| امروز شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

در یک نشست پرسش و پاسخ مطرح شد:


آزاداندیش‌تر از علامه طباطبایی ندیدم/همچنان از عظمت علامه حیران هستم

ابراهیمی دینانی در یک نشست پرسش و پاسخ با اشاره به رویه ای که داعش در حق اسلام به کار گرفته است، گفت: داعش دین باور است اما عقل ندارد و شاید اگر یک دوره ابن سینا و علامه طباطبایی را می خواندند تا این اندازه بی عقل نبودند و این یعنی قشریت و بی عقلی.

به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه؛ همایش «بررسی آرا و اندیشه های حکمی و تفسیری آیت الله جوادی آملی از منظر پژوهشگران» دوشنبه، ۳۰ آذرماه با حضور جمعی از اندیشمندان حوزه و دانشگاه در دانشگاه تهران برگزار شد.

 غلامحسین ابراهیمی دینانی، چهره ماندگار فلسفه کشور در این همایش اظهار کرد: پیش از پرداختن به موضوع همایش بهتر است ابتدا در خصوص واژه دانشگاه سخن بگویم؛ دانشگاه محل دانش است که در زبان عربی الجامعه و انگلیسی یونیورسیتی گفته می شود و محلی است که جامع تمامی علوم بوده و همه چیز در آن وجود دارد؛ بنابراین، دانشگاه یعنی محل دانش و علوم که با یکدیگر خصومتی ندارند هرچند ممکن است صاحبان علوم گاهی شیطنتی داشته و متخصصان علوم یکدیگر را قبول نداشته باشند.

 وی بیان کرد: دانشمندان گذشته ما به علوم زمان خود احاطه داشتند اما در روزگار ما به دلیل آنکه علوم گستردگی پیدا کرده و تخصصی شده، این امر دشوار است.

 ابراهیمی دینانی دو رشته فقه و فلسفه را دو دانشی خواند که در طول تاریخ مشکلات بسیاری برای آنها ایجاد شده و هنوز ادامه دارد، و بیان کرد: فلسفه، دشمنان بسیاری داشته است که این دشمنی گاه از سوی برخی از فقها (البته تاکید می کنم برخی از فقها) و حتی برخی عرفا بوده است به طور مثال عطار در یکی از ابیات اشعار خود «کاف کف» را خوشتر از «فا فلسفه» می داند؛ بنابراین، در طول تاریخ، فقه و فلسفه ماجراهای بسیاری ایجاد کرده اند و فیلسوفان بسیاری در این زمینه از جمله سهروردی و برخی فقهای حلب کشته شده اند همچنان که ملاصدرا به مکان دیگر تبعید و ابن سینا نیز در به در شد. اما بزرگانی بودند که هم فیلسوف بوده و هم فقیه همچون آیت الله جوادی آملی که می توان ایشان را “فقیه الفلاسفه” “فیلسوف الفقها” نامید و نشان داد که فلسفه و فقه هیچ مشکلی با یکدیگر نداشته و یک فرد می تواند هم فیلسوف باشد و هم فقیه.

وی در ادامه سخنان خود با تاکید بر اینکه ملاصدرا از همه فقهای عصر خود فقیه تر بود، تصریح کرد: البته او فردی محدث نیز بود بیشتر جنبه فلسفی این دانشمند تحت الشعاع قرار گرفت؛ همچنین، ابن رشد فیلسوف اندلس یک دوره کتاب به نام فقه ابن رشد دارد که این شخص در عین حال هم فیلسوف بود و هم فقیه و البته بر اساس فقه خود چند سال قضاوت کرد؛ در عصر ما نیز علامه طباطبایی (ره)، استاد آیت الله جوادی آملی نیز فیلسوفی بود که همزمان فقیه نیز به شمار می آمد.

 چهره برجسته فلسفه کشور در ادامه با بیان اینکه من و آیت الله جوادی آملی هر دو افتخار شاگردی علامه طباطبایی را سال ها داشته ایم، ابراز کرد: حضرت علامه جلسات شبانه و پنهانی در برخی از خانه ها داشت که من و استاد جوادی آملی در این جلسات شرکت می کردیم و ایشان عضو ثابت و همیشگی این جلساتی بودند که به صورت شبانه پنجشنبه و جمعه های هر هفته برگزار می شد.

 وی علامه طباطبایی(ره) را فیلسوف بزرگی خواند که شاگردان بسیاری تربیت کرد و افزود: بسیاری از مردم ایشان را مفسر می دانند اما از جنبه فلسفی علامه غافل هستند ضمن آنکه مرحوم طباطبایی فقیه و اصولی بزرگی بود و آثار بسیاری در این زمینه داشت و هر گاه ما اجازه چاپ این آثار را از ایشان می خواستیم با لهجه آذربایجانی پاسخ می داد که حالا به اندازه کافی فقه وجود دارد.

