به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، حسین بابایی مجرد، عضو هیئت علمی گروه مدیریت اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مقاله ای با عنوان «مدیریت جهادی؛ راهبردها و قاعدهها» نگاشته است که در ادامه می آید:
اندیشه اسلامی، امروز در کشاکش با غرب تفکری در یک پیچ تاریخی به سر میبرد که در آن در عین حزم و احتیاط، باید شتاب گیرد؛ در عین دفع ترکشهای پرتابشده از سوی دشمنان و جلب ظرفیتهای معطل رقبا، باید متوجه خود باشد؛ در عین توجه به مختصات وضع موجود، باید به مطلوبیتها بیندیشد؛ در عین حفظ صلابت و استحکام نظام و حفظ هویت انقلابی، باید لخت و منطف باشد و در نهایت در عین مدیریت تهدیدها، باید بهرهمند از فرصتها باشد. دو اقتضای مهم پیچ تاریخی تغییر میدان و تغییر انگیزههایی است که در مقام مواجهه با دشمن تصعید شده است.
با وجود این دو اقتضا دیگر مدیریت متعارف را تاب میدانداری در این پیچ تاریخی نیست و ضرورت دارد سبک متناسبی از مدیریت را تجربه کرد.
امروز تمدن اسلامی در مقابل تمدن غربی قرار گرفته و هر دو در حال گذر از یک «پیچ تاریخی» هستند.
نیروی طبیعی گریز از مرکز در عین ممانعت از سقوط اجسام متحرک در مرکز، انحراف هر تمدن از مسیر اصلی را نیز ممکن کرده است. لذا باید اقتضائات این «پیچ تاریخی» را رعایت نمود که عبارت است از:
«شتاب» در عین «حزم و احتیاط»:
عقبماندگیهای کشور به جهت ویرانه کردن کشور توسط سلاطین جور و ظلمه و سالها استبداد و استعمار بالخصوص در دوران پهلوی اول و دوم و تحمیل ۸ سال جنگ نابرابر بعد از انقلاب اسلامی آنچنان قابل توجه است که سزاوار شتاب فزاینده برای جبران و دستیابی به حداقل مطلوب و موجه تعجیل برای فعال نمودن تمام ظرفیتهای کشور است.
لکن این شتاب به هیچوجه نباید محملی برای دستپاچگی، سراسیمگی، اقدام بدون محاسبه و عمل گزاف باشد بلکه شتاب توأم با حزم و احتیاط و حکمت لازم است که از یکسو حرکت استکمالی را تسریع کرده و از سوی دیگر عقلانیت این حرکت را تضمین نماید.
«توجه به خود» در عین «دفع ترکشهای پرتابشده از سوی دشمنان و جلب ظرفیتهای معطل رقبا»:
در حرکت رو به پیشرفت کشور در عین خودپایی و توجه به ظرفیتهای داخلی با نگاهی درونزا نباید غافل از دشمنی دشمنان و ظرفیتهای معطل رقبا مبتنی بر نگاهی بروننگر نیز بود.
«سربهزیری» در حرکت استکمالی، هم انحراف از اهداف والاست، هم تأذی از اذیتهای دشمن و هم محرومیت از ظرفیتهای راهبردی محیطی.
«دوراندیشی» در عین «توجه به شرایط موجود»:
نباید توجه مطلق به اهداف، یک سالک هوشیار را از اعتنا به شرایط موجود خویش غافل سازد. هیچ نباید فراموش کرد که وضعیت مطلوب از رهگذر اصلاح وضع موجود میگذرد و یک حرکت جوهری باید در وجود آدمی یا اجتماع رخ دهد تا واجد مطلوبیتها شود و الا اصلاح وضعیت تنها در ساحت ذهنیات و انتزاعیات میسور است نه در صحنه عمل.
لذا وضعیت مطلوب همان وضعیت موجود اصلاحیافته یا همان ارتقاء مکانتی است نه امری صرفاً ذهنی یا حتی امری عینی و مکانی لکن در موقعیت جغرافیایی دیگر.
«لختی و انعطاف» (انعطاف دستگاه ولایت) در عین «صلابت و استحکام» (حفظ هویت انقلابی):
تحقق پیشرفتهای مادی و معنوی در کشور با حفظ هویت (مبانی و اصول) انقلاب اسلامی هیچ تعارضی در ساحت ذهن و هیچ تزاحمی در ساحت عین ندارد که نیاز به حل تعارض یا رفع تزاحم باشد به شرط ابتناء به مبانی نظریه ولایت فقیه و پذیرش قید اطلاق در آن.
