| امروز پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:


پارادایم اجتهادی به دین و آموزه‌های آن نگاه ایدئولوژیک ندارد

در پارادایم اجتهادی به دین و آموزه های آن به مثابه امری ارزشی یا ایدئولوژیک نگریسته نمی شود بلکه بر پایه دلایلی که اثبات کننده واقعی بودن زبان دین است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، در پارادایم اجتهادی تحقیق علمی به منظور کشف واقع و رسیدن به باورهای صادق موجه بر اساس منابع و متون دینی و بر طبق فرآیند اجتهادی صورت می گیرد. اصل اساسی و محوری در این پارادایم آن است که رویه اجتهادی، اکتشافی است و در پی کشف مراد مولف و صاحب سخن از طریق دلالت های متن و گفتار یا روابط سمانتیکی و قوانین تفسیری است.

از منظر پارادایم اجتهادی فهم موضوعات به طور عام و فهم کتاب و سنت به طور خاص به معنای آن است که به فهمی دست پیدا کنیم که موضوعات و متن بدان دلالت می کنند؛ چرا که اگر فهم مستند به موضوعات و متن نباشد نمی توان آن را فهم متن یا فهم یک موضوع خارجی خاص دانست بلکه فهم چیز دیگری خواهد بود.

در پارادایم اجتماعی امکان فهم به طور عینی وجود دارد و معنای متن امری آبجکتیو و عینی بوده و وابسته به ذهنیت فاعل شناساست و سابجکتیو نیست. یعنی در واقع مفاد و محتوایی که در متون آمده همه حکایت از حقایق نفس الامری اعم از مصالح و مفاسد واقعی موجود در مبادی یا غایات امور دارد.

از منظر پارادایم دینی، رویکرد انتقادی نیز دچار نوعی جبریت و وابستگی کنش انسانی به خارج از انسان است و به سان پارادایم پوزیتیویستی ساختار نظام اجتماعی را تعیین کننده نوع کنش انسانی می داند

مفاهیم اجتماعی در پارادایم اجتماعی از سنخ معقولات ثانی است به این معنا که اگرچه مابازاء خارجی مستقل ندارند اما منشا انتزاع آنها در خارج است. در واقع مراد این است که اگر چه مفاهیم اجتماعی و حقوقی از سنخ معقولات ماهوی خواه جوهری یا عرضی و در عرض خواه اضافه یا کیف یا جِده و نیز معقولات ثانی منطقی نیستند اما از سنخ مفاهیم اعتباری نیز نیستند زیرا معقول ثانی غیرمنطقی بودن این مفاهیم دلیل کافی برای خود دارد.

از دیدگاه پارادایم دینی انسان دارای دو ساحت جسم و روح است که اولی مادی و دومی مجرد است و شباهت های بسیار آدمیان با یکدیگر مانع از ندیدن تفاوت های بسیار آنها با همدیگر نمی شود. در پارادایم دینی بر خلاف پارادایم پوزیتیویستی افزون بر پذیرش تاثیر علل و عوامل خارجی، فیزیولوژیکی و روانی در رفتارها و اعمال انسان، آدمی اراده و اختیار و آزادی نیز دارد که به ساحت روحانی و مجرد انسان مربوط است.

از این رو در رویکرد دینی به انسان مثابه یک شیء مکانیکی و همچون روبات نگریسته نمی شود. همچنین از منظر پارادایم دینی، رویکرد انتقادی نیز دچار نوعی جبریت و وابستگی کنش انسانی به خارج از انسان است و به سان پارادایم پوزیتیویستی ساختار نظام اجتماعی را تعیین کننده نوع کنش انسانی می داند؛ البته با این تفاوت که انتقادی ها تغییرات اساسی در ساختار نظام اجتماعی را می پذیرند. انسانِ دین حیِ متاله خلاقِ صاحبِ اراده ای است که کرامتی فراتر از کرامت فرشتگان دارد.

از منظر پارادایم اجتهادی دانش دینی، تبیین و فهم صحیح گزاره های علوم انسانی بر پایه فهم دقیق مفاد متون دست اول دین (قرآن و سنت) و عقل عام بدیهی که کاشف از واقع است و از طریق فرآیند اجتهادی صورت می گیرد. تفصیل از فرآیند اجتهادی شامل موضوع شناسی، رجوع به منابع و ادله برای کشف مساله و استنتاج از طریق تشکیل صورت قیاسی به معنای عام است.

دلایل فرآیند اجتهاد دینی عبارتند از: کتاب، سنت، عقل و اجماع. دو دلیل کتاب و سنت برآمده از منابع اجتهاد دینی هستند که در عرض یکدیگرند و دو دلیل عقل و اجماع در طول آنها قرار دارند و در شرایطی خاص کاشف از آموزه های دینی هستند. به این ترتیب با کشف معرفت حاصل از روش اجتهادی در واقع محقق به علل پیدایش معرفت و حقیقت مذکور از طریق دستیابی به بخشی از بنیادها و علل دربردارنده مصالح و مفاسد واقعی امور آگاهی می یابد.

جایگاه ارزش ها در پارادایم اجتهاد دانش دینی

در پارادایم اجتهاد دانش دینی، ارزش ها به معنای متداول در برخی رویکردهای رقیب، نباید به طور عامدانه در فرآیند کشف حقیقت تاثیرگذار باشند؛ اگرچه دخالت آنها در فرآیند شناخت واقع گاهی قهری است، اما نکته اساسی این است که برخلاف پارادایم پوزیتیویستی که به انکار مطلق پیش فرض ها، ارزش ها، و انگیزه ها حکم می کند، باید گفت چنین انکاری امکان ندارد و از این رو در پارادایم اجتهادی اعتقاد بر این است که تا حد امکان باید به دور از انگیزش ها و پیش فرض ها و ارزش داوری ها، تنها به دنبال اکتشاف حقیقت بود؛ یعنی در مقام فهم و کشف واقع نباید عامدانه پیش فرض ها و ارزش ها را دخالت داد بلکه تا حد امکان باید در جهت حذف آنها در مقام فهم کوشید.

از این رو در پارادایم اجتهادی به دین و آموزه های آن به مثابه امری ارزشی یا ایدئولوژیک نگریسته نمی شود بلکه بر پایه دلایلی که اثبات کننده واقعی بودن زبان دین است، از این رو گزاره های موجود در منابع دین همگی غیرارزشی و در واقع حاکی از اموری واقعی هستند. نسبت به قضایای توصیفی و اخباری این مساله روشن است اما قضایای انشایی دین نیز با توجه به مبادی و غایات به واقع و نفس الامر باز می گردند. از این رو اصلا ناظر به ارزش و بایدهای اعتباری نیستند.*

*منبع: کتاب پارادایم اجتهادی دانش دینی (پاد)، مولفان: مهدی علی پور و سیدحمیدرضا حسینی، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،۱۳۹۰٫

انتهای پیام/

کد خبر : 64645
تاريخ ثبت خبر : 29 فروردین 1397
ساعت بارگزاری خبر : 12:10
برچسب‌ها:, ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)