| امروز جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

الهه ایمانی در گفتگو با طلیعه:


هنر از مؤلفه‌های اصلی در ایجاد فرهنگ و تمدن اسلامی است

یک پژوهشگر هنر اسلامی گفت: هنر اسلامی یکی از مؤلفه‌های اصلی در ایجاد فرهنگ و هویت است. بنابراین توجه به آن‌ها یکی از اصول اساسی جامعه محسوب می‌شود.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، الهه ایمانی دکترای پژوهش هنر، از ماهیت و تعریف هنر اسلامی در سرزمین های اسلامی می گوید، به اعتقاد او تعریف هنر اسلامی یک تعریف شهودی است. به‌عبارت‌دیگر می توان گفت هنر اسلامی، هنر توحید است. در حقیقت اندیشه اسلامی وارد هر ملتی که شد با اندیشه های قومی و ملی آن ملت ترکیب شد. هنر اسلامی یک اندیشه بود که در هر منطقه ای به شکل خاصی ظهور و نمود پیدا کرد. هنر اسلامی درواقع هنر هنرمندانی است که با تمام وجود خویش مفهوم اندیشه اسلامی را وجدان کرده‎اند و بر اساس آن دست به هنرنمایی زده اند.

در ادامه گفتگوی مشروح با الهه ایمانی می آید:

*در ابتدا از ماهیت هنر اسلامی سخن بگویید که هنر اسلامی چیست؟ (آیا هنر اسلامی به هنری گفته می‌شود که افرادی که تنها دین‌دارند به آن می‌پردازند یا عمومیت به همه دارد؟)

مسئله ماهیت هنر اسلامی سؤالی است که به‌جرئت می توان گفت تا به امروز تعریف کامل و جامعی درباره آن ارائه‌شده باشد اما چیزی که بدیهی است این است که هنر اسلامی به هنری گفته نمی‌شود که هنرمندان آن تنها دین‌دارند. امروزه بخشی از آثار هنری بعد از ظهور اسلام با عنوان هنر اسلامی شناخته می شوند. محققان زیادی در مطالعات خود به معرفی این هنر در دوره های تاریخی مختلف و ارائه تعریفی از آن پرداخته اند، (لازم است یادآوری شود که هنر اسلامی واژه ای است که ابتدا توسط شرق شناسان از سده نوزدهم میلادی در محیط های دانشگاهی انگلستان به‌کاربرده شد سپس در کشور فرانسه و دیگر کشورها موردمطالعه قرار گرفت و در چند دهه اخیر، موضوع تحقیق کار دانشمندان مسلمان قرارگرفته است).

دستاوردهای محققان در زمینهٔ تعریف هنر اسلامی به گروه‌های مختلفی قابل‌تقسیم بندی هستند گروهی از آنان هنر سرزمین های اسلامی را هنر اسلامی نامیده اند، گروهی دیگر هنر مسلمانان را، عده ای هنر برگرفته از مفاهیم دینی را، برخی هنر هندسی و تجریدی را و عده‌ای دیگر هنر اسلامی را شامل همه موارد می دانند.

اما باید گفت هنر اسلامی هیچ‌کدام از موارد بالا نیست چراکه هرچند اغلب آثار هنری در دوران پایداری حاکمان مسلمان شکل‌گرفته است اما هنر سرزمین های اسلامی نیست چه‌ بسا بسیاری آثار در کشورهای اسلامی وجود دارد که هیچ ارتباطی با اندیشه های اسلامی ندارد و چه‌بسا در کشورهای غیر اسلامی آثار هنر اسلامی یافت شود؛ اما هنر اسلامی، هنر مسلمانان هم نیست، زیرا ممکن است تمام‌کارهای یک فرد مسلمان، اسلامی نباشد و یا حتی بسیار از مساجد و آثار هنری دیگر توسط غیرمسلمانان طراحی و به مرحله اجرا گذاشته‌ شده‌اند.

دستاوردهای محققان در زمینهٔ تعریف هنر اسلامی به گروه‌های مختلفی قابل‌تقسیم بندی هستند گروهی از آنان هنر سرزمین های اسلامی را هنر اسلامی نامیده اند، گروهی دیگر هنر مسلمانان را، عده ای هنر برگرفته از مفاهیم دینی را، برخی هنر هندسی و تجریدی را و عده‌ای دیگر هنر اسلامی را شامل همه موارد می دانند.

