان شناسی است

وی افزود: یکی از بنیادهای تمدن اسلامی امام خمینی، انسان شناسی است. او خلا و کاستی در تمدن غرب را غفلت از کرامت و جایگاه انسان می داند. در دیدگاه او تمدن غربی در فراموشی و غفلت از انسان غلتیده است. این کاستی و فقدان بزرگی است که در تمدن غرب وجود دارد. آرای امام از سویی پا در سنت می فشارد و آن را با همیت می داند و غفلت از گذشته را غفلت از آینده هم می داند و از سوی دیگر مهم ترین نگاهش به افق آینده است و وضعیتی که مسلمانان می توانند پیدا کنند.

این استاد دانشگاه افزود: امام خمینی(ره) در نگاه به آینده مهم ترین بنیاد را بعد از مباحث انسان شناسی بر دانش مسلمانان بنا می کند. یعنی معتقد است تا زمانی که مسلمانان در پرتو آگاهی و معرفت دانش های بنیادین را کسب نکنند، امکان دست یافتن به تمدن نوین اسلامی امکان پذیر نیست. مراد امام از دست یافتن یعنی سهیم شدن در دانش های بشری و به کار گرفتن آنها در جوامع اسلامی. این بنیادها دیدگاه اصلی و مهم امام را درباره تمدن نوین اسلامی شکل می دهد.

پورحسن با اشاره به اینکه انقلاب اسلامی آغاز و کمک کننده در ایجاد تمدن نوین اسلامی بود، گفت: در پرتو انقلاب اسلامی ما آزادی پیدا می کنیم و به استعدادها و امکاناتی که در پرتو بازخوانی سنت و میراث اسلامی به وضع متفاوتی می توانیم دست پیدا کنیم. دیدگاهی وجود دارد که بیان می کند اساسا بدون انقلاب اسلامی امکان بدست آوردن چنین آگاهی و التفاتی و بیداری به دست نمی آمد.

جهان و دنیای ما قبل از انقلاب کاملا به سمت غربی شدن پیش می رفت و انقلاب اعتراض به این وضعیت بود و چرخش معرفتی بود نسبت به اینکه لزومی ندارد هر نوع زیست جهان و حیاتی و اندیشه ای در ذیل غرب مفهوم پیدا کند

پورحسن افزود: ما ابتدا باید به وضعیت خودمان آگاهی داشته باشیم. تا زمانی که ندانیم که در موضع انحطاط هستیم و هنوز در وضعیت تمدنی بسر نمی بریم، هیچ کوشش منسجم و نظام مندی را برای یافتن وضع جدید انجام نخواهیم داد. بنابراین انقلاب بنیادی بود برای اینکه ما متوجه شویم که در انحطاط قرار داریم. ما در گذشته دوران درخشانی داشتیم و با بازخوانی آن دوران می توانیم دست به ظهور تمدن نوین اسلامی بزنیم.

دنیای ما قبل از انقلاب به سمت غربی شدن پیش می رفت

این استاد داشگاه افزود: انقلاب جنبش و اعتراضی به دیدگاه و رویکرد مسلط بود. جهان و دنیای ما قبل از انقلاب کاملا به سمت غربی شدن پیش می رفت و انقلاب اعتراض به این وضعیت بود و چرخش معرفتی بود نسبت به اینکه لزومی ندارد هر نوع زیست جهان و حیاتی و اندیشه ای در ذیل غرب مفهوم پیدا کند. ما در ایران علی رغم اینکه ادعا می کنیم دارای منشا فلسفی و عقلی و سابق و پیشینه مهم فلسفی هستیم، به این مساله که در ذیل غرب زندگی می کردیم، التفاتی نداشتیم.

پورحسن گفت: برای دانشمندان ما این آگاهی حاصل نشده بود که ما در ذیل غرب هستیم اما انقلاب دستاوردی مهمی داشت و آن توجه دادن به این موضوع بود که چرا نباید در ذیل غرب باشیم؟ یکی از علت های ناکامی ما این بود که تحت سلطه غرب می اندیشیم. جوامع امروزی که در ذیل غرب می اندیشند، جامعه های مستقلی از نظر سیاسی، اقتصدی، اندیشه ای و … نیستند. یعنی همه مفامیم شان برگرفته از مغرب زمین است.

وی ادامه داد: انقلاب به طور خاص در ایران به نوعی نه گفتن و قیام و طغیان علیه غربی شدن عالم بود. این مساله مهمی است که متاسفانه بعد از انقلاب کمتر این مواجهه انقلاب در برابر غربی شدن را مورد مطالعه جدی قرار دهیم. ما عمدتا انقلاب ایران را سیاسی قلمداد می کنیم و کمتر انقلاب را به مثابه چرخش معرفتی و بنیاد فکری می دانیم.

پورحسن اضافه کرد: تمدن نوین اسلامی ادعا می کند که می تواند برای انسان ها زیست جهانی را فراهم می کند که منطبق با حیات معقول و مطلوب انسانی و کرامت انسان باشد نه اینکه انسان مقهور وضعیت و تکنولوژی مغرب زمین شود آنچنان که در غرب هم این پرسش مطرح شده است. بنابراین بدون انقلاب امکان نداشت که ما به قرار گرفتن در ذیل غرب آگاهی پیدا می کردیم.

وی در پایان سخنانش گفت: بسیاری از جوامع اسلامی امروز تابع غرب هستند. ما بواسطه انقلاب دریافتیم که این افق غلط است. انقلاب آغازی برای نه گفتن به جهان است و در پرتو این آغاز می توانیم بیندیشیم که چگونه تمدن نوین اسلامی را شکل دهیم.  

انتهای پیام/

کد خبر : 47674
تاريخ ثبت خبر : 14 خرداد 1396
ساعت بارگزاری خبر : 10:00
برچسب‌ها:, ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)