به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، مصطفی دلشاد تهرانی استاد دانشگاه و نهج البلاغه پژوه در یادداشتی به آثار فقر در افراد از نگاه امام علی(ع) پرداخته است.
در منظر امام على(ع) فقر موجب نومیدى انسان و عارض شدن سستى بر اوست و انگیزه لازم براى زندگى پربار را آسیب مىزند و تحرک لازم براى کار پرثمر را به شدت مىکاهد: وَ إِنِ افْتَقَرَ قَنِطَ وَ وَهَنَ: انسان اگر مستمند شود، نومید و سست مىگردد.(نهج البلاغه، حکمت ۱۵۰).
فقر انسان را از نظر روحى و روانى به افسردگى و اندوهبارى مىکشاند، و نشاط زندگى را مىگیرد، چنانکه امام على(ع) فرموده است : «وَ مَنِ افْتَقَرَ فِیهَا حَزِنَ: و آن که در زندگى مستمند است، اندوه بار است.» (نهج البلاغه ، کلام ۸۲).
نادارى آدمى را در خود فرو مىبرد و به اندوه آن چه مىتوانست داشته باشد و ندارد مىنشانَد و در غم زندگى سالم و آبرومند و مرفه گرفتار مىسازد. به بیان امیرمؤمنان على(ع( إِنَّ الْفَقْرَ… جَالِبٌ لِلْهُمُومِ: بىگمان فقر فراهم آورنده اندوه است.(شرح غررالحکم، خوانساری، ج ۲، ص ۴۹۸).
نادارى و کمبوددارى، کرامت انسان را مىشکند و او را گرفتار احساس خُردى و کوچکى و خوارى و بىمقدارى مىنماید، چنان که در هشدارهاى امام على(ع) آمده است: إِنَّ الْفَقْرَ مَذَلَّهٌ لِلْنَّفْسِ: بىگمان فقر، مایه خوارىِ جان است.(شرح غررالحکم، خوانساری، ج ۲، ص ۴۹۸)
«الْقِلَّهُ ذِلّهٌ: کم داشتن، خوارى است.» (مطالب السؤول، ابوسالم النصیبی، ص ۲۷۷). این آسیب تا بدانجاست که شخص در سرزمین خود نیز از کرامت و احترام لازم بىبهره مىگردد و حیثیت انسانىاش نادیده گرفته مىشود: «الْفَقِیرُ فِی الْوَطنِ مُمْتَهَنٌ: فقیر در وطن [هم]، خوار است.» (شرح غررالحکم، خوانساری، ج ۱، ص ۳۷۳).
امیرمؤمنان على(ع) در دعایى چنین آموزش داده است: اللّهُمَّ صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ، وَ لاَ تَبْذُلْ جَاهِی بالاِْقْتَارِ؛ فَأَسْتَرْزِقُ طَالِبِی رِزْقِکَ، وَ أَسْتَعْطِفُ شِرَارَ خَلْقِکَ، وَ أُبْتَلَى بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِی، وَ أُفْتَتَنَ بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِی؛ وَ أَنْتَ مِنْ وَرَاءِ ذلِکَ کُلِّهِ وَلیُّ الاِْعْطَاءِ وَ الْمَنْع (إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ(تحریم/۸): خدایا! به توانگرى آبرویم را نگاه دار، و به تنگدستى حرمتم را ضایع مگردان، تا از روزىخواران تو درخواست روزى کنم، و از آفریدگان بدکردارت مهربانى جویم، و به ستایش کسى که به من عطایى ارزانى کند وادار گردم، و به بدگویى کسى که به من چیزى ندهد گرفتار شوم؛ و تو پس از همه این گفتار، صاحب اختیارى که ببخشایى یا نبخشایى، زیرا «تو بر هر چیز توانایى».)نهج البلاغه ، دعای ۲۲۵)
تشویش و مشغول سازی
نادارى و کمبوددارى، ذهن و فکر آدمى را به خود مشغول مىسازد و از اندیشیدن به امور اساسى دورش مىگرداند. امام على(ع) در حکمتى چنین یادآور شده است: «وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَهُ شَغَلَهُ الْبَلاَءُ: و اگر تنگدستى آدمى را در تنگنا قرار دهد، گرفتارى به خود، مشغولش سازد.»(نهج البلاغه ، حکمت ۱۰۸)
آسیبدیدگى و کاستى اعتقادى ـ ایمانى
نادارى و کمبوددارى، در صورت راسخ نبودن اعتقاد و ایمان، آنها را دچار آسیب مىسازد و به کاستى مىکشاند. امیرمؤمنان على(ع) در سفارش خود به محمدبن حنفیّه چنین یادآور شده است: «یا بُنَیَّ! إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکَ الْفَقْرَ، فَاسْتَعِذْ بِاللهِ مِنْهُ؛ فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَهٌ لِلدِّینِ: فرزند عزیزم! از نادارى بر تو بیمناکم. پس، از آن به خدا پناه ببر که نادارى دین را ناقص سازد.»(نهج البلاغه ، حکمت ۳۱۹)
همچنین در پندى به حضرت حسن(ع) فرموده است: «یَا بُنَّیَّ! مَنِ ابْتُلِیَ بِالْفَقْرِ، فَقَدِ ابْتُلِیَ بِأَرْبَعِ خِصَالٍ: بِالضَّعْفِ فِی یَقِینِهِ… وَالرِّقَّهِ فِی دِینِهِ: فرزند عزیزم! هر کس دچار فقر شود، به چهار خصلت گرفتار مىشود : [ از جمله ] ضعف در یقینش و سستى در دینش.»(جامع الاخبار ، شعیری ، ص ۱۰۶)
انتهای پیام/