هنر برگرفته از نصوص دینی صرفاً هنر اسلامی نیست، این گرایش باعث محدود کردن دایره‎ مفاهیم اسلامی می‎شود همچنین در آن صورت جایز به کشیدن شمایل پیامبران و امامان در مساجد می شدیم. هنر هندسی و تجریدی نیست، به‌عنوان نمونه در نقاشی های قهوه‌خانه‌ای، واقعه عاشورا را به تصویر کشیده است. اگر هنر اسلامی را شامل تمامی تعریف‎های قبلی بدانیم، نوعی پاسخ مبهم ارائه کرده‎ایم که دیگر مانع نیست و بر اساس آن هر هنری ممکن است اسلامی تلقی شود.

پس درنتیجه تمامی این موارد نشان‎دهنده آن است که تعریف هنر اسلامی یک تعریف شهودی است. به‌عبارت‌دیگر می توان گفت هنر اسلامی، هنر توحید است. در حقیقت اندیشه اسلامی وارد هر ملتی که شد با اندیشه های قومی و ملی آن ملت ترکیب شد. هنر اسلامی یک اندیشه بود که در هر منطقه ای به شکل خاصی ظهور و نمود پیدا کرد. هنر اسلامی درواقع هنرِ هنرمندانی است که با تمام وجود خویش مفهوم اندیشه اسلامی را وجدان کرده‎اند و بر اساس آن دست به هنرنمایی زده اند.

*امروزه در حوزه‌های مختلف علوم انسانی و نیز حوزه‌های هنری استعمال پسوند یا پیشوند دینی و اسلامی موضوعی متداول است که تمیز دادن اثر حقیقی که شایستگی پسوند مذکور را داشته باشد دشوار است، در چنین شرایطی که شناخت و تشخیص کم است چه باید کرد؟

دقیقاً. حق با شماست، به دلیل برگزاری همایش ها و کنگره‌های ملی و بین المللی با موضوعات اسلامی و یا کسب امتیاز علمی پژوهشی برای مجلاتی با موضوعات اسلامی، محققان بسیاری روی به شناخت و بررسی این مفهوم بزرگ آورده‌اند و سعی به برقراری موضوع کاری خود با مفاهیم اسلامی کرده اند. در این میان عده ای نیز برای اهداف خاصی پیشوند و پسوند اسلامی را به موضوع کاری خود چسبانده اند بدون اینکه به محتوای اثر توجه شود که از میان آن‌ها، آثار تحقیقات ضعیفی نیز به وجود آمده است.

حال برای تشخیص درستی یک اثر در هر حوزه ای نیازمند به تعریف صحیح ارتباط اسلام با آن علم است. در حوزه هنر لازم است ابتدا تعریف درستی از هنر اسلامی ارائه دهیم تا معیاری برای سنجش آن اثر داشته باشیم. هرچند که حوزه هنر همانند حوزه علوم انسانی بسیار گسترده است و شاخه های مختلفی را دربرمی گیرد و این خود سختی کار را دوچندان می کند.

مسئله بعدی که بسیار مهم است در کارهای تحقیقاتی بالحق باید به دور از تعصبات ملی و دینی آثار را مطالعه کرد. چراکه گاه ممکن است در اثری ویژگی‌های هویتی ایرانیت پیش از اسلام پررنگ‌تر باشد همانند نقش برجسته هایی که در دوران قاجار پدید آمدند و در اثری دیگر ویژگی‌های هویتی اسلامی در آن پررنگ‌تر باشد همانند کتاب‌آرایی که بعد از اسلام رونق گرفته و به اوج می رسد و در این میان تنها تشخیص، سنجش اعتبارهای بیرونی و میزان علمی بودن تحلیل های به‌کاررفته در مقاله بستگی دارد.

