| امروز پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

عبدالله فاطمی‌نیا اشاره کرد:


نقش مهم «قلب» در رسیدن انسان به خداوند

آیت الله سیدعبدالله فاطمی‌نیا به روایتی از امام صادق(ع) اشاره کرد که می‌فرماید «آهنگ کردن به سوی خدا با قلب‌ها، زودتر انسان را می‌رساند از این که جوارح را به زحمت بیندازید»، و سپس مصادیق این روایت را تبیین کرد.

به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از ایکنا، آیت الله سیدعبدالله فاطمی‌نیا، از اساتید برجسته اخلاق به نقل روایتی از امام صادق(ع) در زمینه اهمیت قصد کردن خداوند با قلب پرداخت و مصادیق آن را نیز شرح کرد که در ادامه مشروح این سخنان تقدیم می‌شود؛

در مورد قلب چند روایت وارد شده است که منظور از قلب نیز باطن ما است، خیلی کارها انجام می‌دهیم، اما یک وقت می‌بینیم که پشت آن کارها قلب و تعقل نیست، این حدیث امام جواد(ع) را قبلا خوانده‌ام، تیترش این است که فرمود: «الْقَصْدُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِالْقُلُوبِ أَبْلَغُ مِنْ إِتْعَابِ الْجَوَارِحِ بِالْأَعْمَالِ»، یعنی آهنگ کردن به سوی خدا با قلب‌ها زودتر انسان را می‌رساند از این که جوارح را به زحمت بیندازی، پس قلبت کار کند روزتر می‌رسید.

چیزهای زیادی از این حدیث استفاده می‌شود که برخی از مصادیق آن را می‌گویم، یک حدیث از امام علی(ع) است که فرمود «کَمْ مِنْ صَائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِنْ صِیَامِهِ إِلَّا الْجُوعُ وَ الظَّمَأُ»؛ چقدر روزه داری داریم که از روزه‌اش چیزی جز گرسنگی و تشنگی حاصل نمی‌شود و «وَ کَمْ مِنْ قَائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِنْ قِیَامِهِ إِلَّا السَّهَرُ»، سهر با «هاء» یعنی شب بیداری، در حدیث است که شب بیداری غیر از سه مورد سفاهت است، یعنی بنده غیر از این سه مورد سهر داشته باشم سفیهم؛ یکی عبادت است، یک وقت ممکن است نشاط داشته باشد عبادت کند، یکی طلب علم است، خیلی از علما نصف شب آرامش وجود دارد و به همین دلیل مطالعه می‌کنند، سومی هم عروسی است؛ غیر از این سه مورد شب بیداری حماقت است.

فرمود «وَ کَمْ مِنْ قَائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِنْ قِیَامِهِ إِلَّا السَّهَرُ»؛ خیلی‌ها هستند که در شب قیام دارند، اینقدر روی پا نشسته که خسته شده اما فرمود هیچ برای او نمی‌ماند جز شب بیداری و زحمت، امام نفرمود روزه نگیر و …، فرمود مرحبا و چه زیبا است خواب زیرک‌ها و افطار آنها، اینها که قلب پشت کارشان است.

می‌گویند یکی از معانی «الْقَصْدُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِالْقُلُوبِ»، تفکر در جلال و جمال خدا است، عبادت سر جایش اما فکر کن ببین رحمن و رحیم به چه معنا است، خدا سفره را باز کرده که «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ فَادْعُوهُ بِها»، چقدر آقایی کرده است، یک مقدار در این‌ها فکر کنیم.

یکی دیگر از مصادیق حدیث «الْقَصْدُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِالْقُلُوبِ»، توجه به عیوب باطنی است و این که انسان آنها را اصلاح کند، یک جلسه‌ای با خودش بگذارد، می‌گوید خشنم و …، اینها را اصلاح کند. محاسبه النفس همین است، یکی از کارهای قلوب است که ببینیم چکار کرده‌ایم، بعضی‌ها هستند و من دیدم می‌آیند پیش من می‌گویند هر چه فکر می‌کنم می‌بینم هیچ گناهی ندارم، اما گرفتار شده‌ام، می‌گویم اولا تبریک می‌گویم که یکی از معصومان هستید! بعد هم ما که اعمال را حساب نمی‌کنیم یادمان می‌رود! یک وقت پر رنگ و یک وقت هم کم رنگ است.