چهره برجسته فلسفه کشور در ادامه با تاکید بر اینکه بنابراین هم می توان فقیه بود و هم فیلسوف، تصریح کرد: اکنون نیز آیت الله جوادی آملی شخصیتی این گونه است که هم بر فقه اشراف دارد و هم بر فلسفه، بنابراین میان این دو دانش دشمنی وجود ندارد و اتفاقا از قضای روزگار میان فقه و فلسفه مشترکاتی می توان لحاظ کرد.

 ابراهیمی دینانی با اشاره به مشترکات دانش فقه و فلسفه توضیح داد: فلسفه در خصوص هستی و قسم، شهادت و روح و تن سخن می گوید به عبارت جامع تر از تدبیر الهی در جامعه و نیز فقه از فرمان الهی در جامعه؛ بنابراین، فیلسوف از تدبیر الهی در آفرینش و فقیه از فرمان الهی صحبت می کنند با این وجود حال آیا میان تدبیر الهی و فرمان او ناسازگاری وجود دارد؟!

 وی با بیان اینکه فیلسوف تعقل کرده و فقیه با بیان فرمان الهی و اطاعت از فرمان خدا که احکام خمسه است به حق تعالی تقرب پیدا می کند، گفت: فیلسوف به باطن امور می رود و به ظاهر آن اکتفا نمی کند یعنی از احساس و تخیل به تعقل می رود و البته فقیه نیز اهل باطن است و همه احکام فقه که مربوط به عبادات است را بیان می کند، عبادت بدون قصد قربت باطل است و این سخن مورد اجماع تمامی فقها است مگر در احکام توسلی، بنابراین قصد قربت نیز قصد نزدیکی به خدا و این امر جزء باطن است.

 ابراهیمی دینانی در پایان سخنان خود با تاکید دوباره بر اینکه اختلافی میان فقه و فلسفه نبوده و این دو دانش با یکدیگر ناسازگار نیستند و افراد بسیاری بین این دو علم را جمع کرده اند، خاطرنشان کرد: مگر می شود فقه با تفکر و تعقل مخالفت داشته باشد اما مردم گمان می کنند فلسفه شاخ و دم دارد در صورتی که فلسفه یعنی تفکر و تعقل و فکر نیز فرآیندی است که تمام امور را در خود جای داده و اگر فکر نبود گذشته و آینده و کسب قربت نیز معنایی نداشت.

در ادامه این مراسم دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی سوالاتی را از غلامحسین ابراهیمی دینانی، چهره ماندگار فلسفه پرسید.

منصوری لاریجانی، محقق و مولف عرفان اسلامی با طرح این سوال که حکمت از نظر شما در حوزه فلسفه و معرفت شناسی چه معنایی دارد با توجه به اینکه در آثار شما حکمت تعبیر خاصی داشته و همان حقیقت بیداری را ایجاد کرده و صرف تعقل نیست، خطاب قرار داد و دینانی نیز در پاسخ چنین گفت: حکمت از نظر لغت از حکم می آید و حکم از استحکام؛ استحکام نیز یعنی بسیار محکم و حکم یعنی حاکم بودن عقل. بنابراین، حکمت یعنی اندیشه و تعقلی که عقلانی بوده و استحکام داشته باشد، به همین جهت در جهان اسلام ما به جای فلسفه بیشتر از کلمه حکمت استفاده می کنیم.

 وی ادامه داد: فلسفه واژه ای خارجی و یونانی است که از زمان سقراط این کلمه به کار برده شد؛ سقراط خود را فیلوسوفوس یعنی دوستدار دانش می نامید. بنابراین، آنچه استحکام عقلانی و برهانی ندارد حکمت نیست و البته ما حکمای بسیاری در جهان اسلام داشته ایم.

 در ادامه این همایش، لاریجانی با طرح سوال دیگری نظر و دیدگاه دکتر دینانی را درباره آیت الله جوادی آملی جویا شد و چهره برجسته فلسفه کشور اینچنین پاسخ داد: بدون ذره ای تعارف می گویم زمانی که افتخار داشتم در محضر علامه طباطبایی باشم حکمت و فلسفه را از ایشان آموختم؛ علامه درس روزانه ای داشت که تنها برخی از طلبه های خاص نزد ایشان حاضر شده و دوره اسفار الشفاء را درس می گرفتند اما ایشان جلسه های خصوصی شبانه ای هر پنج شنبه و جمعه در منزل های مختلف داشت که در آن زمان من که فرد مجردی بودم (اما آیت الله جوادی آملی متاهل و دارای فرزند بود) در این جلسات شرکت می کردم.