*چه ارتباطی میان دو مقوله دین و هنر می‌توان پیدا کرد؟(از این حیث که دین اصول و روشی برای زیستن و آیینی در جهت تأمین سعادت دنیوی و اخروی بشر است و هنر به‌عنوان تجلی کالبدی و مادی آیین و باورهای دینی شناخته می‌شود)؟

تاریخ این مسئله را اثبات کرده است که هنر و مذهب بسیار به هم وابسته‌اند و در کنار یکدیگر باعث زنده ماندن و تداوم یکدیگر شده‌اند، به عبارتی هنر و مذهب در طول یکدیگر قرار دارند نه در عرض هم. آثار باقی‌مانده از انسان های دوران پارینه‌سنگی در غارهای آلتامیرا و لاسکو نشان‌دهنده ارتباط انسان ها با نیروهای ماورایی است. همچنین ابزارها و اشیایی که بشر نخستین ساخته است شامل انواع مجسمه های خدایان مؤنث و مذکر است به‌خصوص مجسمه هایی از خدایان مربوط به دوران مادر سالاری از نقاط مختلفی از جهان به‌ دست‌ آمده که در سایزهای کوچکی ساخته‌ شده بودند.

نمونه‌های از این‌ گونه خدایان در سراب یافت شده است با اندازه‌ای حدود شش سانتی متر که بنام ونوس سراب مشهور است و دارای قدمتی حدود هشت هزار سال در موزه ایران باستان نگهداری می شود. سایز کوچک این‌گونه مجسمه‌ها به دلیل این بود که بشر هنوز یکجانشین نشده بود و برای حمل‌ونقل راحت آن‌ها را در سایز کوچک می‌ساخت. باید این نکته را در نظر داشت که ما نمی‌توانیم بشر آن روزگار را بت‌پرست بنامیم چرا که بشر آن روزگار هیچ تفکر انتزاعی از خدای خود نداشتند بلکه برای تمامی حوادث طبیعی که مربوط به پایداری زندگی‌اش می شد خدایی با ویژگی‌های مادی در نظر می گرفت. این آثار همگی نشان‌دهنده نقش آیین و ذات بشر به پرستش است که به شکل هنر تجلی کالبدی و مادی یافته است. در حقیقت برای اینکه سوبژکتیو به ابژه تبدیل شود نیاز به ابزار مادی دارد. به همین دلیل است که در طول دوران تاریخی، ادیان با هنر آمیخته اند و از هنر برای بیان خود بهره برده اند.

انسان‌ها همواره به دو مسئله وابسته بوده‌اند یکی آیین‌ها و دوم زیبایی‌شناسی. انسان اولیه به‌محض کشف رنگ در طبیعت، ظروف کاربردی روزانه خود را با افکار و اعتقادات دینی خود زینت و آرایش داد. پس ببینید، نمی‌توان منکر ارتباط بین دین و هنر شد. این دو بسیار به هم وابسته هستند چراکه در ذات انسان‌ها این دو با یکدیگر سرشته شده‌اند.

انسان‌ها همواره به دو مسئله وابسته بوده‌اند یکی آیین‌ها و دوم زیبایی‌شناسی. انسان اولیه به‌محض کشف رنگ در طبیعت، ظروف کاربردی روزانه خود را با افکار و اعتقادات دینی خود زینت و آرایش داد. پس ببینید، نمی‌توان منکر ارتباط بین دین و هنر شد. این دو بسیار به هم وابسته هستند چراکه در ذات انسان‌ها این دو با یکدیگر سرشته شده‌اند.

ایران درگذشته جزو تمدن های بزرگ به شمار می‌رفت که علاوه بر تأثیرپذیری از دیگر کشورها در حیطه علم و هنر، بسیار تأثیرگذار بر دیگر تمدن ها بوده است و این مسئله در آثار دوره اسلامی بسیار بارزتر است. در حیطه آثار هنری بعد از ورود دین مبین اسلام، چهره و آرایش آثار هنری با دین جدید انطباق می‌یابد و هنرمند ایرانی مسلمان شده، گذشته خود را با اندیشه ها دین جدید ترکیب می‌کند. دین مبین اسلام در تمامی عرصه های زندگی ایرانیان سایه گسترد و بافرهنگ و هویت گذشته ایران باستان درآمیخت و سبکی جدید در زندگی و هنر این سرزمین به ارمغان آورد در حقیقت هنرمندان ایرانی این بار در خلق آثار هنری خود تحت تأثیر اندیشه های اسلامی قرار می‌گیرند و فرهنگ گذشته خود را با اندیشه‌های دین جدید ترکیب می‌کنند و ازاین‌رو موجب پایداری هویت ایرانی می‌گردند. به‌عنوان نمونه طرح چلیپا یا گردونه مهر که از اندیشه‌های قدیمی ایرانی محسوب می‌شود و در بسیاری از آثار ایرانی کاربرد داشته است این بار همان طرح با اندیشه اسلامی با ظاهری متفاوت با خط کوفی و کلماتی همانند علی و الله و. در آجرکاری‌ها و کاشی‌کاری‌های مساجد و مقابر و مکان‌های مقدس دیگر به کار می‌رود. نمونه‌های این‌چنینی بسیار است که برای معرفی آن‌ها نیاز به زمان بیشتری است.