داستانی را بگویم؛ خدا رحمت کند شیخ رجبعلی خیاط را؛ ایشان مدعی نبود اما بالاخره یک چیزی در کاسه‌اش ریخته بودند، اساتیدی داشتم که باج به فلک نمی‌دادند اما به ایشان ارادت داشتند، الآن یک نفر مانندش را نداریم! اگرچه در آن زمان بزرگ‌تر از او هم بودند، ادعایی هم نداشت. این نکته را هم در باب عرفان بگویم که بین دو عرفان نظری و عملی ملازمه‌ای نیست، یک جاهایی همسایگی دارند، عرفان نظری و عملی یک جاهایی تلاقی می‌کنند اما کم است، اما بالاخره می‌خواهید کلاس بالا برود، تلاقی را نیز باید بدانید اما در عرفان عملی نیز اینقدر شیطان نقشه دارد که ظاهرا باید شخص مجتهد باشد.

در عرفان عملی نیز اصلا چیزهای ساده‌ای نیست، نظری نیز همین است و سخت است، حتی عرفان عملی اینقدر بعضی وقت‌ها مشکلات دارد که گاهی اوقات سالک در اول کار مکاشفه پیدا می‌کند اما خودش محتوای آن را نمی‌فهمد. هیچ وقت این را نگفته بودم و به یادگار می‌گویم؛ مرحوم پدرم اعلی الله مقامه الشریف نقل کرد از آیت الله العظمی اراکی، که ایشان از مشایخ اجازه بنده است. ایشان یک چیزهایی مستقیم به من فرمود ولی وقتی مستقیم نگفتند از مسیر پدرم دریافتم.

ایشان فرموده بودند که برای یکی از شاگردان میرزا جوادآقا ملکی تبریزی، مکاشفه پیش آمد و این طرف و آن طرف می‌دوید و ناراحت بود که این چه بود دیدم، رفت در خانه میرزا جوادآقا گفت اینطور چیزی را دیدم و …، فرموده بودند یک گناه کاری در جایی بوده و دیشب در تهران مرده است و این صورت جان دادن او بوده که تو دیدی.

یعنی همینطور که خواب نیاز به تعبیر دارد، گاهی اوقات مکاشفه در اول سلوک نیاز به تعبیر دارد و بزرگ‌تر تعبیر می‌کند، امام سجاد(ع) فرمود هلاک شد کسی که حکیمی بالای سر او نبود که او را ارشاد کند. اگر استاد ندارید به قول آیت الله بهجت به یقینیات عمل کنید. استاد نیست آقا جان! فرمودند به یقینیات عمل کنید، آن که یقین دارید عمل کنید فرمود سید انبیاء وعده داده هر کس عمل کند به آنچه می‌داند خدا می‌دهد به او چیزی که نمی‌داند.

در هر صورت شیخ رجبعلی ادعا نداشت و الا در عرفان عملی هم باید مجتهد بود، فرموده بودند اگر اجتهاد نداشته باشید مشکلاتی ایحاد می‌شود و حالا اگر نبود زیر نظر یک شخصی باشد، غرض این است که محاسبه نکنیم یادمان می‌رود، این داستان را نقل می‌کنم؛ گفتند یک نظامی عالی رتبه در زمان قبل مریض شده بود و اینها دستشان باز بود که به خارج و … بروند، ولی نشده بود و هیچ جوابی نگرفته بودند و گفتند شیخ رجبعلی خیاطی وجود دارد که شب‌های چهارشنبه جلسه دارد و او را با تخت روان برده بودند نزد شیخ که نظری کن.

البته ما منکر پزشک نیستیم، اولا که هنر یک پزشک و دانشمند چیست؟ فلان کس مثلا فلان چیز را کشف کرده هنرش پی بردن به یکی از شاهکارهای طبیعت است که خدا خواسته و قوانینی در طبیعت است که پی بردند، فلان بیماری اینطور خوب می‌شود و …، اما یک نکته را توجه کنید، این قوانین که در طبیعت است خدا گذاشته و بر آنها حاکم است نه برعکس. به هر حال پزشکان برای این تیمسار موثر نبودند، او را آوردند و شیخ رجبعلی نگاهی کردند و فرمودند ۲۸ سال قبل تو یک ماشین نویس داشتی که سید هم بود، دلش او را شکستی و اخراجش کردی، اگر او را پیدا کردی خوب می‌شوی وگرنه خوب نمی‌شوی.