«نظامسازی، امری جاری و نه دفعی و یکباره است و اصلاح و تکمیل مسیر حرکت، جزو متمم نظامسازی است و دستگاه ولایت فقیه باید با رصد و بررسی مداوم، اشتباهات را تصحیح، نواقص را رفع و نظامسازی را تکمیل کند. ولایت مطلقه فقیه یعنی انعطافپذیری دستگاه ولایت و معنای این مسئله این است که مجموعه دستگاههای تصمیمساز و تصمیمگیر که رهبری در رأس آنها قرار دارد بطور دائم با انتخاب آنچه درستتر و کاملتر است، خود را بطور مدام متحول کنند و با تکمیل نظامسازی، کشور را به پیش ببرند.
قید اطلاق یعنی در دست کلیددار اصلی نظام، حالت انعطافی وجود دارد که میتواند هر جا لازم شود مسیر را تصحیح و تکمیل کند».1
البته نباید انعطاف در تصحیح مسیر حرکت را با انحراف یا کوتاه آمدن از اصول در مقابل فشارهای بیرونی ملازم دانست بلکه برداشت صحیح از انعطاف پذیری، پاسخ بروز به مسائل تازه در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و … است.
حتی در مقابل باید گفت الزاما پیشرفت کشور و رفع شکافهای تمدنی تاریخی در کشور الا و لابد با تمسک به مبانی و اصول قویم انقلاب اسلامی میسور است.
فرصتها و تهدیدهای پیچ تاریخی:
در این پیچ تاریخی، فرصتهایی وجود دارد که عبارتند از: بیدار شدن ملل آزاده جهان۲، ملولشدگی آحاد بشر نسبت به مکاتب و مشارب مادی مارکسیستی، لیبرالیستی، ناسیونالیستی و … و استمداد بشر از قدرت لایزال الهی و اتکاء به وحی یعنی تحول از سیطره دیکتاتوری معرفتی و ایدئولوژیک به آزادی ملتها و حاکمیت ارزشهای معنوی و الهی۳، ایجاد نظم نوین جهان۴ و ایفای نقش نظام اسلامی در آن۵، طلایهداری تفکر نظام اسلامی در راهبری ملتها در این «پیچ تاریخی»6، توفیق الگوی مقاومت جمهوری اسلامی و الگوگیری سایر ملل از آن۷، عبور از رکود تاریخی امت اسلام و رسیدن به کاروان تمدن۸ و …
و تهدیدهایی که عبارتند از: مهار و سوار شدن بر امواج حرکت عدالتخواهانه امت اسلام توسط مستکبرین۹، ضعف، سستعنصری، غرضورزی و کوتاهی نخبگان و روشنفکران امت اسلامی، سکوت علمای دین در برابر اختلافافکنی مذهبی، بیتفاوتی نسبت به دمیدن روح امید در جوانان، بیاعتنایی سیاستمداران و زمامداران نسبت به در صحنه نگه داشتن مردم، فقدان همبستگی میان دولتهای اسلامی۱۰ و …
درک این پیچ تاریخی باید از یکسو فهم ضرورت تغییر در میدان کنشگری را به ارمغان آورد و از سوی دیگر انگیزهها را جهت داده و مهندسی کند.
مدیریت جهادی میخواهد در این پیچ تاریخی و اقتضائاتی که متفرع بر آن وجود دارد، نیازهای سهگانه طبیعی، روانی و اخلاقی انسان و اجتماع را در محمل میدانی با ابعاد سهگانه کنشی، نگرشی و گرایشی متکی بر سه منبع حس، عقل، قلب و سه دانش فقه، علوم عقلی و اخلاق، جهت تحقق اهداف سهگانه عدالت، عبودیت و معرفت و نهایتاً تصحیح حیات انسانی بر اساس سه راهبرد جهاد اصغر، جهاد کبیر و جهاد اکبر مرتفع کند.
این مسیر مدیریت جهادی چهار مؤلفه نقطه عزیمت، راهبردها، قواعد(نیاز، میدان، منابع، اهداف و علوم) و اهداف دارد.
نتیجهگیری
بنابر قواعدی که متناسب با عناصر مسیر مدیریت جهادی مطرح شد میتوان قواعد را در نسبت سه راهبرد جهاد اصغر، جهاد کبیر و جهاد اکبر اینگونه توزیع کرد:
سناریوی اول:
در سناریوی اول، مدیر جهادی مواجه با نیازی طبیعی برونذاتی است؛ نیازهایی ناظر به بعد حیات طبیعی محض مانند نیاز به غذا، بهداشت و دفاع از هرگونه عامل مخل به حیات.