8989

تکه سفال‌هایی از کردستان مربوط به ۷ هزار سال پیش

125

 لیوان سفالین سیلک ۳۱۰۰ سال پیش

76

 تکه پارچه‌ای از دوره اشکانی

%d8%b1%db%8c

 بشقابی از ری بعد از اسلام

9

مسجد جامع یزد

%d8%a8%d8%b1%d8%ac

برج خرقان

این هنر است که مساجد را آذین می‌کند و با کمک نمادها پیام الهی خداوند را بیان می‌نماید و یا این هنر است که کتاب مقدس خداوند را با تذهیب و خطی زیبا زینت می‌بخشد و به دست جهانیان می‌رساند.

*چرا یکی از شاخصه‌های مهم علوم انسانی، هنر است، چه ارتباطی عمیقی میان علوم انسانی و هنر می‌توان جستجو کرد؟

امروزه همه واقعیت ها از طریق نمادها بیان می شوند. بنابراین برای تکثیر یک رفتار و فرهنگ اسلامی کافی است آن پدیده در سطح جامعه تبدیل به یک ارزش و هنجار شود. این هنرمندان هستند که ارزش‌ها را به کمک نمادها به مرحله اجرا می‌گذارند. در حقیقت ما در دنیایی مملو از نشانه‌ها و نمادها زندگی می‌کنیم. نوع لباس پوشیدن، طرز صحبت کردن، تفریحات ما، همگی نشانه هستند و درواقع شخصیت و جایگاه طبقاتی و فرهنگی ما را در جامعه معرفی می‌کنند.

هنر قدرت فراوانی دارد و بسیاری از علوم و حتی جامعه را می‌تواند تحت تأثیر قرار دهد. به همین دلیل بوده است که همواره حاکمان و پادشاهان برای بیان خواسته‌ها و نمایش قدرت خود بهترین هنرمندان و صنعت‌کاران را به خدمت گرفته‌اند. پادشاهان با به تصویر کشیدن خود بر روی صخره‌ها، کتاب‌ها و قالی‌ها و نقاشی‌ها همواره مشروعیت حکومت خود و قدرت زمینی و ماورایی خود را با کمک نمادها و نشانه‌ها به رخ کشیده‌اند.

با کمک هنر می‌توان مفاهیم زیادی را در سطح جامعه به‌طور پنهانی پراکنده کرد. یک نمونه ساده امروزی را شما در نظر بگیرید. تا چند سال گذشته شعار دولت ایران؛ فرزند کمتر و زندگی بهتر بود. فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی دارای یک یا دو فرزند بودند تصویرسازی کتاب‌های درسی و بیلبوردهای شهری یک یا دو فرزند داشتند؛ اما در چند سال اخیر شعار دولت تغییر کرد. هم‌اکنون تأکید بر فرزند بیشتر است. کتاب‌های درسی، شبکه‌های مجازی، فیلم‌ها و بیلبوردهای شهری خانواده‌هایی را که تعداد فرزند بیشتری دارند را خوشحال و شاد به تصویر می‌کشند و خانواده‌های تک‌فرزند را افسرده. قدرت هنر را هیچ‌گاه نباید دست‌کم گرفت، در زمان شاه، گرافیتی بسیار رواج یافته بود، نمونه بارز آن تصاویر امام و شعارهای درود بر خمینی و مرگ بر شاه‌هایی بود که به شکل وارونه به معنای سرنگونی حکومت شاهی می‌نوشتند، شما تصور کنید هرروز مردم این شعارها را می‌خواندند و می‌دیدند و ببینید از نظر روانی چه تأثیر شگرفی بر آن‌ها می‌گذاشت.