یکی از مصادیق روایت «الْقَصْدُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِالْقُلُوبِ»، این است که ببینیم چه کارهایی کرده‌ایم؛ آیت الله بهاءالدینی فرموده بودند گاهی کتاب را می‌بندیم فکر می‌کنیم خدا شاهد است فرمودند برکاتش را هم درمی‌یابیم. باید عقل را به کار برد.

یکی از مصادیق روایت محل بحث نیز روایت امام صادق است، ببینید امام صادق(ع) فرمود کسی حقا ذاکر خدا باشد یعنی همیشه به یاد او باشد کار حرام نکند و … مطیع است، یعنی ذکر اصلی همین است و حالا اذکار زبانی هم به شرط اتصال به قلب خوب است اما ذکر اصلی این است که یاد او باشیم و از رضای او خارج نشویم، امام فرمود و کسی هم که غافل از خدا است او را عصیان می‌کند، اگر کسی اطاعت خدا را می‌کند او هدایت شده است و علامت گمراهی نیز معصیت است. امام جمع بندی کرد که ریشه هدایت و ضلالت ذکر و غفلت است، ذکر داشته باشد گمراه نیست و نداشته باشد گمراه است.

فرمود وقتی مقید شدید با قلب پیش خدا بروید «فَاجْعَلْ قَلْبَکَ قِبْلَهً لِلِسَانِک»، زبان خیلی مهم است، من کثیری را سراغ دارم که با زبان جهنم می‌روند، نماز می‌خواند اما با زبان نیشی می‌زند که طرف تا هفت پوستش می‌سوزد و بعد می‌گوید حقش بود!

ببینید؛ یک وقت کتاب کوچک را که آیت الله بهجت نوشته باشد همه می‌خوانیم و روی چشم می‌گذاریم آن وقت لقمان به پسرش فرمود پسر جان! از میان تعالیم چهارصد پیامبر، چهار کلمه انتخاب کرده‌ام. یکی این که فرمود وقتی طعام می‌خوری مواظب باش و همه چیز نخور، اولا زیاد نخور و بعد دقت کن خلال باشد، مضر نباشد خیلی حرف است که شبهه ناک هم باشد باید اجتناب کرد. پس مواظب گلویت باش، مضر نخور، خدای ناکرده حرام نباشد و … .

دوم این که در خانه کسی هستی، چشمت را حفظ کن؛ سرت را پایین بینداز؛ دقت در زندگی مردم نکن که این چیز را دارد و آن چیز را ندارد و …، سوم در بین مردم که بودی زبانت را حفظ کن، اینقدر حرف نزن امام فرمود «مَنْ کَثُرَ کَلَامُهُ کَثُرَ خَطَؤُه»، ‏کسی که زیاد حرف بزند خطایش زیاد می‌وشد، رازت را نگو به کسی، زبان را آزاد نگذار، یک وقت ممکن است گرفتاری درست شود. اما چهارمین نکته که خیلی مهم است این است فرمود اگر در نماز بودی مواظب قلبت باش، دیگر فکر اینطرف و آن طرف نرود.

جمع‌بندی این صحبت‌ها این که وقتی اینطور مواظبت شد و قلب نورانی شد، می‌فرماید امام صادق(ع) که قلبت را قبله زبانت قرار بده، یک چیزی می‌خواهی بگویی، اول بینداز در قبلت که بگویم یا نگویم و این زبان را فقط با اشاره قلب حرکت بده.

یادآور می‌شود این مباحث در تاریخ ۲۱ شهریور ماه، مصادف با شب سوم محرم در هیئتی که آیت الله فاطمی‌نیا در آن سخنرانی می‌کنند به نشانی تهران، دروس، میدان احتشامیه، خیابان راستوان، خیابان میربلوکی، پلاک چهارده ایراد شده است.
انتهای پیام/

کد خبر : 76222
تاريخ ثبت خبر : 24 شهریور 1397
ساعت بارگزاری خبر : 11:10
برچسب‌ها:, ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)