به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از فارس، به جرأت میتوان گفت که هیچ یک از جنبههای سیاست سازی مانند سیاست خارجی شگفتآور و پیچیده نیست. چراکه سیاستخارجیِ هر نظام سیاسی، تحت تأثیر دو عامل و متغیرِ کاملاً متفاوت است: از طرفی آنچه درون کشور رخ میدهد (عوامل داخلی) و از سوی دیگری هر آنچه درصحنۀ بینالملل اتفاق میافتد. وجود این دو عامل متقابل، منجر میشود به اینکه سیاست خارجی یکی از پویاترین و حساسترین و پیچیدهترین چهرههای دنیای سیاست باشد.
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، برای نخستینبار پس از انقراض صفویه این امکان را فراهم کرد تا حاکمان ایران تصمیمهای مستقل در حوزۀ تعاملات بینالمللی بگیرند. از سوی دیگر انقلاب اسلامی ایدۀ سیاست خارجی «حکومت اسلامی» را در عرصۀ عمل مطرح و اسلام را بهعنوان جوهرۀ نظام سیاسی مطرح نمود و پس از پیامبر اکرم (ص) برای اولینبار طی ۱۴ قرن گذشته، این اسلام بود که بهعنوان تعیینکنندۀ منافع و اهداف و راهبردهای سیاست خارجی از محوریت برخوردار شد؛ اما اسلام بر اساس کدامین الگوی عینی و کاربردی قرار است در این عرصه تعیینکننده باشد؟ منطق اسلام در این عرصه دقیقاً چیست؟ آیا میتوان الگویی طراحی کرد که از طرفی مبتنی بر مبانی نظری اسلام و انقلاب باشد و از سوی دیگر کاربردِ عملی روشن و مشخصی داشته باشد؟
این پرسشها که پس از گذشت نزدیک به چهار دهه از انقلاب اسلامی، هنوز هیچ پاسخ روشن و علمی بدانها داده نشده، موضوع اصلی کتاب «الگوی تصمیمگیری در سیاستخارجیِ جمهوری اسلامی ایران» است که توسط یکی از اندیشمندانِ آشنا با مبانی اسلام و معتقد به مبانی انقلاب اسلامی و متخصص در تئوریهای تصمیم در سیاستخارجی، به تحقیق و پژوهش گذاشتهشده و در قالب یک کتاب در چهارفصل اصلی تدوین گردیده است.
فصل اول کتاب به بررسی الگوهایی پرداخته است که در میان اندیشمندانِ علوم سیاسی دنیا تا امروز برای تصمیمگیریِ سیاستخارجی طرح گردیده است. در این فصل پس از تشریح چیستی و ابعاد «الگوی عقلانیِ تصمیمگیری» که مبتنی بر عقلانیت ابزاریِ ماکسوبر است، توضیح داده میشود که به دلیل عوامل متعددی این الگو به گفتمان مسلط در نظریات تصمیمگیریِ سیاست خارجی تبدیل شد؛ اما به دلیل مشکلات و کاستیهای جدیِ هستیشناختی و روششناختیای که داشت، دیدگاههای دیگری مطرح شد.
نویسنده پنج دیدگاهِ رقیب را یکبهیک طرح کرده و مفصلاً توضیح میدهد تا نهایتاً به این پرسش برسد که «دلالتها و اشارههای این الگوها برای سیاستخارجیِ جمهوری اسلامی ایران چه میتواند باشد؟»
نویسنده در گفتار پایانی این فصل پس از تحلیلهای دقیق و واقعبینانه بدین نتیجه رهنمون میشود که برای طراحی الگوی شاخص تصمیمگیری سیاستخارجی برای جمهوری اسلامی ایران اولاً ازآنجاکه قطعاً در دنیای امروز هیچ نظامی را نمیتوان یافت که بهلحاظ همۀ متغیرها شبیه نظامهای سیاسی دیگر باشد و در نظام جمهوری اسلامی ایران هم مؤلفهی «اسلامیت» کلیدیترین ویژگی ماهوی و وجه تمایز این نظام از همۀ دیگر نظامهای حکومتی است، لذا باید برای طراحی الگو به این شاخصه اهمیت محوری قائل شد. ثانیاً باید روشن شود که در نظام سیاسی ایران، کدامین مؤلفهها و عناصر هستند که در سیاستخارجی تأثیرگذارند.
