| امروز پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳ |
سرخط خبرها:

یادداشت؛


متعلق علوم انسانی، اندیشه انسان است

علوم انسانی علومی است که با فکر و اندیشه انسان سرو کار دارد و متعلق آن اندیشه انسان است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، هرچند بحث رابطه علم و دین سابقه ای طولانی دارد، گفتگو در باب علم دینی، در ادبیات علمی‌و دینی ما تقریبا نوپدید است. بحث های بسیاری بر سر این که آیا علم، امکان دینی شدن دارد یا نه، تفاوت های علم دینی و غیر دینی و نیز حوزه و قلمرو علم دینی مطرح شده است. در واقع اصل تعریفی که هر یک از صاحبنظران در باب علم و دین و رابطه میان این دو پذیرفته باشند، بر تلقی آنها از علم دینی، امکان و قلمرو علم دینی مؤثر است.

رابطه علم و دین سابقه ای طولانی در غرب دارد؛ غرب پس از عبور از قرون وسطی و دوران سیطره علمی و فکری کلیسا، از قرن هفدهم دچار تعارض بین یافته های علوم طبیعی و آموزه های مسیحی شد؛ این تعارض ها در قرن نوزدهم در شکل تعارض عقل و
دین به اوج خود رسید.

در جهان اسلام بیشترین تعارض میان آموزه های دینی و مباحث علمی، پس از ورود علوم انسانی به میان مسلمانان بوجود آمد؛ چرا که بسیاری از مباحث علوم انسانی بر مبانی نااستوار اندیشه‌های غربی پایه ریزی شده بود؛ بدین ترتیب رویکردها و نظریه های مختلفی در میان متفکران مسلمان، در مواجهه با فرهنگ و علوم انسانی غرب پدید آمد.

برخی اصل علم و علوم انسانی را بی ارتباط با دین دانسته، عنوان علم دینی را بی معنا می دانند و گروهی دیگر با پذیرش رابطه میان علم و دین، به بررسی انحاء آن و امکان و شیوه تولید علم دینی و تحول علوم انسانی می پردازند. در این تحقیق به بیان اندیشه های چند تن از متفکران موافق و مخالف علم دینی پرداخته شد.

سید محمد نقیب العطاس به عنوان اولین کسی است که اندیشه تهذیب علوم انسانی از مبانی غربی را مطرح نموده است، خسرو باقری معتقد به تأسیس علوم تجربی انسانی است. در این مدل نظریه های مهم از منابع دینی، با عبور از مرحله داوری تجربی، خصلت علمی بودن می گیرند.

آیت الله جوادی آملی اساسا عقل را درون هندسه معرفت دینی تعریف می کند؛ ایشان علم حقیقی کاشف از واقع را همواره دینی می‌دانند؛ موارد تعارض علوم با دین نیز در دیدگاه ایشان از طریق قواعد جمع عقلایی و عرفی قابل حل است.

از دیدگاه علامه مصباح دین تعهدی نسبت به بیان امور طبیعی، روابط و علل پدیده‌ها و بررسی کمیت و کیفیت وقوع آنها ندارد، رسالت دین بیان اموری است که با سعادت و شقاوت انسان در دنیا و آخرت مرتبط باشد و بدست آوردن آن از دیگر راه‌های کسب معرفت، دشوار و گاه ناممکن است.

اصل دین همان هدایت کردن به روش صحیح و پاسخ صحیح در مسائل اعتقادی و روش و رفتار صحیح در مسائل عملی است، دین از لحاظ ارزشی ونه از لحاظ کیفیت وقوع خارجی و کمی و کیفی مسائل را بررسی می کند؛ دین جای علم، هنر، تکنولوژی و صنعت را نمی گیرد. موضوعات علمی تا آن جایی که با سعادت و شقاوت انسان ارتباط ندارند، حیثیت ارزشی پیدا نکنند و باید و نباید در آنها نباشد، مستقیما ربطی به دین پیدا نمی کنند.

این گونه مباحث، هرچند در قرآن بیان شده و حق هم هست زیرا هر چه در قرآن بیان شده حق است اما اصالتا جزء دین نیست؛ بلکه بالعرض و برای یک هدف دینی مانند ارشاد مردم، توجه دادن به خدا، موعظه، ایجاد انگیزه برای شکر و عبادت خدا و … نکته ای از آن استفاده شده است.

ولی بیان آنها از ارکان دین و از اجزای اصلی دین نیست؛ بدین ترتیب سخن از علم دینی در علوم طبیعی و ریاضیات ممکن نخواهد بود، علم دینی که از منابع اختصاصی دین و نیز از دیگر منابع معرفت به دست می آید؛ در بدست آوردن نظریه های علوم انسانی از کتاب و سنت، از روش فقاهتی استفاده می‌شود.

روش فقاهتی در اینجا به این معناست که آنچه از این طریق به دست می آید بتوان به دین نسبت داد؛ یعنی گزارهای مبنی بر ظن و سندهای ضعیف نباشد، بلکه علاوه بر حجیت از یقین و اتقان کافی برخوردار باشد تا بتوان بر آن مبنا دیگر گزاره ها را استنباط نمود. در غیر این صورت با مخدوش شدن سند یا اصل روایت مستمسک ما، تمام گزاره های بعدی نیز باطل خواهند بود. ضربه این مسئله به دین بسیار بیش از عدم تدوین علم دینی خواهد بود.

علوم انسانی علومی است که با فکر و اندیشه انسان سرو کار دارد و متعلق آن اندیشه انسان است. در دین اسلام نیز عقل و اندیشه انسانها مخاطب خداوند متعال قرار می گیرد تا با تفکر و انتخاب راه صحیح مسیر سعادت و قرب الهی را بپیماید؛ بنابراین بحث علم
دینی در ارتباط علوم انسانی و دین شکل خواهد گرفت.

در حقیقیت، برای تحول در علوم انسانی موانع بسیاری مانند علمی کردن دین، استناد به روایات مشکوک یا ضعیف، عدم استفاده از روش صحیح تحقیق، رواج اصطلاح پوزیتیویستی علم، فقر علمی در شناخت دین و… وجود دارد که برای از میان برداشتن این موانع، مطالعه دقیق نظریات علوم انسانی غربی، آگاهی کامل از مبانی دینی، تحول در مبانی علوم انسانی و دمیدن روح دین در آن، تشکیل کرسی های نظریه پردازی و نقد تخصصی علوم انسانی اسلامی، بازنگری در کتب درسی حوزه و دانشگاه، اولویت بندی علوم، تبیین ضرورت تحول در علوم انسانی و… را در راستای اسلامی سازی علوم انسانی، انجام گیرد.*

*منبع: گنج خانی، آسیه، پایان‌نامه ارشد، بررسی مبانی معرفت شناسی و روش شناسی علم دینی از منظر آیت الله مصباح یزدی، دانشگاه باقرالعلوم(ع).

انتهای پیام/

کد خبر : 78078
تاريخ ثبت خبر : 24 مهر 1397
ساعت بارگزاری خبر : 12:04
برچسب‌ها:, ,

دیدگاه شما

( الزامي ) (الزامي)