 ثبات قدم آیت الله جوادی در کسب علم

وی ادامه داد: تعداد حاضران در این جلسات خصوصی از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی کرد و هیچ فردی بدون اجازه و پذیرش علامه نمی توانست در این جلسات حضور پیدا کند. آیت الله جوادی آملی، عضو ثابت و همیشگی این جلسات بودند که حتی یک نوبت نیز غیبت نداشتند. استاد همه مسایل را با نظم می نوشتند و جدیت خاصی در یادگیری داشتند. در این جلسات سوال های بسیاری مطرح می شد و گفت و گو انجام می گرفت و می توان به اصطلاح جدید به آن درس خارج فلسفه گفت که با تدریس یک کتاب ادامه پیدا نمی کرد بلکه سوالی مطرح می شد، سپس پیرامون این سوال بحث و گفت و گو شکل می گرفت به طور مثال بحث قوه و فعل چند ماه به طول می انجامید و اشکالات بسیاری بر مسایل مطرح شده وارد می شد که یکی از مستشلکان اصلی آیت الله جوادی آملی بودند.

 منصوری لاریجانی سوال بعدی خود را از ابراهیمی دینانی چنین پرسش کرد که چگونه دین و فلسفه با یکدیگر جمع می شوند؛ چهره برجسته فلسفه کشور نیز اینچنین پاسخ داد: هرچه عقل قوی تر باشد، دین نیز قوی تر می شود. روایت است که رسول اکرم (ص) وارد مسجدی شدند و دو حلقه از مردم نشسته بودند که گروهی از آنها عبادت و گروه دیگر بحث علمی می کردند اما پیامبر اسلام (ص) به گروهی که بحث علمی داشتند پیوستند و این مسئله نشان می دهد علم بر عبادت افضل است.

 ابراهیمی دینانی تاکید کرد: امروز مدعیان دین در جهان اسلام یعنی گروه های تکفیری همچون طالبان، بوکوحرام و داعش بهره ای از علم نبرده اند اما افراد دینداری هستند به طور مثال ابوبکر البغدادی تمام قرآن را حفظ بوده و شاید بهتر از ما نیز می فهمد اما او اسلامی را به جهان نشان می دهد که فاجعه آمیز و بدنام است. در حقیقت داعش دین باور است اما عقل حسابی ندارد و شاید اگر یک دوره ابن سینا و علامه طباطبایی (ره) را می خواندند تا این اندازه بی عقل نبودند و این یعنی قشریت و بی عقلی بنابراین بلایی که آنها بر سر جهان اسلام می آورند مایه تاسف است، جهان اسلامی که سراسر علم و عقل است اما آنها چاقو به دست می گیرند و انسان ها را می کشند.

 منصوری لاریجانی در ادامه دینانی را خطاب قرار داد و گفت: مسئله مشترک میان شما و آیت الله جوادی آملی، ارادت به علامه طباطبایی (ره) است که در بیانات و آثارتان هویداست، شما در علامه چه چیزی دیدید که همچنان پس از گذشت چند سال عشق ایشان در شما شعله می کشد؟

 آزاداندیش تر از علامه ندیدم!

ابراهیمی دینانی در پاسخ سوال یاد شده بیان کرد: این پرسش خوبی است و مرحوم علامه یکی از آیات مسلم حق بود؛ من با اینکه همه غرب را دیده و با فلاسفه آن آشنا هستم اما همچنان از عظمت علامه حیران هستم؛ ایشان مردی بود که از شهر سنتی تبریز برخاست و در شهر سنتی نجف درس خواند، سپس به شهر سنتی قم مهاجرت کرد و به تحصیل و تدریس پرداخت یعنی علامه در سه شهر سنتی زندگی کرد، بنابراین، علی القاعده ایشان باید سنتی فکر کنند اما من که همه آثار فلاسفه غرب را خوانده ام آزاداندیش تر از این مرد ندیدم. وقتی ظاهر زندگی علامه و تعبد و آرامش ایشان را می دیدیم این چنین گمان نمی کردیم اما استاد در خلوت به چیزی نبود که فکر نکرده و مطلبی بر او سنگینی نکرده باشد و ما هرچه می خواستیم به علامه می گفتیم و هیچ چیز بر او نکره نبود ضمن آنکه در عمل هیچ واجب و مستحبی از ایشان ترک نمی شد اما در اندیشه کاملا آزاد بود.

 منصوری لاریجانی در ادامه سوال پایانی خود را از دینانی این چنین مطرح کرد: آیت الله جوادی آملی علوم انسانی را اسلامی و غیراسلامی نمی دانند بلکه ماهیت تمامی علوم را الهی و کاشف از حقایقی می دانند که در هستی وجود دارد. نظر شما در این باره چیست؟

 دینانی در پاسخ به سوال یاد شده بیان کرد: همین طور است و بدون هستی شناسی سرانجام فرد پوچ گرایی خواهد بود.

منبع: شبستان

انتهای پیام/

کد خبر : 14143
تاريخ ثبت خبر : 1 دی 1394
ساعت بارگزاری خبر : 09:53
برچسب‌ها:, ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)