شناخت این نیازها از مجاری عرفی قابل حصول است و ضرورت رفع این سنخ از نیازها، از طریق انگیزههای جبری و شبه جبری برای انسان ایجاد شده و رفعش حد کفافی دارد؛ اتراف و تبذیر در مصرف غذا، اسراف و اقتار در خرجکرد، وسواس در تأمین بهداشت، تعدی به خصم در مقام دفاع و … از جمله مواردی است که از حد کفافی تجاوز میکند.
مدیر جهادی منابع مادی و انسانی خود را مبتنی بر نظریه استعمار و تسخیر، به صورت غیر قهری و غیر قسری و در قالب تعاون سازمان میدهد.
در مسیر مواجهه با موانع، متشابهات حسی، وهمی و خیالی خود را به محکمات عقل نظری عرضه کرده و به محسوسات، موهومات و متخیلات محکم تبدیل نموده و وفق آن عمل میکند.
حدود و حقوق در جهاد اکبر توسط علم فقه تعیین و تحدید میشود لکن فقهی که به جهات تخصصی شدن و تنوع موضوعات ضرورت دارد به سمت تخصصی شدن و تعریف پژوهشهای جمعی حرکت کرده و برای امکان یافتن جهت دیالوگ با سایر علوم به روشهای و ابزارهای دیگر علوم تجهیز گردد.
مدیر جهادی در جهاد اصغر به دنبال هدایت به معنای اعطای حقوق ذیحقان خواهد بود که این مهم با شناختی که دانش فقه در اختیار او میگذارد و تنظیم حواس بر اساس فطرات پنجگانه در مقابل خداوند حاضر منعم مقتدر کامل محبوب تحقق مییابد.
سناریوی دوم:
در سناریوی دوم، مدیر جهادی با نیاز حفظ شخصیت فردی و اجتماعی مواجه است. آنچه در شناخت این نیاز و راه رفع آن در مقابل او مطرح است شناسایی صفات طبیعی از متن کتاب تکوین و تدوین و اسناد آنها به خصایص فطری است و آنکه امامت طبیعیات را فطریات بر عهده گیرند.
مدیر جهادی در این عرصه مواجهه بینشی در میدان را تجربه خواهد کرد و برای آنکه وجود فرد و اجتماع، گزارشهای علمی دقیقتری بتوانند مهیا کنند لازم است ظرفیتها و قوای انسانی و اجتماعی را فعلیت بیشتری دهد و در هر مرتبه وجودی از آنها گزارش متناظر آن مرتبه را دریافت کند و آنها را هرچه بیشتر به حیات معقول نزدیک کند.
در حیات معقول، عقل نظری امامت یافتههای سایر مراتب وجودی انسان را بر عهده داشته و متشابهات آنها را به محکمات مبدل خواهد کرد.
جهتگیری علوم بدین شکل خواهد بود که علوم عقلی تجریدی و نقلی، مبادی و موضوعات علوم تجربی را تعیین کرده و این علوم تحت جهانبینی آنها حرکت میکنند.
هدف مدیر جهادی در جهاد کبیر، معرفتبخشی است لکن معارفی که محفوف به معرفت حقیقی به مبدأ و معاد و عدم غفلت از آن باشد.
سناریوی سوم:
در سناریوی سوم، نیازی که احساس میشود و ضرورت مدیریت جهادی را ایجاب میکند نیاز به تکامل است. مدیر جهادی به دنبال تکامل فردی و اجتماعی است که با رجوع به سیره کملین اولیاء الهی به دنبال اصلاح ساختار تمایلات اجتماع و غنابخشی به آن است.
در این راستا همه امور جذب و دفع فردی و اجتماعی را به گرایشهای عقل عملی ارجاع میدهد تا از آن رهگذر عبودیت خداوند رحمان حاصل شده و بهشت کسی گردد.
او خود را مسئول بهشت و جهنم اجتماع دانسته و با توجه به منابع نقلی و سیره سالکین، ارزشهای اخلاقی ملائم طبع انسان فطری را تعیین و برای شمولیت آن در اجتماع و ایجاد سیمای خضوع و خشوع اجتماعی سیاستگذاری میکند.
پی نوشتها:
۱- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، ۱۷/۶/۹۰
۲- بیانات در دیدار شرکتکنندگان در هفتمین همایش ملی نخبگان جوان، ۱۷/۷/۹۲
۳- بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی «جوانان و بیداری اسلامی»،۱۰/۱۱/۹۰
۴- بیانات در شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد، ۹/۶/۹۱
۷- بیانات در دیدار مردم قم، ۱۹/۱۰/۹۱
۸- بیانات در دیدار جهادگران بسیج سازندگی، ۳۱/۶/۸۹
۹- بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی «زنان و بیداری اسلامی، ۲۱/۴/۹۱
۱۰-پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی بمناسبت کنگره عظیم حج، ۸/۱۰/۸۵
انتهای پیام/