بنا بر توضیحاتی که مؤلف در فصل اول میدهد، دیدگاه مرکزی خود را در فصل دوم مطرح کرده و در تحلیل نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران، الگویی سه سطحی را طراحی میکند. در این الگو، سیرِ تصمیمگیریهای سیاست خارجی ایران را در سه لایه باید به تحلیل و بررسی تفصیلی نشست:
1. ابتدا باید روشن شود آنکسی که در نظام جمهوری اسلامی بهعنوان نمایندۀ این دولت و حکومت تصمیمگیری میکند، بر اساس کدامین مبانی و اصول دست به اقدام و کنش و تصمیمگیری میزند؟ بنابراین در سطح اول باید مبانی نظریای که در شخص یا سازمانِ «منطق تصمیم گیر» تأثیرگذارند، مورد کاوش و تحلیل قرار گیرند تا بتوان الگوی مزبور را بهخوبی شناخت.
۲٫ سیاستخارجیِ هر نظام سیاسی، برآمده از ساختارِ درونیِ آن نظام است که از طرفی تصمیم گیر را پشتیبانی میکند و از سوی دیگر در تصمیمها نقش بسزایی دارد؛ بنابراین در لایۀ دوم ویژگیهای «ساختار تصمیمگیری» در نظام جمهوری اسلامی و همچنین نقش و اهمیت هریک از آن عوامل در تصمیمگیری، یکبهیک تحلیل میشود. در این بخش نُه مؤلفه موردبررسی قرارگرفته و نقش و تأثیر هریک روشن میگردد.
۳٫ پس از آنکه مشخص شد تصمیم گیر، بر اساس مبانی نظریِ ویژهاش و همچنین برآمده از چارچوبی که ساختار تصمیمگیریِ درون نظام تعیین کرده باید به تصمیم برسد، رویکردها و جهتگیریهای نظام سیاسی نسبت بهنظام بینالملل و ساختار قدرت و نهادهای بینالمللی و هریک از دولتها مشخص میشود. نویسنده در این سطح بهطور مشخص توضیح میدهد که الگوهای دوستی و دشمنی و «جهتگیری تصمیمها» در عرصۀ منطقهای و جهانی کدام است.
پس از تشریح الگوی موردنظر و تبیین همۀ ابعاد آن، نویسنده در فصل سوم بر اساس الگوی مزبور، به آسیبشناسی تصمیمگیریِ تا امروزِ سیاستخارجیِ جمهوری اسلامی ایران پرداخته و پس از بیان ۵ آسیب راهبردی در این عرصه، ضرورتهای راهبردیای که در رابطه با تصمیمگیریهای سیاستخارجی قابل طرح هستند را تبیین میکند. نهایتاً در فصل پایانی کتاب، مبتنی بر مطالب پیشگفته و بر اساس الگوی طراحیشده، به مطالعۀ موردیِ یکی از مهمترین تصمیمهای تاریخ انقلاب اسلامی یعنی «پذیرش قطعنامۀ ۵۹۷» میپردازد تا از طرفی کارآمدیِ الگو روشنتر گردد و ثانیاً اهمیت تصمیمگیریها در هر نظام سیاسی نیز مبیّن گردد.
در این بخش میخوانیم: «دو عامل ناهماهنگیهای بین سپاه و ارتش در عملیات نظامی و همچنین وجود دو استراتژی بین جبهه و جنگ ازیکطرف و دولت و دستگاه دیپلماسی از سوی دیگر، بیانگر عدم نهادینه شدنِ ساختارهای مؤثر در تصمیمگیری سیاست خارجی هستند که در دوران جنگ با توجه به حساسیت موضوع، میتوانست از اهمیت خاصی در تصمیمگیریهای سیاست خارجی برخوردار باشد.»
کتاب «الگوی تصمیمگیری در سیاستخارجی جمهوری اسلامی ایران» تألیف «غلامعلی سلیمانی» توسط انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ۳۹۱ صفحه به قیمت ۳۰۰۰۰ تومان منتشر شده است.
انتهای پیام/