هنر سرتاسر زندگی ما را پوشانده است. لباس‌هایی که می‌پوشیم کار یک طراح است. ظروفی که هر روزه ده‌ها بار از آن‌ها استفاده می‌کنیم توسط طراحان صنعتی طراحی‌شده‌اند. کیفی که در دست می‌گیریم کار یک طراح است. مجسمه‌های شهری، نقاشی‌های دیواری، برنامه‌هایی که از تلویزیون هر روز تماشا می‌کنیم با هنر در ارتباط هستند. خانه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم کار یک طراح معمار است. قالی و مبلی که بر روی آن می‌نشینم، پارکی که در آن قدم می‌زنیم. خودرویی که در آن سوار می‌شویم، شهری که در آن نفس می‌کشیم همگی ترکیبی از علم زیبایی‌شناسی و علوم دیگر هستند. اگر بحث زیبایی مطرح نبود، در آن صورت تنها جنبه کاربردی بودن مدنظر بود، ظاهر تمامی خانه‌ها یک مکعب ساده می‌شد و تمامی ظروف یک طرح می‌شد و همین‌طور بقیه امور. حتی تصور دنیای بدون هنر کسل‌کننده است.

*آیا هنر دینی می‌تواند کمکی به علوم انسانی کند ازاین‌جهت که هنر دینی می‌تواند فرد دینی در علوم انسانی تربیت کند؟

در اینجا بازهم باید برگردیم به بحث تعریف هنر اسلامی، در بحث تعریف هنر اسلامی گفتم هنری است توحیدی و شهودی که با اندیشه های و هویت هر ملت و فرهنگی ترکیب شد و از این طریق توانست پایدار باقی بماند و در اندیشه‌ها نفوذ کند؛ بنابراین نظر بنده این است که هنر دینی می‌تواند به علوم انسانی کمک کند اما به یک شرط و آن این است که بحث هویت ملی آن کشور هم در نظر گرفته شود. اگر بخواهیم هویت قبل از اسلام ملتی را به‌زور از اذهان پاک‌ کنیم مطمئن باشید در آخر کار موفقیتی حاصل نخواهد شد چرا که ضمیر ناخودآگاه انسان‌ها (بحث روانشناسی) و منش (بحث جامعه‌شناسی) بشر به هویت و گذشته او تعلق دارد.

به‌ عنوان نمونه هویت ایرانی مجموعه ای از عنصرها و ارزش های اجتماعی، فرهنگی قومی و ملی ایرانی اسلامی را شامل می شود که از نسل های گذشته تا به امروز انتقال‌ یافته است. هویت ملی و ایرانی بعد از آشنایی با دین مبین اسلام، ارزش های دینی و اسلامی به آن افزوده شد و نقش مهمی در آن ایفا کرد به‌طوری‌که در بسیاری از آثار به شکوفایی رسید ازجمله کتاب‌آرایی.

هنر اسلامی یکی از مؤلفه‌های اصلی در ایجاد فرهنگ و هویت است. بنابراین توجه به آن‌ها یکی از اصول اساسی جامعه محسوب می‌شود. در این میان نقش هنرمندان و اندیشمندان در تبدیل سبک زندگی ایرانی به زندگی ایرانی ـ اسلامی بسیار مهم بوده و هست چرا که این هنرمندان هستند که تفکر و ارزش های ایرانی اسلامی را به کمک نمادها و نشانه ها در جامعه به مرحله اجرا و عینیت درمی‌آوردند.

هنر اسلامی یکی از مؤلفه‌های اصلی در ایجاد فرهنگ و هویت است. بنابراین توجه به آن‌ها یکی از اصول اساسی جامعه محسوب می‌شود. در این میان نقش هنرمندان و اندیشمندان در تبدیل سبک زندگی ایرانی به زندگی ایرانی ـ اسلامی بسیار مهم بوده و هست چرا که این هنرمندان هستند که تفکر و ارزش های ایرانی اسلامی را به کمک نمادها و نشانه ها در جامعه به مرحله اجرا و عینیت درمی‌آوردند. به عبارتی دیگ هنرمندان هستند که تفکر اسلامی را در سطح جامعه بالفعل می‌کنند، شهر اسلامی ـ ایرانی، بناهای اسلامی- ایرانی، آثار هنری اسلامی ـ ایرانی همگی در نتیجه رشد فرهنگ و تفکر اسلامی به وجود می‌آید.

انتهای پیام/

 

کد خبر : 36973
تاريخ ثبت خبر : 29 آذر 1395
ساعت بارگزاری خبر : 12:17
برچسب‌ها:, ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)